ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Mon, 02.09.2013, 11:14
مذاکره بر سر حقوق حقه یا برپایه منافع حیاتی

فرخ اشراقی

برنامه انرژی هسته‌ای
مذاکره بر سر حقوق حقه یا برپایه منافع حیاتی

دور جدید مذاکرات هسته‌ای بین ایران و کشورهای ۱+۵ که بزودی آغاز خواهد شد از اهمیت ویژه‌ای برای ایران برخوردار است زیرا رفع تحریم‌های بین المللی که تاثیر مستقیمی روی بهبود اوضاع اقتصادی کشور و معیشت مردم دارد در گرو موفقیت این مذاکرات است.

مذاکرات در چهارچوب پیمان منع گسترش تسلیحات هسته‌ای (NPT) که ایران خود امضا کننده ان است و دور سه محور اصلی به شرح زیر آغاز خواهد شد:

۱ – توافق در مورد حد و مرز برنامه تغلیظ اورانیوم [۱]،
۲ – توافق در مورد بازدید و نظارت آژانس بین المللی انرژی اتمی (IAEA) از کلیه تاسیسات هسته‌ای شامل نیروگاههای اتمی و تاسیسات تغلیظ اورانیوم برای اطمینان از رعایت حدود برنامه تغلیظ از طرف ایران و همچنین نظارت بر عدم استفاده نظامی از سوخت‌های مصرف شده در نیروگاه‌های هسته‌ای،
۳ – شفاف بودن همه برنامه‌های هسته‌ای ایران و انطباق با بازرسی‌های ماموران آژانس بین المللی انرژی اتمی که بر اساس بند ۲ انجام می‌شود.

موارد بالا با بندهای پیمان منع گسترش تسلیحات هسته‌ای منطبق است ولی امکان برداشت‌های مختلف و گاهی متضاد از بعضی از بندهای قرار داد منع گسترش تسلیحات هسته‌ای نیز وجود دارد. برای مثال مسئله مربوط به تغلیظ اورانیوم از طرفی حقی است که در چهارچوب قرار داد منع گسترش تسلیحات هسته‌ای برای کشورهائی که مایل به استفاده صلح جویانه از انرژی هسته‌ای هستند به رسمیت شناخته شده ولی از طرف دیگر استفاده تسلیحاتی – نظامی از این برنامه‌ها موجب ابطال حق می‌شود.

هم اکنون در میان کشورهای امضا کننده پیمان منع گسترش تسلیحات هسته‌ای که بالغ بر ۱۹۰ کشور را در بر میگیرد[۲] حدود ۱۳ کشور در جهان دارای تجهیزات تغلیظ اورانیوم و فرآوری سوختهای هسته‌ای برای تولید مواد اولیه نیروگاه‌های هسته‌ای، و ۵ کشور امریکا، روسیه، چین، انگلستان و فرانسه دارای تسلیحات نظامی هسته‌ای می‌باشند. اکثر کشورهائی که تاسیساتی برای تغلیظ اورانیوم یا فرآوری سوخت نیروگاه‌های هسته‌ای دارند از توان فنی لازم برای ساختن تسلیحات هسته‌ای نیز برخوردارند و اگر اراده کنند می‌توانند در مدت زمان کوتاهی تجهیزات نظامی هسته‌ای تولید کنند ولی از یک سو امضا پیمان عدم تعهد و از سوی دیگر منافع ملی این کشورها ایجاب می‌کند که دست به تولید تجهیزات نظامی هسته‌ای نزنند.

آژانس بین المللی انرژی اتمی (IAEA) هم با بازدید‌های مکرر تاسیسات هسته‌ای کشورهای امضا کننده نظارت لازم را به عمل می‌آورد تا فراورده‌های هسته‌ای – چه اورانیوم غلیظ شده و چه اورانیوم استفاده شده به عنوان سوخت نیروگاههای هسته‌ای – در چرخه دوم [۳] که مصارف نظامی دارد و در تولید مواد مورد نیاز برای ساخت بمب‌های اتمی به کار می‌رود وارد نشود.

در آستانه آغاز دور جدید مذاکرات بین ایران و کشورهای ۱+۵، نیروهای سیاسی فعال در ایران و ارگانهای مطبوعاتی آنها از دیدگاه مشخص خود به این مذاکرات می‌نگرند و از یک سو توقّعاتی را در میان مردم در مورد برخورد دولت ایران با کشورهای ۱+۵ بوجود می‌آورند و از سوی دیگر مشغول رایزنی پشت پرده برای تاثیر گذاری روی اهداف و تاکتیک‌های دولت روحانی در مذاکرات هستند.

بر اساس آنچه که در نشریات داخل کشور منعکس می‌شود دیدگاه غالب نسبت به مذاکرات هسته‌ای دیدگاهی است صرفا حقوقی. نیروهای به اصطلاح اصول گرا و بخصوص جناحهای انحصار طلب آن که تمام قوای خود را پشت موضع‌گیری‌های حقوقی قرارداده‌اند، وانمود می‌کنند که مذاکره بر سر آن است که غربی‌ها به حقوق حقه ملت ایران احترام نمی‌گذارند و لذا دولت روحانی باید برای جلوگیری از پایمال شدن حقوق ایران تا آخرین نفس مبارزه کند. از نظر این گروهها، هیچ هزینه‌ای برای دفاع از حقوق ایران و بخصوص حق تغلیظ اورانیوم گزاف نیست. طی ۸ سال اخیر، حامیان این بینش با استفاده از بوق‌های تبلیغاتی خود چنین القا کرده‌اند که برنامه تغلیظ اورانیوم حیاتی ترین برنامه‌ای است که ایران باید برای تکمیل آن تلاش کند و در غیاب برخورد نظریات متفاوت، چنان جوی پدید آورده‌اند که هیچ ارگان مطبوعاتی یا شخصیت سیاسی جرئت آن را ندارد که اهداف و حدود برنامه هسته‌ای ایران، بخصوص تغلیظ اورانیوم را زیر سوال ببرد و آن را مورد نقد قرار دهد، بدون اینکه خود در مظان و اتهام خیانت به جمهوری اسلامی و همکاری با سیا و موساد قرار گیرد! لذا مطبوعات داخل کشور از تحلیل مطالب مربوط به مذاکرات هسته‌ای و پیمان منع گسترش تسلیحات هسته‌ای خود داری می‌کنند زیرا بخوبی می‌دانند که اگر وارد این حوزه شوند نشریه آنها ممکن است تعطیل شود و در نتیجه مردم با جنبه‌های کارشناسی مبحث غنی‌سازی عمدتا بیگانه باقی مانده‌اند.

در مجلس شورای اسلامی هم تا بحال در مورد ابعاد و اهداف برنامه تغلیظ اورانیوم و جایگاه این برنامه در چهارچوب برنامه‌های توسعه کشور مباحث لازم در نگرفته و معلوم نیست بر اساس کدام منطق، اولویت برنامه تغلیظ اورانیوم تا این حد افزایش پیدا کرده که باید این همه برای حفظ آن فدا شود و کشور از هر سو در محاصره اقتصادی قرار گیرد تا این برنامه به پیش برود.

اما دیدگاه دومی نیز وجود دارد که به موضوع بهره برداری از انرژی هسته‌ای در چهارچوب وسیع منافع ملی می‌نگرد. پیروان این دیدگاه که صدای حامیان آن در سالهای اخیر کمتر به گوش رسیده در برخورد با موضوع بهره برداری از انرژی هسته‌ای، موارد زیر را به عنوان پیش زمینه در نظر نگه می‌دارند:

۱- برنامه هسته‌ای ایران صرفا صلح طلبانه است و ایران قصد استفاده نظامی از انرژی هسته‌ای ندارد. بنا بر این هدف اصلی برنامه تغلیظ اورانیوم فقط تامین سوخت نیروگاه‌های هسته‌ای است.

۲- تغلیظ اورانیوم حیاتی نیست زیرا بر اساس اطلاع موجود لااقل ۱۳ کشور در جهان دارای تاسیسات تغلیظ اورانیوم تا حد ۵% برای تامین سوخت نیروگاههای اتمی هستند و خرید اورانیوم غلیظ شده از این منابع تحت نظارت آژانس بین المللی انرژی اتمی میسر و بلامانع می‌باشد.

۳- تغلیظ اورانیوم تا حد ۲۰% مصارف صنعتی و پزشکی دارد که البته محصولات این بخش همگی از منابع بسیار متنوع و مختلفی در بازار جهانی قابل تامین است. تولید این محصولات نیز حائز اهمیت استراتژیک برای اقتصاد ایران نیست. ارزش مجموعه این کالا‌ها در مقایسه با لطمه‌ای که بر اثر تحریم‌های اقتصادی به ایران وارد می‌شود ناچیز است.

۴- تغلیظ اورانیوم به میزان بیشتر از ۲۰% در راستای ساخت بمب‌های اتمی صورت می‌گیرد و اصولا در دستور برنامه‌های انرژی هسته‌ای ایران قرار ندارد.

۵- ایران کشوری است با منابع سرشار نفت و گاز موجود و شناسائی شده. این منابع نه تنها قادرند مصارف انرژی کشور را، حتی با در نظر گرفتن ضریب بالای رشد اقتصادی، برای دهه‌های متمادی تامین کنند، بلکه علاوه بر تامین انرژی مورد نیاز کشور، صادرات نفت و گاز مهمترین منبع درآمد ارزی محسوب می‌شوند و توسعه آنها در سرلوحه برنامه‌های کشور قرار دارد. بر کسی پوشیده نیست که تحریم‌های سازمان ملل علاوه بر کاهش شدید تولید نفت، ضربات سنگینی را بر برنامه‌های توسعه منا بع گاز و بخصوص منابع پارس جنوبی که ایران میلیاردها دلار در ان سرمایه گذاری کرده وارد آورده است.

۶- اصرار در ادامه برنامه تغلیظ اورانیوم که به تحریم‌های بین المللی منجر شده است، با فلج کردن نظام بانکی و صادرات نفت، کلیه برنامه‌های توسعه ایران در زمینه صنایع پتروشیمی، صنایع اتومبیل سازی، خدمات بهداشتی و پزشکی، صنایع مخابراتی و سایر بخشهای تولیدی را تحت تاثیر شدید قرار داده و خسارات سنگینی را متوجه اقتصاد و مردم ایران نموده است.

دولت‌های نهم و دهم و حامیان آنها با نا دیده گرفتن منافع ملی و بزرگ کردن اهمیت برنامه تغلیظ اورانیوم، کشور را در معرض تحریم‌های سازمان ملل قرار دادند و مشکلات امروزی ایران را در تعامل با کشورهای اروپای غربی عضو گروه ۱+۵ یعنی انگلستان، فرانسه و آلمان دامن زدند. نیروهای انحصارطلب و نظامی‌گرایی که از دولت احمدی نژاد پشتیبانی می‌کردند و آن را به پیش می‌راندند اصولا تمایل قلبی به حل مشکلات بین ایران و کشورهای ۱+۵ ندارند و امروز اگر با بروی کار آمدن دولت آقای روحانی، سکان کشتی از دست انها خارج شده است، هنوز به یاری عوامل خود دست به جو سازی و اعمال فشار میزنند تا کشور را از مسیر اصلی حرکت یعنی تلاش در راه توسعه اقتصادی، پیگیری و حفظ منافع ملی، و تعقیب اهدافی که به بهبود وضعیت مردم می‌انجامد باز دارند. این نیروها با ترکیبی از برخوردهای زیر به کارشکنی در خصوص مذاکرات هسته‌ای مشغولند:

۱- وانمود می‌کنند که مذاکرات از طرف ایران باید به شکل حق‌طلبانه انجام شود. درهای مذاکره را حتی پیش از آغاز به روی هر گونه مانور از طرف دولت که ممکن است در راستای تقویت نیروهای موافق ملی و بین المللی انجام شود می‌بندند و منتظرند تا هر نرمشی را که از طرف دولت معمول شود “سازش و مصالحه” بخوانند و اقدامات دولت روحانی را گذشتن از حقوق حقه ایران قلمداد نمایند. گوش این نیرو‌ها برای صحبت در مورد منافع ملی تقریبا کر است و تنها مایلند بر تبل حقوق حقه بکوبند و حتی از این دیدگاه هم منصفانه برخورد نمی‌کنند. این نیروها در حقیقت هدفی جز تخریب مذاکرات و تضعیف تدریجی دولت آقای روحانی ندارند زیرا به خوبی می‌دانند که با تنگ کردن عرصه برای دولت، عملا مذاکرات با شکست مواجه خواهد شد و شکست مذاکرات مساوی خواهد بود با پیشروی مجدد نیروهائی که در انتخابات اخیر با آرا مردم به خانه فرستاده شدند. آقای روحانی و دولت وی باید جدا با جوی که روزنامه کیهان و صراط نیوز و غیره در صدد تحمیل آن به جامعه و هیئت مذاکره کننده هستند مبارزه کنند تا فضای مانور کافی برای موفقیت در مذاکرات بوجود آید. شخص آقای روحانی خوب می‌داند و مردم ایران باید آگاه باشند که هم مذاکره با دست بسته بی‌معنی است و هم شکست در مذاکرات به مثابه شکست مردم و شکست دولت روحانی است.

۲- خطوط موازی بین مذاکرات هسته‌ای و جنبش ملی شدن نفت در زمان مصدق رسم می‌کنند و می‌خواهند ثابت کنند که همچنان که مصدق در جریان ملی شدن نفت ایستاد، ما هم باید تا آخرین نفس بایستیم وگرنه نسلهای آینده ما را بخاطر موفقیت در مذاکرات هسته‌ای نخواهند بخشید! این نیروها فراموش می‌کنند که همانطور که تاریخ ۶۰ سال اخیر ثابت کرده است که در مبارزه برای ملی شدن نفت تلاشهای حقوقی ایران با منافع حیاتی و بلند مدت کشور هم سوئی و انطباق کامل داشته ولی شرایط امروز و یک سال آتی به خوبی نشان می‌دهد که اصرار و پافشاری در مورد حقوق ایران در خصوص تغلیظ نه تنها با منافع ملی انطباق ندارد بلکه موجب آسیب و خفقان منافع حیاتی کشور نیز شده است.

۳- شکست مذاکرات ایران با دول ۱+۵ برای این دسته از نیروها پیروزی است. حربه‌ای که از آن برای به بن‌بست کشاندن مذاکرات استفاده می‌کنند، تحمیل مواضعی است که می‌دانند چنانچه دولت ایران از انها پیروی کند با مخالفت طرفهای اروپائی و امریکائی مواجه خواهد شد و مذاکرات به شکست خواهد انجامید. آنها تلاش می‌کنند عقب نشینی در مذاکرات را ولو اینکه در چهارچوب منافع ملی صورت بگیرد، حق‌فروشی به بیگانگان قلمداد کنند و امکان فراهم شدن زمینه‌های توافق را مسدود نمایند.

۴- موفقیت در مذاکرات را کم اهمیت تر از آنچه هست جلوه می‌دهند و بیراهه‌های جدیدی را برای حل مشکلات اقتصادی توصیه می‌کنند. پیشنهاد بی‌معنی “اقتصاد مقاومتی” توسط این نیروها در هر فرصتی مطرح می‌شود. افرادی هم که منافع مادی آنها از تداوم بحرانهای فعلی بهتر تامین می‌شود و در سایه بحران‌های اقتصادی یک شبه ره صد ساله می‌روند از کیسه مردم عادی خرج می‌کنند و شعار مقاومت می‌دهند زیرا مشکلات اقتصادی گریبان آنها را نگرفته و با موقعیت ممتازی که در نظام اداری کشور دارند یا با پولهای باد آورده‌ای که از راه چپاول اموال عمومی و در سایه هرج و مرج اقتصادی بدست آورده‌اند اصولا معنی فقر و مشکلات اقتصادی را نمی‌دانند.

۵- برنامه‌ها و قدرت نظامی کشور را که هیچ شفافیتی برای مردم ندارد هر روز به رخ می‌کشند. این نیروها متاسفانه بیشتر از روی نادانی و ناآگاهی تکیه بر قدرت نظامی ایران دارند و با نمایش جنگ افزارهای نظامی تلاش می‌کنند ثابت کنند ایران از قدرت نظامی بالائی برخوردار است و لذا غربی‌ها باید با دادن امتیاز به ایران مشتاق توافق باشند. نمایش‌های نظامی ایران که سوالات بسیاری را برای کارشناسان در مورد توان و عمق قدرت نظامی ایران بر می‌انگیزد به خودی خود به این نتیجه گیری کارشناسانه نمی‌انجامد که توان نظامی ایران افزایش یافته ولی تاثیر منفی این نمایشها روی مذاکرات هسته‌ای بر کسی پوشیده نیست. مخالفان بین المللی نیرومندی مانند نیروهای دست راستی اسرائیل از تداوم بحران بین ایران و کشورهای اروپائی و امریکا سود می‌برند و با نفوذ عمیقی که در کشورهای اروپائی و امریکا دارند از هر فرصتی برای یاد آوری “خطر ایران” استفاده می‌کنند و نمایش‌های نیمه‌کاره نظامی ایران بهانه لازم را برای جناحهای افراطی این نیروها به ویژه نیروهائی مانند حزب لیکود اسرائیل و رهبر آن آقای نتانیاهو فراهم می‌کند تا هم از این بحران بین المللی برای تحکیم دولت خود در اسرائیل استفاده کنند، و هم امریکا را تشویق به حمله نظامی علیه ایران بنمایند. و به این ترتیب می‌بینیم که نیروهای کوته‌نظر و حذف‌گرائی مانند روزنامه کیهان و صراط نیوز که کاری جز بر پا کردن جنگهای لفظی با صهیونیست‌ها ندارند، و مخالفان و معترضان داخلی خود نظیر آقای مهندس موسوی، نخست وزیر زمان جنگ را فتنه‌گر وعامل صهیونیسم و سیا می‌خوانند، و دستگاه قضائی را به محاکمه و مجازات آنها تشویق می‌کنند، خود در عمل راه صاف کن سیاه ترین نیروهای جنگ‌طلب در منطقه خاورمیانه هستند.

در آستانه شروع مذاکرات، انتظاری که ملت از ریاست محترم جمهور، دولت جدید و نیروهای معتدل، میانه‌رو و اصلاح طلبان دارد آن است که محمل‌های لازم را برای موفقیت در مذاکرات فراهم نمایند. در این راستا مهمترین وظیفه حامیان دولت روحانی آن است که جو مسمومی را که نیروهای انحصارطلب، کوته نظر، و مخرب طی سالهای اخیر بجا گذاشته‌اند با شجاعت و پشت کار تغییر دهند و گفتمان جدیدی را جایگزین آنچه امروز می‌گذرد بنمایند. اجتناب از دو برخورد نادرست که می‌تواند دولت روحانی و حامیان او را گرفتار، مردم را نا امید، و مذاکرات را به بن بست بکشاند ضروری است.

۱- نادیده گرفتن نقش مردم و فراموش کردن نقش افکار عمومی
حقیقت این است که حتی یک بررسی اجمالی نشان می‌دهد که تعادل قدرت در کانون‌های مختلف رسمی و غیر رسمی جمهوری اسلامی ایران در جهت مواضعی است که از زاویه حق‌طلبانه به موضوع مذاکرات می‌نگرد تا از دیدگاه حفاظت از منافع ملی. متاسفانه طرح مغرضانه مطالب در سالهای اخیر، خط فکری را تحت عنوان حق‌طلبی به تفکر قالب بدل کرده که نتیجه‌ای جز تشنج‌زائی و نقض منافع ملی نداشته است.

در عین حال خوشبختانه امروز حساسیت زیادی نسبت به مذاکرات ایران با کشورهای ۱+۵ در میان مردم وجود دارد و همه منتظرند ببینند که دولت آقای روحانی چه روشی را در پیش خواهد گرفت. خوب است نیروهای اصلاح‌طلب و بخش بزرگی از کابینه آقای روحانی با شجاعت مطالب جدیدی را در نشریات، مصاحبه‌ها، و جراید عمومی مطرح کنند تا خود را هرچه زودتر از تار تله‌ای که روزنامه کیهان و سایر نشریات به اصطلاح اصول‌گرا همه روزه مشغول تنیدن آن هستند برهانند و گفتمان فعلی را از گفتمانی تدافعی به گفتمانی تهاجمی تبدیل نمایند. نگاهی به مصاحبه‌های اخیر وزیر امور خارجه در زمینه مذاکرات هسته‌ای نشان می‌دهد تا چه حد دست ایشان در تبیین مواضعی که با گذشته متفاوت است بسته است.

برای تحول جو سیاسی حاکم بر کشور لازم است بحث منافع ملی و ارتباط آن با مذاکرات هسته‌ای شکافته شود و به میان مردم برده شود تا از این راه فضای گسترده‌ای برای مانور در مذاکرات بدست آید. البته ممکن است به تعبیر عده‌ای ایجاد فضای باز به تضعیف هیئت مذاکره کننده ایرانی بیانجامد ولی این نظریه هم اشتباه و هم مردود است. هیئتی که بیشترین فضا را برای مانور در مذاکره داشته باشد میتواند با قدرت و انعطاف بیشتری مذاکره کند. هیئت مذاکره کننده با ایران یعنی نمایندگان کشورهای ۱+۵ از بیشترین فضای سیاسی برای مانور برخوردارند و این به معنای کاهش قدرت کشورهای ۱+۵ در مذاکره با ایران نیست.

۲- امید بستن به حل و فصل مسائل در پشت درهای بسته
یکی از بزرگترین اشتباهاتی که ممکن است به شکست آقای روحانی و مذاکرات هسته‌ای بینجامد جدا شدن ایشان و دولت یازدهم از توده مردم و درگیر شدن در زد و بندهای سیاسی پشت اتاق‌های در بسته است. سازمان فعلی سیاسی کشور – اگر حتی بتوان آن را “سازمان” نامید – از پویایی لازم برای تولید ایده‌های نو و تدوین سیاست‌های عملی و اجرائی که حافظ منافع ملی باشد برخوردار نیست. همچنین ارتباط این سازمان با توده مردم ضعیف است و بخصوص سازمان فعلی در پرورش ایده‌های نو و ابداع و ابتکار سیاسی که به حل مشکلات کشور یاری رساند و پشتیبانی آگاهانه و حساب شده مردمی را برانگیزد عاجز است. لذا تنها اتکا کردن به این سازمان برای خارج کردن کشور از بحران فعلی اشتباهی غیر قابل جبران است.

همچنین بردن بحث به میان توده‌های مردم به معنی به خیابان کشاندن صحبتها و تبدیل آنها به تحصن و اعتصاب نیست. بلکه بردن بحث به میان مردم به این معنی است که نظرات مختلف با آزادی در سطح جامعه، در نشریات، و در رادیو و تلویزیون مطرح و افکار و ایده‌ها در بوته آزمایش پخته شوند. مردم ایران نشان داده‌اند که به خوبی از عهده قضاوت در مورد آنچه برای آنها مفید یا لازم است بر می‌آیند. حضور آقای روحانی در کاخ ریاست جمهوری خود بهترین اثبات این مدعا است. ولی این کافی نیست که بلافاصله پس از انتخابات، خواسته‌های مردم به فراموشی سپرده شود و حقایقی که قطعا به مذاق عده‌ای ناخوش است بازگو نشود، و روال گذشته فقط با تغییر مهره‌ها و اسامی ادامه یابد. دولت جدید حق دارد و مردم هم انتظار دارند که با عرضه کردن دیدگاههای نو و جلب پشتیبانی توده‌های مردم، دولت آقای روحانی قدم در مسیری نو بگذارد و با شجاعت و جسارت از دیدگاه‌های خود برای حفظ منافع کشور دفاع نماید.
فراهم کردن جوی که بتوان در سایه آن مسیر حرکت کشور را با منافع ملی منطبق کرد از اهم وظایف دولت یازدهم است. دولتی که در حل مشکلات فعلی کشور جدی است و صمیمانه مایل است مردم ایران و جمهوری اسلامی را به درجه‌ای از اعتلا که لایق آن هستند برساند، نمی‌تواند بدون پشتیبانی وسیع مردم در رسیدن به اهداف خود موفق شود.

____________________
۱- یاد آور می‌شویم که اورانیوم استخراج شده از معادن از فعالیت هسته‌ای کافی برخوردار نیست و پیش از استفاده برای سوخت نیروگاههای اتمی باید تا حد ۵% غلیظ شود. همچنین برای تولید ایزوتوپ‌های عناصر شیمیائی که در طب هسته‌ای و ساختن ابزار صنعتی مورد استفاده قرار می‌گیرند اورانیوم تا مرز ۲۰% تغلیظ می‌گردد. اورانیوم با خلوص بالاتر از ۸۰% در ساختن بمب‌های هسته‌ای به کار می‌رود.

۲- به غیر از هندوستان، پاکستان، کره شمالی و اسرائیل که همگی خود را به تجهیزات نظامی هسته‌ای مجهز کرده‌اند و سودان جنوبی که کشوری است نوپا، همه کشورهای جهان پیمان منع گسترش تسلیحات هسته‌ای را امضا کرده‌اند، و کره شمالی نیز پس از آنکه یک بار پیمان مزبور را امضا کرده به تصمیم خود از پیمان خارج شده است.

[۳] - تغلیظ اورانیوم و استفاده مجدد از سوخت‌های مصرف شده به Enrichment and Reprocessing (ENR) مشهور است که فرآوری بیشتر مواد اولیه هسته‌ای را در پی دارند. در پیمان منع گسترش تسلیحات هسته‌ای، حقوق کشورهای امضا کننده در زمینه تغلیظ و فرآوری مجدد اورانیوم به روشنی قید نشده است و از همین روست که بحث بین ایران و کشورهای 1+5 جنبه‌های حقوقی هم دارد. ولی نگاهی حتی گذرا به تاریخ ۵ دهه اخیر نشان می‌دهد که تغلیظ و فرآوری هسته‌ای در کشورهای مختلف بیشتر بر اساس هم پیمانی سیاسی حل و فصل شده تا با اتکا به حقوق بین المللی.