ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Sun, 18.12.2011, 15:48
آیا وارد فروپاشی شده‌ایم؟!!

‌الف. شباهنگ‌‌‌‌‌‌‌‌
فساد گسترده، اعتراضات همگانی «از نوری زاد - تاهشدارهای دست اندرکاران از رییس بانک مرکزی تا حمله به سفارت انگلیس و... که هیچ‌کس پاسخگو و مسئول نیست، تا‌ دروغ‌سازی‌ها و تکذیبیه‌های ساختگی و نفرت انگیز بازجوها (نامه همسر علی‌رضا رجایی)، و... نشان می‌دهد که کشور گرفتار یک سردرگمی همانند ابتدای انقلاب که هرکس نامسئولانه هرچه می‌خواهد می‌گوید. تا تعدد مراکز قدرت، که اشغال سفارت انگلیس یادآور همان رفتارهای نامسئولانه گذشته است که الان هیچ‌کس مسئولیت آن را قبول نکرده است در حالی که همه دانسته‌اند چه کسانی محرک اصلی بوده‌اند. از نمایندگانی که در مجلس به فساد و همکاری اختلاس سه هزارمیلیاردی متهم‌اند، تا شاگردان مصباح یزدی چون «رسایی» طلبه منتخب جنتی برای مجلس تا موافقت بالاترین مقامات کشور، و حالا انگلستان خسارت هم خواسته است و بالاخره هم خواهند پرداخت همانگونه که صد سال پیش در جنبش تنباکو بدون سروصدا شاه از جیب همان مردم‌ پرداخت و صدای کسی هم درنیامد - همانگونه که در گروگان گیری گذشته‌ پولهای ایران بلوکه شد و...

‌‌‌‌‌‌ اگرچه‌ امروز هرچه بگوییم فوراً برچسب «سیاه نمایی و تشویش افکار عمومی» می‌خورد، ولی بنظر من اوضاع از هرچه تصور کنیم سیاه تر و مردم از این گرانی و سروصدای جنگ و... مشوش تر از همیشه هستند بویژه‌ خاطره جنگ ۸ ساله هنوز این تشویش را بیشتر می‌کند و کسی هم بفکر نیست، خصوصا که شیفتگان قدرت، فربه کردن فرد، تا «خودشیفتگی»‌ بلای روزگار ما شده است‌. در جهانی که تصمیمات سیاسی و اجتماعی عالبا جمعی گرفته می‌شوئد و... به همین دلیل باید در تاریکی فریادی برآورد، وگرنه در روشنایی دردسرساز است.

‌‌‌‌‌ دراین شرایط مهمتردرک‌ انزوای جهانی از سوی بالاتری‌ها «سفر مصلحی و توافق در اوپک با نظر عربستان»‌ که از قطع این درآمد نگران شده‌اند، وعدم درک انزوای داخلی که بفکر رفع این انزوای خارجی برآمده اند، ولی از داخل هنوز با مردم خود «لجاجت» نموده. در حالیکه با یک انتخابات آزاد می‌شود خود را ومملکت را نجات دهند البته شاید جراتش را ندارند.

بازهم خیال داشته و دارند با پنهان کاری «بی‌کفایتی» سیستم را بپوشانند، بخاطر خطر کاهش درآمد نفت نگران شده‌ ولی ضدمردم شده و لجبازی می‌کنند. زیرا که درآمد نفت عده‌ای را فریفته، هنوزهم وسوسه می‌کند و‌ از سخنان نامسئولانه سرداران سپاه که بوی «دلارهای نفتی می‌دهد»، بعد هم معذرت‌خواهی وزارت خارجه در رابطه با ترکیه‌ که سپاه تهدید می‌کند وزار ت خارجه می‌گوید «هرکس نظر خودش را می‌گوید» یعنی کشور «هرکی هرکی» شده است.

از طرفی گروههایی که از این «آب گل‌آلود» ماهی گرفته و با تورم افسار گسیخته غارت می‌کنند. درکشوری که «از بدبختی عده‌ای در این سرمای سوزان زمستان شب هنگام پتویی بر سرکشیده پشت درب بانکها تا صبح برای خرید سکه چباتمه زده‌اند – رورنامه شرق» بعد هم «معلوم می‌شود بخشی شان شاگرد دلالان وصرافانی هستند که برای انباشت سکه اینها را اینجا فرستاده اند» (روزنامه جمهوری‌ اسلامی)

‌‌‌ از سوی دیگر برای انتخابات آینده «شیخ الشیوخ» مملکت می‌خواهد همه را به طریقی جمع کند ولی بقول خودش مجسمه بودا شده است چون هیچ‌کس به‌هیچ‌ کس اعتمادی ندارد. و حالا تازه بعد ازهمه حرف‌ها حرف دل خودرا گفته در رابطه با انتخابات گذشته که رأی مردم را دزدیدند‌ که « موسوی سوسیالیست است»‌‌‌.
‌‌‌‌‌‌‌
مشکل دوم موسوی و سبزها را درخواست اجرای "قانون اساسی" معرفی کرده است که امروز معلوم شده‌ به قول آقای مهدوی کنی شیخ مورد عنایت همه، برای روحانیت و منجمله ایشان قانون اساسی‌ «دکور» بوده است. حتی همین قانون اساسی پراز تناقض هم.

‌‌‌‌‌ البته استثناهایی را نمی‌شود نادیده گرفت. که هنوزهم روحانیونی‌ خاموش و یا گاهی معترض، که نمی‌شود نادیده گرفت‌ ‌ که انقلاب اسلامی آزمونی برای آن‌ها هم چون همه ی مردم ایران بوده و است، که از اسلام نه دموکراسی و نه مردمسالاری درنمی‌آید. چه، این اسلام فقها طی قرنهاست که «هنوز در گذشته‌های دورهمچنان برجا مانده‌اند». همان‌ها که امروزهم بر کرسی‌های مجلس خبرگان سالی یکبارتکیه می‌زنند.

‌‌‌‌‌‌‌ فراموش نکنیم وقتی ایشان وزیر کشوربودند، شبی با تحکم در تلویزیون فرمودند «من محمد رضا مهدوی کنی هستم محمد رضا پهلوی نیستم» همه خیال کردیم تفاوت ایشان اگر با شاه باشد آنست که شاه‌ به قانون پایبند نبود و حتما ایشان هست‌ تا «مجلس راس کل مسایل باشد ومیزان رأی مردم» وگرنه انقلاب معنی خود را از دست می‌داد، و بدینگونه بعد از سی سال معلوم شد ازاول خانه بر باد ساخته بودیم. ‌ چه، در رهایی از استبداد و خفقان شاه تشخیص «راه از چاه» مشکل بود امری که امروز همه می‌پذیرند. بعضی هم می‌گویند اشتباه کردیم. (دکتر ملکی)

از ابتدا دعوای چپ و راست اقتصادی خود را به انقلاب تحمیل کرده، هنوز هم ادامه دارد، و مهم آنکه رهبر پیشین انقلاب بر ماند ن موسوی "سوسیالیست" اصرار داشت، حتی در مجلس آن روز گروهی در حدود صد نماینده علیه او وقتی موضع‌گیری کردند، در برابر اعتراضات عده ای از یاران انقلابی شان گفتند ما رهبری ارشادی ایشان را قبول داریم ونه " مولوی"، همان‌ها که به اقتصاد "بازار" و البته بازار سنتی و موتلفه متکی بودند‌ که هم پیوندشان بود، تناقضی که کم کم خودرا نشان داد.

موتلفه ای‌ها همان‌ها که‌ در زمان افلاس و ورشکستگی دلال بازار و البته بعضی انقلابی بودند و حالا میلیاردرهای امروز شده‌اند، مبارزینی که، با سرمایه داری "کمپرادور و وابسته" رژیم قبلی مدتها مبارزه کرده، والبته به‌بهانه اسلام نمودند، چون آن‌ها‌ سرمایه داری اینها را به حاشیه رانده بودند، همان‌ها که روزگاری فداییان اسلام بودند، همان‌ها که در دهه چهل دلال بازار و حتی طلبه غالباً بودند و موتلفه را درست کردند.
‌‌‌‌‌
همان‌ها که امروز بازار واردات و صادرات را از ابتدای انقلاب مونوپول خود کرده‌اند، همانها که در دولت موقت بارها بازرگان را جلوی مجلس هو کردند (خاموشی و آقامحمدی و...) همان‌ها که حتی دولت‌هاشمی حریفشان با (جعفری از سپاه) وزیر بازرگانی‌اش نشد، با فشارها به‌هاشمی او را به استعفا واداشتند، هنوزهم این‌ها بازار را در اختیار خود دارند، از تورم مداوم بهره می‌گیرند، همان‌ها که امروز برج‌های سر به فلک کشیده شان از جزیره کیش، تا شمال تهران را که چون "نیویورک" کرده است.

همان‌ها که باعث شدند بخشی از جامعه واکنشی به احمدی‌نژاد در انتخابات رییس جمهوری رای دهد که او در عوامفریبی و دروغ و... تا بحال دست همه اینها را از پشت بسته است. یعنی همان‌هاکه شکافهای طبقاتی را افزودند، هنوزهم "وسط " بازی کرده و هر دولتی که بخواهد بیاید، یا احتمالش باشد، به استقبالش میروند (که همین روزها به دیدن‌هاشمی رفته اند) و چون ضعیف شد بد بدرقه‌اش میکنند، از احمدی‌نژاد فاصله گرفته‌اند. همان‌ها که به بهانه «کمیته‌ امداد امام» میلیاردها از بودجه گرفته و حداکثر به یک خانواده بیش از سی هزار تومان‌ تا پنجاه تومان نداده ولی میلیاردها‌ به لبنان برای خانه سازی برای خوش‌آمد حکومت برده و به کسی‌ هم حساب پس نمی‌دهند. همانها که وزارت «رفاه» خاتمی را که برای همین کمکها‌ تاسیس شد در زمان احمدی نژاد در اختیار گرفته و وزیرش صریحاً گفت «بودجه را در اختیار کمیته امداد امام گذاشته است» و اینها «ملاخور کرده‌اند». همانند آمریکا که کسانی میلیاردها ثروت را غارت کرده بعد برای فرار از مالیات یک مؤسسه «حمایت....» تاسیس می‌کند که اینجا یک آمریکای کوچک شده است ولی مرگ بر آمریکا مرتبا شعاربودده است.

بنابر این مشکل ما با دو گونه آمریکاست. این بار جنبش مردم ایران بخاطر گرانی چون جنبش وال‌استریت علیه این «آمریکا» که مجموعه‌ای از باندهای مافیایی داخلی است هم خواهد شد. و کیهان باید برای ما گریه کند. آیا‌ جرأت دارد؟ یا از قبل شریکش کرده‌اند؟‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌ همان‌ها که دردنیای امروز‌ حکومتها و دولتها وقدرت را "کانالیزه" می‌کنند و حتی افرادی را «شریک» و کشور ما اسثنا نیست حتی بنام "وجوهات شرعی تا خمس".

‌‌‌‌‌‌‌همان‌ها که با تورم‌ها و تبدیل ارزهای نفتی میلیاردها بخاطر رابطه‌ها به جیب می‌زنند که اینهارا "حکومت سایه" می‌نامند. اشتباه است اگر دعوای جناح‌ها را فقط سیاسی ببینیم از لاریجانی‌ها تا موتلفه‌ای‌ها و سرداران طلبه‌ای که کودتای‌ انتخاباتی کرده‌اند، که گاهی باهم بوده، و گاهی چانه هم می‌زنند. ‌‌ بعضی را در قاچاق و بعضی را در زمین خواری و انواع مختلف فساد امروز داریم.

‌‌‌‌‌‌ در سخنانی که خبر "آنلاین" چند روز قبل از گفتگوهای آیت‌اله مهدوی کنی پخش کرد ریشه دعواها خود را نشان داد. او در سنین کهولت مصاحبه‌هایی که روزنامه‌ها برای "وحدت " پخش نمودند گفت که "موسوی" سوسیالیست است، بعد وابستگان‌ جبهه به اصطلاح "پایداری" گفته‌اند "ما" عدالت "می‌خواهیم" و تلویحا اشاره به اینکه شما عادل نیستید و....

طنز تاریخ یا تراژدی زمانه آنکه یک طرف قضیه که عدالت‌خواه شده یار سعید امامی قاتل روشنفکران "حسینیان" بوده!!، و یک طرف آیت‌اله مهدوی کنی که زمین‌های شرکت واحد را در چهار راه ولی عصر - طالقانی امروز - متعلق به شرکت واحد اوتوبوسرانی از ابتدای انقلاب که برای اجرای "نماز جمعه‌ها " گرفتند، بعد در اختیار او قرار گرفت، وبعدهم مالک شد، و امروز پاساژ چند طبقه بزرگی - با چند هزار مغازه و بوتیک بنا کرده است که میلیاردها تومان امروز می‌ارزد و متعلق به پیشنماز قدیمی "گورستان امامزاده یحیا" در خیابان ری شده است. پیشنمازی که از اول به بازار «موتلفه» نزدیک و هنوزهم هست. نه بازاریان جدیدی که غالباً شهرستانی و تازه کارند.

پیشنمازی که اول انقلاب رییس کمیته‌ها، بعد‌ها وزیر کشور تا نخست وزیر هم شد که موسوی مدتی اندک وزیر خارجه‌اش بود، و در همان ایام در استان خراسان کارنجات نساجی اشرف پهلوی را آیت اله در اختیار گرفت که درآمد آن سر به جهنم می‌زند -‌ ایشان امروز رییس مجلس خبرگان هم شده است. و صریحا قانون اساسی را در راهنمایی‌هایش کنار گذاشته وموسوی را متهم به در خواست «اجرای قانون اساسی کرده است!!»

‌‌‌‌‌‌‌درآن مصاحبه فرمودند «کار ما فراتر ازقانون اساسی است». ایشان از تقدس ابزار ساخته‌ - به گفته وی، «اين تقدس، در نظام ما كارساز است!!»

‌‌‌‌‌از طرفی‌ علی مطهری در دانشگاه گفت «این مشکل از سوی اطرافیان است چرا که آنان به دنبال‌‌هاله ای از قداست برای برخی اشخاص هستند، بت می‌سازند و... در قسمتی دیگر گفت «نترسید آنقدر قداست برای نظام ایجاد نکنید».

‌‌‌‌‌‌همچنین در دانشگاه برای ۱۶ آذر روز شنبه گفت که «درمجلس عده‌ای نگذاردند پرونده ی دانشگاه رسیدگی شود چه آنجا هم بعضی شعبان بی‌مخ‌ها هستند »... ‌‌ سپس حمیدرضاجلایی پور گفت «درفضای جامعه ما در داخل گرفتار فرسایش از درون و فشار از بیرون هستیم»‌‌.

‌‌‌‌‌‌‌ می‌بینیم رئیس مجلس خبرگان فراتر از قانون اساسی رفته، درعین حال که این مدت‌ بارها قاضیان دادگستری متهمان سیاسی را به بهانه «نقض قانون اساسی» به بند کشیده‌اند و حالا معلوم شده «قانون اساسی» هم فقط ابزار بوده است و فراتر رفتن هم دارد‌.

می‌بینیم‌ آقایان با قانون گریزی بنام خدا و پیغمبر می‌خواهند خودسرانه هرچه می‌خواهند بنمایند تا بحال هم غیر ازاین نبوده است، به همین دلیل موسوی نباید انتخاب میشد تا مزاحم باندهای مافیایی که امروز فساد همه جارا گرفته است بشود. ‌ به همین دلیل رای اش در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ باید عوض شود و شد.

موسوی ابتدای انقلاب که نخست وزیر شد نفت را شش دلار می‌فروخت و تورم را بهه هرطریق مهار کرده بود، برای نمونه شکر کیلویی ۱۵ ریال بود، امروز نفت ۱۰۰ دلار فروخته می‌شود ولی شکر کیلویی ۱۸۰۰تومان - از نان و شیر که مپرس، همین‌هاست که فریاد شیخ قهرمان کروبی راهم درآورده است.

در دولت ‌هاشمی و شهرداری کرباسچی وقتی در مجلس این ثروت آیت‌اله مهدوی کنی مورد سؤال قرار گرفت حجت الاسلام وزیر کشور او گفت «ما به آقایان و دفترش گفتیم اینها متعلق به دولت است، به ویژه پاساژ بزرگ چهارراه "ولیعصر- طالقانی" که زمینش ازابتدا متعلق به شرک واحد اتوبوسرانی بوده است، اگر قبول ندارید، یعنی مالک آنجایید، درحدود پنج میلیارد تومان عوارض شهرداری آن می‌شود بپردازید» جواب دادند «ما درعوض به تعدادی دانشجو - نود نفر بورس تحصیلی میدهیم» گفتیم «باشد این بورس را ما می‌دهیم شما ملک دولت را بدهید» یک هفته بعد این وزیر حتی پرنفوذ که از یاران رهبر پیشین انقلاب بود از مقام خود بی‌سروصدا عوض شد. و امروز درحاشیه و با اصلاح طلبان است. و کرباسچی و گروهش در شهرداری دیدیم که به چه سرنوشتی دچار شدند و بعد از دو سه سال همه ی گروهش تبرئه در دادگاه تجدید نظر شدند. عبداله نوری به‌طریقی دیگر که مغضوب شد و به حاشیه رفت.

‌‌‌‌‌‌‌نتیجه آنکه بعد از سی سال و اندی ایران امروز رییس جمهوری با درآمد‌های میلیاردی نفت راه خود می‌رود، با ذخیره ارزی که هرکس چیزی می‌گوید «از صفر تا صد» به هیچ‌کس هم پاسخگو نیست حتی به مجلس‌، دولت، و مجلس شورا و شهرداری و... که علیه هم عمل می‌کنند بجای آنکه بصورت ارگانیک عمل نمایند، مجلس برای مترو در لایحه بودجه در حدود ۲ میلیارد تومان یارانه تعین می‌کند و رییس جمهور خلاف آن عمل کرده و نمی‌دهد و به کسی هم پاسخگو نیست. شهرداری هم قیمت بلیت را بالا برده و از مردم تأمین می‌کند، و بسیاری موارد دیگر، به همین گونه که به هیچکس پاسخگو نیست، البته دراین سیستم هیچ‌کس پاسخگو نیست و هیچکس خود را مسئول نمی‌داند، ازین‌رو تورم سر به جهنم زده وهرکس هرجا که هست اگردستش رسید غارت می‌کند. ‌‌‌‌‌‌‌

چند روز قبل در اطاق بازرگانی رئیس بانک مرکزی‌ گفت «اگر پولهای نفت وارد تولید نشود از دینامیت بدتر است و آثار مخرب تری خواهد داشت ما خواستیم دلار را تک نرخی کنیم که مسأله سفارت در پیش آمد و همه چیز را بهم ریخت» و جالب آنکه بعد از همه حرفها وزارت خارجه اعلام کرد «قطع رابطه نکرده‌ایم؟!!»

‌‌‌‌‌ آیا گرفتار تکرار حوادث گذشته شده‌ایم؟ در حالیکه شرایط جهان و جامعه ماعوض شده است‌. آیا در بی‌دولتی وارد فروپاشی شده‌ایم؟!! از سویی دولتیان اصطلاح «جریان انحرافی» را کار‌هاشمی دانسته که بطریقی میخواهد درانتخابات نقش بازی کند (روزنامه ایران هفته قبل) و از سویی کیهان (شنبه ۲۶ آذر) ازاظهار نظر محسن‌هاشمی نوشته که گفته است «ما الان درشرایط یک و صفر هستیم، برای رسیدن به تعادل باید یک جوری به نیم رسید» و کیهان‌ بنظر راه حل مورد نظر خود را داده است‌.

دیدگاههایی که برای‌ جذب مردم ارائه شده که بی‌فایده است. ‌‌‌‌‌‌‌ دراین شرایط انتظار دارند «مردم در انتخابات شرکت کنند!!» در حالیکه هنوز حواث فاجعه بار دو سال قبل فراموش نشده‌ و زندان‌ها پر از معترضین مبارز گوناگون است. در نظامی که در مرداب فساد و نارضایتی فرورفته است.