ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Mon, 03.11.2014, 11:38
تأثیرات روانی و اجتماعی اسیدپاشی

شهلا صمصامی

زن بودن تقریباً در تمام دوران تاریخ بشر و در بیشتر نقاط جهان یک چالش بزرگ بوده است. زنان با وجود اینکه اکثریت بزرگی از جوامع را تشکیل می‌دهند ولی همانند اقلیت‌هایی که حقوق آن‌ها پایمال می‌شود، بطور سیستماتیک از جانب حکومت‌ها، گروه‌ها و افراد بعناوین گوناگون مورد تجاوز، تبعیض، سرکوب و بی‌حرمتی قرار گرفته‌اند.

بر خلاف این ادعا که مذاهب برای زنان احترام و حقوق ویژه‌ای قائلند دقیقاً به دلایل مذهبی زنان در طول تاریخ قربانی بی‌عدالتی‌های بسیاری بوده‌اند.

امروز در قرن بیست و یکم در خاورمیانه و بویژه کشورهای مسلمان زنان و دختران بیش از همیشه تحت فشار بوده و حقوق انسانی آن‌ها زیر پا گذاشته شده است.

نگاهی به آنچه در افغانستان، پاکستان، عراق، سوریه، ایران، عربستان و حتا هند می‌گذرد شاهد زنده‌ای بر پایمال شدن حقوق انسانی بزرگ‌ترین جمعیت در این کشورهاست.

تجاوز جنسی، خشونت علیه زنان، اهانت و توهین به آن‌ها و البته عمل وحشیانه اسید پاشی به صورت و بدن زنان و دختران به راستی نشانگر ظالمانه‌ترین و اهانت‌آمیز‌ترین خشونت علیه زن است.

این عمل فجیع تحت عنوان هیچ بهانه‌ای قابل توجیه نیست. به راستی این اندازه خشونت و دشمنی علیه زن قابل درک نیست. اقدامات اخیر اسید پاشی به صورت و بدن دختران جوان بی‌گناه در اصفهان بازتابی از یک فرهنگ عقب‌مانده و ضد زن است که باید با تمام نیرو در مقابل آن ایستاد و این بار اجازه نداد جامعه ایران تبدیل بیک جامعهٔ طالبانی خشن شود.

زنان ایران پرچمدار مبارزات بسیاری در طول تاریخ بوده‌اند. امروز زنان و حامیان حقوق بشر در بسیاری از نقاط دنیا به زیر این پرچم آمده‌اند. حقوق زن حقوق بشر است و جامعه‌ای که زنان را سرکوب کند در ‌‌نهایت بنیاد و شالودهٔ خود را نیز از بین خواهد برد.

مبارزات زنان ایران

اگر چه زنان از طبقات گوناگون نقش بسیار مهمی در موفقیت انقلاب ایران داشتند، ولی در دوران پس از انقلاب زنان بویژه سکولار، بازنده بودند و تحت فشار قرار گرفتند.

به اینگونه زنانی که در گذشته به عنوان استاد دانشگاه، پزشک، روزنامه‌نگار، مهندس، آرشیتک، وکیل، قاضی، محقق و هنرمند فعالیت می‌کردند به تدریج از کار برکنار شدند و یا خود مجبور به ترک محیطی شدند که دیگر قابل تحمل نبود.

ولی جنبش زنان سکولار و دگراندیشان در ایران بویژه در ۳۰ سال گذشته یک کوشش شبانه روزی و در سخت‌ترین شرایط ادامه یافته است. در عین حال این واقعیتی است که بخش مهمی از زنان در روستا‌ها، زنان طبقات فقیر‌تر و کم سواد‌تر جامعه در عین حال که مزایای بیشتری پیدا کردند ولی لزوماً با اهداف جنبش زنان سکولار در یک مسیر نبودند.

واقعیت مهم دیگر این است که تلاش و مبارزات زنان ایران بویژه طی ۳۰ سال گذشته پیشرفته‌ترین جنبش در خاور میانه و شاید جهان بوده است. برخی از مفسرین بر این عقیده‌اند که مبارزات زنان ایران در جنبش‌های «بهار عربی» الهام بخش بوده است.

نسل‌های جوان، میلیون‌ها زن و مردی که پس از انقلاب و جنگ ایران و عراق متولد شدند، نسل‌های متفاوتی بودند. این بار مسئله آزادی، حقوق بشر و فردیت تبدیل به یک موضوع حیاتی و اصلی شد که با برخی قوانین تحمیل شده در تضاد بود. جوانان در جمهوری اسلامی خواهان آزادی‌های فردی و احترام به حقوق انسانی خود بوده‌اند. دختران و زنان در این راستا پیشرو و پرچمدار شدند.

از جمله تغییرات مهم در این دوران آغاز جنبش «فمینیسم اسلامی» بود. برای مثال زنانی که در جنگ ایران و عراق به عناوین گوناگون شرکت کرده بودند بزودی دریافتند که وعده‌های آزادی و تساوی آغاز انقلاب پوچ بوده است.

به اینگونه زنان سکولار و اسلامی علیه تبعیض، خشونت و سرکوب هم صدا شدند. قوانین مذهبی که مرد سالاری و سیاست‌های علیه زنان را تقویت می‌کرد مورد پرسش قرار گرفت.

زنان و دختران دیوارهای تبیعض، خشونت و سرکوب را در درون خود فرو ریخته بودند. آن‌ها به دانشگاه‌ها و مدارس عالی رفتند، به محیط کار بازگشتند. از استعداد‌ها و هنرهای خود بهره جستند. انقلاب زنان ایران یک انقلاب درونی بوده است که به آن‌ها نیروی مقاومت داده است.

به اینگونه زنان ایران؛ اسلامی یا سکولار، پیر و جوان، با سواد یا بی‌سواد امروز بیش از هر زمان آگاه به شرایط زندگی خویش هستند و خواهان تغییرات اساسی در قوانین حاکم بر جامعه، روابط خود با همسران، پدر و مادر و فرزندان، کارفرمایان، دستگاههای قضایی و حکومت می‌باشند.

زنان ایران آگاه به حقوق فردی و انسانی خود هستند و این یک تغییر بنیادی در جامعه می‌باشد. مبارزه برای دست یافتن به این حقوق همانند مبارزات سیاهان آفریقای جنوبی برای پایان دادن به آپارتاید و یا جنبش سیاهان و زنان در آمریکا برای دست یافتن به حقوق مساوی یک روند تغییر ناپذیر است که بازگشت به گذشته را غیر ممکن می‌سازد.  زمانیکه این آگاهی و نیاز حیاتی در انسان بوجود می‌آید، تلاش‌ها خستگی ناپذیر خواهد بود.

انسان بودن و مانند یک انسان آزاد زندگی کردن لازمه‌اش برخورداری از حقوق و احترامی است که بتوان در امنیت زندگی و کار کرد. این امنیت در خانه در خیابان، در محل کار در شب، در روز در خواب و بیداری است.

چنین امنیتی با قوانین درست و عادلانه بوجود می‌آید. احترام به قوانین لازمه یک جامعهٔ با ثبات است به شرط آنکه قانون و قانونگذار احترام به حقوق انسانی شهروندان را در رأس کار قرار دهند.

اسید پاشی در اصفهان

هر روز پیش از ترک خانه «سپیده» در برابر آینه ایستاده و گره روسری‌اش را محکم‌تر می‌کند. برای دو هفته آرایش نکرده. در زیر روپوش یک بلوز مشکی آستین بلند می‌پوشد. دگمه‌های روپوشش را نگاه می‌کند تا مطمئن شود که بسته است. ولی وقتی پایش را از خانه بیرون می‌گذارد هنوز نگران است، نه تنها او بلکه پدر و مادرش نیز نگرانند.

«سپیده» ۲۲ ساله در شهر تاریخی اصفهان و در نزدیکی «جلفا» زندگی می‌کند. در چند هفته گذشته شایعاتی شنیده می‌شود که یک گروه موتور سوار سیکلت سوار به زنان و دخترانی که به نظر آن‌ها حجابشان مطابق با قوانین اسلامی نیست اسید می‌پاشند. این حملات در دور و اطراف خانه و محله «سپیده» بوده است.

شهروندان اصفهان احساس ناامنی می‌کنند. دختران و زنان جوان متعددی مورد حمله قرار گرفته‌اند.

«سپیده» می‌گوید پس از خبر اولین حمله‌ها بود که برای خرید رفتم. از دور دیدم جمعیت زیادی جمع شده‌اند. فکر کردم تصادفی شده است ولی وقتی نزدیک شدم شنیدم که مردم می‌گفتند به دو دختر از پشت حمله شده و فرد نا‌شناسی با سُرنگ به آن‌ها اسید پاشید و بخشی از بدن آن‌ها سوخته است.

یک شهروند دیگر اصفهانی گفته است که دو هفته پیش یک گروه موتور سیکلت سوار یک سطل بطرف زن‌ها پرتاب کرده که آن‌ها را بترسانند. خوشبختانه اسید نبوده بلکه آب با نوعی محلول تمیز کن. ولی احساس سوختگی داشته است. این حوادث همراه با پاشیدن اسید واقعی ترس و نگرانی بسیاری بوجود آورده است.

این وقایع همزمان با گذشتن قانونی از مجلس است که به «انصار حزب الله» اجازه می‌دهد به فعالیت‌های خود تحت عنوان «امر به معروف و نهی از منکر» بیافزایند.

یک شهروند دیگر اصفهانی که با خبرنگاران صحبت کرده، گفته است کسانی که شاهد اسید پاشی بودند گفتند مردانی روی موتور سیکلت‌های بزرگ با جسارت و بدون هیچ نوع ترسی اسید پاشیده و رفتند. این افراد مانند کسانی بودند که در برخی مراسم مذهبی دیده می‌شوند. ولی بسیاری از افرادی که خود را معتقد و مذهبی می‌دانند از این وقایع اخیر نگرانند و آنرا محکوم می‌کنند.

براساس گزارش خبرگزاری‌ها فرمانده سپاه انقلاب اصفهان گفته است که چنین عملیاتی چه بر اساس مذهب، شریعت و یا قانون غیر مجاز است. وی همچنین گفته است: «این‌ها انسان نیستند هر کسی که به چنین کارهایی تحت هر عنوانی دست زند مرتکب جرم شده و باید به حداکثر مجازات برسد.» به نظر وی اسید پاشیدن یک گناه مهلک است که باید با مرگ مجازات شود.

زمانیکه از او پرسیدند در مورد «انصار حزب‌الله» که زنان را بدلیل عدم رعایت قوانین افراطی حجاب هدف قرار می‌دهند چه نظری دارد گفته است من عضو «انصار حزب‌الله» نیستم. من متعلق به سپاه انقلاب هستم و این عملیات را از نقطه نظر سپاه و بسیج محکوم می‌کنم.

پرزیدنت روحانی متعاقب حملات اسید پاشی و اعتراضات مردم ایران و جهان گفته است که مردم نباید تردیدی داشته باشند که دولت برای دستگیری کسانی که مسئول این جرائم هستند همه کار خواهد کرد و سخت‌ترین مجازات‌ها در انتظار آن‌ها است.

مردم اصفهان، دختران و زنان در سراسر ایران نگران آینده خود هستند. «سپیده» می‌گوید: هر بار که در آینه نگاه می‌کنم و بیاد کسانی که قربانی اسید پاشی شده‌اند فکر می‌کنم لرزه به اندامم می‌افتد و هر بار این پرسش به ذهنم می‌آید که آیا این آخرین باری است که چهره خود را سالم می‌بینم؟

تأثیرات روانی اسید پاشی

پاشیدن اسید بصورت و بدن زنان و دختران یک عمل وحشیانه و یکی از شدید‌ترین نمونه‌های خشونت علیه زنان است. نیت و قصد افرادی که به چنین عمل غیر انسانی دست می‌زنند آزار و شکنجهٔ جسمی و روحی زنان و دختران است. این عمل همچنین می‌تواند به منظور ایجاد ترس و ناامنی برای زنان در جامعه باشد.

شدت جراحات می‌تواند بحدی باشد که قربانیان این عمل وحشیانه چهره‌شان بطور کلی تغییر کرده، گوش، بینی، لب‌ها بسوزد و از بین برود. می‌تواند موجب کوری چشم، کر شدن و حتا صدمات مغزی شود. در مواری به مرگ قربانیان انجامیده است. علاوه بر جراحات جسمی می‌تواند تأثیرات روانی، اجتماعی دراز مدت داشته باشد. از جمله مشکلات روانی افسردگی، ترس، دلهره، نگرانی‌های شدید و بی‌خوابی است.

دختر و زنی که مورد حمله قرار گرفته برای همیشه زندگیش تغییر خواهد کرد. اسید پاشی دردناک است. در یک لحظه نه تنها چهره و ظاهر یک دختر جوان و یا زن فرم و شکل خود را از دست می‌دهد، بلکه این سوختگی همراه با درد‌های جسمی و روحی بسیاری است.

در مواقعی خوردن غذا، نوشیدن آب و حتا دارو مشکل می‌شود و نیاز دراز مدت به کمک اطرافیان خواهد بود. برخی برای همیشه نیازمند به کمک هستند و عملاً فلج می‌شوند.

دردهای جسمی و روحی همراه با یک احساس خشم، نفرت، ترس و نگرانی کابوسی می‌شود که می‌تواند همه عمر یک دختر جوان را محکوم به خانه‌نشینی کرده و در برخی موارد این زنان و دختران دست به خودکشی زده‌اند. قربانی یک خشونت بی‌دلیل و بی‌رحمانه بودن جراحات روحی و روانی عمیقی به همراه دارد.

دختر و زنی که مورد حمله قرار گرفته می‌تواند از نظر اجتماعی و مردم گناهکار دیده شود. در اذهان مردم این پرسش می‌تواند بوجود آید که این زن یا دختر چه کار کرده بود که موجب شده چنین بلایی بسرش بیاید. همانند قربانیان تجاوز جنسی که غالباً گناهکار دیده می‌شوند.

در جوامعی که مرد سالاری حاکم است زنان زیردست بوده و مهم‌ترین وظیفه‌شان پیروی از مرد است. در چنین جوامعی هر نوع خشونت علیه زن قابل توجیه است. بویژه بدلایل دینی و ایدئولوژیکی.

خشونت بر علیه زن تنها به زنان خاتمه نمی‌یابد. تأثیرات روانی برای مثال خشونت در خانواده کودکان را نیز در بر می‌گیرد.

زمانیکه روح و روان جامعه با خشونت آمیخته است، زن و مرد و کودک را در بر گرفته و در ‌‌نهایت به انهدام سیستم و جامعه‌ای می‌انجامد که صداهای انسان و انساندوستی خفه شده و تبدیل به تازیانه، اسید، تیر و تفنگ می‌شود.

با پاشیدن اسید بر چهرهٔ یک زن و یا یک دختر، چهرهٔ جامعه دچار جراحات روانی غیرقابل جبران می‌شود. جراحاتی که ریشه‌های نفرت، خشم و ترس را عمیق‌تر کرده و به ناامیدی و احساس ناامنی می‌انجامد. ناامنی در ‌‌نهایت تبدیل به هرج و مرج می‌شود. روان‌های خشن و بیمار بزرگ‌ترین خطر برای سلامت و بقای یک جامعه هستند.