ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Fri, 02.12.2011, 21:54
جنگ آغاز شده، ولی رسما اعلام نمی‌شود

ناصر شريفی
منبع: العربيه

در پی انفجار هولناك غرب تهران كه پدر برنامه‌ی موشكی ايران را همراه با دهها تن از نيروهايش از بين برد و شايد پيش از زيانهای تسليحاتی به اعتماد به نفس حكومتيان ايران لطمه وارد كرد، انفجار اصفهان پيش آمد و قلب ايران را لرزاند. اما همگان ترجيح دادند در هر دو مورد، حقايق را مسكوت بگذارند.

پيش از اين دو حادثه، در ژوئن ۲۰۱۰ پايگاه باروری اتم در نطنز با ويروس كامپيوتری "استاكس نت" مواجه شد و پيشرفت برنامه‌ی هسته‌ای تهران متوقف ماند. دانشمندان اتمی ايران هم در اينجا و آنجا در معرض خطرات جانی قرارگرفتند و قربانی دادند. آيا اسرائيل با حمايت غرب حمله‌ی "چراغ خاموش" خود را آغاز كرده است؟

روزنامه‌ی اسرائيلی‌هاآرتس به اين سؤال اين گونه پاسخ داده است كه؛ "اين نبرد، سالها است كه در جريان می‌باشد، اما آنچه به بيرون درز كرده اندك و پراكنده بوده است". آيا ايران به عنوان يك نظام، واقعاً وجود اسرائيل را تا به اين حد تهديد می‌كند كه اسرائيلی‌ها و متحدانشان برای ضربه زدن به آن خود را به هر آب و آتشی بزنند؟

واقعيت اين است كه انقلاب ايران قرار بود آزادی و عدالت را برای ايرانيان به ارمغان آورد، كه نياورد، قرار بود در اتحاد مسلمين نقش ايفا كند، كه برعكس نه تنها در جنگی هشت ساله شكافهای جهان اسلام را بيشتر كرد، بلكه خود از درون شكاف اندر شكاف پيش رفت تا بدانجا كه سردارانش را نيز يكی پس از ديگری تاراند و به انزوا كشاند. لذا اكنون فلسفه‌ی وجودی نظام بازمانده از انقلاب، مبارزه با اسرائيل و حاميان غربی آن است.

تهران می‌خواهد به هر قيمتی بر طبل اين دشمنی بكوبد. لذا می‌بينيم كه امريكا و اسرائيل و هم پيمانانشان نيز بزرگترين چالش و مشكل جهانی خود را "جمهوری اسلامی ايران" می‌دانند.

با اين حساب جنگ وجود دارد، ولی اعلام رسمی آن به نفع هيچ كس نيست. تهران نقاط ضعف خود را می‌شناسد و نقطه‌ی قوت خود را در فرياد "وا اسلاما" می‌بيند. ليكن اين "وا اسلاما" در درون ايران، قربانيانی از نوع موسوی و كروبی و چند آيت‌الله و هوادارانشان گرفته و برش و تاثير خود را از دست داده است. غرب و اسرائيل نيز بويژه در هياهوی انقلابات جهان عرب مايل نيستند ضربه‌ای آن چنان پرسروصدا به تهران بزنند كه صدا و تشعشعش، گوشها و چشم‌ها را به خود جلب كند.

از سوی ديگر غرب و اسرائيل آن قدر ساده نيستند كه به رژيم ايران ضربه‌ای مختصر در سطح "واكسن" بزنند. اين است كه می‌بينيم به نوشته‌ی‌ هاآرتس "نبرد در خفا در جريان است". اما به نظر می‌رسد اين نبرد خيلی هم آرام و بی‌صدا پيش نمی‌رود!

آنچه كه محور اين نبرد است نيروی اتمی ايران می‌باشد. تهران می‌خواهد اعتماد به نفس پيدا كند و به كشورها و جوامع پيرامون خود ثابت كند كه از قدرتی خاص برخوردار است. اسرائيل و غرب نيز تسليحات اتمی را برای ايران "خط قرمز" و برای خويش حياتی می‌دانند.

می‌دانيم كه برنامه‌ی اتمی ايران دارای سه بخش اساسی است: انتقال اورانيوم، باروری آن و جنگ افزارهای ضروری برای كاربرد خصمانه‌ی آن. به نظر می‌رسد غرب و اسرائيل هر سه بعد را مورد تعرض قرارداده و می‌دهند. لذا تهران به شدت خشمگين می‌شود و واكنشهای گاه عصبی نشان می‌دهد. حتی به گفته‌ی يك ديپلمات جمهوری اسلامی پناهنده شده به غرب "گويا ايران تعمد دارد به غرب ثابت كند كه تهران اهل ملاحظه و حساب و كتاب نيست و می‌تواند به اقدامات شديداً عصبی و غير قابل پيش بينی دست بزند".

اين سخن شايد بتواند يكی از تفسيرات حادثه‌ی هجوم به سفارت بريتانيا در تهران باشد. چه بسا ايران بيش از اين نتواند حملات چراغ خاموش اسرائيل و دوستان غربی‌اش را تحمل كند و طبعاً ناگزير شود اعتراف كند كه ضربات پی در پی خورده است و لا جرم به اقدامات متقابل پرداخته است. اما آيا چنين واكنشهايی بويژه اگر عصبی باشند كارآيی خواهند داشت؟ ناظران در اين شك دارند.

آنچه كه تهران را بيش از پيش از درون رنج می‌دهد، عدم وجود يكصدايی و هماهنگی در درون نظام است و اين علاوه بر تناقض گفتار "سد منيع" با اعتراف به "نفوذ وسيع" است.

تهران می‌داند كه به عنوان مثال، حضور فلان فرمانده را در فلان لحظه و مكان حساس كسی بايد خبر داده باشد يا رديابی تكنولوژيكی لازم برای اين كار شده باشد. تهران می‌داند كه سازمانهای جاسوسی بريتانيا و امريكا، اسرائيلی‌ها را تنها نگذاشته‌اند. جمهوری اسلامی می‌داند كه پاسخ مثبت توام با لبخند مائير داگان رئيس سابق موساد به پرسش روزنامه‌ی اسرائيلی "يديعوت آحارنوت" كه آيا عمليات اخير (انفجار غرب تهران) را نيروهای ما انجام داده‌اند؟ به چه معنا است.

به هر حال طبق برآورد اسرائيلی‌ها ايران در بهترين حالتش ظرف يك تا يك و نيم سال ديگر به بمب اتمی دست می‌يابد. بنابر اين بايد انتظار داشت كه انفجارات، ويروسها و حوادث عجيب ديگری از سوی آنان و هم پيمانانشان روانه‌ی تهران شود. اين را هم بايد انتظار داشت كه هول و ولای تهران در برزخ وحشت از حمله‌ی خاموش و اميد به "گوهر تابناك" آن را به واكنشهای عصبی‌تر، خطرناك تر و حساب نشده تری بكشاند.