ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Wed, 21.12.2005, 8:45
حركت بر محور یك منشور را نباید ائتلاف نامید

دكتر حسين باقرزاده
سه‌شنبه ٢٩ آذر١٣٨٤ – ٢٠ دسامبر ٢٠٠٥
.(JavaScript must be enabled to view this email address)

مسئولان گپ‌سرا (پالتاك) «اتحاد جمهوریخواهان ایران» شنبه گذشته برنامه‌ای تحت عنوان «گزینه‌های متفاوت در آینده سیاسی ایران» ترتیب داده بودند و از من نیز دعوت شده بود كه همراه با دو نفر از اعضای رهبری «اتحاد» در این برنامه سخن بگویم. این برنامه به نحو بسیار خوبی ‌برگزار شد و هر سه سخنران در نوبت‌های چندی نظرات خود را مطرح كردند و تعداد زیادی از شركت‌كنندگان نیز فرصت یافتند دقایقی به طرح نظر یا سئوال بپردازند. تركیب شركت‌كنندگانی كه به اظهار نظر پرداختند نشان می‌داد كه آنان گرایش‌های مختلفی را نمایندگی می‌كنند، و بعضا از سطح معلومات و دانش سیاسی نسبتا بالایی‌ برخوردار بودند.

صرف نظر از برخوردهای شخصی و توهین‌آمیز كه گاه متوجه من می‌شد و از دید شركت‌كنندگان نیز مخفی نمی‌ماند آن چه كه برای‌ من شگفت‌انگیز بود سوء تعبیرها یا سوء تفاهم‌هایی بود كه مثلا در باره تلاش‌های معطوف به ایجاد حركت‌های ملی و فراگیر دموكراسی‌خواهانه در آن جلسه مطرح می‌شد. به عنوان مثال گاه از جریان‌هایی تحت عنوان جبهه دموكراسی‌خواهی یا مانند آن یاد می‌شد با این ادعا كه تشكیلاتی از این قبیل در خارج كشور شكل گرفته است و من نیز عضو آن هستم و به عنوان تالی این فرض نادرست از من خواسته می‌شد كه شركت خود را در آن توجیه كنم. و گاه با تقلیل دادن هر حركت دموكراسی‌خواهانه فراگیر به ائتلاف جمهوری‌خواهان و سلطنت‌طلبان، سعی می‌شد از طریق عمده كردن تضادهای بین این دو اردوگاه سیاسی‌ این گونه حركت‌ها را زیر سئوال ببرند. این سوء برداشت‌ها گاه صمیمانه به نظر می‌رسید. من تا آن‌جا كه وقت و محیط اجازه می‌داد سعی‌ كردم در آن جلسه توضیحاتی بدهم. اكنون برای روشن شدن هرچه بیشتر موضوع، توضیحاتی را در مورد برداشت خودم از یك حركت ملی دموكراسی‌خواهانه این‌ جا می‌آورم به این امید كه دیگر توجیهی برای سوء برداشت باقی نماند.

ابتدائا بگویم كه من مدت‌ها است داعی یك حركت دموكراسی‌خواهانه بوده‌ و هستم. این حركت به دید من بر اساس ارزش‌های دموكراتیك و حقوق بشری می‌تواند شكل بگیرد و باید صبغه ملی و فراگیر داشته باشد. این حركت مردم ایران را صرف نظر از جنسیت و قومیت و عقیده و مذهب و گرایش سیاسی‌ برابرحقوق می‌شناسد، و به همین دلیل هر فرد ایرانی كه ارزش‌های دموكراتیك و حقوق بشری را محترم بشمارد و خود را به آن‌ها متعهد بداند می‌تواند در آن شركت كند. این حركت، تعیین كننده نهایی سرنوشت جامعه و كشور را مردم برابر حقوق ایران می‌شناسد و تصمیم آنان را هر چه كه باشد محترم می‌شمارد. این حركت بر ارزش‌های دموكراتیك و حقوق بشری ‌تاكید می‌كند و آن‌ها را خدشه‌ناپذیر می‌شناسد - و به جز آن هر آرمان و خواست سیاسی‌ دیگر را به رای آزاد مردم و نمایندگان منتخب آنان می‌سپارد. از دید من به راه انداختن یك حركت ملی برای دموكراسی‌ نیاز امروزین جامعه ما است، و از همه نیروهای‌ دموكرات انتظار می‌رود كه در راه تحقق این حركت ملی تلاش كنند.

این حركت می‌تواند به دو شكل صورت بگیرد. یكی از طریق ائتلاف سیاسی. در این روش، سازمان‌ها یا قطب‌بندی‌ها/اردوگاه‌های سیاسی مختلف به نوعی ‌تعامل با یكدیگر بر می‌خیزند. دور میز مذاكره می‌نشینند. نیروهای خود و رقیب را ارزیابی‌می‌كنند. خواست‌های گروهی‌ خود را پیش می‌كشند و بر سر آن‌ها چانه می‌زنند. چیزی می‌دهند و چیزی می‌ستانند. و سر انجام اگر موفق شوند، بسته به تعادل نیروها به نوعی‌از توافق دست می‌یابند و ائتلاف صورت می‌گیرد. و با فرض این كه در این ائتلاف طیف وسیعی از نیروهای سیاسی‌ دخیل باشند، می‌توان از آن تحت عنوان یك حركت ملی یاد كرد.

در چنین شكلی از یك حركت ملی می‌توان برای‌ مثال از ائتلاف جمهوریخواهان و سلطنت‌طلبان نام برد. این كه آیا چنین ائتلافی مطلوب است یا نه بحث من نیست. شواهد حاكی از این است كه نمی‌توان به چنین ائتلاف‌هایی در فضای سیاسی حاكم بر اپوزیسیون امید بست. تلاش‌هایی كه در یكی دو دهه اخیر در جهت ائتلاف‌های سیاسی‌ صورت گرفته فقط در موارد محدودی برد داشته و تجربه‌های امیدبخشی در سطح ملی از خود بر جا نگذاشته است. از دید من چیزی به عنوان ائتلاف جمهوریخواهان و سلطنت‌طلبان در افق سیاسی‌ كشور ما به چشم نمی‌خورد.

اصولا می‌توان استدلال كرد كه در شرایط خفقان سیاسی چنین ائتلاف‌هایی در سطح ملی به سختی صورت می‌گیرد. اگر در آلمان دو حزب رقیب سوسیال دموكرات و دموكرات مسیحی می‌توانند با هم كنار بیایند و به یك ائتلاف ملی دست بزنند دلیل آن را باید در فضای دموكراتیك جامعه جست. در این فضا، احزاب وامدار آرای مردم هستند و زیر فشار افكار عمومی مجبورند برای حل مشكل سیاسی‌ جامعه با هم توافق كنند. در شرایط خفقان، این عامل فشار مفقود است. سازمان‌ها و احزاب فقط به اعضای‌ خود پاسخگو هستند و نه به مردم. اعضای تشكیلات هم نوعا با ائتلاف كه لازمه‌اش سازش بر سر آرمان‌ها یا اهداف و خواسته‌های حد اقلی آنان است مخالفت می‌ورزند. در یك جامعه باز، رهبران حزب در تضاد بین آرمان‌های اعضای خود و خواست‌های مردم رای دهنده، به دومی وزنه بیشتری می‌دهند. در یك جامعه بسته، ‌اما، كه دومی مفقود است انگیزه چندانی برای ائتلاف و سازش باقی ‌نمی‌ماند.

راه دیگر شكل‌گیری یك حركت فراگیر ملی از طریق یك میثاق یا منشور است. این میثاق محصول چانه‌زنی سازمان‌های سیاسی‌ با یكدیگر و كم و زیاد كردن آن بر اساس وزنه سیاسی یا اجتماعی این یا آن گروه نیست. این منشور اصول مشخص و خدشه ناپذیر جهانشمول دموكراتیك و حقوق بشری را در بر می‌گیرد و مستقل از گرایش‌ها و آرمان‌های سیاسی‌ مختلف جامعه است. این میثاق بر حق حاكمیت مردم برابرحقوق تاكید می‌گذارد و تحقق هر آرمان سیاسی‌ را به تایید رای‌ آزاد مردم موكول می‌كند. این منشور با تكیه بر اصول آزادی و برابری و حاكمیت مردم، اجازه نمی‌دهد كه این اصول وجه‌المصالحه سازش‌های ائتلافی‌ بین گروه‌های سیاسی قرار گیرد و تضعیف یا پایمال شود. این حركت ملی از بنیاد یك حركت دموكراتیك و پاسدار ارزش‌های حقوق بشری است.

این حركت به وضوح یك ائتلاف سیاسی‌ نیست. افراد و گروه‌ها بر اساس منشور/میثاق مشترك به چنین حركتی می‌پیوندند. پیوستن آنان با مارك وابستگی به این یا آن اردوگاه سیاسی‌ همراه نیست - آنان آزادند كه باهویت‌های سازمانی خود یا بدون آن به این حركت بپیوندند. هیچ كس امتیازی‌ به دیگری‌ در این حركت نداده است و امتیازی‌ نگرفته است. وزن سیاسی این یا آن گروه تعیین كننده هیچ بندی از میثاق مشترك نیست. بر سر در آستانه آن برای این یا آن گرایش سیاسی ورود ممنوع نوشته نشده است و از واردان شناسنامه سیاسی‌ مطالبه نمی‌شود. تنها شرط ورود، پذیرش و تعهد به اصول و ازش‌های دموكراتیك وحقوق بشری منشور این حركت است - و دیگر هیچ.

برای توضیح بیشتر به دوستان اتحاد جمهوریخواهان مثال تشكیل همین اتحاد را مورد توجه قرار دهیم: این اتحاد یك ائتلاف سیاسی نبود و بلكه اتحاد حول یك منشور بود. افراد با پذیرش منشور اتحاد به آن پیوستند. از واردان شناسنامه سیاسی‌ مطالبه نشد. گرایش‌های چندی از چپ و راست و میانه در این اتحاد شركت كردند، ولی اتحاد محصول ائتلاف سیاسی‌ این نیروها نبود. تنها شرط ورود، پذیرش و تعهد به اصول و ازش‌های مندرج در منشور اتحاد بود - و دیگر هیچ. در این اتحاد (از جمله) اعضا و نیروهای وابسته به گرایش‌هایی از قبیل فداییان اكثریت و جبهه ملی شركت داشتند، ولی نادرست است اگر از این اتحاد به عنوان ائتلاف جبهه ملی و اكثریت نام برده شود. اگر جریانی در این اتحاد هژمونی پیدا كرده/كند این امر نه محصول یك قرار ائتلافی و بلكه صرفا برآیند ‌نیروهای شركت كننده در آن در یك سازوكار دموكراتیك است. اكنون برای‌ درك ماهیت یك حركت دموكراتیك در سطح ملی كافی است منشور آن را به جای منشور اتحاد جمهوریخواهان بگذارید، و ببینید كه از چنین حركت ملی نیز نمی‌توان به عنوان ائتلاف بین این و آن گرایش سیاسی شركت‌كننده در آن (مثلا ائتلاف بین جمهوریخواهان و سلطنت‌طلبان) نام برد. چنین تعبیری اصولا نادرست است و نوعی ‌تقلیل‌گرایی بشمار می‌رود.

من شخصا به دنبال این نوع حركت ملی‌ هستم و چشم‌انداز ائتلاف‌های ملی (از جمله بین جمهوریخواهان و سلطنت‌طلبان) را سرابی‌ بیش نمی‌بینم. منشور ٨١، فراخوان ملی رفراندوم، و نشست برلن و منشور آن نیز مشتركا دیدگاه یك حركت ملی‌ و نه یك ائتلاف‌ ملی را پیش رو گذاشته‌اند. تقلیل و تعبیر این ابتكارها به عنوان تلاش‌هایی برای‌ ائتلاف یا اتحاد بین جمهوریخواهان و سلطنت‌طلبان درست نیست. این تلاش‌ها برای محور قرار دادن دموكراسی و حقوق بشر در یك پیكار ملی فراگروهی ‌و فراایدئولوژیك است. از چنین حركتی می‌توان تحت عنوان جبهه دموكراسی و حقوق بشر نام برد. من بارها نوشته‌ام كه با توجه به تركیب طیف سیاسی‌ نیروهای اپوزیسیون، و با توجه به این كه جمهوری را پیشرفته‌ترین شكل یك نظام دموكراتیك می‌دانم معتقدم كه جمهوریخواهان دموكرات باید پرچم دموكراسی‌خواهی را به دوش بگیرند. ولی جمهوریخواهان اگر از ایفای ‌این وظیفه خودداری‌ كردند و پرچم به دست دیگری‌ افتاد (یا بر زمین ماند) آنان نمی‌توانند و نباید برای‌ شكست جنبش دموكراسی‌خواهی ایران به دنبال عامل دیگری‌ بگردند.