ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Wed, 17.08.2016, 22:03
تفرقه جدید سیاسی

ترجمه: خسرو بندری
به‌درود مقابله چپ علیه راست؛ ستیز کنونی میان سیاست درهای باز و درهای بسته است.

به عنوان یک نمایش سیاسی، گردهمایی احزاب در امریکا تفاوتی با هم ندارند. فعالین راست و چپ در انتخاب کاندید خود همانند عمل می‌کنند و معمولا اصولگرایی را جمهوری‌خواهان و ترقی‌خواهی را دموکرات‌ها جشن می‌گیرند. اما امسال متفاوت بوده است؛ نه تنها به این دلیل که هیلاری کلینتون اولین زنی است که از طرف یک حزب عمده کاندید شد. گردهمایی‌ها یک شکاف جدیدی را برجسته کردند؛ شکاف نه بین چپ و راست بلکه بین باز یا بسته(…..). دونالد ترامپ کاندید جمهوری‌خواهان یک سمت شکاف را با رک‌گویی معمول خود اینگونه جمع‌بندی کرد: امریکاگرایی؛ نه جهان‌گرایی روش ماست. سخنرانی‌های طولانی او بر علیه تجارت (آزاد) توسط جناح سندرز حزب دموکرات پژواک داده شد.

تنها امریکا نیست. در اروپا هم سیاستمدارانی فعال شده‌اند که ادعا می‌کنند جهان جای زشت و ترسناکی است و ملت‌های فهمیده باید دیواری بسازند تا خود را از آن جدا نگه دارند. چنین ادعایی منجر به انتخاب دولت‌های ملی‌گرای افراطی در چکسلواکی و لهستان شده است. دولت‌هایی که ترکیبی از ترامپیسم بیگانه‌هراسی و بی‌اعتنایی به موازین قانون اساسی است.

هواداران احزاب اقتدارگرای پوپولیست راست و چپ از سال ۲۰۰۰ تا کنون دوبرابر شده‌اند، آنها در ۹ کشور یا حکومت را به دست گرفته‌اند یا در حکومت مشارکت دارند. اجالتا تصمیم بریتانیا به ترک اتحادیه اروپا بزرگترین موفقیت مخالفین جهانی شدن است. رای ماه ژوئن در بریتانیا برای خروج از موفق‌ترین باشگاه تجارت آزاد جهان، پیروزی مبلغین بدبینی به رای‌دهندگان، گرایشات خفته آنان و تجزیه احزاب عمده به متوسط بود.

تقریبا هر روزه اخباری که موجب تقویت گرایش ضدجهانی شدن است بگوش می‌رسد. در بیست و ششم ژوئیه دو مرد مدعی وفاداری به داعش گلوی یک کشیش ۸۵ ساله کاتولیک در کلیسای روون را شکافتند. این آخرین جنایت از یک سری جنایات تروریستی در فرانسه و آلمان بود. خطر این است که احساس عدم امنیت، موجب پیروزی‌های انتخاباتی بیشتر مدافعین درهای بسته بشود. این بزرگترین خطر برای جهان آزاد پس از کمونیزم است. هیچ چیز مهمتر از مقابله با آن نیست.

دیوارهای بلندتر، استانداردهای زندگی پائین‌تر
با یادآوری اینکه چه چیزی در خطر است شروع کنیم. موسسات چندجانبه، مقررات و پیمان‌های بین دول که توسط امریکا طی هفتاد سال برای رفاه جهانی پی‌ریزی و هدایت می‌شوند، اقداماتی که اروپا را قادر به بازسازی پس از جنگ جهانی دوم نمود؛‌ درهای بسته کمونیسم را به روی جهان گشود و همچنین پیوستن چین به اقتصاد جهانی موجب بزرگترین کاهش فقر در تاریخ شد.

اما جهان دیوارسازان فقیرتر و خطرناک‌تر خواهد بود. اگر اروپا به قسمت‌های درگیر باهم تجزیه شود و امریکا انزواطلبی در پیش گیرد، فضای خالی با نیرو‌های پرخطر اشغال خواهد شد. ابراز خوشحالی آقای ترامپ از اینکه او ممکن است در مقابل تهدیدات روسیه از متحدان بالتیک خود دفاع نکند بی‌مسئولیتی است.(….) امریکا متعهد شده است که حمله به هریک از اعضا ناتو را حمله به همه اعضا تلقی کند. اگر آقای ترامپ گستاخانه به این تعهد امریکا پایبند نباشد چگونه دیگران به امریکا اعتماد کنند؟ حتی او بدون انتخاب شدنش، به آشوبگران جهانی جسارت بخشیده است.

چندان عجیب نیست که ولادمیر پوتین از ترامپ پشتیبانی می‌کند. با این وجود تقاضای آقای ترامپ از روسیه برای ادامه حک کردن ایمیل‌های دموکرات‌ها عصبانی‌کننده است.

دیوارسازان الان هم خسارت بزرگی وارد کرده‌اند. به نظر می‌رسد بریتانیا به برکت برکسیت به سمت یک رکود پیش می‌رود. اتحادیه اروپا متزلزل است. اگر فرانسه مارین لوپن را، سال آینده به ریاست جمهوری انتخاب کند و او همانند بریتانیا عمل کند، اتحادیه اروپا فرو خواهد پاشید. آقای ترامپ همانگونه که در قمارخانه‌هایش پول بازیگران را از جیب‌شان بیرون می‌کشد، اعتماد به‌نفس موسسات بین‌المللی را هم بیرون کشیده است. با چنین نگرشی رئیس جمهور بزرگترین اقتصاد جهان با تهدید به جلوگیری از قرارداد‌های جدید،‌ تخریب یا پاره کردن قرارداد‌های موجود و لگدکوب کردن سازمان تجارت جهانی، اگر جلویش گرفته نشود در سال ۲۰۱۷ آرامش جهان را بر هم خواهد زد.

در دفاع از سیاست درهای باز
مقابله با سازندگان دیوار نیازمند جسارت بیان سیاسی و تاکتیک‌های ماهرانه‌تر است.

ابتدا قدرت بیان: مدافعین جهان باز، نیازمند صراحت بیان هستند. آنها باید به رای دهندگان یادآوری کنند که چرا ناتو برای امریکا مهم است، چرا اتحادیه اروپا برای اروپائیان مهم است. چگونه تجارت آزاد و باز بودن به خارجیان موجب غنای جوامع می‌شود و چرا مبارزه موثر با تروریسم نیازمند همکاری است.

تعداد بسیار زیادی از هواداران گلوبالیزاسیون با یک پس‌روی، «ملی‌گرایی مسئولانه» را زمزمه می‌کنند. تنها تعداد انگشت‌شماری از سیاستمداران - جاستین ترودو در کانادا و امانوئل ماکرون در فرانسه - آنقدر شجاع هستند که برای سیاست درهای باز به پاخیزند. کسانی که به آن اعتقاد دارند باید برای آن مبارزه کنند.

به‌علاوه آنها باید توجه کنند که گلوبالیزاسیون نیاز به کار دارد. گسترش تجارت به عده زیادی خسارت وارد می‌کند، شتاب گرفتن مهاجرت می‌تواند در جوامع اختلال ایجاد کند، اما بهترین راه برخورد با این مشکلات مانع‌تراشیدن نیست. کاربرد یک سیاست جسورانه است که با حفظ فواید سیاست درهای باز، اثرات جنبی آن را کاهش دهد.

بگذار کالا و سرمایه آزادانه جریان یابد اما شبکه امنیت اجتماعی تقویت شده و برای کسانی که شغل‌شان از بین رفته حمایت و فرصت‌های جدید ارائه دهد. برای هدایت بهتر جریان مهاجرت باید در خدمات زیربنایی سرمایه‌گذاری شود تا برای مهاجرین کار ایجاد شود و نیز مقرراتی برای محدود کردن موج مهاجرت تنظیم شود.(همانگونه که مقررات جهانی به کشورها امکان جلوگیری از هجوم واردات را می‌دهد). ولی نباید به‌جای مدیریت گلوبالیزاسیون از آن دست کشید.

سوال طرفداران درهای باز که در هر دو سمت چپ و راست احزاب سنتی دیده می‌شوند این است که چه راهبردی را باید انتخاب کرد و چگونه به پیروزی رسید؟

راهبردها در کشورهای مختلف متفاوت است. در هلند و سوئد احزاب میانه‌رو برای بیرون نگهداشتن ناسیونالیست‌ها با هم متحد شدند. اتحاد مشابهی در سال ۲۰۰۲ ژان ماری لوپن از جبهه ملی فرانسه را در ریاست جمهوری شکست داد و شاید باز چنین اتحادی برای پیروزی بر دختر او در انتخابات ۲۰۱۷ نیز لازم است. شاید بریتانیا هم به یک حزب نوین میانه‌رو نیازمند باشد.

در امریکا که بیشترین خطر را دارد پاسخ باید از درون ساختار حزب موجود بیرون آید. جمهوری‌خواهانی که در مقاومت در برابر ضدگلوبالیست‌ها جدی هستند باید بینی‌شان را بگیرند و از خانم کلینتون پشتیبانی کنند. و خود خانم کلینتون هم که اکنون در کاندیداتوری حزب دموکرات پیروز شده، به جای دوپهلو برخورد کردن باید به روشنی قهرمان سیاست درهای باز شود. انتخاب تیم کین، یک گلوبالیست که زبان اسپانیولی را خوب می‌داند به عنوان معاون انتخاباتی خانم کلینتون نشانه خوبی‌ست. ولی نتایج نظرسنجی‌ها بطرز نگران کننده‌ای به هم نزدیک است. آینده جهان لیبرال منوط به پیروزی اوست.