ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Sat, 06.08.2011, 21:38
پیرامون سازمان جمهوری‌خواهان ایران

اسفندیار طبری
بیژن حکمت به برخی از انتقادهای من در رابطه با بیانیه پایه گذاری سازمان جمهوری خواهان ایران پاسخ‌هایی داده است که ضمن تشکر لازم می‌بینم به آن اشاره‌ای کرده باشم.

- پذیرش رنگارنگی جنبش در بیانیه کاملا روشن است، اما انتقاد من به این بود، که دو گرایش طرفدار و مخالف قانون از برجستگی بیشتری برخوردار نیست و این تنها نگرش برخی از جریانهای اپوزیسیون به جنبش است. البته می‌توان چنین نگریست اما چنین نگرشی ناشی‌ از چه واقعیتی است؟

- مفهوم «دمکراسی دینی» که بیژن حکمت به آن اشاره کرده است، حتا برای اصلاح طلبانی که آن را عنوان می‌کنند ناروشن است. بنابرین هیچ لزومی ندارد خود را در مقابل آن قرار دهیم. اگر گرانیگاه «دموکراسی‌ دینی» دمکراسی و نه دین باشد، باید از آن استقبال کرد و آن را امکانی برای تکامل دمکراسی برشمرد. مهمترین پل گذار به دمکراسی استقلال قوه قضاییه است. خود را رو در روی «دمکراسی دینی» قرار دادن، همان مرزبندی به شکل منفی است که بخش‌ بزرگی از نیروهای سنتی و اصلاح طلب را از ما دور می‌سازد. من در جنبش دمکرتیک مردم ایران به طور عمده این دو گرایش را، یعنی «گرایشی که خود را در چهار چوب قانون اساسی جمهوری اسلامی با تفسیری تعدیل یافته به سود حقوق و آزادی‌های مردم و زیر شعار اجرای بی تنازل قانون اساسی بیان می‌کند و گرایش دیگری که خواهان گذر از جمهوری اسلامی به نظامی دموکراتیک است»، نمی‌بینم، بلکه به طور عمده تنها یک گرایش آزادی خواهانه که به دنبال حقوق دمکراتیک مردم است.

این که «کوتاه مدت» در چهارچوب نظام جمهوری اسلامی، بدون «قدرت سیاسی» ولی‌ فقیه با انتخابات آزاد و استقلال قوه قضاییه بتوان به بخش بزرگی از حقوق دمکرتیک مردم رسید، نباید با برجسته کردن این دو گرایش، ناممکن تعبیر شود. نظام جمهوری اسلامی را نباید با ولی‌ فقیه یکی‌ دانست. امروز بسیاری از فقها در وجود چنین نهادی تردید دارند. شما که همانگونه که در بیانیه اشاره کرده اید، از «موسوی در چهارچوب نظام جمهوری اسلامی» نیز حمایت می‌کنید ولی در عین حال خواهان گذر از جمهوری اسلامی می‌باشید، خود را نماینده کدام دو گرایش ویژه‌ای که اشاره کرده‌اید می‌دانید؟

- این درست است که اجرای بی‌ تنازل قانون اساسی راهبردی برای اتحاد مستحکمی بین گرایش‌های جنبش سبز نیست. ولی‌، انتقاد من این بود، که آیا مرکزی کردن «تنازل به قانون» می‌تواند راهبردی برای این اتحاد باشد؟ به نظر من هر دو ایده، التزام یا تنازل به قانون نمی‌تواند «خاستگاهی برای جنبش دمکراتیک مردم باشد، بلکه تغییر قانون اساسی نتیجه بدیهی‌ تکامل آن جنبش است. انقلاب بهمن ۵۷ نیز انقلابی بر ضد قانون اساسی نبود بلکه انقلابی برای رسیدن به آزادی. این هم بدیهی‌ است که یک جنبش برای رسیدن به آرمان‌های خود همواره مجبور به رفتارهای فراقانونی است. چنین رفتارهایی نیز مجبور است رژیم برای سرکوب جنبش داشته باشد.

- آخرین بیانیه آقایان موسوی و کروبی به عنوان منشور جنبش سبز و « راه سبز امید»، که حداقلی برای آن تعیین کرده است. همانطور که شما هم اشاره کرده‌اید، جنبش سبز جریانهای متفاوتی را شامل است که تا به امروز همه این جریانها از این منشور حمایت کرده‌اند. من در این منشور یک استرتژای یا برنامه درازمدتی نمی‌بینم. به همین دلیل نمی‌توان از مخالفت یا موافقت سخن گفت. تنها این آرمان کلی‌ احترام به حقوق فردی و آزادی دمکراتیک می‌تواند نقطه اتصال همه ما باشد.

- لازم است که به نکته‌ای اشاره شود که در بیانیه سازمان بسیار مبهم به نظر می‌رسد: «انتخابات آزاد از نگاه ما معطوف به وضعیتی است که جمهوری اسلامی امکان اعمال اراده خود را ندارد و در تعادل نیروی معینی که در نتیجه گسترش و پیشرفت مبارزات مردم پدید می‌آید، ناچار به بستن قرار دادی با اپوزسیون بر فراز قانون اساسی موجود است. این راهکار امکان عبور مسالمت آمیز به دمکراسی را فرآهم می‌آورد و از فرو رفتن جامعه در جنگ داخلی و یا فروپاشی و خشونت جلو گیری می‌کند.» پرسش‌هایی که مطرح می‌گردند می‌توانند از این نوع باشد: آیا انتخابات آزاد با حذف دخالت و قدرت سیاسی ولی‌ فقیه ولی‌ در چهارچوب قوانین موجود ممکن است؟ منظور از قرارداد چیست و آیا این قرارداد که بر «فراز» قوانین موجود است احتیاجی به ناظران بی‌ طرف ندارد؟ اگر دارد این ناظران چه کسانی‌ هستند اگرکه قرارداد بر اساس قوانین مورد قبول طرفین نباشد؟ نماینده اپوزیسیون در بستنن قرارداد کیست؟

- در پایان، من همانطور که بیژن حکمت هم به آن اشاره کرده است، تفاوت عمده بین «اتحاد جمهوری‌خوهان» و «سازمان جمهوری خوهان» را در «سازمان» و اتحاد بودن آن می‌بینم. در «اتحاد جمهوری خوهان» نگرش‌های سیاسی بسیار متفاوتی موجود است که می‌تواند آزمونی کوچک برای دمکراسی و احترام به یکدیگر باشد. با توجه به پاسخ‌های بیژن حکمت می‌توان به این نتیجه رسید، که افکار سیاسی سازمان جمهوری‌خواهان چندان دور نیست که دلیلی‌ برای جدایی باشد. در اتحاد جمهوری خواهان، در حال حاضر مجموعه‌ای از افکار و نگرش‌های سیاسی بسیار متفاوتی وجود دارند که مهمترین حلقه مشترک همان اعتقاد به دمکراسی و مبارزه مسالمت آمیز است که همه امکانات سیاسی را برای رسیدن به حقوق مردم در نظر دارد.آن گونه که من فهمیده‌ام این طرز تفکر «سازمان» و «اتحاد» جمهوری‌خواهان را به هم پیوند می‌دهد.