ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Mon, 20.04.2015, 8:27
ایـــران‌‌سِــتیزی

محمد ارسی

.(JavaScript must be enabled to view this email address)

محقق صاحب نظری که ایرانی- آمریکایی است، در سفری که اخیراً به خاورمیانه کرده از مشاهدهٔ گستره و شدت دشمنی و خصومتی که اعراب سنی مذهب منطقه مخصوصاً سعودی‌ها و شیخ نشین‌های خلیج فارس با ایران و ایرانی دارند سخت تکان خورده و تعجب کرده بود و می‌گفت:
«بار‌ها به اردن و عربستان و کشورهای عربی منطقه سفر کرده‌ام و مأموریت دانشگاهی داشتم. جوّ ایران ستیزی و ضد ایرانی سنگینی که این بار دیدم، هرگز ندیده بودم. نفرت از ایرانی همه جا پخش شده همه جا خبر از خطر ایران است. خطرِ ایرانِ اتمی، ایران شیعی و بداندیشی که گویا دنیای اسلام را سخت تهدید به نابودی می‌کند. گروه قزلباش‌های جدیدی که کمر به نابودی مدنّیت عربی- ‌اسلامی بسته‌اند و پشت پرده از حمایت جناح‌هایی در آمریکا و غرب هم برخوردارند‌!!! مطبوعات و رسانه‌های جمعی عربی- سنی هم هر نوع خرابکاری و خشونت و تروریسم و مردم‌کُشی را به راحتی به ایران نسبت می‌دهند و بر این باوراند که ایران و ایرانی‌ها عامل اصلی تمامی مصائب کنونی خاورمیانه‌اند، آن‌ها القاعده و النصره را هم ساخت ایرانی‌ها می‌دانند و می‌گویند داعِش را هم ایران ساخته و پرورده تا به بهانهٔ مبارزه با تروریزم بر منطقه مسلط شود...

«نتیجه اینکه ایران را کانون شّری تلقی می‌کنند که به هر قیمتی شده باید از بین برود و نابود شود.»

آری ایران‌ستیزی امروزه واقعیتی است که به آسانی از آن نمی‌توان گذشت. سران جمهوری اسلامی سال‌هاست که دیگر فراموش شده‌اند، صحبت فقط از ایران است و ملت ایران و ایرانی و السلام. ایرانی که گویا مایه شرّ است و اصلاح ناپذیر. برای دیدن و درک و فهم این موضوع نیازی به زحمت تحقیق بسیار زیادی نیست. با مختصر توجهی به مواضع سران سعودی، دست راستی‌های اسرائیلی و نو محافظ کاران آمریکایی کافیست که بفهمیم دشمنی با جمهوری اسلامی عملاً به دشمنی و ستیزه جویی با ایران و ملت ایران تبدیل شده است یعنی شده چیزی نظیرِ یهودی ستیزی، سوسیالیست ستیزی، روشنفکر ستیزی یا ارمنی ستیزی و بهایی ستیزی و غیره...

روشن است که یک یهودی‌ستیز کسی است که در وجود یهودی‌ها خطری ذاتی برای جامعه می‌بیند و کنترل و تضعیف و نهایتاً نابودی آن‌ها را هدف خود قرار می‌دهد. روشنفکر ستیز خاصه اگر حاکم باشد، روشنفکران را مایه شرّ و مولد شرارت و فتنه و فساد اجتماعی تلقی می‌کند و حبس و تبعید و درهم کوبیدن آن‌ها را به مشغله اصلی خود تبدیل می‌کند. درواقع شرّ- بینی یا دیدن شرّ در خمیره هستی یک طبقه اجتماعی یک جمعیت سیاسی یا یک فرقه مذهبی یا ذاتاً شرور تلقی کردن قوم و ملت خاصی، شکل دهندهٔ اصلی مکتب‌های ستیزه‌گری بوده که طی صد سال اخیر به جنایاتی تکان دهنده علیه انسان و انسانیت منجر شده است.

باری ایران‌ستیزی چیزی است از جنس همین یهودی‌ستیزی و روشنفکر ستیزی یا ارمنی و بهایی‌ستیزی، مثلاً آدم‌کُشان عثمانی در شرارتی باور نکردنی صد‌ها هزار ارمنی را درست صد سال پیش کشتند و سوزاندند و آواره دنیا کردند چون آن‌ها را بنیاداً بد و اصلاح ناپذیر و غیرخودی می‌دانستند و سال‌ها علیه‌شان تبلیغ سوء کرده و زمینهٔ را برای اجرای چنان جنایت شومی آماده کرده بودند.

داعِش ایران‌ستیز هم امروزه شیعه و علوی‌ها را در شام و عراق قتل عام می‌کند، گردن می‌زند و می‌سوزاند. چون ایرانی را شیعه و هر شیعه را در هر کجا عامل ایران می‌داند. یا لشگر صحابه و طالبان و القاعدهٔ پاکستان شیعه کشی را به ورزش روزانهٔ خود تبدیل کرده‌اند و کسی نیز جلودارشان نیست. طالبان هم در افغانستان تا به قدرت رسیدند دست به شیعه کشی و ایران‌ستیزی زدند.

درواقع همه گروه‌های اسلامیستی- تروریستی از القاعده گرفته تا طالبان و النصره و لشگر صحابه و داعِش و غیره امروزه در منطقه جز کشتن شیعه‌ها و ضدیت هیستریک با ایران کار مهم دیگری انجام نمی‌دهند. خود سعودی‌ها هم، با دولت مرکزی و ملی عراق در قهر و جدال‌اند چون آن دولت متحد عملی ایران است، به بحرین لشکر می‌فرستند و ۷۵% مردم را سرکوب می‌کنند به سبب اینکه بحرینی‌ها علاقمند به ایران‌اند، بی‌اجازهٔ سازمان ملل به یمن تجاوز می‌کنند و مردم را می‌کشند و می‌گویند چون حوثی‌ها را شیعه و طرفدار ایران می‌دانند. اعمال ضد ایرانی سعودی‌ها یکی و دو تا نیست. همین چند سال پیش بود که ملک عبدالله، شاه سابق سعودی از دولت آمریکا خواست که با حملۀ‌ نظامی به ایران» سرِ مارِ فتنه «را قطع کند و منطقه را» نجات «دهد و یا روشن است که تحریم خرید نفت تولیدی ایران بدون یاری جدّی سعودی‌ها ممکن نمی‌شد.

جالب است که تبدیل دشمنی با جمهوری اسلامی ایران به ضدیت هیستریک با ایران و ایرانی، یعنی ایران‌ستیزی کار ویژهٔ صدام حسین بعثی بود. اصلاً ایران‌ستیزی با صدام حسین و حزب بعثِ فاشیست او آغاز می‌شود. نفرت صدام از ایرانیان تا حدی بود که در جریان تجاوز به خاک ایران طی اطلاعیه‌ای اعلام کرد:
«هر عراقی اگر زنی ایران‌الاصل داشته باشد، از هشت تا ده هزار دلار پاداش خواهد گرفت اگر او را رسماً طلاق دهد»*

و در تبلیغات حزبی– عقیدتی می‌کفتند که: خداوند ایرانی‌ها را زیادی آفریده بهتر است که نباشند، هم او بود که در ابتدای حمله به ایران از اعراب ایرانی، از آذربایجانی‌ها از کرد‌ها و لر‌ها و بلوچ‌ها و حتی ترکمن‌ها مصرانه خواست تا مسلحانه علیه «حکومت مرکزی» بپا خیزند و به سلطۀ فارس‌های حاکم بر ایران نقطهٔ پایان بگذارند.

باری ایدئولوژی حزب بعث صدامی اساساً ایران‌ستیزانه بود. ایدئولوژی فاشیستی و نژادپرستانه‌ای بود که با تلاش برای جدا کردن خوزستان از ایران و سلطه بر خلیج فارس، با تحریک اقوام ساکن ایران به جدایی طلبی و جنگ‌های قومی، با تاکید بر عربی بودن خلیج پارسی و تحقیر ایرانی و بی‌ارج نمایاندن فرهنگ و ادب فارسی سعی بر درهم ریختنِ وحدت ملی و تجزیه و پاره پاره کردن ایران داشت و آن را به هدف جدّی خود تبدیل کرده بود.

جالب اینکه در عصر دولت اصلاحات خاتمی که بوی بهبود روابط جمهوری اسلامی با غرب و آمریکا به مشام می‌رسید، حکومتِ بعث صدامی سخت کوشید تا از هرگونه تماس و ایجاد پل ارتباطی میان جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا جلوگیری کند و روابط تهران – واشنگتن را تا حد امکان خصمانه‌تر سازد. و حالا سعودی‌ها که ایران‌ستیزی‌های عصر صدامی را به ارث برده‌اند، دست در دست نو محافظه‌کاران آمریکایی و همراه با دست راستی‌های افراطی اسرائیلی سعی و تقلا دارند تا صنعت ایران‌ستیزی را دور تا دور ایران، در سراسر منطقه در آسیای مرکزی، در قفقاز، در پاکستان و افغانستان و حتی ترکیه و... تا می‌توانند گسترش دهند و ایران را منزوی‌تر سازند.

از این جهت است که: تلاش برای تشدید «تحریم‌های اقتصادی و مالی» کوشش برای جلوگیری از بهبود رابطه ایران و امریکا، فعالیت جهانی برای شکست «مذاکرات هسته‌ای»، دامن زدن به ایران هراسی با وارونه نمایاندنِ وقایع منطقه‌ای، و نهایتاً تاکید بر ضرورت اتخاذ موضع سرسختانه‌تری در برابر ایران تا حد حمله عظیم نظامی و شکستن غرور ملی ایرانی، آن درونمایهٔ تکرار شونده‌ای گشته که در هر گفته و نوشته این ایران– ستیزان، امروزه می‌توان به روشنی مشاهده کرد...

آری، ایران‌ستیزی امری بسیار بسیار جدی است.  آن را سرسری نباید گرفت. ایران جداً منزوی شده و تنها مانده. هیچ زمانی چنین تنها نبوده است.

چرا چنین شده، این ایران‌ستیزی‌ها از کجا می‌آید، نقش جمهوری اسلامی ایران و فقهای افراطی شیعه در شکل گیری ایران– ستیزی چه اندازه بوده، «اپوزیسیون» خارج نشین‌ِ حکومت اسلامی در تشدید این ایران‌ستیزی چه نقشی داشته‌، این‌ها مسایل و موضوعاتی‌اند که به دقت و دور از احساسات باید پی‌گیری شوند.

تگزاس- آپریل ۲۰۱۵

* جولیس دیلی– جنبش اسلامی شیعیان عراق- ص: ۵۸


نظر خوانندگان:

■ جناب ارسی عزیز
بازگشت به مقاله منحصر به فردتان در مورد رابطه با اسراییل که بسیاری از دوستان متوجه نشدند باید عرض کنم باایجاد این رابطه بسیاری از این مسائل بخودی خود حل خواهند شد. نکته مهم اینست که کشورهای عرب دست ساخته منطقه که درواپسگرایی سنی وهابی سلفی از یک طرف و درفساد ناشی ازانباشت بی حدوحصر دلارهای نفتی دست و پا میزنند وعامل اصلی بوجود آمدن گروههای ریزو درشت تروریستهای اسلامی هستند ،تنها وتنها با همکاری و دوستی ایران واسراییل قابل مهار هستند.
در اینجا باید به نقش دولت بی خرد ترکیه و دولت خودفروش و فاسد پاکستان هم اشاره کرد که با آنها همصدا هستند. بهرحال دوستی ایران و اسراییل درحال حاضر مهمترین مسئله راهبردی ماست.
باسپاس از مقالات راهگشایتان ارسلان از سوئد

■ دوست بسیار گرامی ، جناب ارسی ،
خانم هیلاری کلینتون در کتابش «گزینه های دشوار » میگوید: داعش را ما ساختیم و قراربود بمحض اعلام موجودیت آمریکا و اروپا همزمان ان را برسمیت بشناسیم ، همه میدانند که القاعده هم ساخت امریکا ست، از طرفی آقای هنری کیسینجر نقشه ای تدوین کرد در سالها کمی پیش و نامش را نقشه خاورمیانه بزرگ نهاد، دراین نقشه کشورهائی از خاورمیانه که وسعتشان باعث نگرانی از عدم کنترل بتوسط امریکاست، بایستی به کشورهای کوچک کوچک تقسیم شوند که کشورعزیز خودمان ایران هم از این قاعده مستثنی نیست.
افعانستان، عراق ، لیبی، سوریه و ........... در جلوی چشممان ویران شدند ، بهانه برای ویران کردن ایران هم شعیه شتیزی است ، داعشی که امریکا ساخته و اسرائیل تعلیم داده و عربستان سعودی مجارجش را میپردازد برای همین ایران ستیزی ساخته شده ، ببینیم چه نیروهای ایرانی ساکن خارج از تکه تکه شدن ایران سود میبرند؟ مجاهدین که اول از لیست تروریست ها برداشته شده اند و بنا به گفته «سیمون هرش» بتوسط نیروهای نظامی امریکا تعلیمات نظامی دیده اند و کردهائی که کرد را «کورد» مینامند و روسایشان اقایان مهتدی و هجری هستند که صد رحمت به مجاهدین، دوست گرامی هدف زدن ایران است و الا همه چیزهای دیگر بهانه است.
با ارادت فروغ طیاری

■ برای درک درست از ایران ستیزی از منظر داخلی بە علل آن پرداخت. نتیجە فرهنگ حدف کە در ذات ایرانیان ریشە دوانیدە در نظر گرفت. در تاریخ ایران یهودی ستیزی، باب کشی، بهایی ستیزی، کورد کشی، غرب ستیزی و اخیرا هم عرب ستیزی در سطح بالا تفکر و عملکرد غالب ایرانیان خارج از تلاش حاکمیتهای بودەاست. سالهاست کە نمایندگان جریانات ملی بە عناوین مختلف هشدار میدهند کە این روش غیر عقلانیست.
در ٢٠ سال اخیر کە جامعە روشنفکری تورکیە مدام مسیر عقلانیت را طی نمودە، جامعە روشنفکری ایران مسیر غیرعقلانی را طی نمودە است. برای نمونە روشنفکران تورک مقیم آلمان در نامەای جمعی از دولتمردان تورک خواستند کە ما در المان از چە حقوقی بهرەمند هستیم کوردها در تورکیە نیز از آن حقوق بهرەمند باشند، اما روشنفکران ایرانی مقیم خارج از کشور مدام در ساز تمرکزگرایی بیشتر میدمند.این خارج از تفکرات افراطی جریاناتی چون جبهە ملی در داخل از کشور و یا سایتهایی نظیر ایرانشهر کە همانند ٨٠ سال پیش رژیم تورکیە بە انکار هویت ملی دیگر ملل ایران میپردازند. حال می بینیم تورکیە از هشتاد سال پیش بسیار فاصلە گرفتەاست. با دلایل بسیاری می‌توان اثبات نمود کە ناکامی جنبش سبز در بی تفاوتی نسبت بە حقوق ملل غیرفارس و عقب نشینی آنان از ادعاهایش ریشە در نگرانی از حقوق ملل غیر فارس دارد. بنابراین باید در سطح منطقەای نیز بدنبال علت‌های مشابەای گشت، علت‌هایی کە امروزە نقطە مشترک اعراب و اسرائیل علیرغم دهها سال دشمنی با هم، مخالفت با ایران است.

■ محمد عزیز، ایران ستیزی در میان ایرانیان خارج از کشور زیر عنوان مبارزه با جمهوری اسلامی به مراتب شدیدتر است. درباره ایرانیان داخل نمی توانم نظر بدهم. قوم گرایان که هیچ، من حتی آدم های معقول و دانش آموخته ای را می شناسم که برای فروپاشی آن کشور روزشماری می کنند. روند ملت شدن ما که از زمان مشروطیت آغاز شده بود، بدبختانه از حرکت باز ایستاد. باور کن، ملت ازهم گسیخته ای مثل ما کم تر می توانی در جهان پیدا کنی.
گمان می کنم ایران نیازمند تعریفی دوباره است تا مردمانی که در درون مرزهای این واحد جغرافیایی و سیاسی می زیند، هر گوشه ای از این سرزمین را خانه خود بدانند. همسایگان ایران از تشتت و ازهم گسیختگی ایرانیان نیک آگاهند، وگرنه جرات نمی کردند چنین رفتاری با آن کشور بکنند. جمهوری اسلامی در به وجود آمدن این وضع سهم عمده دارد. باید همه ایرانیان، از هر قوم و کیش و دین و نژادی، تصویر اکنون و گذشته خود را در آینه هویت و تاریخ ملی آن کشور ببینند و به یکدیگر به چشم هموطن بنگرند. پاینده و سرشار باشی!
ارادتمند، ع-م

■ آقای ارسی گرامی، ضمن همراهی با شما در اینکه، «...ایران‌ستیزی امری بسیار بسیار جدی است. آن را سرسری نباید گرفت. ایران جداً منزوی شده و تنها مانده. هیچ زمانی چنین تنها نبوده است...» میخواهم بگویم، با نگاهی به تاریخ منطقه‌ای که کشورمان ایران در آن واقع است، شاهدِ ستیزهای مداوم و خون آلود دولتهای مختلف منطقه علیه یکدیگر بوده و هستیم. و گاها این یا آن ستیز بیش از دیگر ستیزها در محور توجه قرار گرفته و میگیرند.
اگر امروز بین دول اروپای غربی خوشبختانه شاهد ستیزهای خون آلودی نیستیم، این همه را قبل از هر دلیلی باید معلول پیشرفت و نهادینه شدن دموکراسی در فرهنگ مردم این کشورها دانست.
منزوی شدن کشورمان، گرچه نگران کننده است، اما باید توجه داشت، که این انزوا میتواند با سر کار آمدنِ یک دولتِ مردمسالار واقعی در مدت زمان کوتاهی برطرف شود.
آنچه که در این بین میتواند و باید در مرکز توجه و نگرانی جدی تک تک ما قرار گیرد، تلاشهای تفرقه افکنانه و اتحادستیزانه ج.ا و برخی جریاناتِ مشخص در اپوزیسیون ج.ا است.
که مجموعه این تلاشها در دو سوی به ظاهر متضاد، اساس اتحاد، یکپارچگی و مودت موجود در فرهنگِ مردم کشورمان را گاها آگاهانه و گاها نابخردانه نشانه رفته اند.
و در محیطی مملو از نفرت، دشمنی و عدم اعتماد، فرهنگ مردمسالاری که اساس روی کار آمدن دولتی مردمسالار است، قادر به رشد و بنیادی شدن در جامعه نخواهد بود. یک درختِ سیب زیبا و بارور، هرگز با تیغ تَبر از بین نمی‌رود.
البرز