ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Mon, 10.11.2014, 17:21
اخوان‌المسلمین، اردوغان و داعش

ترجمه: م. ارشک

الاهرام – قاهره - ۷ نوامبر ۲۰۱۴

اسلام سیاسی هیچ چیز جز انتخابهای بد و بد‌تر برای عرضه به منطقه ما ندارد.
(جلال ناصر)

عرضه دو دگرواره (آلترناتیو) ناخوش‌آیند و اجبار مردم به انتخاب شقی که کمتر ناخوش‌آیند است، یک شگرد قدیمی است. این شیوه‌ای بود که اخوان‌المسلمین در مصر، در منطقه و در سطح بین‌المللی خود را عرضه کرد. این گروه خود را الگوی اسلام میانه‌رو و روادار معرفی می‌کرد که می‌تواند تندرو‌ها را تحت کنترل بگیرد و چنانچه به قدرت برسد قادر خواهد بود مصالح منطقه‌ای و بین‌المللی را با پایان دادن به خواست تندرو‌ها مبنی بر حکومت شریعت در کشورهایی که اکثریت جمعیت‌شان مسلمان است، تامین نماید. اخوان‌المسلمین موفق شد این تصور را در مصر و کشورهای عربی دیگر، حتی در میان پاره‌ای از رهبران لیبرال و چپ، جا بیاندازند. این‌ها از کنار آمدن با اخوان‌المسلمین با این استدلال حمایت می‌کنند که بدین‌طریق می‌توان از خشونت و تروریسم جلوگیری کرد و مبارزه علیه اخوان‌المسلمین، با وجود اینکه به اقدامات مسلحانه علیه دولت دست می‌زنند، تنش و خشونت را شدت خواهد بخشید. به عبارت دیگر، ما باردیگر با انتخاب بین دو چیز بد و بد‌تر مواجه‌ایم: با پذیرفتن اخوان‌المسلمین در واقع از خطر روی کارآمدن انصار بیت‌المقدس و داعش جلوگیری کرده‌ایم.

این استدلال، به این واقعیت شناخته شده که اخوان‌المسلمین در واقع همیشه حامی رسمی اندیشه تکفیری بوده است توجهی نمی‌کند.

افکار حسن البنّا، سید قطب و سایر ایدئولوگ‌های اخوان‌المسلمین انباشته از عدم مدارا، تبعیض، نفرت‌ورزی نسبت به دیگران، حتی نسبت به مسلمانان شیعه، و هتاکی نسبت به همه کسانی است که با سیاق فکری آنان موافق نیستند. نسخه اسلام اخوان‌المسلمین هم از نظر شکل و هم از لحاظ محتوا با اسلامی که توسط الاظهر و طلاب معروف اسلامی مثل امام محمد عبده اصلاح‌طلب نمایندگی می‌شود، فرسنگ‌ها فاصله دارد.

حال به دو دگرواره دیگر در منطقه برای مقایسه و سنجش بپردازیم، یعنی ابوبکر البغدادی، خلیفه خودخوانده «دولت اسلامی عراق و سوریه» (داعش) و رجب طیب اردوغان، رییس جمهور تازه انتخاب شده ترکیه. از نظر گروه‌هایی از مسلمانان در مصر و در منطقه اردوغان کسی است که بیش از هرکس دیگر شایسته مقام خلافت است.

چنین است دیدگاه رهبر روحانی اخوان‌المسلمین مصر، شیخ یوسف القرضاوی (با ملیت مصری/ قطری)، با اتکا به این استدلال که ترکیه مرکز و مقر خلافت اسلامی بوده است. خیزش هواداران اخوان‌المسلمین در بیشتر کشورهای عربی در پی انقلاب‌های «بهار عربی» پیش درآمد عروج اردوغان به اریکه خلافت تلقی می‌شد. اردوغان و باندش این نظر را با عبارات و اشارات مختلف به دوستان‌شان در واشنگتن و پایتخت‌های غربی دیگر رساندند که از طریق نظام‌های اخوان‌المسلمینی در کشورهای عربی می‌توانند منطقه را تحت کنترل داشته باشند، حوزه نفوذ ملایان ایران را محدود کنند، تحول و گذار به دموکراسی را به طریقی که به منافع غرب لطمه‌ای نزند تسهیل کرده و افراط گرایان اسلامی را از کشورهای غربی به خانه‌هایشان بازگردانند.

برای یک ناظر  خارجی و برای شهروندان خودمان در داخل، موقعی که با تصویر البغدادی و تصویر اردوغان مواجه می‌شوند، شکی نیست که اردوغان را آن دگروارهای خواهند پنداشت که کمتر ناخوش‌آیند است. حتی ممکن است او را الگوی تشویق رشد، مبارزه علیه فساد و تحرک اقتصادی بدانند. زمانی که با انتخابی این‌چنینی روبرو می‌شویم، به سهولت چشم‌مان را روی گرایشات دیکتاتورمآبانه اردوغان، سرکوب آزادی‌های مدنی، فرونشاندن صداهای مخالف، فساد حاکم بر خانواده و حزب خود او، تغییر دغل‌کارانه قانون اساسی برای افزایش قدرت شخصی و اشاعه طرح امپراتوری نوعثمانی او، می‌بندیم.

مشکل می‌توان تفاوتی در منطق هواداران اردوغان و پاره‌ای از صاحب‌نظران مصر در حمایت از فکر کنار آمدن با اخوان‌المسلمین دید.

اخوان‌المسلمین نشان دادند که شیوه تفکر و عملشان به درد اداره جامعه‌ای که مدتهای مدید از فساد و اختناق حکام مستبد تحت شعارهای دهان پرکن به ستوه آمده‌اند و اکنون می‌بایستی خود را از استبداد حکومتی و دینی برهاند، نمی‌خورد.

در رابطه با طرح امپریالیستی «نئوعثمانی» اردوغان، به علت ماهیت تحولات سریعی که حزب حاکم عدالت و توسعه در طول یک دهه حکمروایی به وجود آورده، از لحاظ تئوریک موانع عمده‌ای که به خود ترک‌ها مربوط باشد، وجود ندارد. طی این دوره، درآمد سرانه ترک‌ها سه برابر شد، اقتصاد ترکیه به مقام پانزدهم در رده قوی‌ترین اقتصاد‌های جهان ارتقا یافت و اردوغان وعده داده که پیش از پایان دهه بعدی آن را به مقام دهم برساند.

در قلمرو سیاسی، حزب عدالت و توسعه موفق شد دست ارتش را از سیاست کوتاه کند و تابوهای سخت جانی را در جامعه ترک در رابطه با مسایل کرد‌ها و ارمنی‌ها بشکند، بدون اینکه راه حلی جدی برای هیچ کدام‌شان ارائه کند. به موازات این اقدامات، دولت اردوغان مخالفان را از میدان به‌در کرد و تظاهرات اعتراضی را با خشونت سرکوب نمود. این شیوه حکومت را وی هنگامی که شهردار اسلامبول بود علنا اعلام کرده بود. در آن زمان، اردوغان عضو حزب رفاه اسلامی بود که نجم الدین اربکان در راس آن قرار داشت. در دسامبر ١٩٩٧، طی میتینگی در شهر سییرت، شعری از یک شاعر پان‌ترکیست، پان‌اسلامیست خواند که به ترتیب زیر ترجمه شده است: «مساجد پادگان‌های ما، گنبد‌ها کلاه خود ما و مناره‌ها نیزه‌های ما هستند...». به دنبال این ماجرا، اردوغان به اتهام تحریک و ترغیب اعمال مجرمانه و دامن زدن به تنفر نژادی و مذهبی دستگیر، محاکمه و محکوم شد و از سمت شهردار خلع گردید. پس از ده ماه مجازات حبس آزاد شد و در مدتی کوتاه رییس حزب عدالت و توسعه، جانشین حزب رفاه اسلامی، و بعد هم نخست وزیر شد.

درست مثل سیاستهای او در مورد ارمنی‌ها و کرد‌ها، اعلام صریح تمایل او به ورود به اتحادیه اروپا نیز چیزی جز ردگم کردن نیست. اردوغان که خود متوجه است شانس بسیار کمی برای موفقیت در این امر دارد، دست به اقداماتی زده که حاکی از طرح اصلی احتمالی او، یعنی قرار دادن مجدد ترکیه در راس جهان عربی و اسلامی تحت پرچم خلافت احیاشده یا تحت هر عنوانی است که موضع و جای ترکیه را به عنوان دروازه تجاری، اقتصادی و سیاسی بلامنازع خاورمیانه تضمین نماید.

اگر احزاب یا گروههایی با هر ایدئولوژی یا گرایش فکری در منطقه هستند که فکر می‌کنند بلندپروازی‌های سیاسی اردوغان را می‌توانند پذیرا باشند، خودشان را گول می‌زنند. برای اینکه به تاریخ و به چهار قرن استعمار جهان عرب بی‌اعتنایند. طی این دوره، پایتخت‌های عربی مثل قاهره، بغداد و دمشق، که پیش‌تر به عنوان مراکز فرهنگ و تمدن و رفاه شناخته شده بودند، به اراضی بایر و تالابهای فرهنگی امپراتوری در پایان فرمانروایی عثمانی‌ها، تبدیل شدند.

روشنفکران و رهبران سیاسی کشورهای عربی همچنین باید به خاطر داشته باشند که مهم‌ترین سلاح در انبار تبلیغاتی و نظامی کشورهایی که خاورمیانه را هدف قرار می‌دهند جریانهای اسلام‌گرا هستند. این سلاح خطرناک عموما با شگرد غبارافشانی در چشم‌ها به کار می‌افتد تا خصلت واقعی این گرایش را از دید شمار قابل ملاحظه‌ای از رهبران فکری و سیاسی و همچنین مردم عادی پنهان نگهدارد. کافی است سخنان اندیشمند برجسته، جغرافی‌دان و مورخ شهیر، جمال همدان، را به یاد داشته باشیم: «جریانهای افراطی اسلامی بیماری مزمنی هستند که‌گاه به‌گاه جهان اسلام را آلوده می‌سازند. اسلام سیاسی جلوه‌ای از بیماری روانی است...»

ما، البته با داوری خشن‌تر این اندیشمند در مورد توافق صلح بین مصر و اسراییل موافق نیستیم. همدان که سرسخت‌ترین مخالف صلح با اسراییل بود، گفته بود: «شرط پیشرفت مصر، اعراب و جهان اسلامی به دارآویختن اعضای همه گروههای افراطی اسلامی با روده‌های اسراییلیان است». معهذا، به همه کسانی که از سلطنت اردوغان یا خلافت البغدادی ذوق زده شده‌اند، واقعیتی را که جمال همدان در مطالعات و پژوهش‌های خود به آن دست یافت یادآورمی شویم: «جهان اسلامی یک واقعیت جغرافیایی و یک افسانه سیاسی است».

——————————-
منبع:
http://weekly.ahram.org.eg/News/7663/21/The-Brotherhood,-Erdogan-and-ISIS.aspx