ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Tue, 07.05.2013, 22:56
اتحاد جمهوری‌خواهان ایران و چالشی بزرگ

اسفندیار کریمی

سه شنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۲

اتحاد جمهوری خواهان ایران(اجا) ده سال پیش بطور عمده  با تلاش و ابتکار فعالین و روشنفکران چپ در خارج کشور شکل گرفت. زمینه‌ها و مبانی نظری – سیاسی این اتحاد آنگونه که از بیانیه ده ماده‌ای تاسیسی و سایر مصوبات آن بر می‌آید، بر جمهوری‌خواهی، سکولاریسم، دموکراسی و دفاع از حق شهروندی و حقوق بشر استوار بود. طرح اندیشه مدرن جمهوری‌خواهی سکولار – دموکراتیک، دفاع از حقوق بشر، تاکید بر روشهای رفرمیستی و مسالمت‌جویانه، و فاصله‌گیری از افکار و روشهای انقلابی  توسط “اجا”، در زمان خود گامی ارزشمند در تغییر فضای سیاسی- فکری اپوزیسون در خارج کشور بحساب می‌آمد.

اولین همایش “اجا” در برلین که در واقع کنگره موسس آن بود، با اقبال وسیع بخشی از فعالان و روشنفکران سیاسی تبعیدی،  که بدنبال اشکال و روشهای جدید مبارزه بودند مواجه، و به محل تبادل نظر و اجماع تعداد زیادی از صاحبنظران با تجربه و جستجوگر، از هر فکر و اندیشه‌ای تبدیل شد. بسیاری از کنشگران سیاسی و متخصصان میهن‌دوست برای همکاری در فضائی از امید اعلام آمادگی کردند. بنظر می‌رسید موسسان آگاهانه در بیانیه ده ماده‌ای خود بر موارد سیاسی و کلیدی  مهم، با توجه به ضروریات مرحله‌ای جنبش دموکراسی‌خواهی مردم ایران تاکید کرده، و در صدد ایجاد اراده سیاسی واحد و وسیع‌اند. کمرنگ بودن ایدئولوژی و تاکید بر اتحاد عمل  طیف‌های وسیع سیاسی، حول محورهای مهم و ظاهرا مورد توافق، برای حضوری فعال و پرثمر در فضای سیاسی کشور، امید بخش و نقطه عطف بشمار می‌آمد.

اما پس از چندی، روندهای طی شده خلاف انتظار از آب درآمد. اختلافات سیاسی و فکری نمایان شد و “اجا” هم به لحاظ روش حل اختلافات درونی، و هم بدلیل سازوکارهای تشکیلاتی، به تشکلی کم و بیش شبیه به سازمانها و احزاب قدیمی در آمد، و وارث همان بیماریها و مشکلات سنتی و قدیمی شد.

طی این سالها تعبیر و تفسیر‌های پایه‌گذاران و امضاء کنندگان بیانیه ده ماده‌ای اولیه “اجا” از مقولات عمده و گفتمان‌های اصلی در مسیر تحول دمکراتیک جامعه ایران ، دقت و صراحت بیشتر یافت و این امر زمینه ساز بروز اختلاف  در نظرها  و سیاست‌ها گردید. این مسله البته مختص “اجا” نبود، بلکه جامعه سیاسی در حال تحول کشور چه در داخل و چه در خارج همزمان بر سر درک از مقولات مهمی چون: استقلال، منافع ملی، مناسبات با غرب، حاکمیت ملی و رابطه دولت – ملت، مناسبات بین الملی و منطقه‌ای و... در گیر بحث و مجادله بود. اما تاسف آور این است که “اجا” که با انتشار بیانیه ده مادهای و در بحث‌های تدارکاتی آن، در باره اغلب این موضوعات درکی ظاهرا روشن داشت، در گامهای بعدی با اختلاف  در برداشتها و در نتیجه عدم انسجام سیاسی مواجه شد. استنباط‌های متفاوت از مقولات مهم مورد بحث سبب بروز درکها و ارزیابی‌های متفاوت از حاکمیت و بروز اختلاف سیاسی - راهبردی و نهایتا انشعاب شد. اتحاد جمهوری خواهان ایران که می‌بایست در تدقیق و ساختن و پرداختن این گفتمان‌ها پیشگام باشد، و زمینهای نظری برای سیاست ورزی مشترک را فراهم کند،  خود قربانی اختلاف نظر در این باره، و زمینه ساز تشتت فکری و نظری گردید.

بررسی تاثیر، و نتایج تعارض اندیشه‌ها در این تشکل در حال گذار، که خود نمونه‌ای از وضعیت جامعه در حال گذار کشور است، نشانگر نوعی عدم صراحت در مواضع سیاسی در مقاطع سیاسی حساس، و در نتیجه بی‌نظری و یا دنباله‌روی بوده است. در عین حال، بررسی میانگین مواضع  سیاسی این تشکل، مبین نوعی تلاش صادقانه در ارائه ارزیابی‌های واقع‌بینانه از تحولات سیاسی در داخل کشور است. این تلاش‌ها عمدتا بدلیل ساختار تشکیلاتی و فکری  متنوع  “اجا”، که بطور عمده  اعضاء و مسئولان آن را اعضاء و مسئولان احزاب و سازمان‌های سیاسی با سابقه، با عادات و فرهنگ‌های سیاسی متفاوت و اغلب سنتی تشکیل می‌دهند، از ثبات و یکدستی برخوردار نبوده است. این امر برای تشکلی که خواستش حضور موثر و تاثیر گذار در تحولات سیاسی کشور است، دست و پا گیر بوده و آنرا عملن کم تاثیر و کم اثر کرده است.

اتحاد جمهوری خواهان بدلیل عدم شفافیت مواضع، تا کنون علیرغم تلاشهای زیاد و ابتکار عمل ارزشمند در نزدیکی با سایر نیروهای متحد در مرحله گذار دموکراتیک کشور، از نزدیکی‌های نمایشی فراتر نرفته است. “اجا” باید با سازماندهی  بحث و تبادل نظر وسیع حول گفتمان‌های اصلی این مرحله به اتفاق نظر رسد، جمهوری‌خواهان دمکرات و سکولار را به وحدت نظر حول آنها ترغیب کند، و به عنوان جریانی فراحزبی و خارج کشوری، که محل اجماع بخش وسیعی از نخبگان سیاسی  دگر اندیش کشور است، در عمده‌ترین مسائل سیاسی کشور با صراحت حضور سیاسی داشته باشد و راه‌های کم هزینه و پرثمر سیاسی را نشان دهد.

“اجا” طی این سالها نتوانست به‌عنوان یک بلوک قدرتمند نظری- سیاسی  برآمد کند و خمیرمایه فکری سیاسی را برای جامعه‌ی در حال تحول ایران – به سهم خود و با مشارکت جمعی – فراهم نماید. جناحها و جریانات درون “اجا” ضمن آگاهی نسبی به این مهم، فاقد آن انعطاف و اعتدال در مناسبات با یکدیگر بوده‌اند و هریک شیوه‌ها و فرهنگهای مبارزاتی – سنتی خود را به درون آن رسوخ داده‌اند.

واقع بینی حکم می‌کرد که نخبگان عضو “اجا” با نقد و عبور از فرهنگها و سنتهای فکری- سازمانی گذشته خود، در چارچوب مناسباتی جدید به فعالیت بپردازند. مناسباتی که از ایدئولوژی‌های مرسوم، ساختارهای غیر دموکراتیک هرمی، و از فرهنگ استبدادی حاکم بر جامعه، فاصله گرفته باشد. طبیعی است فرهنگها و عادات یکباره تغییر نمی‌کنند، اما آگاهی به ضرورت این تغییر، تبدیل شدن به نیروی این تغییر، و برخورد آگاهانه با این معضل فرهنگی سیاسی، در تشکلی نو پا و در حال گذار، از اهمیت بسزائی برخوردار است. متاسفانه اتحاد در اشاعه فرهنگ  مدارا ، فراهم نمودن آگاهانه فضای دموکراتیک درونی، و رعایت بی‌خدشه اصول کار جمعی برای تامین تداوم فعالیت‌هایش ، چندان موفق نبوده است.

اتحاد جمهوری خواهان ایران بنوبه خود به دلیل عضویت بسیاری از کادرهای فعال در سازمانها و گروه‌های سیاسی قدیمی  در آن، بخشی از ضعف‌های آنان را به ارث برده و نتوانسته است بر فراز مناسبات  و تفکرات مرسوم این گروهها قرار گیرد.

احزاب و سازمانهای سیاسی قدیمی و سنتی ایرانی، که اکنون سالهاست در تبعید ناخواسته بسر می‌برند، نمی‌توانند شناختی واقعی از پایگاه اجتماعی مورد تصور خود در ایران امروز داشته باشند. این تشکلها در بهترین حالت محافلی  در خارج کشور باگرایشات فکری، سیاسی و فرهنگی خاص خود هستند و با هیچ  قشر و طبقه اجتماعی در داخل کشور ربطی ندارند. این تشکلها بنا به میل و مشرب،  سوابق و سلائق خویش، خود را به اقشار و گروهای اجتماعی منتصب می‌کنند. البته می‌توان در خارج از کشور بود و از طریق  تبادل اطلاعات دیجیتالی در جریان رخداد‌های سیاسی قرار گرفت و اعلام موضع سیاسی کرد، اما برای درک خواستهای اقشار و طبقات گوناگون اجتماعی ، شناخت آنها و انعکاس تمایلات و خواستهای واقعی آنها، و مهمتر از همه معرفی خود بعنوان نماینده آنها و “سیاست ورزی” با نام آنها، باید در جامعه حضور داشت، از اوضاع اقتصادی فرهنگی و سیاسی ، تمایلات، مطالبات، و مناسبات آنها با سایر گروه‌های اجتماعی و با حکومت مطلع بود، و این تغییرات را دائما رصد کرد و در سیاست‌ها و روشهای مبارزه خود تاثیر داد.

ایدئولوژی‌گرائی کم و بیش حاکم بر این گروه‌ها و عدم تماس طولانی با جامعه، آنها را  در‌ هاله‌ای از افکار و تصورات گذشته خود و نوعی تلقی ذهنی از ارزشهای  تعریف شده در گذشته گرفتار کرده است. ارزشهائی که در زمانهای دور انتخاب شده وهنوز برفضای فکری و ذهنی آنان  تسلط دارد.

بدیهی است که برای تغییر نیاز به تشکیلات و سازمانگری است، اما تشکیلاتی مورد نظر است که تصورات ارزشی، افتخارات تاریخی و عادات کهنه را کنار گذارد و نیروی رها شده خود را در خدمت نوسازی و باز آفرینی ارزش‌های  نو قرار دهد.

همانگونه که قبلا ذکر شد، “اجا” بدلیل اینکه بسیاری از فعالین اصلی آن از سازمانها و گروه‌های یاد شده‌اند، از این مشکلات و تبعات آن مصون نبوده است. برای رهائی از این معضل، اتحاد جمهوری خواهان ایران بهتر است به تشکلی فراحزبی، مدرن و دموکراتیک فرا روید و از الگو برداری تشکیلاتی از احزاب و سازمانهای سنتی دست بردارد.

تا زمانیکه روشنفکران سیاسی (کنشگران سیاسی، تحلیل‌گران سیاسی،کارشناسان، افراد متخصص و مترقی که دارای طرح برای آینده ایرانند، روزنامه‌نگاران سیاسی و....) در تبعید‌اند،  تلاش آنها چه سازمان یافته و چه منفرد، بهتر است عمدتا مصروف به گفتمان‌سازی در کلیدی‌ترین مباحث راهگشا در مسیر گذار به دموکراسی در ایران باشد. پروراندن اندیشه‌های مدرن، نفوذ و تاثیر سیاسی بر فضای عمومی، عمل چون مشاور سیاسی و مورد اعتماد افکار عمومی کشور، براه انداختن جنبش‌های فکری، فرهنگی و انتقادی ، ترویج فرهنگ دموکراتیک ، تلاش در جهت تربیت کادرهای سیاسی مدرن و کمک به نهاد‌های مدنی و جنبش‌های اجتماعی به طرق مقتضی و... از آن جمله است.

این تلاشهای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و سازمان یافته، در فکر کسب قدرت نیست، بلکه زمینه‌ساز آن است. بدین جهت  فاقد سازوکارهای احزاب کلاسیک سیاسی است، تشکلی مدرن، فرا حزبی و کیفی که برای طراحی و جا انداختن گفتمان‌های سیاسی، و تبدیل آنها به خواست اجتماعی،  با حضوری شناخته شده و با موضع، در فضای سیاسی کشور تلاش می‌کند.

برای دست یابی به چنین شکلی از فعالیت سازمان یافته برون مرزی، که مختص شرایط ویژه کنونی است، باید ساختار‌های مناسب ایجاد و در جریان آزمون و خطا دقت یابد. اما مهم‌تر از هرچیز و قبل از همه  عزم و اراده و تلاش آگاهانه برای غلبه بر شیوه‌ها، افکار و اشکال به ارث برده شده از تشکلهای سنتی، دارای اهمیت درجه اول است.

اسفندیار کریمی
سه شنبه هفدهم  اردیبهشت ۹۲
—————————————————-
* بعنوان فردی علاقمند و هوادار”اجا” از اغاز تا کنون، شاهد تلاشها ی خستگی ناپذیر و راه جویانه عده‌ای از کادرهای ارزشمند آن بوده ام. در این نوشته کوتاه که بمناسبت دهمین سال تاسیس “اجا” نگاشته شده است،  با نگاهی از بیرون، بطرح مسائلی که به‌هیچ وجه نباید نافی تلاش‌های ارزشمند این عزیزان تلقی شود، پرداخته‌ام.


نظر خوانندگان:

■ دوست ارجمند بیژن
بهیچ وجه خواهان انحلال هیچ تشکلی نیستم. خواهان باز اندیشی در فکر و نوسازی در شکل هستم. خواستار آنم که اشکال سازمانی با وظایف اکنونی و مرحله ای انطباق داشته باشد. قویا از حضور احزاب و گروهای سیاسی، با گرایشات عینی و گوناگون دفاع میکنم و معتقدم که این امر زمینه ساز کثرت گرائی در آینده ایران است و برای فرآ رویش دموکراسی بسیار مهم. در رابطه با اشکال مناسب سازمانی برای تشکلهائی نظیر “اجا” ، بدلیل اهمیت و وسعت مسئله، اجازه میخواهم آنرا به مقاله دیگری در آینده واگذارم. با سپاس از شما و با تشکر از اشکبوس گرامی و دوستان دیگری که اظهار نظر کردند.
اسفندیار کریمی

■ نقد آقای اسفندیار کریمی درباره «اتحاد جمهوری‌خواهان ایران» حداقلی و محتاطانه است. ایشان با بزرگ‌منشی نخواسته‌اند توی ذوق اندک باقی‌ماندگان در صفوف آن بزند و الا وضع این تشکل جمهوری‌خواهی وخیم‌تر از اینهاست. اگر نخواهیم در قضاوت محافظه‌کاری نشان دهیم و به اصطلاح جانب احتیاط نگهداریم باید گفت، «اتحاد جمهوری‌خواهان» دیگر پروژه‌ای شکست‌خورده و به تاریخ‌ پیوسته‌ای است. این سرانجام تلخ نه اکنون، بلکه در دومین و سومین سال فعالیت آن نمایان شد. شد گروهی مانند گروه‌های دیگر، که از قضا اعضایشان رهبری اتحاد جمهوری‌خواهان را هم قبضه کرده‌اند. نبدیل شد به ماشین صدور اعلامیه در مناسبت‌های مختلف. یک گروه دیگر به دهها سازمان و حزب خارج از کشوری و فاقد تاثیر جدی در تحولات کشور اضافه شد. در حالی انتظار می‌رفت با توجه به ظرفیت آکادمیک و دانش و تجربه‌ای که در کنگره موسسان اتحاد جمهوری‌خواهان در برلین جمع شده بودند، به یک مجموعه موثر «گفتمان‌ساز» در صحنه سیاست ایران تبدیل شود. افسوس

■ آقای اسفندیار کریمی سلام. طرح مسئله به خوبی بیان شده ، اما کلی است. ولی تا این جا 50 درصد مسئله حل شده. حال باید دید که به قول آقای عبید زاکانی : این کدام موش است که این زنگوله را به گردن این گربه نامرد بیندازد” راه های آزموده شده و شکست خورده ،منطقا همان شکست ها را را دوباره تکرار خواهند کرد. من در جواب خانم مریم سطوت در مورد مقاله اش در مورد (اجا) سعی کردم در حد مغز کوچک خود ، راهکارهای کوچک و مشخصی برای برو ن رفت از تکرار ( دیروز و امروز و هنوز) ارایه بدهم و بگویم که ما به درون یک دایره معیوب افتاده ایم و ضرورت دارد تا ( چشما یمان را بشوییم تا بتوانیم طور دیگر ببینیم) و در نهایت ما چپ های سنتی که از مسلسل و خانه تیمی به سالن های کنفرانس کشیده شده ایم و از سنگر ،به پشت میز اینترنت رانده شده ایم یکبار دیگر نیاز داریم که پوست بیندازیم و دوباره چون دانشجویان حریص به دوباره آموزی برسیم و یک بار دیگر خوب چشمها را باز کنیم و به کرتکس مغزمان فشار بیاوریم تا ببینیم دیگران که موفق شده اند چگونه لب بسته و چشم وگوش باز کرده و فارغ از احساس عاطفی و تعلقات نوستالوژیک به پیشواز مسئله رفته اند و چاره جویی های جدید برای حل مسئله های جدید یافته‌اند. اما متاسفانه مردان و زنان بزرگ ماکه مغزهای بزرگ دارند وقت آن را ندارند تا به حرف های کوچک گوش فرا دهند. و.......... ما چه داریم جز یک مشت شعارهای قالبی و تکراری و کلی که آنقدر گاه وبیگاه آنها را تکرا ر کرده ایم که خود هم نسبت به آنها بی تفاوت شده ایم. ما هیچ راهی نداریم جز آموختن راه های جدید وفرا رفتن از خود . ان وقت ما هم حرف جدید خواهیم داشت و هم رهرویی در کنار خود که البته ممکن است طور دیگر ببیند و طور دیگر فکر کند.... قلمتان پر جوهر. و دستانتان پر از دوستی باد.
اشکبوس- مریلند

■ استاد کریمی عزیز : چند پاره از گفته‌های شما در مورد وظایف اندیشمندان و تشکل های خارج از ایران بنظرم مهمتر آمد:
پروراندن اندیشه‌های مدرن، نفوذ و تاثیر سیاسی بر فضای عمومی، عمل چون مشاور سیاسی و مورد اعتماد افکار عمومی کشور، براه انداختن جنبش‌های فکری، فرهنگی و انتقادی، ترویج فرهنگ دموکراتیک و کمک به نهاد‌های مدنی و جنبش‌های اجتماعی باید ساختار‌های مناسب ایجاد و در جریان آزمون و خطا دقت یابد. اما مهم‌تر از هرچیز و قبل از همه عزم و اراده و تلاش آگاهانه برای غلبه بر شیوه‌ها، افکار و اشکال به ارث برده شده از تشکلهای سنتی، دارای اهمیت درجه اول است.
آنچه در نظرات شما شاخص است: یکی قبول بیانیه ده ماده‌ای که در موارد اصولی روشن است؛ دیگر ایجاد ساختار های مناسب و رهایی از شیوه‌ها ؛ افکار و اشکال باقی مانده از سنت های مبارزاتی سالهای دور است. این این سه محور بنظر من هم اساسی ترین راهبرد برای اینده افراد وگروههای معتقد به جمهوری مبتنی بر سکولار -دمکراسی با تاکید بر رعایت مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر از جمله اجا است و مورد دیگر که من اضافه میکنم؛ اسان کردن یکپارچگی تمام مدافعین اصول گفته شده بر اساس پذیرش بیانیه ده ماده‌ای اجا که اعضا اجا انرا پذیرفته‌اند وسجا هم قبل از جدایی در همان چارچوب بوده و هست و نیز منشور اپسدا که همین موارد را به سادگی طرح کرده است و همه اینها پیش نیاز گام گذاردن در راه وظایفی که بر شمردید است.  تکاندن غبارهای قدیم پیش شرط هر اقدام موفق است. با مقاله روشنی به پیشواز ده سالگی امدید. دست مریزاد

■ مطلب پخته و سنجیده‌ای است. به نارسایی‌ها می‌پردازد ولی راه حل عملی ارائه نمی‌کند. آیا منظور آقای کریمی این است که اتحاد جمهوری خواهان تعطیل شود یا روش های کاری خود را تغییر دهد؟ چه افکار و روش‌های کاری به ارث رسیده از تشکل‌های سنتی باید تغییر کنند؟ بیژن