ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Tue, 03.01.2006, 6:37
مصباح یزدی ، محمد خاتمی  و عبدالحلیم خدام

مرتضی نگاهی
http://www.negahi.com
سه‌شنبه ١٣ دی ١٣٨٤


هفته نامه پرتو وابسته به "موسسه امام خميني" که ارگان مصباح يزدي به شمار می‌رود، در شماره اخيرش با انتشار يکي از سخنراني‌هاي اخير مصباح يزدي از قول او نوشت: "تشکيل حکومت اسلامي يک واجب عمومي و از ضروريات دين است. هم چنين حفظ نظام و جلوگيري از اختلال آن يکي از واجبات عقلائيه به شمار می‌آيد. زيرا بدون وجود حکومت اسلامي احکام اسلام اجرا نمی‌شود ودين حفظ نمی‌شود. مخصوصا در اين زمان که جهان وضع نابساماني دارد."
یعنی این که آقای مصباح یزدی و همفکرانش حالا تعارف را کنار گذاشته و خواستار "حکومت اسلامی"(منهای جمهوریت) شده‌اند. به قول بنیان گذار این حکومت (یا جمهوری اسلامی) نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر! حکومت اسلامی‌ای که آقای خمینی کتابی هم پیرامونش نوشت، همین است که می‌بینیم. البته چند کلمه بیشتر و کمتر ممکن است داشته باشد، اما حکومت در دست نهادهای انتصابی است و انتصابیون بسیار بیش تر از انتخابیون قدرت دارند و هر چه بخواهند می‌توانند ببرند و بدوزند و اصلا هم پاسخگو هم نیستند. فوقش باید در آن دنیا کسانی مانند سعیدی سیرجانی - که از جانش سیر شده بود- یا آقای کروبی - که هنوز از جانش سیر نشده است- شکایت به خدا ببرند و دامن رهبر و پسر رهبر (آقای مجتبی خامنه ای) را بگیرند!
آقای مصباح یزدی و دیگر همفکرانش می‌خواهند نظام یعنی کشور ایران صد در صد در دست ایشان باشد. هم رئیس جمهورش و هم فرمانده کل قوایش و هم روسای قوه‌های قضاییه و مققنه اش. تا حدی هم موفق شده‌اند که فریاد رقبایشان بلند شده است. رقبایی مانند آقای محمد خاتمی و طیف به اصطلاح اصلاح طلبان که اینان هم دغده شان حفظ نظام است و انقلاب و هنوز که هنوز هست پس از ربع قرنی که از انقلاب می‌گذرد، مرتب جامعه را به خودی و غیرخودی تقسیم می‌کنند و سرگیجه گرفته‌اند که واقعا خودی کیست و غیرخودی کدام است.
آقای خاتمی اخیر در نشستی که با سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی داشت - یعنی خودی‌های انقلاب- اظهار داشت که: "من حتی از نظر ترکيب نيروها برای آينده انقلاب اسلامی و رهبری احساس خطر می‌کنم. يعنی در مجلس خبرگان ممکن است مسير به سمتی برود که کسانی که دقيقا با انقلاب سازگاری نداشتند، ابتکار عمل را در دست بگيرند. اين مساله خطرناکی است که مطمئنم اين طيف نه رهبری را قبول دارند و نه قانون اساسی را."
یعنی آقای خاتمی که مثلا جنبش اصلاحات را رهبری کرد و اصلا کاری نکرد اندکی کارستان، تمام دغده‌های ذهنی اش حفظ "نظام" و "انقلاب" است. نه کشوری به نام ایران با هفتاد میلیون نفر جمعیت. بنابراین دعوای خاتمی یزدی و مصباح یزدی دعوایی است زرگری و به خاطر لحاف ملا! اگر اندکی با مصباح‌ها و احمدی نژادها - بدون اینکه اصلا نامی از ایشان ببرند- در می‌افتند و در زیر لحاف و زیر زبانی از آنان انتقاد می‌کنند، نه به خاطر آیندهء اسفبار ایران و ایرانیان است، بلکه به خاطر حفظ نظام و انقلاب است و بس!
این از یزدی‌ها و غیر یزدی‌های خودمان.... اما عبدالحلیم خدام که سی سال آزگار نفر دست راست یا دست چپ حافظ اسد و بشار اسد بود، در آخرین روزهای سال ٢٠٠٥ در مصاحبه‌ای با شبکهء العالم سخن نغزی گفت که در تاریخ ماندگار خواهد شد. خدام، معاون رئیس جمهور و رهبر مادام العمر سوریه (پدر و پسر) و از رهبران بلندپایهء حزب بعث سوریه، آرایش جدید نیروها را در خاورمیانه و جهان جدید خیلی زود دریافت و در ماه ژوئن گذشته در معدود کنگره‌های حزب بعث از فساد درون حزب و دیکتاتوری و نظام هزار فامیلی سوریه سخت انتقاد کرد و آنگاه به پاریس رفت و به حالت خود تبعید در آنجا روزگار گذرانید. اما همو در آخرین روزهای سال پیش (هفته پیش) لب به سخن گشود و از بشار اسد و بلند پایگان نظام تک حزبی سوریه انتقاد کرد و اسراری هویدا کرد که زمین لرزه بزرگ سیاسی‌ای را در منطقه سبب گردید. یعنی آب در خوابگه مورچگان بشار اسد و حزب الله لبنان و امیل لحود و حتی اندکی زمامداران جمهوری اسلامی که سال‌های سال با سوریه بده و بستان ( بیشتر بده و بده بود تا بستان!) ریخت تا در هفته‌های آتی به عنوان هویدا کنندهء اسرار نقش بزرگی بازی کند. شاید نیم نگاهی به دوران پس از بشار اسد داشته باشد که خود به عنوان رئیس جمهور و مرد اصلاحات وارد میدان شود! کاری که باید طارق عزیز در زمان صدام می‌کرد و نکرد!
این همه را نوشتم که به شاه جملهء عبدالحلیم خدام اشاره کنم. او در همان اوان ماه ژوئن به پاریس رفت و ماه‌ها مهر سکوب برلب زد. اما هفتهء پیش که لب به سخن گشود و از نقش زمامداران سوریه در ترور رفیق حریری و دیگر اسرار امنیتی سوریه پرده برداشت گفت: من مدت‌ها مردد بودم که بین منافع نظام سوریه و کشور سوریه یکی را انتخاب کنم. آخر سر منافع کشور سوریه را انتخاب کردم!
آقای مصباح یزدی و خاتمی یزدی هر دو منافع نظام را بر منافع ایران ارجح می‌دانند. منتهی آقای مصباح منافع نظام را در حفظ و گسترش "اسلام انقلابی" در سرتاسر جهان اسلام و حتی جهان غیر اسلامی می‌داند و آقای خاتمی منافع نظام را در حفظ "انقلاب اسلامی".