ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Fri, 09.12.2016, 15:07
آینده برجام

محمود سریع‌القلم

منبع: وبسایت نویسنده

یکی از نکاتی که باراک اوباما و جان کری در طول رفت و برگشت‌های برجام بارها و بارها تکرار کردند این بود: ما طیفی از اختلافات با ایران داریم. فعلاً بر یک اختلاف و حل آن متمرکز شده‌ایم. فعلاً ۸ اختلاف دیگر قابل حل نیستند. تعریف خود را از جمهوری اسلامی تغییر نداده‌ایم و به او نیز اعتماد نداریم. مبنای برجام، اعتماد نیست بلکه نظارت، حضور، روش‌های دیجیتالی، راستی آزمایی و بازگشت تحریم در صورت تخلف است.

۱۵۵ نفر در تیم آمریکا فعال بودند که شامل مورخ و روان‌شناس نیز بود. در یک فرآیند ده ساله، با اِعمال تدریجی تحریم‌های اقتصادی، آمریکا خود را آماده کرد تا آنچه فوری تلقی می‌کرد به حل و فصل موضوع هسته‌ای بپردازد. در آمریکا صرفاً دستگاه‌های دولتی و چند مرکز تحقیقاتی در جریان رفت و آمد‌های برجام بودند اما در ایران، موضوع به یک مسئله ملی مبدل شد و حتی به صورت دقیقه‌ای، بسیاری آن را دنبال می‌کردند. دقت کم تئوریک دستگاه دیپلماسی با رهیافتی که نسبت به ایران طی دهۀ گذشته در آمریکا انباشته شده بود و سایه انداختن روش سازمان مللی (سخنرانی و تنظیم قطعنامه) بر فرآیند برجام، باعث شد تا انتظارات غیر واقعی و تحلیل‌های احساس‌محور در ذهن بسیاری شکل گیرد و نمایش برجام مهم‌تر از محتوای آن شود. تاریخ روابط بین‌الملل نشان می‌دهد که در فرآیند حل و فصل موضوعات مهم، حداقل تبلیغات به‌کار گرفته می‌شود.

برای مخاطبان و جامعه مدنی ایرانی توجیه نشد که برجام، حل‌وفصل مسایل ایران و آمریکا نیست. و حتی مقدمه‌ای بر گشایش مشکلات ایران و غرب و ایران و منطقه نیز نیست. نظام تحریم علیه ایران بسیار وسیع‌تر از نظام تحریم هسته‌ای است. اگر مسایل سیاست خارجی ایران با غرب، آمریکا و منطقه را صد بدانیم، اختلاف هسته‌ای ده از صد است. همانطور که از متن برجام قابل استناد است حل و فصل موضوع هسته‌ای، فقط بعضی گشایش‌ها را تسهیل می‌کند اما طیفی از اختلافات و تحریم‌ها باقی می‌ماند.

دایره اصطکاک‌های سیاست خارجی ایران در نظام بین‌الملل، شعاعی به مراتب وسیع‌تر از دایرۀ موضوع هسته‌ای است و چه بسا موضوع هسته‌ای، انعکاس اختلاف‌های جدی‌تر است. اصولاً در سیاست بین‌الملل، عنصری به‌نام «اعتماد» وجود ندارد که ما بتوانیم آن را با عهد قرارداد بدست آوریم. سیاست منافع است و بس، حتی میان انگلستان و آمریکا که شبیه‌ترین دو کشور در نظام بین‌الملل هستند.

اگر بخواهیم سیستم محاسباتی طرف مقابل را بخوانیم، به‌نظر می‌رسد از این قرار باشد: آمریکا در همسایگی ایران و خاورمیانه، دوستان بلکه متحدینی دارد که ایران هم علیه آن‌ها سخن می‌گوید و هم اقدام می‌کند. این متحدین، سیستم عصب آمریکا در خاورمیانه هستند. طبق معاهده‌نامه‌هایی که آمریکا با متحدین خود دارد، باید از آن‌ها دفاع کند. اگر ایران توان هسته‌ای پیدا کند، متحدین آمریکا در خاورمیانه، ناامن می‌شوند حتی اگر این توانایی، صرفاً یک توان بازدارندگی باشد. چون آمریکا نمی‌تواند اهداف و افکار ایران را تغییر دهد (اختلافات ۸ گانه)، پس باید علی‌الحساب در فکر از میان برداشتن توان هسته‌ای ایران باشد. چون اختلافات متعدد دیگری وجود دارد، آمریکا فشار خود را بر ایران ادامه می‌دهد تا ایران به تدریج از مدار حساسیت‌های آمریکا بیرون برود. عجله‌ای هم نیست. این ذهن طرف مقابل است.

بنابراین، ما باید دقیق باشیم و فهم ریاضی‌گونه محاسبات خارجی را جایگزین پایکوبی نکنیم. درست قالب‌بندی کردن (Framing) مسائل کشور و درست درصدگذاری آن‌ها بسیار تعیین‌کننده است. وقتی موضوع هسته‌ای یک ‌نهم است، قاعدتاً نباید آن را هشت‌ نهم جلوه داد. تقابل موجود، گسترده و دامنه‌دار است. این یک غفلت تبلیغاتی دستگاه دیپلماسی بود که مسایل سیاست خارجی با غرب را، به موضوع هسته‌ای تقلیل داد. شاقول انتظارات اشتباه تنظیم شد و انتظارات غیرواقعی در ذهن خاص و عام جا افتاد.

در سیاست بین‌الملل، کشورها عموماً و دائماً اهرم می‌سازند تا امتیاز بگیرند. روسیه را ببینید که پس از سی سال ناگهان وارد خاورمیانه شد. هدف اصلی امتیاز گرفتن از آمریکا (و تا اندازه‌ای از اروپا) است. ورود روسیه در سوریه زمینه‌هایی برای موضوع اوکراین، کریمه، کنترل تسلیحات دوجانبه با آمریکا، حضور غرب در شرق اروپا و تحریم‌های اقتصادی آمریکا علیه روسیه فراهم می‌آورد.

اهرم ایران نسبت به آمریکا، منطقه است. قبلاً هسته‌ای هم بود. اهرم آمریکا نسبت به ایران دو مورد است: تحریم و حصار. هدف غرب بسیار وسیع‌تر از تحریم اقتصادی است: محصور کردن ایران. می‌گوید اگر به سراغ متحدین من بروی، من تحریم و حصار را فعال می‌کنم. این حصار از همه نوع است: علمی، فن‌آوری، سرمایه‌ای، بانکی، تصویری، ارتباطی و سیاسی. این حصار باعث می‌شود تا اثرگذاری ایران محدود شود. به انتقال سرمایه و فن‌آوری دسترسی محدود داشته باشد. در مدارهای کهنه بماند. آنچنان حامی فعال در نظام بین‌الملل نداشته باشد. و شاید یک مورد دیگر: تخریب ایران برای کشور‌های دیگر هزینه‌ای نداشته باشد. لذا رأی ۹۹ از ۹۹ در سنای آمریکا. در سیاست بین‌الملل، نه عدالت وجود دارد و نه انصاف و اعتماد حتی وقتی که ۱۴۷ هیأت اقتصادی بفرستند.

بهترین اهرم ایران در مقابل نظام بین‌الملل، غرب، شرق و همسایگان، «راضی بودن و امیدوار بودن مردم ایران از زندگی است.» مهم‌ترین پایۀ امنیت ملی ایران، راضی بودن مردم است. مهم‌ترین اصل در حکمرانی، نگاه حل‌المسائلی به گره‌های داخلی است. اگر نرخ مهاجرت صفر شود، ایران در بالاترین رده‌ها، امنیت ملی تضمین شده خواهد داشت. دستگاه دیپلماسی وظیفه دارد جهان را در داخل معرفی کند و ذهن‌ها را دقیق کند. اُپراتور بودن حداقل کار است. در نظر داشته باشیم که صنعت IT در جهان حدود ۴ تریلیون دلار، ارزش بازار دارد. امروز مهم‌ترین نهاد اقتصادی کشورها، دیپلماسی اقتصادی است که فرصت‌ها را از خارج به داخل منتقل می‌کند.

کشور ما در برابر یک چالش تاریخی-فکری قرار گرفته است. ماهیت بنیادی این چالش، فکر و تئوری است. کدام تئوری امنیت ایران را تضمین می‌کند و او را به یک کشور قدرتمند اقتصادی برای نیم قرن آینده تبدیل می‌کند؟ اینکه ایران یک قدرت اقتصادی منطقه‌ای شود، بسیار به نفع اقتصاد، امنیت و مردم ایران است.

آیندۀ برجام در گرو فرمولی است که نیرو‌های سیاسی داخلی پیرامون توانمندی اقتصاد ملی و جهت‌گیری‌های سیاست خارجی با محوریت یک منطق مشترک به اجماع برسند. اگر خود این ابتکار عمل را بخرج ندهیم، با شرایط جدیدی که در آمریکا، اروپا و خاورمیانه در حال شکل‌گیری است، عوامل بیرونی، تئوری حصار را تشدید خواهند کرد.


  نظر خوانندگان:

■ مقاله آکادمیک - کاربردی بسیار شیوا و واضح بر اساس معیارهای پذیرفته شده حقوق و روابط بین الملل و اصول و دکترین حکمرانی روز دنیا نوشته شده و از به روز بودن نظر و دیدگاه نویسنده خبر می‌دهد و هم از این روست که با توجه به شرایط بسیار حساس امروز خاورمیانه برای ایرانی و حاکمان این سرزمین مهم مینماید . بویژه آنجا که میگوید : «... مهم‌ترین پایه امنیت ملی ایران راضی بودن مردم است ... مهم‌ترین اصل در حکمرانی ... اگر نرخ مهاجرت صفر شود ایران در بالا ترین رده‌ها امنیت ملی تضمین شده خواهد داشت.» نویسنده به مکانیسم‌های تقابل دو سیستم فعلی حاکمیت در ایران و غرب میپردازد و تضادهای آنها را بر می‌شمارد و این برآیندی تاریخی از ۳۸ سال عمر و تاریخی است که ایران پشت سر گذاشته تا بدینجا رسیده که نرخ مهاجرت نخبگانش می‌شود شاغول سنجش رضایت مردمش. سیستمی که انقلابش را با این تعریف به پیش آورده: ده درصد مائیم (خودی). ده درصد شمائید (غیرخودی) و ۸۰ درصد دیگر گوسفندان‌اند و ما بنا داریم شما را بزنیم و گوسفندان را هی کنیم. آیا استاد گرامی نظری هم به تجزیه و تحلیل آنچه که از ابتدا تا به امروز انجامیده است دارند و آیا هنوز امیدوارند که حاکمان در تز اولیه خود که اگر نژادپرستانه نباشد بسیار تبعییض‌آمیز هست تجدیدنظر کنند. به نظر من اوضاع سترون کنونی این اجازه را نمی‌دهد.

■ مقاله جالب و راهگشایی است ولی نویسنده باز هم مثل همیشه طفره می‌رود که صریحا بنویسد که این راهکارها با سیستم حکومتی فعلی غیرقابل جمع است. در کشوری که نماینده قدرت واقعی حکومتیش تصرف کاخ سفید را ذهن می‌پرورد، آیا ممکن است که کسی به این راهکارها توجه کند. این حاکمیت اگر بخواهد به این راهکارها توجه کند از اریکه قدرت ناشی از نارضایتی مردم در مدت کوتاهی بزیر کشیده خواهد شد. این را نویسنده بیش از همه می‌داند.

■مثل همیشه استدلال ریاضی و فهم واقعیت موجود در نوشته این استاد بزرگوار دیده میشود ولی سطح طرح مشکل خیلی خیلی بزرگتر از قدرت فهم قدرتمندان مملکت است.
علی خرمی


■با سپاس از استاد گرامی برای مقاله بسیار مستدل که با واقعیت ها منطبق است .هرچند که فهم مطلب زیاد دشوار نیست ولی برای دست اندرکاران وتصمیم گیران، نیاز به توضیح بیشتری دارد . شاید لازم باشد استادگرامی آنرا در مقاله دیگری با بیان و مثال های ساده تری روشنتر وشفاف تر بیان نمایند.
محمدرضد شهاب


■برجام نباید فقط در موضوع هسته ای باقی بماند. زیرا تحریمهای جهانی بر علیه ایران یک پروسه سیستماتیک دارد که علاوه بر مسایل هسته ای مسایل حقوق بشر، حمایت از تروریسم، موشکهای بالستیک، حمله به سفارتخانه (ها) و مسئله دشمنی هیستریک با مهمترین متحد غرب در منطقه یا اسراییل است. ایران و آمریکا باید تمامی پرونده های انباشت شده ۳۸ ساله را روی میز مذاکرات بگذارند و یکبار برای همیشه تمامی مسایل را حل کنند. به قول ضزب المثل پارسی “مرگ یکبار، شیون هم یکبار”. ایران تیم مذاکره کننده حرفه ای خوبی دارد که میتوانند با کمک دیگر کارشناسان موضوعات مرتبط با تنشهای موجود، این مهم را به سرانجام برساند. همان کاری که دیگر کشورها مانند ویتنام، برمه، ...و اخیراً کوبا انجام دادند.
برجام هسته ای مانند ساختمانی است که تازه اسکلتش زده شده، باید با ادامه کار در چالشهای باقی مانده این ساختمان تکمیل شده تا بتوان از آن استفاده کرد، سیم کشی و لوله کشی، دفع فاضل آب، سفید کاری و رنگکاری، نصب در و پنجره، کاشی کاری حمام و سرویسها و ایزوگام سقف این بنای زیبا هنوز مانده است!
امیر رضایی


■ دکتر سریع القلم، کاش کمی صریح القلم تر می‌بود و روشن می‌کرد که چگونه می‌شود با پهن کردن پرچم امریکا و اسراییل در کفش‌کن سالن‌های دانشگاه‌های کشور، مردم را راضی و امیدوار نگه داشت و نرخ مهاجرت را به صفر رساند؟ چگونه می توان در شرایط تخاصم با کدخدای دنیا و نورچشمی غرب در خاور میانه و مدعی حقوق عالم و آدم شدن، مدلی برای «دیپلماسی اقتصادی» طراحی کرد؟