ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Wed, 17.07.2013, 19:52
آیا”گزینه صفر” افغانستان را به گذشته صفر برمی‌گرداند؟

محمداکرام اندیشمند

پس از تنش‌های اخیر میان کرزی و اوباما، قصر سفید از گزینه صفر یعنی خروج تمام قوای امریکایی در سال ۲۰۱۴ از افغانستان سخن گفت. چرا بارک اوباما از این گزینه سخن می‌گوید و رئیس جمهور کرزی با او و سیاست امریکایی‌ها با انتقاد و پرخاش برخورد می‌کند؟ تأثیر گزینه‌ی صفر از سوی امریکا در تحولات آینده‌ی سیاسی-نظامی افغانستان چیست؟

کرزی و گرمی روابط با امریکا:
در این نکته جای بحثی نیست که حامد کرزی در مسند قدرت افغانستان مرهون قدرت و حمایت امریکاییان است. در واقع این امریکابود که کرزی را در پایان سال ۲۰۰۱ عیسوی از کویته به ارگ کابل آورد و به ریاست جمهوری رساند نه بالعکس. کرزی تا زمان حضور جورج بوش پسر در کاخ سفید از گرمی روابط با امریکایی‌ها گرم بود. در نخستین سال زمام‌داری او که ریاست اداراه عبوری را داشت در پاسخ به پرسش یک تن از روستاییان جنوب افغانستان که کرزی صاحبه آیا امریکاییان دلته پاتی کیژی؟(کرزی صاحب آیا امریکایی‌ها این جا باقی میمانند؟)گفت: هو! . . . (بلی! اگر امریکایی‌ها این جا باقی نباشند من چه می‌کنم...) این پاسخ به معنی آن بود که وی به خوبی می‌دانست که بدون حضور و کمک امریکاییان او صاحب قدرت و دولتی نخواهد بود.

رئیس جمهور کرزی با توجه به نقش و اهمیت نظامی و مالی امریکا در مسند قدرت نه تنها در برابر حامیان امریکایی خود دید انتقادی نداشت بلکه بادیگاردان امریکایی را به حفاظت خویش گماشت و گاه گاهی  متحدان متنفذ و سرکش خود را در درون دولت از هواپیماهای B52 می ترساند. او در آن سالها به دیدگاه منتقدین سیاسی که از قانونمند شدن حضور نیروهای امریکایی و خارجی سخن می‌گفتند، وقعی نمی‌گذاشت. کرزی در نخستین انتخابات ریاست جمهوری به‌صورت آشکاری مورد حمایت زلمی خلیل زاد نماینده خاص جورج بوش و سفیر امریکا در کابل قرار گرفت و در سایه‌ی این حمایت برنده شد.

اوباما و کرزی؛ مناسبات ناهموار و پرتنش:
مناسبات رئیس جمهور کرزی با حکومت حزب دموکرات و قصر سفید به ریاست اوباما با گرمی و صمیمیت حکومت جمهوری خواهان و جورج بوش آغاز نیافت.  سناتور بارک اوباما حتا در نخستین سفرش (۲۹ سرطان ۱۳۸۷ برابر به ۱۹جولای ۲۰۰۸) به افغانستان که نامزد حزب دموکرات برای ورود به قصر سفید بود، سلام و سخنی با کرزی در ارگ کابل نداشت. توجه و سیاستِ اوباما در افغانستان با رویکرد انتقادی به سوی کرزی و دولتِ به رهبری او آغاز شد. تأکید به حکومت‌داری خوب، شکل‌دهی دولت سالم و عاری از فساد در افغانستان توسط رئیس جمهور کرزی نکات و مطالبات جدیدی بود که اوباما مطرح کرد.

بحران در روابط قصر سفید و ارگ کابل:
در حالی که تنش و تعارض در روابط میان کرزی و اوباما متدرجاً گسترش یافت، این تنش پس از دور دوم ریاست جمهوری طرفین وارد مرحله‌ی بحرانی شد. حکومت دموکرات‌ها به رهبری بارک اوباما در قصر سفید از سیاستِ حمایت آشکار کرزی در دومین انتخابات ریاست جمهوری (بیست و نهم اسد ۱۳۸۸ بیستم آگست ۲۰۰۹) احتراز کرد و با این سیاست رئیس جمهور کرزی تحت فشار امریکایی‌ها قرار گرفت. در نتیجه‌ی این فشار انتخابات میان حامد کرزی و رقیب اصلی او عبدالله عبدالله به دور دوم رفت. هرچند امریکایی‌ها گزینه‌ی دیگری به جز کرزی نداشتند، اما او را در دومین انتخابات ریاست جمهوری تحت فشار قرار دادند تا از یکسو با تشدید رقابت نامزدها نمایش بهتری از دموکراسی ارائه شود و از سوی دیگر رئیس جمهور کرزی در جهت حکومت‌داری خوب، زدودن فساد و سایر مطالبات واشنگتن گام بردارد.

بارک اوباما و متحدان غربی‌اش برغم فشار بر کرزی در انتخابات، بلافاصله پس از اعلان پیروزی وی از سوی کمسیون مستقل انتخابات همزمان با انصراف داکتر عبدالله از مشارکت در دور دوم  پیروزی او را تبریک گفتند. با وجود آن، روابط میان کرزی و اوباما علی‌رغم امضای سند همکاری‌های استراتژیک توسط هر دو رئیس جمهور در ارگ کابل(۱۳ حمل ۱۳۹۱- اول اپریل ۲۰۱۲)به صمیمیت دوران بوش بر نگشت و در مسیر تنش قرار گرفت. این تنش به صورت فزاینده بالا رفت و در واقع وارد مرحله بحرانی در روابط طرفین شد.

واکنش خشم آلود کرزی به نحوه‌ی ایجاد دفتر طالبان در قطر، تعلیق مذاکره با امریکا بر سر توافق قرارداد امنیتی در پیامد این واکنش و سپس طرح گزینه‌ی صفر یا خروج کامل قوای امریکا از افغانستان توسط اوباما و حکومت وی اوج این بحران را به نمایش گذاشت.

اهداف نهفته در بحران:
چه کسی در روابط طرفین مسئولیت این بحران را بدوش دارد؟ رئیس جمهور کرزی امریکایی‌ها را مقصر می‌داند که در صدد تحمیل قرار داد امنیتی مطابق خواست‌ها و تمایلات خود شان هستند؛ اما امریکایی‌ها کرزی را مقصر تلقی می‌کنند.

اگر اوباما و دولت امریکا عامل و مجری این بحران شمرده شود، آیا امریکایی‌ها بصورت عمدی زمینه‌ساز این بحران هستند تا بهانه‌ی مؤجه در “گزینه صفر” باشد؟ برخی‌ها به گزینه‌ی صفر اوباما از این زاویه می‌بینند. مخالفت افکار عمومی جامعه امریکا به ادامه جنگ و حضور نظامی آن کشور در افغانستان، هزینه‌ی هنگفت جنگ در شرایط ناگوار اقتصادی امریکا و دلسردی از روابط دشوار با کرزی از مؤلفه‌های تأثیرگذار در این گزینه تلقی می‌شود.

در نگاه به بحران میان کابل و واشنگتن از زاویه‌ی نقش رئیس جمهور کرزی، بهره گیری موصوف در جهت منافع شخصی او و تیم همراهش در قدرت مورد تحلیل و توجه قرار می‌گیرد. حفظ قدرت موجود و یا مشارکت در آینده‌ی قدرت نکات برجسته‌ی این منافع را شکل می‌دهد. شاید نمایش یک زمام‌دار مستقل و ملی‌گرا در این بحران بخش دیگر از منافع مورد نظر او باشد.

از سوی دیگر رئیس جمهور کرزی به گزینه‌ی صفر اوباما بی‌باور است و حضور نظامی امریکا را بخشی از الزامات منافع آنها می‌پندارد که در جهت این منافع حاضر خواهند بود تا مطالبات او را چه در مورد خودش و چه در مورد افغانستان برآورده کنند.  اما برخی‌ها این برداشت را اشتباه محاسبات کرزی می‌دانند. خروج کامل نیروهای امریکایی از کشور نفت خیز عراق در شرایط مشابه عدم توافق برسر قرارداد حضور نظامی آنها می‌تواند مثال این اشتباه محاسبه باشد.

آینده افغانستان در کشمکش گزینه‌های اوباما و کرزی:
اگر اوباما در کشمکش بر سر ماندن و رفتن از افغانستان گزینه صفر را مد نظر دارد و رئیس جمهور کرزی در صدد تأمین خواسته‌های خود از امریکایی‌ها باشد، بازنده و برنده در این کشمکش چه کسی خواهد بود؟

در این تردیدی نیست که وابستگی افغانستان به کمک نظامی و اقتصادی خارجی چه امریکا و هر کشور دیگر نشانه ضعف و درماندگی است. افغانستان در چنین موقعیتِ درمانده و ضعیف به استقلال و اقتدار واقعی نمی‌رسد. اما وابستگی به کمک‌های نظامی و اقتصادی امریکا و سایر کشورهای کمک‌کننده از ناگزیری‌های افغانستان در ثبات نسبی و موجودیت دولت و نظام حاکم سیاسی است. دوازده سال حضور نظامی امریکا و ناتو علی رغم تبعات منفی آن با ارائه‌ی کمک‌های اقتصادی و مالی به افغانستان به تحولات مهم در عرصه‌های مختلف حیات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی انجامید. این تحولات در توسعه سیاسی چون تدویر انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی، تکوین جامعه مدنی، آزادی مطبوعات، انکشاف تعلیم و تربیه، شکل‌گیری نهادهای دولتی اعم از نظامی و ملکی چشمگیر است.

افغانستان به حیث کشور فقیر، نیازمند و فرورفته در بحران سه و نیم دهه بی‌ثباتی و جنگ و در معرض دخالت همسایگان آزمند به خصوص دولت‌های پاکستان و ایران به کمک‌های نظامی و اقتصادی امریکا و کشورهای غربی ضرورت دارد. بی نیازی از این کمک‌ها و تشکیل دولت مستقل و مقتدر ملی وابسته به زمام‌دار شایسته و دولت‌مداران لایق و صادق است که کمک‌های خارجی را به فرصت عبور افغانستان از وابستگی به استقلال و از احتیاج به اقتدار تبدیل کند. اما زمام داران افغانستان طی این دوازده سال نشان دادند که شایستگی بهره گیری از این فرصت را ندارند.

علی رغم آن تارسیدن به این استقلال و اقتدار، دریافت کمک‌های نظامی و اقتصادی از الزامات حیات و حرکت افغانستان در این مسیر است. هر گزینه‌ی که افغانستان را از حرکت در این مسیر باز بدارد و موجب توقف کمک‌های امریکا و کشورهای کمک کننده شود،  کشور را به گذشته‌ی صفر بر میگرداند:
گذشته‌ی فروپاشی دولت و نهاد‌های دولتی هر چند ضعیف و فاسد.
فرورفتن در بی ثباتی و جنگ داخلی.
سقوط در ورطه‌ی فقر بیشتر، جهل بیشتر و مصیبت بیشتر.
و تبدیل افغانستان به میدان بزکشی همسایگان و کشورهای منطقه.