ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Sat, 19.11.2016, 15:09
ناسیونالیسم نوین

اکونومیست

شعار «آمریکا اول»، دونالد ترامپ را تازه‌ترین عضو ناسیونالیسم خطرناک ساخته است.

وعده «آمریکای بزرگ» دونالد ترامپ، بازتاب مبارزه رونالد ریگان در سال ۱۹۸۰ بود. در آن هنگام رای دهندگان به دنبال یک رهبری تازه بعد از شکستهای کارتر بودند. این ماه آنها اقای ترامپ را بر گزیدند، چون وی نیز فراهم کردن یک فرصت تاریخی در حیات آنان برای تغییر را بشارت می‌داد.

اما یک فرق بین این دو وجود دارد. در شامگاه انتخابات در ۱۹۸۰، ریگان آمریکا را به شهری درخشان «بر بالای یک تپه» توصیف کرد.

گوش کردن به همه این‌ها می‌تواند در حفظ امنیت جهان نقش داشته باشد، وی کشوری را آرزو کرد که «نه درون گرا بلکه برون گرا- و رو به دیگران بود». اقای تر امپ، ب رعکس، قسم خورده که آمریکا را «مقدم» بدارد. وی از کشورهایی که به زعم وی  از کیسه آمریکا مفت‌خوری می‌کنند و رهبران آن را احمق می‌پندارند، درخواست احترام کرده است. وی میگوید که «بیش از این کشور آمریکا و مردمانش را تسلیم آواز دروغین گلوبالیزاسیون نخواهد کرد». آمریکای ریگان آمریکایی خوش‌بین بود؛ آمریکای آقای ترامپ آمریکایی خشمگین است.

به دنیای ناسیونالیسم نوین خوش آمدید. برای اولین بار بعد از جنگ جهانی دوم، قدرت‌های بزرگ جهانی بطور هم‌زمان در خدمت انواع شوونیسم در آمده‌اند. همانند آقای ترامپ، رهبران کشورهایی مانند روسیه، چین و ترکیه نگاهی بدبینانه را حمل می‌کنند که در آن مسایل سیاست خارجی به بازی‌ای می‌ماند که در آن منافع جهانی با منافع ملی به رقابت مشغولند. این تصور تغییر بزرگی است که جهان را بیشتر خطرناک می‌سازد.

کشور من راست یا چپ

ناسیونالیسم یک مفهوم لغزان است، و به همین دلیل هم هست که سیاستمداران به آسانی قادر به دست کاری آن هستند. در عین حال این مفهوم بهترین گزینه‌ای است که می‌تواند یک کشو را حول ارزش‌های مشترک متحد کرده و مردمانش را توانا به انجام کارهایی بکند، که کسی به تنهایی قادر به انجام‌شان نیست.

ناسیونالیسم مدنی، مداراجو و آینده‌نگر است (مثل ناسیونالیسم نیروهای حافظ صلح سازمان ملل، پلورالیسم کانادایی، یا حمایت آلمان از تیم ملی میزبان در جام جهانی ۲۰۰۶)، ناسیونالیسم مدنی بر ارزش‌های عمومی مثل آزادی و برابری متکی است. این نوع از ناسیونالیسم در نقطه مقابل ناسیونالیسم قومی است، که بر مبنای مفاهیم برنده و بازنده، ناسیونالیسمی مهاجم و گذشته‌گراست که بر نژاد و تاریخ برای جدایی ملت تکیه می‌کند. این ناسیونالیسم قومی بود که به جنگ در تاریک‌ترین لحظات نیمه اول قرن بیستم منجر شد.

ناسیونالیسنم آقای ترامپ ضربه‌ای بر ناسیونالیسم مدنی است. هیچکس نمی‌تواند در میهن‌پرستی پیشینیان وی بعد از جنگ تردید روا د ارد.تک تک آنها تاکنون از ارزش‌های جهانی آمریکا حمایت کردند و برای پیشرفت آنها در خارج کوشیدند. حتی اگر حس استثنایی بودن امریکا، رئیس‌جمهورها را از امضاء کردن معاهده مربوط به دادگاه جرایم بین‌المللی و یا معاهده قوانین کشتیرانی دریایی باز داشته، اما این کشور همیشه از نظم مبتنی بر قانون حمایت کرده است. با پشتیبانی از نهادهای گلوبال که نافی جهانی وحشی است، ایالات متحده آمریکا خود و جهان را آرام‌تر و بهتر ساخته است.

ترامپ تهدید می‌کند که به این تعهد، علیرغم نیرو گرفتن ناسیونالیسم قومی در نقاط دیگر جهان، وفدار نخواهد ماند. در روسیه،  پوتین  با پشت کردن به ارزش‌های لیبرال، ترکیبی از سنت‌های اسلاو و مسیحیت ارتدوکس را جانشین آن ساخته است. در ترکیه، رجب طیب اردوغان به اتحادیه اروپا در مورد مذاکرات صلح با اقلیت کرد نه گفته، و به نفع یک ملی‌گرایی اسلامی خشن و قلدرمنشانه که خیلی سریع در کار کشف عناصر توهین و تهدید از خارج است، عمل می‌کند. در هند ناریندارا مودی به پیش‌رو و آینده و مدرنیزاسیون جامعه میاندیشد، گر چه وی نیز با رشته‌هایی به گروه‌های هندی رادیکالی پیوند می‌خورد که شوونیسم و عدم تحمل را موعظه می‌کنند.

در عین حال، ناسیونالیسم چینی چنان خشمگین و انتقام‌جو شده که حزب از کنترل آن عاجز مانده است. حقیقت است که کشور چین متکی بر بازار است، از برخی نهادهایی گلوبال استقبال کرده و می‌خواهد به آمریکا نزدیک باشد. اما از سال ۱۹۹۰ به این سو، بچه‌های مدارس در حال دریافت روزانه یک دوز  از داروی «میهن‌پرستی» هستند تا خاطره یک قرن اشغال تحقیرکننده را از بین برده و هر فرد چینی متعلق به قبیله‌ هان را شهروند اصیل، و بقیه را شهروندان درجه دو بسازد.

به دلیل اینکه ناسیونالیسم قومی به نوایی رسیده، بزرگترین تجربه دنیای پساناسیونالیسم فرو ریخته است. برپا دارندگان اتحادیه اروپا به دلیل این که ناسیونالیسم، اروپا را به دو جنگ نابودکننده کشاند، بر فراز هر نوع تفرق ملی، با یک سری هویت‌ها، اتحادی ساختند که در آن شما می‌توانید همزمان کاتولیک، بومی، فرانسوی و اروپایی باشید.

با همه اینها، در بخش بزرگی از اروپا این امر هیچگاه رخ نداد. بریتانیا اخیراً برای خروج رای داده، و در کشورهای کمونیست پیشین، مثل لهستان و مجارستان، قدرت به دست نیروهای ضدخارجی اولترا ناسیونالیست افتاده است. حتی یک تهدید گرچه کوچک اما رشدیابنده در فرانسه، ممکن است باعث خروج آن از اتحادیه اروپا شده و آن را متلاشی سازد.

آخرین باری که آمریکا به درون خود برگشت بعد از جنگ جهانی اول بود که نتایج آن فاجعه‌بار بود. شما لازم نیست هر چیزی را به فوریت پیش‌بینی کنید تا از ناسیونالیسم نوین آقای ترامپ که نتیجه آن دامن‌زدن به عدم تحمل و تخریب تعامل و ایجاد تردید در مورد فضیلت و وفاداری اقلیت‌ها در کشور است؛ دچار هراس شوید. این امر تصادفی نیست که یهودی‌ستیزی برای اولین در طی دهه‌ها جریان گردش خون سیاست آمریکا را مسموم کرده است.

در خارج از آمریکا، به موازات این که کشورهای دیگر علایمی را از درونگرایی ایالات متحده دریافت بکنند، مسایل منطقه‌ای و جهانی سخت‌تر خواهند شد. کنگره سالانه دادگاه جرایم بین‌المللی امسال با ترک سه کشور عضو آفریقایی مواجه شد. ادعاهای منطقه‌ای چین با معاهده دریانوردی بین‌المللی سازمان ملل متحد در تضاد است. اگر آقای ترامپ حتی جز کوچکی از ادعاهای مرکانتالیستی خود را به عمل در آورد، بی‌طرفی سازمان تجارت جهانی به خطر خواهند افتاد. از آن جایی که وی فکر می‌کند که متحدین آمریکا در مقابل تضمین امنیت‌شان متقابلا سودی به آمریکا نمی‌رسانند، پس باید از آنها دوری جست. در نتیجه شرایط مخصوصاً برای امنیت کشورهای کوچکی که امروز دارای حمایت قانونی جهانی هستند، دشوارتر خواهد شد.

جدایی‌گرایی متحدکننده

آقای ترامپ نیاز به تفهیم این موضع دارد که که سیاست‌های وی در زمینه ناسیونالیسم تنگ‌نظر در کشورهای دیگر هم گسترش خواهد یافت. عدم علاقه به درگیر شدن[در مسائل بین‌المللی]؛ آمریکا را از جهانی که به این میزان آسیب‌پذیر بوده و التهاب و درگیری در آن به وسیله ناسیونالیسم نوین در حال تشدید است، جدا نخواهد ساخت. بلکه به دلیل اینکه سیاست جهانی مسموم شده، آمریکا فقیرتر گشته و خشمی که در آن رشد خواهد کرد، آقای ترامپ را در دام یک دایره شریرانه دشمنی و انتقام‌جویی گرفتار خواهد ساخت.

هنوز هم برای وی دیر نیست که بدگمانی کنار گذاشته و به خاطر کشور خود و جهان، میهن‌پرستی روشن‌بینانه رئیس جمهوری قبل از خودرا راهنمای عمل خود سازد.

منبع: سر مقاله مجله اکونومیست 19/11/2016
برگردان: تورک اوغلی