ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Mon, 09.11.2015, 10:39
توهین درصداوسیما به اقلیت‌ها

قهرمان قنبری

از توهین نژادی اکبر عبدی به عرب‌ها در پخش زنده تلویزیونی چند وقتی نگذشته است که دوباره از شبکه دو سیما در برنامه فتیله نمایشی تحقیر آمیز خطاب به تورک‌ها پخش شده است. کسانی که با رسانه‌ها، خصوصاً رسانه‌های دولتی سر کار دارند می‌دانند که بخش حراست این رسانه‌ها که اکثراً از نیروهای آموزش دیده وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه هستند که حتی ویرگول‌ها و نقطه‌های متن و فیلم را قبل از پخش چندین بار کنترل می‌کنند تا برنامه و متن به‌قول خودشان پاکیزه و غیرقابل ضرر به ارزشهای نظام و کشور بشود! اصولاً هم گاف‌های رسانه‌های دولتی ایران به خاطر کنترلهای شدید امنیتی وارد شده در حد ناچیز کم است. البته گاف‌های هدفمند و یا توهین و تحقیر به قومیتهای غیر فارس و شیعه را در نظر نگیریم.

در اینجا می‌توان این سوال را مطرح کرد که آیا توهین و تحقیر به خلقهای غیرفارس و غیر شیعه در رسانه‌های جمعی و دولتی ایران امری اتفاقی است یا برنامه ریزی شده است؟ آیا برنامه ریزان و ناظران امنیتی از حساسیت‌های موجود در جامعه نسبت به توهین و تحقیر نژادی و مذهبی آگاه نیستند؟ آیا این تحلیل‌گران و برنامه ریزان امنیتی از شکاف‌های قومی و مذهبی حاضر در جامعه خبردار نیستند؟ مسلماً ما شاید هیچ وقت از پستوهای امنیتی خبردار نشویم اما این امر هم غیرقابل باور است که اصولاً مسولان نظارتی در بخش تولید صدا و سیما از تبعات حساسیت برانگیز این توهین و تحقیر‌ها خبردار نباشند! اما چرا به رغم اطلاعشان از تبعات حساسیت برانگیز این توهین و تحقیر‌ها ما شاهد افزایش این امور هستیم؟

ما در اینجا نمی‌توانیم همگام با نظام جمهوری اسلامی ایران مسولییت این اعمال زشت را با ضد انقلاب و یا توطئه گران خارجی یا در ‌‌‌نهایت با افراد کم اطلاع بخش تولید بدانیم. در واقع رادیو و تلویزیون یکی از سنگرهای غیرقابل نفوذ جمهوری اسلامی ایران است که به‌جز ولایت فقیه حتی کسی قابلیت نظارت بر این سازمان را هم ندارد. اگر در رسانه تحت مدیریت ولی فقیه به بسیاری از هموطنانمان توهین و تحقیر می‌شود، ما مسولیت این امر را با مسئول عزل و نصب آن سازمان که مشخصاً آقای خامنه‌ای است می‌دانیم. همانطور که در موضوع توهین و تحقیر به هموطنانمان، مجبور به این فرض هستیم که این سیاست رسمی جمهوری اسلامی ایران و مشخصاً ولایت فقیه حاکم بر ایران این است که هر روز به زبان، مذهب و‌نژاد یکی از هموطنانمان توهین می‌کند.

جمهوری اسلامی و مشخصاً حلقه‌های امنیتی برنامه ریز کشور با گسترش آگاهی مردم و آگاه شدن به ضعف خود در ادامه حاکمیت توتالیر خود از یک طرف با تبلیغات شوینیستی شیعه‌گرایی و ضد عربی با چاشنی آریایی‌گری و که همراه با توهین به عرب‌ها، سنی مذهب‌ها و دیگر خلق‌های کشور است هم نیم نگاهی هم به حمایت عامه مردم از ماجراجویی‌های امپریالیستی شیعه گرانه خودشان در کشورهای منطقه دارند و هم به خیال خود با تولید سرگرمی‌های آبکی مردم را بیشتر سرگرم می‌کنند! مسلماً جمهوری اسلامی ایران و برنامه ریزان امنیتی از تاثیر مخرب این توهین و تحقیر‌ها باخبر هستند و دقیقاً می‌دانند که این توهین و تحقیر‌ها همراه با ظلم و تبعیض هدفمند در قبال این اقوام احتمالاً منجر به واکنش‌های عصبی و احساسی این اقوام می‌شود.

جمهوری اسلامی و حلقه‌های امنیتی هم دقیقاً به دنبال این موضوع هستند که با بزرگنمایی این قاب عکس، مردم را از فردای بعد از سرنگونی خود به وحشت بیندازند. آن‌ها با قاب عکس سوریه و عراق که خود یکی از بانیان اصلی‌اش هستند دایماً این قاب عکس را برای فرادی ایران در صورت عدم وجود خودشان بازنمایی و گوشزد می‌کنند. هدف آن‌ها در ‌‌‌نهایت استمرار روند تاریخی و بنیان افکن انتخاب بد بین بد و بد‌تر است. آن‌ها بدنبال القای این امر هستند که حتی نباید در تنهایی شبهای دراز هم به سرنگونی این حکومت فکر کرد، هدف آن‌ها به مـرگ گرفتن و به تب راضی شدن است.

در اینجا این سوال پیش می‌آید که مسولیت نیروی‌های مترقی و آزادیخواه جامعه چیست؟ آیا آن‌ها باید تماشاگران بدون عمل این اعمال باشند؟ اصولاً در دورانی که هَر لحضه در خطر سقوط به وضعیت ابتدایی بَربَر گونه موجود حاکم بر خاورمیانه هستیم هیچ چیز بد‌تر از تماشاگر بودن نیست، تماشاگر بودن تسلیم شدن در مقابل بازی مهندسی شده حاکمیت است.

نیروی‌های مترقی و آزادیخواه کشور وظیفه دارند که موضع خود را در مقابل این تحقیر و توهین‌ها روشن کنند، آن‌ها باید این سلاح را به ضِد خود تبدیل کنند! در واقع باید با فریادی رسا در مقابل توهین و تحقیر به خلقهای غیر فارس ایستاد، باید همگام با آن‌ها به اعتراض ایستاد و شاید هم بالا‌تر پرچم اعتراض را خود به دست گرفت. تنها در این صورت است که حاکمیت ملی و اتحاد قلبی تامین خواهد شد و تنها در این صورت است که می‌توان به آینده‌ای بهتر و درخشان‌تر امیدوار بود.

حاکمیت در پی القای کابوس به ما و خواب شیرین به خود است، تنها با ایستادن در کنار مردم است که می‌توان این وضعیت را برعکس کرد. سیستم ولایت فقیه مستقیماً می‌خواهد با برجسته کردن گرایشات ارتجاعی موجود در جامعه، خود را منجی جلوه دهد. امروز باید بانگ صداهای مترقی و آزادیخواهانه را بلند کرد تا مردم قائل به وجود این صدا‌ها از بی‌شمار صداهای موجود در جامعه باشد! سکوت نیروهای مترقی و آزادیخواه در ‌‌‌نهایت رِضا به خواست حاکمیت در تداوم تئوری حکومتی انتخاب بد از بین بد و بد‌تر است.


  نظر خوانندگان:

■ آقای قنبری گرامی، شما خود می نویسی؛ «...بخش حراست این رسانه ها که اکثراً از نیروهای آموزش دیده وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه هستند تمام اجزای فیلم حتی ویرگول ها و نقطه های فیلمنامه و فیلم را قبل از پخش چندین بار کنترل می کنند...»
یا در ویکی پدیا در باره تیم فوتبال تراکتورسازی تبریز می خوانیم؛ «... هم اکنون تحت مسئولیت سپاه عاشورا است. سپاه عاشورا نقش مهمی در حل مسائل مالی باشگاه تراکتورسازی دارد و این تیم از امکانات ورزشی این ارگان استفاده می‌کند. همچنین ۳۰٪ سهام باشگاه متعلق به مؤسسه مالی و اعتباری کوثر می‌باشد. علاوه بر این مؤسسه مهر ایرانیان وابسته به سپاه پاسداران و شرکت سایپا از دیگر سهامداران و متولیان این باشگاه محسوب می‌شوند. به همین دلیل تیم تراکتورسازی در رده تیم‌های نظامی لیگ قرار گرفته...»
و سرانجام ایرنا در گزارشی به مورخه بیستم آبانماه ۹۴ از زبان، سردار سرتیپ حسین اشتری فرمانده ناجا می نویسد: در وقایع اخیر عده ای قصد سوءاستفاده از اعتراض های مردمی داشتند که مردم با هوشمندی و هوشیاری آنان را از صف خود جدا و توطئه ای که از خارج از کشور هدایت می شد را خنثی کردند.
آیا اینهمه نمی‌تواند نشان از توطئه برنامه‌ریزی شده‌ی دستگاههای اطلاعاتی ج.ا. باشد، تا هر از گاهی بخواهند توجه افکار عمومی را با ایجادِ اغتشاشاتی سازماندهی شده از سویی به سوی دیگر منحرف و جلب کنند؟