ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Sun, 28.07.2013, 10:15
رضا شاه قرار است برگردد؟

معروف عثمانی

در مورد رضا خان و اعمال وی مقالات و کتاب‌های گوناگونی نوشته شده است. از کارهای نیک رضا شاه ایجاد دانشگاه تهران، بهبود نسبی حقوق زنان، ایجاد دادگستری و ساخت راه آهن سراسری را می‌توان نام برد. اما اعمال نکبت بار وی چنان گسترده و دامنه‌دار بوده که عوارض آن تاکنون گریبان مردم ایران را در رسیدن به دمکراسی و عدالت گروهی گرفته است. از بین رفتن دستاوردهای انقلاب مشروطه و سقوط ایران از نظام مشروطه به نظام استبدادی، در زمان حکم رانی رضا شاه به وقوع پیوست و در دوره‌ی فرزندش محمد  شاه ادامه یافت.

در زمان حکومت وی بسیاری از رقبا، مخالفان و حتی موافقان نخست رضا شاه زندانی و در زندان کشته شدند. در میان مقتولان چند نفر از وزیران وی مانند عبدالحسین تیمورتاش، سردار اسعد بختیاری و نصرت الدوله، برخی از روسای ایلات مانند صولت الدوله قشقایی، برخی از شعرا و ادیبان مانند میرزاده عشقی و محمد فرخی یزدی و تعدادی از نمایندگان مجلس شورای ملی (مانند سید حسن مدرس و ارباب کیخسرو شاهرخ) نیز دیده می‌شوند. برخی از وزرا و نزدیکان شاه نیز (مانند علی‌اکبر داور وزیر عدلیه) از ترس اتفاقات مشابه خودکشی کردند. علاوه بر این کشتارهای دست جمعی عشایر کهگیلویه، قشقایی و بختیاری را نیز که عمدتاً با خانواده‌هایشان صورت می‌پذیرفت، باید بر این ارقام افزود. مجلس شورای ملی که قبلاً شاهد سخنرانی‌های پرشور نماینده‌گان بود، از وجود منتقدان خالی شد و نقش نمایشی پیدا نمود.

یکی دیگر از اعمال پست رضاخان همسان سازی یا همگون نمودن فرهنگی و زبانی اقلیت‌های قومی بود. این عمل فارغ از اینکه آسیب بسیاری به  فرهنگ‌ها و زبان‌های ایرانی زد که خود گنجینه‌ای از فرهنگ و ادب ایران و میراث گران بهای بشری محسوب می‌شدند، آتشی را زیر خاکستر پنهان نمود که اکنون به یکی از گره‌های کور پیوند ملی ایرانیان تبدیل گشته است.

” نقد پنج دقیقه‌ی ابتدای فیلم مستند رضا شاه‌”

فیلم با معرفی افسری بلند قامت با صورتی آفتاب سوخته‌، مصمم و با زخمی زیر ابرو که نشان از میزان تجربه‌اش در میدان‌های نبرد دارد،شروع می‌شود.

رضا خان تا قبل از کودتای سوم اسفند سال ۱۲۹۹ در سرکوب قیام مردم زنجان و اردبیل به رهبری ارشدوالدوله شرکت نمود و معاونت کودتا علیه سرهنگ گلرژه به فرماندهی استاروسلسکی را به عهده داشت. زخم زیر ابروی او حاصل رشادت وی در جنگ نبود بلکه به وسیله‌ی یکی از افسران هم رده‌اش بنام علیشاه در درگیری شخصی ایجاد شده بود.  با این وجود رشادت در جنگ نه دلیل خوبی برای تشخیص درست مسائل سیاسی و مشکلات یک کشور است و نه امر مشروعی برای دخالت یک نظامی در سیاست . اگر قرار برمشروعیت تلاش افراد شجاع برای تسخیر حکومت‌ باشد هر روز باید حکومتها تغییر کنند.

راوی فیلم می‌گوید: “چهار نفر از تهران از جمله سید ضیاءالدین طباطبائی به دیدار رضاخان می‌آیند”، ” آخرین قرار و مدارها بسته می‌شود و آن‌ها به قرآن سوگند می‌خورند که به استقلال میهن و شاه وفادار باشند و روز بعد برای تصرف تهران و کودتا علیه دولت وقت به نخست وزیری سپهدار رشتی حرکت کنند”. “تصمیم به این کودتا با کمک ادموند آیرونساید ژنرال انگلیسی (2) بدون هماهنگی با دولت انگلیس گرفته شد”. پ. ن. قول

به وضوح مشخص است که نویسندگان فیلم از ابتدا تلاش دارند حقیقت حمایت بریتانیا از “قدرت گیری رضا خان” را کتمان کنند گرچه از همان ابتدای فیلم دم خروس آن‌ها پیداست.  نویسندگان فیلم در معرفی سید ضیاءالدین طباطبائی همدست رضا خان در کودتای سوم اسفند، می‌مانند که  ابتدا وابستگی سید ضیاء  به انگلیس را چگونه پنهان نمایند ولی در دو دقیقه‌ی بعد بنابر نیازشان، دلیل تصمیم رضاخان در حذف سید ضیاء  از نخست وزیری را، افزایش رفت و آمد سید ضیا به سفارت انگلیس عنوان می‌کنند! مثلاً پدر مقدس ایران رضا شاه کبیر، سید ضیا را فقط به خاطر رفت و آمد به سفارت انگلیس از مقام نخست وزیری  که تنها چهار ماه طول کشید، حذف کرد. در واقع فیلم نامه‌نویسان این فیم مستند در داستان تخیلی خود یک چهره شناخته شده سیاسی را ابتدا مستقل و بعد از چهار ماه وابسته به انگلیس معرفی می‌کنند. به همین سادگی. 

فیلم نامه‌نویسان در طرح “تصمیم به کودتا با کمک ادموند آیرونساید ژنرال انگلیسی بدون هماهنگی با دولت انگلیس”، دروغ را کنار می‌گذارند و به شوخی مضحک روی می‌آورند. فرضیه را چنین بنا می‌نهند، جناب آیرونساید ژنرال انگلیسی که برای فراهم کردن شرایط خروج سربازان انگلیسی به ایران می‌آید  بدون آگاهی دولت انگلیس در طرح کودتا رضا خان را کمک می‌کند.

نخست باید دو موضوع را از هم تفکیک کرد. یکم، اگر رضا خان فرد سرسپرده به انگلیس بوده باشد، او در ارتباط با سفارت انگلیس به عنوان حافظ منافع و مجری برنامه‌ی دولت انگلیس بوده است و عدم آگاهی دولت انگلیس از کودتا، به منزله‌ی عدم دخالت سفارت انگلیس در کودتا نیست. بنابراین اگر کودتا حاصل تدبیر و دخالت سفارت انگلیس در تهران بوده باشد رضاخان را از اتهام سرسپردگی به دولت انگلیس تبرئه نمی‌کند. در واقع این سفارت انگلیس بوده که مستقل از دولت مطبوعش عمل کرده است نه اینکه عمل رضا خان بدون اجازه‌ی انگلیس بوده باشد.

دوم، اگر ژنرال یاد شده‌، بدون آگاهی سفارت انگلیس به رضا خان کمک کرده باشد، باید عجایب هفت گانه جهان را به عدد هشت ارتقا داد. در چنین حالتی باید فرضیه را چنین باز سازی نمود که یک ژنرال انگلیسی جهت انجام مأموریتی به ایران می‌اید وقتی شرایط سیاسی ایران را می‌بیند مأموریت خود را فراموش یا به کناری می‌نهد. احتمالاً با کمک و امداد غیبی برای خود شرایطی مهیا می‌کند و بدون آگاهی و همکاری سفارت انگلیس، به دور از چشم سفارت پرنفوذ شوروی و در بی خبری نیروهای دیگر سیاسی ایرانی، همانند جیمز باند با یک افسر ارشد قزاق در قزوین تماس برقرار می‌کند و می گوید ای رضا جان بیا من کمکت می‌کنم تا ایران را از مشکلات نجات بدهی! قبول این فرضیه سخت نیست. اما مشخص نیست که این ژنرال چگونه بدون استفاده  از امکانات و نفوذ دولت انگلستان رضا خان را کمک کرده است؟ ایشان تک و تنها می‌توانست جه کمکی به ارتشی هزار نفری کند؟ مگر اینکه راه تهران را به آنها نشان داده باشد.

مسعود بهنود در کتاب “کشته شدگان بر سر قدرت” ص ٥٣٥ تا ٥٥٨ می‌نویسد:”آیرونساید پس از این شناخت از رضاخان اعتقاد یافت که «نباید این سربازان و افسران را در اینجا (احتمال منظور قزوین است) نگه داشت. بلکه باید راهشان را به سوی تهران، پیش از آنکه من از صحنه خارج شوم باز گذاشت. درواقع یک دیکتاتور نظامی در ایران، تمام اشکالات کنونی ما (انگلیس) را حل خواهد کرد.» به این ترتیب رضاخان مقام فرماندهی نیروهای قزاق را بدست آورد. در این موقع، صرفنظر از اینکه برنامه کودتا بدست آیرونساید طراحی شده باشد و یا بدست رضاخان، مذاکرات خصوصی در مورد جزئیات کودتا بین آنها انجام گرفته بود. آیرونساید می‌نویسد ” رضاخان عجله دارد که وارد عمل شود. او از بیکاری خسته شده است.”

« آخرین قرار و مدارها بسته می‌شود و آن‌ها به قرآن سوگند می‌خورند که به استقلال میهن و شاه وفادار باشند»

خود فیلم اقرار می‌کند که رضا خان نتوانست به احمد شاه وفادار بماند و ایشان را از سلطنت عزل کرد. پس در دومین قول خود به قسمی که در ابتدا خورده بود وفادار نماند.  بنابراین چرا نباید به ادعای منتقدان رضا خان باور داشت که ایشان نتوانست به قول نخست خود “وفاداری به استقلال ایران” هم وفادار بماند؟ همچنانکه در دوره زمامداری ایشان، ایران رابطه نزدیکی با کشور آلمان نازی برقرار کرد به طوری که المان به بزرگ‌ترین شریک تجاری ایران با بیش از سه هزار کارشناس آلمانی، تبدیل شد. این افزایش رابطه با آلمان باعث تیرگی روابط با انگلیس و شوروی شد و یکی از علت‌های حمله این دو کشور و اشغال ایران در سال ۱۳۲۰شد واین اشغال سالها استقلال ایران را خدشه‌دار نمود.

فیلمی مستندی که باید رسالت آن، کشف حقایق  و بازبینی اشتباهات و نقاط قوت یک برهه‌ی تاریخی باشد اگر درهمان پنج دقیقه‌ی ابتدایی  چنین نادرست و ناپخته سر هم گردد، چه کسی می تواند آن را تا انتها نگاه  کند،  یا اگر آن را هم ببینند چه گرهی را می گشاید؟ جز آنکه انسان به این بیندیشد “راستی قرار است رضا خان برگردد.”

معروف عثمانی – اوپسالا
2013-07-28


نظر خوانندگان:

■ دوستان کاربر چنان با نظرشان به آقای عثمانی تاختــه‌اند که انگاری اینهــایی را که آقای عثمانی نوشته اند از خودشان درآورده اند... نخیــر عزیزان، متاسفانه بپذیریم و یا نپذیریم این جزئی از تاریخ ماست، آری آقای عثمانی دروغ نگفته‌اند بلکه آقایان مدرس، سردار اسعــد بختیاری، تیمورتاش و... را که در به قدرت رساندنش سهم به سزایی داشته اند کشت تا پســر بی عرضــه اش وقتی به سلطنت میرســد گرگ هایی همچون این نامبرگان و بسیاری دیگر نباشنــد ! آنهم میگویند که تیمور تاش با وضعیت ظاهری که داشت، لباسهــاییکه می پوشیــد و با دانستن 4-5زبان زنده دنیــا گل سرسبــد کابینـــه رضاخان بوده وخود رضاخان با او به جهانیان پز میداده... یا اینکه کشتن شاعرانی وطن دوست همچون میرزاده عشقی و شاعر لب دوختــه آزادی خواه فرخی یزدی که محل دفن این شاعر آزاده هم مشخص نیست! دوستان عزیزاصلا” این لب دوختن را او به یادگار ازخود بدعت گذاشته، مثلا” او به کپی برداری از ترکیه اتاترک کشف حجاب کرد! که حتی اینکار ایشان هم در آن برهــه از زمان که زن نخست وزیرش یعنی همســر طلوعی حاضر به برداشتن چادر و شرکت در مهمانی مثلا” بی حجاب ها نبود! وبدون فرهنگ سازی اولیـــه، به باور اهــل دانش وخرد کاری اشتباه بوده و...آیا تاحالا کسی گفتــه که رضاشاه دیکتاتور نبوده؟ نخیر چون واقعا” او یک دیکتاتور بوده... در مورد سرسپردگی اش به اینگلیسی ها هم جای دور نروید، او به هنگام خروج به نخست وزیرش طلوعی میگوید: میدانم که اینگلیسی ها من را سرکار آورده اند ونیــز میدانم که هم اکنون نیز آنها هستند که مرا می برند، لیکن،نمیــدانم با کی باید صحبت کنم برای تجدید نظر و الی تا آخر، باری رضا شاه باب چاپلوسی را در این مملکت بنا گذاشت و طبیعی است امروز به اوج خود رسیده است و همان خود ایشان بوده که خائــن را به خدمت گرفت وبا انتخاب سیـد ضیــاء به نخست وزیری خدمت به ارباب بزرگ خود اینگلستان سنگ تمام گذاشت، ضمن اینکه مال اندوزی و زمیـن خواری... یا جمع آوری املاک توسط ایشان بر کسی پوشیــده نبوده و نیست، گرچــه من آقای عثمانی را نمیشناســم لیکــن، اینهــایی را که او گفتــه هرگز دروغ نبوده ونیست،.

■ آقای عثمانی اینگونه یکطرفه به قاضی رفتن و بد و بیراه نثار رضا شاه کردن سالهاست که با انقلاب شکوهمند شما و همراهی کردن بخش به اصطلاح روشنفکری ایران با روح الله خمینی در حاکمیت بخشیدن به رژیم ولایت رنگ رویش رفته و امروز ملت ایران خوب تشخیص میدهند که چه کسی خادم ایران بود و چه کس و کسانی خادم استعمار روس و انگلیس اینگونه تهمتهای کلیشه‌ای دیگر کاربردش در حد فقط روحیه دادن به پادوها و سربازان گمنام امام زمان است و بس شما اشکالتان این است که در میان مردم و در شهرستانها نیستی تا قضاوتشان را در مورد رضا شاه بدانید! اشاره کردید که رضا شاه دستاوردهای مشروطیت را بر باد داد در حالیکه اینگونه کلی حرف زدن دادن آدرس اشتباهی میباشد زیرا مشروطیت سالها بود که در دوره اواخر قاجاریه فقط نامی بیش از او باقی نمانده بود و اگر رضا شاهی نبود شما امروز مفتخر به یدک کشیدن القاب فعال سیاسی یا روشنفکری نبودید و معلوم نیست که اصلا شناسنامه‌ای داشتید که مردم شما را با نامتان بشناسند. گفتار در مورد خدمات رضا شاه مثنوی هفتاد من است و در چند خط فحش دادن خلاصه نمی‌شود. در ثانی مخاطبان شما در این سایتها آنقدر تاریخ و آنهم نه تاریخی را که توده ایها بازگو کننده اش هستند را خوب خوانده‌اند لطفا به شعور و آگاهی مردم توهین نکنید و بجای بد گفتن از رضا شاه به سید علی شاه فعلی بپردازید که هر روز در حال جنایت و وطن‌فروشی مشغول است.

■ کاش امکان داشت که آن بزرگ مرد تاریخ ایران باز میگشت - نوشته بالا سرشار از کین ورزی است - مسعود بهنود هم که او را کاملا میشناسم تکلیفش روشن است این ادم که در بی بی سی بست نشسته دشمن خونی خاندان پهلوی است . این مرد اگر مقاله و نوشته ای مثلا در باره سیاره مریخ یا مرغابی بنویسد امکان ندارد که نیشی به رضا شاه و محمد رضاشاه نزند . با سپاس

■ مقاله بسیار عصبی نوشته شده است.گویا جناب عثمانی از اتحاد و یکپارچگی ایرانیان در کنار یک پادشاه لایق بسیار نگران شده اند. ظاهرا ایشان مایل است همین وضعیت نکبت بار برای ایران و ایرانیان در داخل و بویژه عرصه بین المللی ادامه داشته باشد شاید از نمد اوضاع نابسامان داخلی و اتحاد جهانی علیه ایران کلاهی مثلا به نام استقلال خلق قسمتی از ایران ساخته شود.مهم ترین کار رضا شاه حفظ موجودیت ایران بود.در آن وانفسا هر قسمتی از ایران زمین در دهان سگ هاری بود که جز به ضرب پوتین یک نظامی مقتدر و میهندوست دندان برنمیگرفت.در مورد ارتباط با سفارت انگلیس هم مگر همین انگلیسیها نبودند که ایشان را تبعید کردند؟و مهمترین دلیلش مگر پافشاری بر حفظ منافع ایران نبود؟

■ ملت ایران رضا شاه و کارهای بزرگ او را می شناسند.

■ جناب آقای عثمانی من نه تاریخدانم و نه مثل شما روشنفکر اما یک چیز را خوب میدانم ، اینکه دیگر دوره این چه گفته یا آن چه کرده به پایان رسیده است بیائید ترازوی عدل را به عنوان یک انسان متعهد بدست بگیرید و فراتر از گفته های مسعود بهنود و دیگران سعی کنید بدنبال نگارش یک تاریخ تحلیلی از تاریخ معاصر ایران باشید این تاریخی که شما از آن فاکت میاورید مربوط به پدرانمان بوده که پشت وافور و منقل وقایع نگاری میکردند که در این نوع تاریخ یکی فاتح است و یکی مغلوب یا یکی بد است و یکی خوب!
پیروز باشید

■ فیلم کاملا جانبدارانه ساخته شده بود و با اسناد تاریخی مطابقت نداشت. مطالعه فصول اول کتاب “شاه” نوشته عباس میلانی به برنامه سازان - که بنظر می رسد دوست دارند بیشتر جریان ساز باشند تا برنامه ساز- توصیه می شود.

■ Mr Osman. You shoud read General Ironside memories and documents released by U.K foriegn office. There was a different view amongst the two body regarding the solving the problom in Iran.The points you are making are empty and emotional rather than rational. Thank you