ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Tue, 06.09.2016, 21:04
راه برون‌رفت دولت روحانی از محاصره کامل بیت رهبری

محسن حیدریان

اکنون ماه‌هاست که ابواب جمعی دستگاه رهبری و بیت او و دیگر طیف‌های جناح راست و راست افراطی به یورش گسترده و گستاخانه‌ای برای مقابله با دولت روحانی و نیز سرکوب اصلاح‌طلبان و فلج ساختن دولت مشغولند.

تعرض نهادهای زیر کنترل رهبری به دولت و زورگوئی آشکار در تبدیل دولت روحانی به یک «تدارکاتچی» تا حد سانسور سخنرانی وی از سیمای جمهوری اسلامی هرگز بدین گونه آشکار و بی‌پروا نبوده است. قوه قضائیه که طبق قانون اساسی، رسالت پاسداری از حرمت و عزت و امنیت شهروندان بر عهده اوست، در عمل به گونه ابزار در دست این جناح راست افراطی برای سرکوب و قلع و قمع مطبوعات و اهل قلم و آزادی‌خواهان قرارگرفته است.

پس از موفقیت روحانی و ظریف در به ثمر رساندن «برجام» که خطر جنگ علیه ایران را از بین برد، درست برخلاف انتظارات مردم و دولت در اجرای «برجام داخلی»، اراده‌ای برنامه‌ریزی شده در کار است که با استفاده از همه امکانات و ابزارهای ممکن، در بی‌اعتنائی به افکار عمومی، جمهوریت نظام را کمرنگ‌تر و ناکارآمدتر کند.

بالا گرفتن تنش‌ها میان ایران و عربستان، با پیام ستیزه‌جویانه خامنه‌ای، گسترش استبداد اقتصادی و ادامه تحریکات سیاسی علیه امریکا در حالی که پس از توافق برجام که هنوز تحریم‌ها به طورکامل برداشته نشده است، همه از بالای سر دولت، از سوی بیت خامنه‌ای، رهبری می‌شود. اگر عادی سازی کشور داری و متعارف و قابل تعریف ساختن امور مهمترین پروژه دولت اعتدال بوده است، در عمل وضع عمومی کشور در سمت عکس آن سیر کرده است.

هدف نهائی تنگ‌تر کردن حلقه محاصره دولت، خانه نشین کردن اصلاح‌طلبان درون نظام و یک دوره‌ای کردن ریاست جمهوری روحانی و زمینه سازی برای تعیین کسی مثل رئیسی برای جانشینی خامنه‌ای است.

لذا می‌توان حدس زد که کارشکنی‌ها و سنگ‌اندازی‌ها پیش از انتخابات با شدّت بیشتر ادامه بیابد. استراتژی دستگاه رهبری و بیت او بر این پایه استوار بوده است که با بگیر و ببندها و اقداماتِ ایذائی و تحریک‌آمیزِ گوناگون، و عاجز کردن و ناتوان نشان دادن دولت روحانی، در گام اوّل شخص او را مأیوس و ناامید کند و از نامزد شدن منصرف سازد.

این همان روشی است که به شکست خاتمی منجر شد. اما این بار با سازماندهی و زورگویی آشکارتر و نیز اعمال خفقان بیشتر علیه آزادیخواهان و مطبوعات که در دوران خاتمی به شکوفایی و رکورد تاریخی رسیده بود. خاتمی را شکست دادند به این دلیل که برخی از هواخواهانش و نیز بخشی از افکار عمومی از او برگشتند. اما علت اصلی زورگویی خشن همان نیروهایی است که امروز نقشه یک دوره‌ای کردن روحانی و ساختن یک ولایت فقیه جدید از سوی خبرگان را دنبال می‌کنند. راهی که اگر شرایط ایران و افکار عمومی اجازه می‌داد، تبدیل ایران به کره شمالی است، نه کره جنوبی که مورد نظر دولت روحانی است.

باید اذعان کرد که در زمینه ایجاد یأس و دلسردی در میان مردم و نیروهای سیاسی، نقشه بیت رهبری و اقتدارگرایان موفقیت‌آمیز بوده است. این وضع تا اندازه زیادی حاصل اقدامات تخریبی و مشکل‌آفرینی‌ها و کارشکنی‌های جناح راست و به میزان کمتری ناشی از رفتار و عملکرد و یا بی‌عملی و تمکین دولت روحانی و اصلاح‌طلبان در برابر یورش جناح راست به حقوق ملت بوده است.
دولت روحانی گرچه در زمینی بازی می‌کند که قوانین بد، ساختار بسته و داوران جانبدار از خصوصیات آن است، اما بجای آنکه همواره منتظر پاس بماند، باید با موضع گیریها و رویکردی شفاف ولی هوشمندانه، توپ را به چنگ آورد و ابتکار عمل را از اتاق فکر راست افراطی خارج کند.

به‌عنوان نمونه اکنون که با انتشار فایل صوتی آیت‌الله منتظری نقش مصطفی پورمحمدی در این جنایت به گونه‌ای مستند و انکارناپذیر به اثبات رسیده است، روحانی به استفاده از اختیارات قانونی ریس جمهور می‌تواند او را از دولت برکنار کند. از این‌راه روح تازه‌ای در جنبش اصلاح‌طلبانه دمیده می‌شود و در افکار عمومی اعتماد تازه‌ای ساخته می‌شود.

بدون چنین رویکردی قد و قواره سیاسی این دولت از نگاه شهروندان هر روز نحیف‌تر و کوچکتر می‌شود. همانطور که بیت رهبری و اقتدارگرایان از تجارب دوران خاتمی برای از کار انداختن دولت روحانی سود می‌برند، عکس آن نیز معتبر است.

بدین معنی که تا هنگامی که دولت در رفتار خود روش چالش‌مندانه سازنده‌ای در مهار کردن نهادهای فراقانونی و افراطی در پیش نگیرد، و در عمل به تغییر توازن نیروها در ارگانهای تصمیم‌ساز کشور دست نیازد، هیچ شانسی برای بازنگری خامنه‌ای وجود نخواهد داشت.

گذار به یک حاکمیت یگانه به‌جای دوگانگی در حاکمیت، و متعارف کردن حیات عمومی کشور، نیازمند جلب افکار عمومی از راه چالش‌های سیاسی است. ابراز مخالفت با اعمال قدرت فراقانونی از سوی خامنه‌ای و تلاش برای اصلاح و تغییر این وضع، و محدود کردن بخش‌های سرکوبگر و استبدادی حاکمیت بر محورِ بیت رهبری، مهمترین درسی است که روحانی باید از ناکامی دوران هشت ساله خاتمی بگیرد.

دولت روحانی باید بداند که هیچگاه و در هیچ دوره‌ای از تاریخ ایران، اقشار گوناگون مردم و نیروهای سیاسیِ آن، این چنین خواستار آزادی با مفهوم واقعیِ آن؛ که احترام به آزادی دگراندیش، گوهر آن است، نبوده‌اند. همچنین هیچگاه و در هیچ دوره‌ای، نیروهایِ سیاسی ایران تا این حد، هوادار و باورمند به رویکرد سیاسیِ اصلاح‌طلبی برای ایجاد تغییر و تحول در جامعه و حتّی اصلاح و تغییرات در قانون اساسی در راستای تقویّت جمهوریّت نبوده‌اند.


  نظر خوانندگان:

■ با سلام و خسته نباشید. بسیار نظریه درستی است. جنگ خیلی وقت است که شروع شده. با این فسادها و زورگویی های آشکار بیت منحوس رهبری و انفعال حال بهم زن اصلاح طلبان اگر این بار هم دولت همان روش خاتمی را برگزیند دلسردی مردم ممکن است کشور را بسوی یک فاجعه براند.روحانی قانونأ میتواند حتا بدون ذکر دلیل این فرد را برکنار کند.

■ بادرود فراوان.
به باور من در شرایط کنونی، که اقتصاد کشور با هزاران وصله و پینه سیاسی در گذر قبل از توفان است، هیچ گزینه‌ای بهتر از تیم اقتصادی اقای روحانی توان درک و اداره اقتصاد در حال فروپاشی کشور را ندارد. بطور گذرا به بعضی اشاره می‌شود، بدهی ششصدهزار میلیادی تومانی دولت به اشخاص حقیقی و حقوقی و بانکها، کسر بودجه تمام صندوقهای بازنشستگی و تامین اجتماعی با میلیونها بازنشسته، نیاز به بوجه هفتصدهزار میلیادر تومانی جهت تامین یک ملیون شغل بارشد اقتصادی هشت درصدی درسال، اضافه شدن یک میلیون جویای کار در سال به جمع بیکاران موجود(طبق امارها هشت میلیون نفر) ناتوانی دولت در تامین بوجه سالیانه کشور،و صرف پرداخت نود درصد بوجه کشور به بوجه جاری، و صدهاحفره دیگر، به باور من به جز داعش‌های جناح راست، همه جناح های موجود کشور خواستار دوره بعد تیم اقای روحانی هستند.
موفق باشد. هشتگردی