ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Fri, 16.12.2016, 19:02
سکوت به سختی میسر است

اصغر جیلو

انگیزه این نوشته پاسخ به تفسیری است که جایی در فیس بوک نوشنه شده بود، و با رجوع به مرجعیت و حکمیت حقوق بین‌الملل سازمان ملل متحد، در توجیه فجایع عظیم بشری که به دست دولت حافظ اسد و پشتیبانان روس و ایرانی آن در سوریه رخ داده و هنوز هم ادامه دارد، بر آمده و آنها را تحت عنوان دفاع از حاکمیت، امنیت و تمامیت کشور سوریه القاء کرده بود. قبل از مطالعه مطلب پیش‌رو توجه خواننده محترم را به این تفسیر جلب می‌کنم. گرچه این بحث هم احتمالا نه به نزدیکی، بلکه تقارب آرا موجود منجر خواهد شد ولی در این زمان سکوت، در برابر چنین افکاری به سختی میسر است.

تصویر موجود در روی زمین بسیار پیچیده‌تر از آن چیزی است که این تفسیر و یا تبلیغات مخالفان غرب در ارجاع ما به حقوق بین‌الملل در دفاع از اسد وانمود می‌کنند. مشخصه اصلی این نوع از ارجاع‌ها، ساده سازی عمدی مسایل پیچیده ایست که ما را از حقیقت دور می‌کنند.

۱- حمله به لیبی با رای شورای امنیت سازمان ملل و مطابق قوانین بین‌الملل صورت گرفت. ماده قانونی تجویز آن جلوگیری از کشتار جمعی احتمالی شهروندان لیبایی به دست مر نیرومند لیبی قذافی بود.

۲- حمله به عراق به لحاظ قوانین بین‌الملل توجیه قانونی نداشت، ولی این حمله نه توسط دولت اوباما بلکه توسط دولت بوش صورت گرفت، اگر قرار بر خلط مبحث نیست اکنون حضور دولت آمریکا در کشور عراق کاملن قانونی و با رضایت و موافقت دولت آن است.

۳- هیچ حمله‌ای زمینی از سوی هیچ کشور خارجی جز ترکیه و آنهم فقط در چند ماه گذشته به خاک کشور سوریه صورت نگرفته است. و در این حمله نیز هدف نیروهای بشار اسد نبوده‌اند بلکه کردهای شمال سوریه و داعش بوده‌اند.

۴- حضور امریکائی‌ها در سوریه عمدتا حضوری هوایی است، و حضور نیروهای محدود ویژه آن در زمین هم با رضایت و یا توافق کردهای شمال سوریه در مبارزه با داعش صورت گرفته است. وقتی که دولت سوریه نه تنها قادر به حمایت از کردهای شهروند خود در مقابل داعش نیست، بلکه عین داعش و در مواردی حتی بدتر، آنها را می‌کشد، نمی‌توان به همین سادگی به حضور نیروهای ویژه آمریکا در آن منطقه بر علیه داعش نام تجاوز گذاشت، مگر اینکه قصد ما این باشد که نیروهای امریکایی از آنجا بروند تا داعش و یا ارتش سوریه با سهولت بیشتری کردها را بکشند. چنین خواستی باید متعلق به داعش و دولت سوریه و بخشا ترکیه باشد نه اعضای اپوزیسیون ایران. اگر آمریکا در شمال سوریه دخالت نکرده و با بمباران داعش و کمک تسلیحایی و غذایی از هوا از کردها نکرده بود، و نیروهای پیشمرگ کرد عراق به حمایت زمینی از آنها نرفته بودند، الان داعش خاک کوبانی و مناطق دیگر کردنشین داخل سوریه را ۷ بار به توبره کشیده، زنان و دخترانش را به اسارت و بردگی جنسی برده و مردانش را سوزانده و کشته بود. حضور هوایی آمریکا هم تا به حال متمرکز بر حمله به نیروهای داعش و در بعضی موارد النصره سابق بوده، و جز یک مورد عمده که منجر به کشته شدن ۷۰ سرباز سوری به جای داعش شده مورد عمده دیگری توسط گزارشگران معتبر ثبت و تایید نشده است.

۵ - شکست داعش در عراق بدون شکست آن در سوریه به لحاظ نظامی اگر محال نباشد بسی دشوار و امری طولانی مدت و پرهزینه از همه نظر است. داعش یک نیروی جهادی بین‌المللی با مرکزیت عراق و سوریه تهدید بزرگی برای هم کشورهای اسلامی منطقه و کشورهای شرق و غرب است. خود همین واقعیت حمله به مراکز آن را توسط کشورهای مورد تهدید حتی اگر ماده صریح قانونی در قوانین بین‌الملل برای انجام آن نباشد (که هست) مشروعیت می‌بخشد و به همین دلیل هم حملات هوایی آمریکا بر علیه داعش در خاک سوریه، از این جنبه هم دارای توجیه قانونی است. چون دولت عراق با داعش می‌جنگند که قانونا از حمایت آمریکا برخوردار است و خود آمریکا و متحدانش در منطقه و خارج از آن مورد تهدید کشتارگران داعش‌اند. ترکیه هم با استناد به چنین قانونی به داعش در سوریه حمله هوایی یا زمینی می‌کند و نیز با سوء استفاده از همین قانون به کردها در سوریه و پ ک ک در عراق حمله هوایی یا زمینی می‌کند. همان کاری که ایران در بمباران کردهای ایران مستقر در کردستان عراق می‌کند و صدایی هم از بخش عمده‌ای از اپوزیسیون ایران، خصوصا بخش توده‌ای آن بر نمی‌آید که چرا ایران به خاک عراق در کردستان تجاوز می‌کند، اما وقتی آمریکا و نیروهای ائتلاف به داعش در سوریه حمله کند تجاوزکار معرفی می‌شوند.

۶ - حضور ایران و حزب‌الله و روسیه در سوریه به خواست دولت بشار اسد و قانونی بوده است و از این نظر هیچ ایرادی به حضور آنها نمی‌توان گرفت. به همان ترتیب نیز حضور عربستان و حمله آن به یمن به درخواست دولت قانونی آن بوده است و هیچ ایراد قانونی بر آن وارد نیست، که باز بخشی از اپوزیسیون ایران هم‌زمان و هم‌زبان با حکومتیان در ایران بر آن چشم می‌بندد و عربستان را به تجاوز به خاک یمن متهم می‌کنند. چیزی که باید مورد ایراد باشد سیاست کشتار و امحای دسته جمعی شهروندان سوری مخالف دولت بشار اسد توسط دولت سوریه با حمایت و شراکت روسیه، ایران و حزب‌الله لبنان است. قانونی بودن حضور آنها به هیچ ترتیبی جنایات آنها را موجه نمی‌سازد. این آن چیزی است که بخشی از اپوزیسیون حیران، و سرگشته و چپ افراطی ایران، تحمل شنیدنش را ندارند و در این زمینه بدون اینکه به روی مبارک خود بیاورند با حکومت ایران و روسیه همنوایی می‌کنند. عربستان و متحدین آنهم باید و حتما و موکدا از این جنبه مورد مخالفت و حمله و فشار و افشاگری قرا گیرند که چرا غیرنظامیان را در یمن هدف قرار می‌دهد و نه اینکه چرا به خواست دولت یمن در حال آستانه سرنگونی به دست مخالفان موافق حکومت ایران به آن جا رفته‌اند.

۷- چیزی که مورد ایراد جامعه بین‌الملل است کشتار بی‌گناهان توسط طرف‌های درگیر در جنگ سوریه از هر دو طرف است. اما با تاکید باید گفت و چند صد هزار سند هم در این‌مورد جمع‌آوری شده که همه‌گی نشان می‌دهند سیاست رسمی دولت سوریه و پشتیبانان آن بر پایه‌های زیر استوار است:
بمباران، و تخریب عمدی و سیستماتیک مناطق غیرنظامی پر از سکنه‌ای که تحت کنترل مخالفین دولت سوریه قرار دارند، و ناامن کردن این مناطق بر هرجنبنده‌ای، بمباران تاسیسات زیر بنایی در این مناطق از قبیل سیستم‌های آب و برق‌رسانی، پلها و چاه‌ها غیرقابل استفاده ساختن آنها، بمباران مراکز درمانی و بیمارستانی، اقدامات تنبیهی سخت نسبت به طرفداران غیرنظامی گروه‌های مخالف، از جمله شکنجه و تجاوز به آنها و زنانشان و بعد کشتن آنها با شکنجه، گرسنگی و اعدام در زندان و...

هدف اصلی از این اقدامات، تخلیه این مناطق از سکنه، و استفاده از پیامدهای آن برای صدور مشکلات عظیم امنیتی مهاجرتی و اقتصادی به کشورهای همسایه و بعد هم اروپا است. هدف این است که از این طریق کشورهای همسایه مخالف اسد، و غرب در بحرانی غرق شوند که در جلو چشمان ما در بسیاری از کشورها در حال گسترش است. این بحران‌ها از نظر سوریه و شرکایش به نفع آنهاست و باید با شدت ادامه یابد تا افکار عمومی کشورهای همسایه و غرب متقاعد به تقصیر کاری دول آنها در آفرینش وضع موجود شده و بی‌اعتبار وضعیف گردند، تا حکومت اسد ادامه یافته و نفوذ روسیه و ایران در منطقه تثبیت شود.

۸- بخشی از مخالفین اسد نیز کم یا بیش همان معامله‌ای را با طرفداران مسلح و غیر مسلح اسد می‌کنند که اسد با آنها می‌کند. ولی آنها برای انجام و اجرای سیاست‌های خود از امکانات دولتی مثل دولت سوریه و شرکای آن برخوردار نیستند و به همین دلیل نیز ابعاد اقدامات آنها در تخریب سوریه و کشتار مردم بی‌گناه در طرف مقابل با اقدامات دولت سوریه بر علیه مخالفین و مناطق تحت کنترل آنها قابل مقایسه نیست.

۹- تمامی گزارشات سازمان ملل متحد و سازماهای حقوق بشری بی‌طرف نشان می‌دهند که دولت بشار اسد مرتکب جنایات جنگی عظیمی شده که در ردیف جنایات بزرگ جنگی دوران اخیر طبقه‌بندی می‌شوند. مخالفین بشار اسد یک‌دست نیستند و بخش مهمی از آنها متهم به جنایات جنگی سیستماتیک نیستند. کردهای سوریه و برخی از متحدین آنها از این نمونه‌اند.

۱۰- باز یادآوری می‌کنم که طبق یکی از قوانین حقوق بین‌الملل اگر خاک کشوری محل طرح نقشه و تدارک حملات تروریستی سیستماتیک به کشورهای دیگر حتی کشورهای غیر همجوار قرار گیرد آن کشورها حق مقابله و حمله به آن مراکز را، در صورت ناتوانی و یا عدم تمایل دولت حاکم بر کشور مبدا، بر خود محفوظ می‌دارند. افغانستان در زمان طالبان نمونه آن است. دولت طالبان حاضر به بستن پایگاهای القاعده نشد و شورای امنیت سازمان متحد بر همین اساس رای به حمله به طالبان داد.

۱۱- شیعیان حاکم بر عراق که اکثریت ۶۰ درصدی جمعیت آن را تشکیل می‌دهند، و کردهای ۲۰ در صدی و حکومت دینی در ایران برندگان اصلی حمله آمریکا به عراق بوده‌اند. اگر رضایت و دیکتاتوری اکثریت ملاک قضاوت باشد در این‌صورت حمله آمریکا به نفع آنها تمام شده است، و من نمی‌دانم که چرا عده‌ای در اپوزیسیون به کاسه‌های داغ‌تر از آش و نماینده خودگمارده آنان تبدیل شده، و معترض آمریکا و متحدین آن می‌گردند. ولی اگر ملاک رضایت اکثریت و رعایت حقوق اقلیت باشد، در این‌صورت آمریکا دچار خطاهای بزرگ بعد از اشغال عراق شد و باعث تحکیم حکومت روحانیون در ایران و روی کار آمدن یک حکومت شبه‌اسلامی تا حدی دست‌نشانده ایران، که در مسیر دست نشاندگی کامل به ایران قرار دارد در عراق گردید.

۱۲- اکثریت بزرگ مخالفین بشار اسد مردم عادی‌اند و نمی‌توان با هیچ توجیه و بهانه‌ای هم اعتراضات اولیه صلح‌آمیز آنها و هم مقاومت مسلحانه مشروع فرزندان ارتشی آنها را در رد دستور شلیک به مردم و مقاومت در برابر حکومت اسد تخطئه کرد.

۱۳- از یک جهت وضع کنونی حاکم در سوریه نتیجه سیاست‌های غلط ترکیه، و کشورهای عربی است که امکان تقویت بخش‌های افراطی مخالفین بشار اسد در خاک ترکیه را تسهیل کردند. بی‌سیاستی غرب و جامعه بین‌الملل هم در اجازه به دولت بشار اسد و دولت روسیه و ایران در عبور از خط قرمزها نیز به همان میزان نقش ایفا کرد.

۱۴- دولت روسیه در شورای امنیت مسئولیت بزرگی در خرابکاری در پروسه صلح و پیشنهادات مطروحه و شریک اصلی اسد در جنایات بی‌شمار جنگی در سوریه است. اکنون دیگر صلح و آشتی در منطقه را باید به یک خواب و خیال دست نیافتنی در صد و دویست سال اینده مربوط دانست. هنوز هم تعدادی از ما ایرانیان بعد از گذشت نزدیک به ۳۷ سال از کشتار عزیزان، فامیل، رفیق و دوست آشنا توسط حکومت ایران، همچنان در فراق از دست رفتن‌شان می‌سوزیم و به دنبال عدالت می‌گردیم، قطعا مردم سوریه با بیش از ۴۰۰ هزار قربانی و نابودی کشور خود و آورگی بیش از ۱۱ میلیون نفرشان، برای چند نسل آینده به دنبال عدالتی خواهند بود که می‌تواند از این آنچه که تاکنون رخ داده بسی خونین‌تر باشد.


نظر خوانندگان:

■ اولین بار است که می‌بینم یک ایرانی‌ بر علیه جنایتی که رژیم‌های سوریه و روسیه و ایران و حزب‌الله لبنان در سوریه مرتکب شدند موضع درستی‌ می‌گیرد.

■ جنگ نعمت است. این گفته رهبر کاریزمای جمهوری اسلامی بوده است. اگر تبلیغات در هر کشوری را نماد سیاست عملی آن کشور بدانیم میبینیم که صلح‌دوستی و صلح‌خواهی از ایران رخت بر بسته و رفته و دشمن‌خوئی و دشمن‌تراشی و جنگ جای آن را گرفته است. البته دوران صلح مسلح رضا شاه و محمد رضا شاه هم بر آیند تاریخی عمل و عکس العمل سیاست بین‌الملل و روابط بین‌الملل تا آن دوران بودند ولی به هر حال مردم ایران از نعمت صلح برخوردار بودند و وقتی که بعد از آمدن جمهوری اسلامی از این نعمت محروم شدند قدرش را دانستند. منافع اکثریت مردم ایران را باید در راستای تبلیغ جنگ و یا استقرار صلح جستجو نمود. با بررسی هرکدام از این نمونه‌ها می‌توان خردمندانه روش مناسب را انتخاب کرد. سوریه امروز آئینه تمام‌نمائی است از سیاست عملی جمهوری اسلامی با مردمش. مردم ایران باید روزی را در آینده تصور کنند که بلائی که امروز بر سر مردم سوریه آمده بر سر آنان بیاید. کینه و نفرتی که مردم سوریه آواره و دربه در از حکومت ایران و سپاهیان و نظامیان ایران دارند هیچوقت از بین نخواهد رفت. چه مردم ایران بخواهند و چه نخواهند.

■ مقاله بسیار مستدل و منصفانه‌ای است. مدافعان و توجیه‌کنندگان جنایات اسد فراموش می‌کنند در نظر بگیرند بدون حمایت مالی و نظامی جمهوری اسلامی، مشاوران روسی و بمباران‌های بی‌امان جت‌های جنگی روسیه و حضور زمینی حزب‌الله لبنان دیکتاتوری ۴۰ ساله خاندان اسد در همان سال‌های نخست اعتراضات وسیع مردم سوریه سقوط می کرد. زیرا اکثریت مردم علیه اسد بلند شده بودند. اگر اکثریت با مخالفان نبود اسد با توجه به برتری نظامی و مالی می‌توانست به سادگی آنها را سرکوب و شکست دهد و جنگ ۵ سال به درازا نمی‌کشید. ادامه جنایات اسد سبب شد که نیروهای تروریستی مانند داعش و جبهه النصره پا بگیرند و مردم و نیروهای جهانی در دوگانگی قرار بگیرند. با توجه به جنایات بسیاری که اسد علیه مردم و کشور خودش مرتکب شده بعید به نظر می رسد که او بتواند مشروعیتی برای ادامه حکومت خود بدست آورد. اما نگرانی دیگر این است که رژیم ایران با توجه به نقشی که در حفظ دیکتاتوری اسد ایفا کرده است گستاخ‌تر شده و به قصد کسب قدرت بیشتر جنگ پراکنده میان شیعه و سنی به جنگی تمام عیار میان آنها بدل شود.
علمداری


■ عرصه سیاست در ایران حداقل در دو قرن اخیر تحت سیطره دو قدرت بزرگ جهانی روسیه و انگلیس بوده است. هر چند اوضاع سیاسی فرهنگی کشور تحولات گوناگونی را از سر گذرانده، اما انگلوفیل ها و روسوفیل ها همواره نقش بزرگی در فرهنگ و سیاست ایران ایفا کرده‌اند. افراطی‌ترین آنها مثل پیک نت منتصب به بخشی از حزب توده که هنوز در حال و هوای اردوگاهی به سر می‌برد، تا کامنت‌های برخی از هموطنان چنان به حمایت آشکار از روسیه کشیده می‌شود که چشم بر تمام جنایات اسد و حامیانش در سوریه می‌بندند و چنین می‌نمایانند که گویی از ابتدا جنگ بین اسد و داعش در گرفت. هموطنی در کامنتی نوشته بود «حلب از دست تروریست‌ها آزاد شد»!

■ تجربه فاجعه بار سوریه یک بار دیگر نشان داد که انقلابیگری و رویاپروری روشنفکران، به چه جاهایی می‌تواند راه ببرد و هنگامی که شعار سرنگونی خشونت آمیز بر جنبشی مسلط شود، چه آسان راه برای ورود بنیادگرایان افراطی و حامیانشان در منطقه و جهان به عرصه مبارزه باز خواهد شد.


تاريخ را پيروزمندان مى نويسند و به كمك مبلغان خود سعى دارند آن را روايت غالب كنند. در اين شرايط مقالاتى از أين دست كه واقعيت را منطقى و مستدل عرضه مى كنند بسيار ارزشمند است. سپاس.
حسين باقرزاده