ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Fri, 10.06.2016, 20:04
«۳۰ آفت در روش فکرکردن بعضی افراد»

محمود سریع‌القلم

۱- نظر خود را نسبت به یک شخص یا موضوع، صحیح و نهایی می‌دانند؛
۲- اگر با کسی اختلاف فکری پیدا کنند، بر او القاب می‌گذارند؛
۳- اندیشه انسان‌ها را به خوب و بد تقسیم می‌کنند؛
۴- اندیشه انسان‌ها را به درست و غلط تقسیم می‌کنند؛
۵- اختلاف، در یک موضوع باقی نمی‌ماند؛ به تدریج حتی به صورت ساختگی به موضوعات دیگر تسرّی پیدا می‌کند؛
۶- اختلاف فکری به عنوان یک «حق انسانی» محسوب نمی‌شود؛
۷- اختلاف فکری به عنوان یک «امر طبیعی» محسوب نمی‌شود؛
۸- وقتی اختلاف فکری صورت می‌پذیرد، غیبت کردن مجاز می‌شود؛
۹- وقتی اختلاف فکری صورت می‌پذیرد، تحریف سخن طرف مقابل مجاز می‌شود؛
۱۰- وقتی اختلاف فکری صورت می‌پذیرد، وارونه جلوه دادن سخن طرف مقابل مجاز می‌شود؛
۱۱- وقتی اختلاف فکری صورت می‌پذیرد، دشنام دادن مجاز می‌شود؛
۱۲- افراد به گونه‌ای صحبت می‌کنند که گویی شناخت آنها از موضوعات، مطلق است؛
۱۳- این گونه آغاز کردن جملات بسیار کم است: حدس می‌زنم، احتمال می‌دهم، تا به امروز به این نتیجه رسیده‌ام، شاید اینطور باشد؛
۱۴- مدرک داشتن دلیل بر این نیست شخص آداب اندیشیدن را می‌داند؛
۱۵- مدرک داشتن دلیل بر این نیست که شخص نحوه برخورد با اندیشه متفاوت و اندیشه متضاد را می‌داند؛
۱۶- وقتی با کسی اختلاف فکری پیدا می‌کنند با پیراهن و کفش و کیف او هم کار دارند؛
۱۷- کسانی سریع با دیگران اختلاف فکری پیدا می‌کنند، که بسیار کم مطالعه کرده‌اند و عمدتاً افراد شفاهی هستند؛
۱۸- کسانی که شفاهی هستند، دقت بسیار کمی دارند؛
۱۹- کسانی که شفاهی هستند و مطالعه نمی‌کنند، کمتر به دیگران گوش می‌دهند: بیشتر می‌خواهند حرف خودشان را بزنند؛
۲۰- کسانی که متوجه هستند به یک نظر رسیدن چقدر زحمت دارد، کمتر حرف می‌زنند؛
۲۱- کسانی که شفاهی هستند، در بحث کردن زودتر عصبانی می‌شوند؛
۲۲- کسانی که شفاهی هستند، با کمترین داده، بیشترین قضاوت‌ها را می‌کنند؛
۲۳- کسانی که ذهن حقوقی و دقیقی ندارند، راحت تر سخنان نسنجیده را می‌پذیرند؛
۲۴- کسانی که بسیار مطالعه می‌کنند و سؤال می‌کنند تا به یک نظر و قضاوت برسند، انسان‌های اخلاقی تری هستند؛
۲۵- کسانی که بسیار مطالعه می‌کنند و سؤال می‌کنند، آرام سخن می‌گویند و فریاد نمی‌کشند؛
۲۶- کسانی که بسیار مطالعه می‌کنند و سؤال می‌کنند، جهل را راحت‌تر تحمل می‌کنند؛
۲۷- فکر کردن ، سخت‌ترین عادتی است که انسان می‌تواند به آن عادت کند؛
۲۸- نحوۀ برخورد یک جامعه با یک فکر و فکر متفاوت، سرنوشت آن را رقم می‌زند؛
۲۹- فرد و جامعه‌ای که در عادات فکری خود تحول ایجاد نمی‌کند، متوقف می‌شود؛
۳۰- تعامل بین‌المللی باعث می‌شود تا افراد، جوامع و نخبگان در معرض تفاوت‌ها قرار گرفته و شروع به فکر کردن بنمایند.


نظر خوانندگان:

■ با سلام و سپاس فراوان از آموزش‌های بسیار گرانقدر جناب دکتر. واقعا از صمیم قلب تشکر میکنم. من بعضي از این اموزش‌ها را مدت‌هاست اویزه گوشم کرده و برای خودم سعی میکنم اجرا کنم. بنده خودم را شاگرد شما میدونم. و اظهار تاسف میکنم از اینکه بعضي کسان بجای اینکه بشینند و ببینند شما چه چیزی میفرمایید قلم بدست گرفته و تفسیر مینویسند. ایرادی که گرفته‌اند مانند این است که به سخن بنده ایراد بگیرند که :اینجا قلم و کاغذ نیست که ما قلم بدست بگیریم! امید وارم روزی بتونم در کلاس درس شما حاضر بشوم.

■ آقای سریع القلم، در برشمردن آفت‌های فکر کردن کاملا حق با شماست ولی بطور کلی کسانی که دارای این آفتها هستند، در واقع بطور کلی فکر کردن را هم برای خود و هم برای دیگران ممنوع کرده‌اند. این آفت‌ها در واقع گریبانگیر کسانی است که برای قبول و رد دیگران نیازی به فکر ندارند بلکه از قبل می‌دانند چه چیزی را باید قبول و چه چیز را رد کنند و برای هر دوی این اعمال هم همه ی وسایل قانونی و اخلاقی و شرعی می‌شوند. راستی با توجه به نفوذی که شما در حوزه‌های قدرت دارید چرا این لالایی‌ها را بگوش این حوزه‌ها نمی‌خوانید. شاید هم می‌خوانید ولی با هزار اما و اگر، همانطور که باید به گوش جاهلان خواند.
متشکر از شما.

■ با قریب به اتفاق آموزه ها یا پندهای آقای سریع القلم اتفاق نظر دارم، الی آنجا که ایشان می نویسد؛ «...اندیشه انسان‌ها را به خوب و بد تقسیم می‌کنند...»، و «...اندیشه انسان‌ها را به درست و غلط تقسیم می‌کنند...» چرا که تصور می کنم، حتی آن کسانی که کم مطالعه می کنند و غالباً شفاهی هستند، بواسطه ی تجربیاتی که دارند، نوعی از اندیشه را برای خود مبدأ قرار داده‌اند. و این بسیار طبیعی و منطقی است که هر انسانی بر اساس مبدأیی که دارد، چیزهایی را خوب و درست، و چیزهای دیگری را بد و غلط ارزیابی کند.
چنانکه آقای سریع القلم هم بی‌توجه به دستورالعمل قبلی خود می‌نویسد؛ «...کسانی که بسیار مطالعه می‌کنند و سؤال می‌کنند، جهل را راحت‌تر تحمل می‌کنند...». تشخیص این “جهل” چگونه صورت می‌گیرد؟ تصورم این است، هر انسانی مبدأیی برای تشخیص و سنجش خود دارد، به بیانی دیگر هر کسی با “متر” خود پیرامون خود را اندازه گرفته، و خوب را از بد، درست را از غلط، و جهل را از دانایی تشخیص می‌دهد.
گمان می‌کنم، آنچه که در این بین مضر و غیربهداشتی است، پافشاری بر غلط، بد و جهل علیرغم دسترسی به خوب، و فهمِ خوب، درست و داناییست.  مثلا جناحهای مؤثری در ج.ا. علیرغم آنکه به یقین رسیده اند، که تنها از مسیر احترام به آزادی بیان و... است که میشود، بر کاستیها غلبه و کشور را در مسیر پیشرفت قرار داد. اما با اینهمه دائماً وسط بازی اسب عوض کرده و حریفان بِهْ اندیش خود را بواسطه‌ی آنکه مارکسیستند، بهائی‌اند، یهودیند، مسیحیند و...کنار گذاشته، و درستی اندیشه‌ی خود را بواسطه‌ی آنکه شیعی‌ست به خوردِ خود می دهند، و بدینوسیله خود منبعی برای عدم پیشرفت فکری خود می شوند.
شاد و سلامت باشید
البرز

■ آقای سریع القلم، در برشمردن آفت های فکر کردن کاملا حق با شماست ولی بطور کلی کسانی که دارای این آفتها هستند، در واقع بطور کلی فکر کردن را هم برای خود و هم برای دیگران ممنوع کرده‌اند. این آفت‌ها در واقع گریبانگیر کسانی است که برای قبول و رد دیگران نیازی به فکر ندارند بلکه از قبل می‌دانند چه چیزی را باید قبول و چه چیز را رد کنند و برای هر دوی این اعمال هم همه ی وسایل قانونی و اخلاقی و شرعی می شوند. راستی با توجه به نفوذی که شما در حوزه‌های قدرت دارید چرا این لالایی‌ها را بگوش این حوزه ها نمی خوانید. شاید هم می‌خوانید ولی با هزار اما و اگر، همانطور که باید به گوش جاهلان خواند. متشکر از شما.