ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Wed, 01.02.2006, 20:30
احترام به رأی مردم و عدم پشتیبانی از افرطیون حماس

دكترمحسن قائم مقام – نیويورک
٣١ ماه ژانویه ٢٠٠٦
.(JavaScript must be enabled to view this email address)

گروه افراطی مذهبی حماس اکثریت کرسی‌های مجلس ملی فلسطین را بدست آورد. این موفقیت با پشتیبانی فراوان مالی و سیاسی جمهوری اسلامی و پشتکار و جدیت مذهبی حماس صورت عمل بخود گرفت. این موفقیت در جای خود سؤالات بسیاری را بر می‌انگیزاند. از آن جمله اینکه : آیا باید صرفآ بدلیل آنکه حماس از حمایت اکثریت مردم فلسطین برخوردار شده از آن گروه و یا حکومتشان پشتیبانی کرد؟ و آیا با حکومتی که راه مذهبی افراطی را در پیش دارد و عملآ حقوق بشر را در جامعه با عنوان ساختن اعتقادات مذهبی و آسمانی مورد تجاوز قرار می‌دهد ، باید همراه بود؟ و بالاخره آیا حماس با راهی که در پیش گرفته و حضور پشتیبانانی چون جمهوری اسلامی و مخالفت مردم جهان با شیوه‌های تروریستی و مغایر با حقوق بشر آن گروه می‌تواند موفق شود؟ و باز آیا تبدیل راه "انتفاضه" و مبارزه با سنگ و چوب کودکان و نو جوانان فلسطینی به حمله‌های انتحاری و تروریستی کار درستی بوده است؟ مگر نه این روش سبب شد که نه تنها توپ و تانک و هواپیماهای اسرائیلی بسیج شوند و به خرابی بیشتر منطقه فلسطینی نشین بپردازند، بلکه موج بزرگی از مخالفت مردم جهان به این شیوه ضد بشری و تروریستی مبارزه جایگزین پشتیبانی از مظلومیت و حقانیت مردم فلسطین که سالها فلسطینیها از آن برخوردار بودند گردید. آیا پیش گرفتن این شیوه از مبارزه درست بوده است؟ و بالاخره آیا پشتیبانی مردم در انتخابات از حماس معنی قبول حکومت افراطی مذهبی از طرف مردم هم بوده است یا صرفآ معنی حمایت از یک گروه فعال در کارهای اجتماعی را داشته و یا درحال رآی عدم اعتمادی به سازمان فتح بوده است؟

از "مسأله اعراب" تا "دولت مستقل فلسطین"

سالها دربدری یهودیان، در اقلیت بودن و مورد ظلم و ستم بودن ایشان در هرگوشه جهان پشتوانه‌ای برای برنامه‌های در کنترل داشتن خاورمیانه برای دول غربی گردید. خاورمیانه هم منطقه‌ای استراتژیک بود و هم سرشار از معادن نفت که هردو مورد نیاز فراوان کشورهای پیشرفته جهان می‌باشد.

در ابتدا نامی از فلسطینی‌ها نبود و همه چیز عنوان " مسأله اعراب " را داشت تا آنکه پس از شگست جنگ ٦ روزه در سال ١٩٦٧ مصز با اسرائیل که آبروئی برای دولتهای عربی باقی نگذاشت نهصت آزادیبخش فلسطین برهبری یاسر عرفات سرافکندگی دولتهای عربی را بسربلندی اعراب مبدل ساخت.

سالها مبارزات چریکی چشمگیر سازمانهای آزادیبخش فلسطین برای فلسطینی‌ها و نیز اعراب نام و سرافرازی داشت ولی نه تیها بجانی نمی‌رسید بلکه بصورت اقداماتی فرسایشی درآمده بود. این اوضاع آشفته و خونین برای اسرائیلی‌ها هم، با شرایط جدید جهان و پشتیبانی جهانیان ازنهضت آزادیبخش فلسطین و خسارات مالی و جانی و امنیتی که در بر داشت و پایانی هم در چشم انداز ادامه جنگ درآن نبود ، راهی بجز صلج با فلسطینی‌ها باقی نمی‌گذاشت. این بود که سرانجام "نشست اسلو" انجام گرفت و مداکرات صلح آعاز شد.

راه حل سرزمین فلسطین و ساکنان آن در طول مبارزه

از روزهائی که ثروتمندان فلسطینی با فروش زمینهای خود به یهودیان در سالهای پایانی جنگ اول راه را برای ورود مهمانان ناخواسته باز نمودند تا تشکیل دولت مستقل فلسطین در نوار غزه راه حل‌های بسیاری برای پایان بخشدن به کشمکشهای خونین و برقراری صلح در منطقه داده شده است. فلسطینی‌ها مبارزه را با شعار "اسرائیلی‌ها را باید بدریا ریخت " آغاز نمودند و این شعار هنوز در منشور حماس بصورت پایه‌ای باقی است: " من النهر الی البحر " که می‌گوید از رود اردن تا دریای مدیترانه از آن ماست. در حالیکه سالهاست اکثریت مبارزین فلسطینی شعار " از رود تا دریا " را بکنار گداشته اند و دنبال " صلح " و پایان بخشیدن به این چنگ بی پایایند. از یاسر عرفات و سازمان فتج گرفته تا گروههای چپ فلسطینی و رهبرانی چون جرج حبش مسیحی که زمانی هواپیما ربائی‌های ایشان نامی آشنا در مبارزات آزادیبخش فلسطین برایشان ساخته بود، همه بدنبال این راه حل آمده اند. این بهترین چاره بود. باسر عرفاب هواپیما ربائی و کار‌های نظیر آنرا " گریه در شب تار " نامید. زمانی بود که برخی از رهبران چپ مبارزه مانند نایف حواتمه تشکیل یک مملکت از فلسطینی‌ها و اسرائیلی‌ها در یک حکومت دمکراتیک را مطرح می‌نمودند که با وجود عمق دسمنیهای هر دو ملت با هم و زخمهای چنگی طولانی ، هرگز از جرگه کوچک گروههای چپ پا فراتر ننهاد.

نشست اسلو با حصور شخصیت‌های بزرگی از هردو طرف ، شخصیت‌هائی که تنها ایشان می‌توانستند این طلسم را بشکنند ، یاسر عرفات ، ایتزاک رابین و شیمون پرز ، راه حل نهائی را شروع نمودند و عملآ مورد پشتیبانی قاطبه مردم فلسطین و رهبرانشان و مردم جهان فرار گرفتند. ایتزاک رابین در این راه بدست یک افراطی اسرائیلی بقتل رسید و یاسر عرفات دسته گلی بر گور او نهاد و خانم رابین را تسلی بخشید. همه امید‌های بزرگی را برای پایان سالها رنج و خونریزی در سینه داشتند. حماس در مخالفت با نشست اسلو اعلام نمود که این " تشلیم است نه سلام " ( سلام بمعنی صلح ) .

وافعیت آنستکه در تاریخ زندگی بشر، زمین بکسی تعلق دارد که بر روی آن زندگی می‌کند و امروزه جنگ تعیین " حق زندگی " در سرزمین فلسطین به مراحل پایانی خود رسیده است . و لدا نه جائی برای شعار‌های ابتدائی " بدریا ریختن " اسرائیلی‌ها مانده و نه ادامه سیاست در " چادر‌های " آوارگان نگاهداشتن فلسطینی‌ها.

از افول فتج تا صعود حماس

" حرکته لتحریر الفلسطین " که وارنه حرفهای اول آن نام " فتح " سازمان آزادیبخش فلسطین برهبری یاسر عرفات را معرفی می‌کرد در همان سالهای ابتدائی مبارزه بوجود آمد. این سازمان بدنبال سالهای درخشانی از مبارزه بتدریج و بخصوص در جریان حکومت مستقل فلسطینی‌ها در غزه به یک سازمان بروکراتیک همراه فساد مالی مبدل شد. آشکار شدن بی کفایتی فتح ، همراه پشتیبانی‌های مالی و سیاسی دولت ایران از حماس سبب بالا گرفتن کار حماس گردید. حماس با کمکهای بسیار جمهوری اسلامی قادر شد که بسیاری خدمات پزشکی و اجتماعی را در محدوده فلسطینی‌ها سازمان دهد و همراه نظمی مذهبی که در سازمان خود حفظ نموده بود، مورد احترام و توجه مردم فلسطین قرار گیرد. حماس برخلاف فتح که نگرشی لائیک به موصوعات اجتماعی داشت سازمانی با دید مذهبی افراطی بود و می‌باشد.

در نظر اعراب دین اسلام معنی " ملیت " را هم اغلب در خود دارد. نظیز دین " کاتولیک " و ایرلندی‌ها و یا دین " یهود " و اسرائیلی‌ها دین برایشان نوعی ناسیونالیزم است. نهضت آزادیبخش فلسطینی‌ها هم در میان این فضا رشد نمود ، لاجرم حتی سرود‌هایشان آمیخته با لغات و گوشه‌های مذهبی گردید. ولی فتح ی‌ها با تمام علائق قلبی مذهبی که اکثریت ایشان داشتند و با وجود رهبران بنامی از ایشان نظیر ابو ایاذ که از افراطیون دست راستی و مذهبی فتح بودند، در عمل لائیک باقی ماندند و رنگ مذهبی در امور مملکتی بخود ندادند. و در سیاست با حصو.ر یاسر عرفات همواره راه میانه را برگزیدید. رشد سازمان حماس با افکار افراطی مذهبی از جنس " فدائیان اسلام " فراورده دنیائی است که رادیکالیزاسیون مذهبی موصوع روز آنست بخصوص در دنیای مذهبی‌ای مانند دنیای عرب. و جیب‌های پر از پول و بخشش بی حساب دولت مذهبی و واپسگرائی مانند دولت ایران بخوبی می‌تواند راه را برای رشد این نمونه از سازمانهای واپسگرای مذهبی هموار نماید.

حماس با کمک کامل جمهوری اسلامی و نیز پشتکار و انضباط مذهبی خود موفق به جلب اعتماد فلسطینی‌ها شد. روشهای نکوهیده و عیر انسانی " حملات انتحاری " و کشتار " غیر نظامیان " اسرائیلی در این عملیات تروریستی سبب خشم مردم جهان گردید. و این امر طبیعتآ به کم شدن توجه مردم جهان به زندگی نابسامان فلسطینی‌ها می‌انجامید، سرمایه ایکه مردم فلسطین سالها از ان برخوردار بودند و پایه بزرگی برای موفقیت ایشانرا می‌ساخت.

متأسفانه همانطور که شعارهای ضد یهودی آلمانها جائی در میان اعراب برای خود باز نموده بود حملات " انتحاری " تروریستی ، یعنی بی توجه به جان انسانهای غیرنظامی در میدان مبارزه ، مورد تقبیح مردم قرار نگرفت و رشد حماس در میان مردم ادامه یافت. بیچارگی مردم باین پذیرش نامعقول کمک می‌نمود و افول " فتح " در سراشیب بوروکراسی و فساد، نیروی عمده‌ای که می‌توابست نظر مردم را بروشهای درست مبارزه باز گرداند نیر از ایشان گرفته شد . و در این میدان پرهیاهو و تاریک مبارزه مردم توجه شایسته‌ای به میزان اهمیت پشتیبانی مردم جهان بخود ننمودند.

احترام به رای مردم

حکومت " دمکراسی " احترام به رأی اکثریت مردم است. ولی رشد اندیشه‌های جقوق بشری سایه خود را روزبروز بیشتر و سنگین تر بر حکومت‌های دمکراسی می‌اندازد. در حالیکه احترام برأی مردم خود پایه‌هائی از حقوق بشر را می‌سازد، ولی آیا اگر این مردم نخواهند به باقی قوانین حقوق بشری احترام بگذارند، روند کار شکل درستی خواهد داشت؟ آیا صرف حضور و تصویب اکثریت مردم در امری ولو مخالف حقوق بشر فابل احترام است؟ ایا اگر در قبایل آدمخواران، آدمخواری آزاد باشد، عنوان رأی اکثریت بآن دادن آنرا مبری از تقبیح و مخالفت می‌کند؟ چه گوارا می‌گفت ، ملتها هم اشتباه می‌کنند. مگر نه آنکه هیتلر در رایش سوم با رأی اکثریت انتخاب شد؟

هیچ جیز مقدس نیست جتی رأی اکثریت مردم. ما بنا بر قرادادی اجتماعی که موجود است حضور حماس در مقام رهبری را باید بپذیریم ولی باید مردم را آگاه نمود که روش‌های " تروریستی " حماس و عدم پذیرش کشور اسرائیل و جفظ شعار " من النهر الی البحر " در سر لوحه سازمان، پشتیبانی مردم جهان را از مردم فلسطین خواهد گرفت و این بصلاح مردم فلسطین نیست. و اینکه رادیکالیسم مذهبی جائی برای حل مسائل امروز جهائی را ندارد.

حماس راهی بجز تغییر استراتژی افراطی خود ندارد. هم اکنون در شروع کار انتخابات حماس شعار رنگ و رو رفته " از رود تا دریا " که در منشورش قرار دارد را از پلاتفرم انتخابی خود برداشته بود . هرچند حال که به قدرت رسید دوباره شعار را همچنان در منشور خود نو نگاهداشت. این خود قدمی در جرکت پروگماتیک این سازمان بسوی وافعیت‌های جهانی بود. و بقول بعضی روزنامه نگاران امریکائی ورود حماس به صحنه علنی و قانونی سیاست فلسطین را باید مثبت و مفید برداشت نمود . چه در این صورت سازمان حماس بیشتر باحترام بقوانین بین المللی مقید خواهد شد.

با این ترتیب ما در عین احترام به دمکراسی و قبول رأی اکثریت مردم از حماس و روشهای مبارزاتی خارج ار حقوق بشری آن حمایت نمی‌کنیم. مردم فلسطین حق دارند که در مبارزات خود بیاموزند ولی برای ما که در این ٢٧ سال آموخته ایم ، آزموده را آزمودن خطاست. ما از این سازمان افراطی و مذهبی و مورد پشتیبانی جمهوری اسلامی پشتیبانی نمی‌کنیم.

اسرائیل و پشتیبانی امریکا از او همیشه وجود داشته و خواهد داشت. اینکه هم امریکا و هم اسرائیل بدنبال صلح با فلسطینی‌ها هستند، این یک ضرورت تاریخی و عملآ در خدمت منافع هر دو کشور است. این مردم فلسطین یا نمایندگانشان هستند که باید شرایطی را فراهم آورند تا مردم جهان مانند گذشته از ایشان حمایت نماید. در آنصورت است که می‌توانند وزنه مؤثری را در برابر زور اسرائیل و امریکا داشته باشند. کسب چننین وزنه بزرگی با آنچه امروز حماس می‌گوید و انجام می‌دهد میسر نمی‌باشد.

تاریخ پر ار تجربه‌های مبارزاتی است که باید از آنها آموخت. ما بسهم خود باید تجربه جمهوری اسلامی ، آنطور که ما با پوست و گوشتمان لمس کرده ایم، را در اختیار مردم فلسطین قرار دهبم . و در این روزگار سخت از گروههای لائیک فلسطینی که راه درستی را در پیش گرفته اند پشتیبانی نمائیم!