ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Wed, 08.06.2016, 5:49
کیفر شلاق

امیر مُمبینی

کیفر شلاق شکنجه‌‌ی جسمی و روحی است!
کیفر شلاق شرمساری فردی و ملی است!

شلاق کیفری است مبتنی بر شکنجه‌ی جسمی و روحی. شلاق جسم را شخم می‌زند و رنج می‌دهد و به آن آسیب می‌رساند و روان انسان را زیر فشار می‌گذارد تا کارهایی انجام دهد و حرفهایی بزند که خود نمی‌خواهد. شلاق در برابر تماشاچیان انسان را در وضعیت بسیار نامناسب روحی و اخلاقی قرار می‌دهد. شلاق با حضور یا اطلاع فرزندان و همسر و بستگان حالت روانی حیرت‌انگیزی ایجاد می‌کند. فرد برای عدم انتقال رنج خود به عزیزان خویش و برای حفظ حرمت خود نیروی عظیمی صرف می‌کند و پا بر امر طبیعت می‌گذارد.

کیفر شلاق یکی از نمودارهای بربریت و توحش است. این کیفر در جامعه‌های بدوی و بی‌قانون ممکن است در جایی دلیل عقلی داشته بود. اما انتقال آن به عصر ما تنها می‌تواند باعث حیرت و تحقیر بشود. تنها انسان‌های نادان و فرومایه و متعصبان بنیادگرا این رسم رایج در اعصار متروک تاریخ را به عصر ما منتقل می‌کنند.

شکنجه‌‌شد‌‌گان این دیار کمتر شکنجه‌ی جسمی رایج در ایران را دردناکتر از تازیانه می‌دانند. کارگران شریفی که جلو چشمان زن و فرزند خود و در برابر عامه‌ی مردم با شلاق کیفر می‌شوند در همان حال ناچار می‌شوند نیروی عظیمی صرف کنند تا کاری نکنند که تحقیر شوند. شلاق بر شخصیت انسان فرود می‌آید و شخصیت باید با رنج بسیار در برابر این توحش از خود دفاع کند.

کیفر شلاق در این دوران علاوه بر آن چه گفته شد سبب تحقیر ملت و مردم ما نزد مردمان متمدن دیگر می‌شود. به حیثیت و آبروی مرم ما آسیب می‌رساند. سطح فرهنگ مردمی که در کشورشان کیفرهای وحشیانه‌‌ای مثل شلاق و سنگسار و قطع عضو و اعدام رواج دارد خواه ناخواه در چشم مردمان دیگر کشورهای متمدن کاسته می‌شود. هر چقدر هم گفته شود که حکومت این کار را می‌کند باز آنها خواهند گفت که شما خود این حکومت را آوردید و یا این که حکومت هم بخشی از کشور شماست و هزاران هزار طرفدار دارد.

بدینگونه، کیفر شلاق کیفر یک ملت است با تازیانه‌ی توحش. فاصله‌ی فرهنگی که شکنجه و اعدام و هرگونه برخورد غیرقانونی را در مورد شهروندان منع می‌کند و آن که کیفر تازیانه و قصاص و قطع اندام و سنگسار و اعدام را به کار می‌بندد چنان است که تنها با یک نگاه عقل می‌توان برتری انسانی یکی بر دیگری را تشخیص داد. مرزهای سیاسی همان مرزهای فرهنگی نیستند.

نمودارهای تمدن و توحش در هر کشوری می‌تواند وجود داشته باشد. اما تفاوت اساسی در این است که در کدام کشور کدام یک از این نمودارها مسلط است. مسلط شدن نمودار ضد حقوق بشر آن هم به نام خدا حیثیت و اعتبار فرهنگی کشور ما را نزد دیگران آسیب بنیادی می‌زند. متمدن‌ترین کشور دنیا یعنی آلمان (به گفته چرچیل) زیر بار یک دوره سلطه توحش راسیستی چنان آسیب مادی و معنوی دیده است که هفتاد سال پس از جنگ جهانی دوم هنوز تاوان پس می‌دهد. تاوان یک نظم مبتنی بر تبعیض و دگرستیزی و مدافع سنت‌های قرون سپری شده کشور ما را صد بار بیشتر آسیب زده و می‌زند.

آری، یک فرد و یک ملت می‌توانند علیرغم رواج کیفرهای وحشیانه در کشور نزد دیگران تحقیر نشود یا کمتر بشوند. اما این در حالتی است که فرد و ملت علیه این وحشیگری آشکارا اعتراض کنند و برای این اعتراض بهایی یپردازند. آن که به این توحش بگونه‌ی آشکار اعتراض نمی‌کند و حاضر نیست بهایی برای اعتراض خود بپردازد می‌تواند جزء همان توحش تلقی شود.