ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Wed, 07.12.2005, 9:20
خطر حمله نظامی غرب به ایران نزدیك می‌شود

دكتر حسين باقرزاده
سه‌شنبه ١٥ آذر١٣٨٤ – ٦ دسامبر ٢٠٠٥
.(JavaScript must be enabled to view this email address)

در روزهای اخیر تهدیدهای نظامی علیه ایران از سوی مقام‌های آمریكایی واسراییلی دوباره شدت یافته است. هفته گذشته، نیكلاس برنز معاون وزیر خارجه آمریكا ضمن انتقاد از رییس جمهور اسلامی ایران بار دیگر همراه با تهدید به تحریم اقتصادی به این نكته اشاره كرد كه آمریكا كاربرد گزینه نظامی‌علیه ایران را كنار نگذاشته است. در اسراییل، مقام‌های سیاسی‌ و نظامی كشور در فرصت‌های مختلف به آتش تبلیغاتی‌علیه رژیم ایران دامن زدند. از سوی دیگر، محمد البرادعی رییس آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای كه در برابر فعالیت‌های هسته‌ای رژیم حاكم بر ایران معمولا با احتیاط سخن می‌گوید اظهار داشت كه اگر ایران فعالیت غنی‌سازی نطنز را از سر بگیرد تا تولید سلاح هسته‌ای چندماهی‌ بیش فاصله نخواهد داشت. این اظهارات بار دیگر مسئله فعالیت‌های‌ هسته‌ای رژیم جمهوری اسلامی را در كانون تنش‌های بین‌المللی در منطقه خاورمیانه قرار داده است.

اظهارات مقام‌های اسراییلی در بحبوحه فعالیت‌های‌ انتخاباتی زودرس كه به دلیل كناره‌گیری حزب كارگر از دولت ائتلافی‌ شارون پیش آمده است صورت می‌گیرد. هم‌زمان با اعلام این انتخابات، آقای شارون از حزب لیكود استعفا كرد و همراه با شیمون پرز معاون خود كه از حزب كارگر استعفا كرده است به تاسیس یك حزب جدید دست زد. پیدایش این حزب صحنه سیاسی‌ اسراییل را به نحو بی‌سابقه‌ای تغییر می‌دهد و معادلات سیاسی‌ معمول انتخاباتی اسراییل را به هم زده است. ناظران برای این انتخابات اهمیت زیادی ‌قایلند،‌ و پیش‌بینی می‌كنند كه رقیبان انتخاباتی از هر وسیله ممكن برای‌ جلب رای بهره بگیرند. حزب كارگر اعلام كرده است كه در تبلیغات انتخاباتی‌ خود بر روی مسایل اقتصادی و اجتماعی تكیه خواهد كرد. ولی برای‌ حزب دست راستی لیكود و حزب جدید التاسیس آقای شارون مسئله امنیت هم‌چنان محور اصلی تبلیغات انتخاباتی ‌خواهد بود.

در این فضای انتخاباتی‌ است كه مقام‌های بلندپایه اسراییلی خطر اتمی شدن ایران را پیش كشیده‌اند و در عین تاكید بر خطر بالقوه ایران سیاست‌های مختلفی را پیشنهاد كرده‌اند. از یك سو شائول موفاژ وزیر دفاع اسراییل از جامعه جهانی‌خواسته است كه از راه‌های‌ دیپلوماتیك مانع از دستیابی‌ رژیم ایران به فن‌آوری‌ هسته‌ای شود و از سوی دیگر دان هلودز رییس ستاد ارتش اسراییل گفته است كه كوشش‌های دیپلماتیك برای‌ حل مسئله اتمی ایران بی‌هوده است. دو رقیب انتخاباتی راست در انتخابات، یعنی آقایان شارون و نتنیاهو نیز نظرات متفاوتی در باره چگونگی برخورد با مسئله اتمی ایران ابراز داشته‌اند. در حالی‌ كه آقای شارون تاكید كرده است كه اسراییل به تنهایی از فعالیت‌های هسته‌ای ایران مانع نخواهد شد، اقای ‌نتنیاهو رهبر حزب لیكود گفته است اگر به نخست‌وزیری برسد در حمله نظامی به تاسیسات هسته‌ای ایران تردید نخواهد كرد.

دلیل تاكید مقام‌های اسراییلی بر مسئله فعالیت‌های اتمی ایران روشن است. رژیم ایران تنها كشوری است كه رسما بر نابودی اسراییل تاكید كرده است و عملا به فعالیت‌های مسلحانه علیه اسراییل در سرزمین‌های اشغالی و مرز شمالی آن (با لبنان) و از جمله بمب‌گذاری‌های انتحاری مدد می‌رساند. از این رو، تكیه بر خطر ایران در فعالیت‌های انتخاباتی می‌تواند در جلب آرای شهروندانی كه به مسئله امنیت اولویت می‌دهند مؤثر باشد. این ملاحظات برخی از ناظران را به این نتیجه رسانده است كه طرح مسئله در این شرایط صرفا جنبه تبلیغاتی دارد و نباید آن را چندان جدی ‌گرفت. آنان تاكید می‌كنند كه اسراییل به مشكلات حمله نظامی علیه تاسیسات اتمی ایران و پسامدهای فاجعه‌آمیز آن آگاه است و این خطر (ریسك) بزرگ را متحمل نخواهد شد.

می‌توان خوشبین بود و چنین نتیجه گرفت. از سوی دیگر، مقام‌های اسراییلی‌ نشان داده‌اند كه در عملیات نظامی خود تنها تامین «امنیت» اسراییل را مد نظر قرار می‌دهند و كمتر برای پسامدهای دیگر آن اهمیت قایل می‌شوند. آنان حتی به قوانین بین‌المللی و مصوبات شورای امنیت سازمان ملل نیز اعتنایی نمی‌كنند. بعلاوه، اسراییلیان در تدارك حمله نظامی به ایران تنها نیستند و بلكه از حمایت فعال آمریكا نیز بی‌تردید برخوردار خواهند شد. انتخابات ممكن است فرصت خوبی برای به میان كشیدن مسئله ایران به منظور جلب رای باشد. ولی این امر به معنای آن نیست كه خطر حمله اسراییل (با كمك آمریكا) به ایران منتفی است. اسراییلیان خطر اتمی‌ شدن جمهوری اسلامی را واقعی و نسبتا فوری می‌بینند. به گفته ژنرال آهارون زوي فاركاش رئيس اداره اطلاعات و امنيت ارتش اسرائيل «جمهوري اسلامي در پي دستيابی به سلاح هاي هسته ای است و بايد جلوي اين كار گرفته شود». وي اضافه كرد كه «اواخر زمستان و اوايل بهار آينده زمان سرنوشت سازی براي جمهوری اسلامی در راه دستيابی به سلاح هاي هسته ای خواهد بود».

در واقع، انتخابات نه فقط زمان مناسبی برای طرح خطرات امنیتی متوجه یك كشور و بهره‌گیری‌ از عامل ترس برای جلب آرای انتخاب‌كنندگان بشمار می‌رود، و بلكه گاه فرصتی به دست می‌دهد تا سیاستمداران عملا با دست زدن به حمله پیشگیرانه محبوبیتی برای خود دست و پا كنند و رای به دست آورند. در سال ٢٠٠٦ نه فقط انتخابات اسراییل در ماه‌های‌آغازین آن انجام می‌شود و بلكه در آمریكا نیز انتخابات میان‌دوره‌ای در جریان است. آقای بوش به دلیل پسآمدهای فاجعه‌بار و سنگین حمله به عراق حمایت مردم آمریكا را به نحو فاحشی از دست داده است. دموكرات‌ها كه از حمله ماجراجویانه بوش حمایت كرده بودند اكنون با فرصت‌طلبی به انتقاد از او برخاسته‌اند و برای جلب آرای مردم در انتخابات آینده سیاست دولت او را به باد حمله گرفته‌اند. اگر دولت بوش بخواهد این انتقادات را از خود دور كند و از شكست جمهوریخواهان در انتخابات میان‌دوره‌ای مانع شود باید به یك تاكتیك انحرافی ‌دست بزند. حمله به ایران می‌تواند چنین فرصتی را برای دولت بوش فراهم كند.

البته برای آمریكا حمله به ایران پس از تجربه مرگبار عراق بدون توجیهاتی كه جامعه بین‌المللی را متقاعد كند كار ساده‌ای نیست. و این مهم به بركت مواضع و اظهارات و اقدامات مقام‌های بلندپایه رژیم جمهوری اسلامی تامین شده است. تاكیدات رژیم بر نادیده گرفتن فشارهای بین‌المللی و ادامه فعالیت‌های غنی سازی اتمی و تهدید به بیرون رفتن از پیمان ان‌پی‌تی روابط رژیم حاكم با قدرت‌های غربی را به شدت تحت تاثیر قرار داده است. اكنون كمتر كسی است كه ادعاهای رژیم مبنی بر صلح‌آمیز بودن فعالیت‌های اتمی او را باور كند. از سوی دیگر اظهارات آقای احمدی‌نژاد مبنی بر نابودی اسراییل و سازمان‌دهی گردان‌های عملیات انتحاری همراه با تهدید نیروهای آمریكایی در منطقه،‌ حساسیت كشورهای غربی را برانگیخته و بسیاری از آنان را به محكومیت رژیم اسلامی واداشته است. علاوه بر این، هم بریتانیا رژیم ایران را در حملات نظامی علیه سربازان انگلیسی در جنوب عراق دخیل می‌داند و هم اسراییل رد پای رژیم جمهوری اسلامی را در عملیات انتحاری علیه اسراییل و به خصوص سازمان جهاد اسلامی كه آتش‌بس چند هفته اخیر را با یك بمب گذاری انتحاری در نتانیا در هم شكست می‌بیند.

خطر حمله نظامی آمریكا به ایران از آغاز حكومت بوش و هنگامی كه او از ایران در ردیف عراق و كره شمالی تحت عنوان «محور شیطانی» یاد كرد همواره وجود داشته، ولی هیچگاه تا این اندازه جدی نبوده است. با روی كار آمدن آقای احمدی‌نژاد به عنوان رییس جمهوری اسلامی و سیاست‌های حكومت جدید بهانه‌های لازم برای چنین حمله‌ای فراهم شده است. ماجراجویی‌های اتمی و تروریستی رژیم حاكم آن را در جامعه جهانی بیش از هر زمان دیگری از سال ١٣٧٦ به بعد به انزوا كشانده است. آمریكا و انگلیس در متقاعد كردن جامعه جهانی برای حمله به عراق به مشكلات زیادی‌ برخوردند و پس از انجام آن نیز به دلیل فجایعی كه این حمله به دنبال داشت مورد انتقاد جامعه جهانی قرار گرفتند. تصور عمومی این بود كه پس از تجربه تلخ و مرگبار عراق اشتهایی برای‌ حمله غرب به كشور دیگری باقی‌ نخواهد ماند. اكنون، ولی، به بركت سیاست‌های ماجراجویانه و تروریستی رژیم خرافی و نظامی حاكم بر ایران این تصور رو به زوال است. می‌توان به جرات گفت كه دلایل و توجیهات و بهانه‌های‌ حمله نظامی به ایران در حال حاضر از آن‌چه كه در مورد حمله به عراق به كار گرفته شد بارها و بارها قویتر است.

در واقع به همین دلیل است كه در عین آن كه خطر حمله نظامی به ایران رو به گسترش است جنبش ضد جنگ كه در ماه‌های پیش از حمله به عراق غالب كشورهای جهان را فرا گرفته بود واكنش چندانی از خود نشان نمی‌دهد. البته كمتر كسی احتمال می‌دهد كه حمله نظامی به هدف اشغال ایران شبیه آن چه كه در عراق افتاد صورت بگیرد. این امر به دلایل زیادی عملی و توجیه‌پذیر نیست. ولی هیچ‌كس نمی‌تواند خطر حمله ناگهانی به تاسیسات اتمی و نظامی و استراتژیك ایران را بالكل منتفی بداند. به عكس، شواهد زیادی‌وجود دارد كه اگر غرب نتواند از راه‌های‌ مسالمت‌آمیز فعالیت‌های هسته‌ای ایران را كنترل كند برای‌تحقق آن به زور متوسل خواهد شد. شواهدی نیز در دست است كه عواملی در درون رژیم حاكم نیز به دلایل سیاسی و یا خرافی از چنین حمله‌ای استقبال خواهند كرد. جنگ برای رژیم جمهوری اسلامی نعمت بوده است (با قربانی كردن یك نسل و تلفات سدها هزار نفر) و جنگ با استكبار جهانی‌ نعمت عظما خواهد بود (با فاجعه‌های عظیم انسانی آن).

خطر حمله نظامی غرب (به شمول اسراییل) به ایران از هر زمان دیگر شدیدتر شده است. اظهارات مقام‌های اسراییلی و آمریكایی در مورد حمله به ایران را باید بیش از تبلیغات انتخاباتی دانست. چنین حمله ای اگر صورت بگیرد به احتمال زیاد هوایی و ناگهانی خواهد بود - و البته فاجعه‌بار. رژیم جمهوری اسلامی‌ امیدوار است كه از این حمله‌ برای بسیج مردم و جلب حمایت آنان از خود بهره بگیرد. متاسفانه نه افكار عمومی جهانی در برابر خطر حمله نظامی به ایران حساسیت زیادی از خود نشان می‌دهد و نه اپوزیسیون دموكرات ایران از چنان اعتبار و قدرتی برخوردار است كه بتواند مردم ایران را در یك جنبش ضد جنگ و ضد جمهوری اسلامی بسیج كند. فاجعه‌ای كه با استقرار جمهوری‌ اسلامی بر ایران فرود آمد و با جنگ و خونریزی و كشتار و فقر و فساد همراه بوده است اكنون ایران را به آستانه یك خطر عظیم دیگر نزدیك می‌كند...