ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Sun, 29.05.2011, 22:08
عضویت فلسطین در سازمان ملل

شهلا صمصامی
بهار ۲۰۱۱ به بهار آزادی معروف شده است. تلاش برای آزادی و دموکراسی در خاورمیانه و شمال آفریقا در تاریخ بعنوان آغاز دورانی نوین، نه تنها در این منطقه، بلکه در جهان خواهد بود. خاورمیانه سالیان درازی است که در آتش خشونت، ستم و استبداد می‌سوزد. شاید هرگز تصور نمی‌رفت که اگر جنبشی در این منطقه بپا خیزد، صلح آمیز، از جانب جوانان و برای برقراری آزادی و دموکراسی خواهد بود. شاید منصفانه‌تر باشد که سال ۲۰۰۹ را بخاطر بیاوریم و میلیون‌ها نفر ایرانی راکه در تظاهرات صلح آمیز در اعتراض به انتخابات ریاست جمهوری به خیابان‌ها ریختند و نیز یادجوانانی مانند ندا‌ها و سهراب‌ها راکه جان خود را در این راه از دست دادند، گرامی بداریم. این جوانان و آن جوان دست فروش تونسی همانند کاوه آهنگری بودند که این بار با مرگ خود به مقابله با ضحاک رفتند و با خاموش شدن خود، صدای مبارزه و آزادی خواهی را بلند کردند.

مبارزات در خاورمیانه و شمال آفریقا ادامه دارد. برای دسترسی به آزادی و دمکراسی راه درازی در پیش است، ولی چهرهٔ این منطقه دگرگون شده است. دیگر مشکل است به خاور میانه نگاه کنیم و تنها کلمه تروریست به ذهنمان بیاید. خاور میانه یک چهره جوان، صلح جو، آگاه، مبارز و خواهان آزادی بخود گرفته است.

جنبش ۱۵ مارچ

این چهرهٔ نوین به مناطق اشغالی فلسطین نیز نفوذ کرده است. برای سالیان دراز چه در اسرائیل و چه در فلسطین نیروی حاکمه‌‌ همان نیروهای ۱۹۴۶ بود. امروز به ویژه در مناطق اشغالی فلسطین تغییرات مهمی بوجود آمده است.

«فادی قوران»، چهرهٔ جدید خاور میانه است. این جوان ۲۳ سالهٔ فلسطینی از دانشگاه «استانفورد» در رشته فیزیک و روابط بین الملل فارغ التحصیل شده و به مناطق اشغالی بازگشته است. تعهد او نه به فتح است و نه به حمس. وی خود را متعلق به نسل «فیس بوک» که «حسنی مبارک» را از کار برکنار کرد می‌داند. «قوران» و دوستان و پیروان او همچنین معروف به «جنبش ۱۵ مارچ» هستند. این جوانان در ۱۵ مارچ در کرانه‌های غربی و غزه دست به تظاهرات صلح آمیز زده و در میدان «رامالا» جمع می‌شوند. این جوانان آینده‌ای صلح آمیز می‌خواهند. یکی دیگر از این مبارزان جوان «فادی اِل سالامین» است. وی از جمله داوطلبانی است که نوجوانان فلسطینی و اسرائیلی را تابستان در ایالت «می‌ن» در آمریکا دور هم جمع می‌کند. این برنامه به «هسته‌های صلح» معروف است. در چند سال گذشته «فادی» در آمریکا و سایر کشور‌ها به کنفرانس‌های بین المللی رفته و بعنوان یک رهبر جوان فلسطینی اهمیت ویژه‌ای یافته است. او این روز‌ها بیشتر وقت خود را در زادگاهش «هبران» بسر می‌برد و مشغول سازماندهی جنبش «۱۵ مارچ» است. وی می‌گوید: «من برخی از رهبران «می‌دان تحریر» را در کنفرانس در قطر ملاقات کردم. آن‌ها همه تحصیلکرده، بی‌تظاهر، ولی لزوماً ثروتمند نیستند. آن‌ها می‌کوشند راه مبارزات را در جریان مبارزه پیدا کنند. آن‌ها می‌کوشند ببینند چه راه‌هایی ثمربخش است.

برنامه کنونی جوانان فلسطینی اینست که یک اتحاد واقعی بین همه فلسطینی‌ها بوجود آورند. انتخابات آزاد، هدف بعدی است. شعار آن‌ها اینست: ابتدا سازمان دهی، سپس ایجاد دستگاههای ادرای. این جوانان خود را متعلق به نسل «می‌دان تحریر» می‌دانند و برای اسرائیل مشکل خواهد بود که این واقعیت را نادیده بگیرد. زیرا از ۱۹۶۷ که اسرائیل این سرزمین‌ها را اشغال کرد، ناسیونالیسم فلسطینی بیشتر خود را به فرم اعمال تروریستی، سازش ناپذیری، فساد و رشوه خواری نشان داده است. جنبش‌های فلسطینی کمتربعنوان یک عملیات غیر خشونت آمیز دیده شده است.

شاید روزی برسد که ده‌ها هزار جوان فلسطینی علیه ادامه اشغال سرزمین‌های خود و اسکان دادن اسرائیلی‌ها دست به تظاهرات صلح آمیز بزنند. در مقابل، جاده‌هایی که متعلق به فلسطینی هاست ولی تنها برای اسرائیلی‌های اسکان داده شده باز است، بنشینند. و یا در اعتراض به لوله‌های آبی که بروی فلسطینی‌ها بسته شده است راه پیمائی صلح آمیز کنند. این امکان وجود دارد که اسکان دهندگان که مسلح هستند با خشونت با آن‌ها روبرو شوند.

«فادی قوران» می‌گوید: «من به آن صحنه‌هایی می‌اندیشم که سگ‌ها را بطرف «مارتین لو‌تر کینگ» و سایر تظاهر کنندگان «بیرمنگهام»‌‌ رها کردند. من به آن کتک زدن‌ها فکر می‌کنم. شاید آن چیزی بود که آمریکایی‌ها را وادار کرد عدالت خواهی «مارتین لو‌تر کینگ» را ببنیید. ما حاضریم جانمان را بخطر بیاندازیم. من امیدوارم که ما آن اندازه تحصیل کرده نیستیم که شجاع نباشیم».

مرزهای ۱۹۶۷

پرزیدنت اوباما در سخنرانی خود در مورد جنبش‌های آزادی خواهی در کشورهای عربی، مرد جوان تونسی را به «رُزاپارکز» و سایر قهرمانان مبارزات حقوق مدنی در آمریکا مقایسه کرد. اوباما در عین حال به اهمیت صلح بین فلسطین و اسرائیل اشاره کرده و اصولی را که باید در مذاکرات رعایت شود توضیح داد. از جمله در مورد مرزهای پیش از ۱۹۶۷ گفت: «آمریکا معتقد است که مذاکرات باید به ایجاد دو کشور با مرزهای دائمی بین فلسطین با اسرائیل، اردن و مصر منتهی شود». وی گفت: «ما معتقدیم که مرزهای بین اسرائیل و فلسطین باید بر اساس حدود و مرزهای ۱۹۶۷ با معاوضات مورد توافق طرفین بوده و باینگونه مرزهای مطمئن و شناخته شده برای هر دو کشور بوجود خواهد آمد». اوباما اضافه کرد که: «مردم فلسطین باید حق داشته باشند بر خود حکومت کنند و در یک کشور مستقل بتوانند به توانائی‌های خود دست یابند.»

اشاره به مرزهای ۱۹۶۷ اگر چه در دهه گذشته بار‌ها از جانب رؤسای جمهور دیگر آمریکا در پشت درهای بسته مطرح شده بود، ولی این اولین بار بود که رئیس جمهور امریکا بطور آشکارا و بعنوان بخشی از سیاست خارجی این کشوردر این مورد صحبت می‌کرد.

سخنرانی اوباما روز پیش از ورود نتانیاهو به واشنگتن بود. و ی و دولت اسرائیل عکس العمل بسیار منفی نسبت به سخنان اوباما نشان دادند. نتانیاهو بازگشت به مرزهای پیش از ۱۹۶۷ را عملی غیر قابل دفاع خواند و در ملاقات سرد و غیر دوستانه‌اش با اوباما پیشنهادات وی را رد کرد.

نتانیاهو در سخنرانی‌ها و مصاحبه‌هایش از جمله سخنرانی در کنگرهٔ آمریکا شرایطی برای صلح گذاشت که حتا تند‌تر از گذشته بود و بنظر مفسران سیاسی شانس هر نوع مذاکره با فلسطینی‌ها را غیر ممکن می‌سازد.

سه مسئله اساسی که همیشه مورد اختلاف بوده عبارتند از تعیین مرزهای آینده بر اساس محدوده ۱۹۶۷، انتخاب اورشلیم شرقی بعنوان پایتخت کشور آیندهٔ فلسطین و بازگشت آوراگان به سرزمین‌های خویش.

این مواردی است که از جانب برخی نخست وزیران پیشین و مردم صلح دوست اسرائیل مورد قبول بوده است. ولی نتانیاهو بطور مشخص این شرایط را رد کرد و گفت اسرائیل یک کشور یهودی است و در آن بروی تمام یهودیان دنیا باز است. ولی بازگشت فلسطینی‌ها تنها به منطقه‌ای که فلسطین نامیده می‌شود امکان پذیر است. در نظر داشته باشیم که یهودیانی که به اسرائیل مهاجرت می‌کنند، غالباً در سرزمین‌های متعلق به فلسطینی‌ها اسکان داده می‌شوند. خانه سازی در این مناطق فلسطینی از جمله در اورشلیم شرقی بسرعت زیادی ادامه دارد.

شرط دیگری که نتانیاهو گذاشته است اینست که بهیچ وجه با حمس مذاکره نخواهد کرد. نتانیاهو در سخنرانی‌اش در کنگره گفت: ما حاضریم با محمود عباس بر سر میز مذاکره بنشینیم، ولی هرگز جائی برای حمس در این مذاکرات نیست. دولت اسرائیل سال‌ها ادعا می‌کرد که مذاکره با فلسطینی‌ها بی‌نتیجه است زیرا در داخل، آن‌ها با هم اختلاف دارند. حالا که فلسطینی‌ها به یک اتحاد ملی رسیده‌اند، اسرائیل آنرا مانعی برای مذاکرات صلح می‌داند.

یکی از خواسته‌های مهم فلسطینی‌ها، بویژه جوانان و کسانی که طرفدار مبارزات صلح آمیز هستند، ایجاد یک اتحاد ملی بود. مردم فلسطین امروز احساس غرور می‌کنند که بین فتح و حمس اتحادی بوجود آمده است. احساسات ناسیونالیستی فلسطینی‌ها به آن‌ها نیرو و انرژی می‌دهد. جوانانی مانند اعضاء طرفداران «۱۵ مارچ» نمی‌خواهند حمس بعنوان یک گروه تروریستی شناخته شود. دولت اسرائیل می‌گوید که حمس در اساسنامهٔ خود نه تنها اسرائیل را برسمیت نمی‌شناسد، بلکه خواهان نابودی این کشور است. فلسطینی‌ها می‌گویند باید به رفتار و اعمال حمس در این چند سال گذشته نگاه کرد. عناصر صلح جو و میانه رو توانسته‌اند خط مشی این گروه را تغییر دهند. فلسطینی‌ها می‌گویند حتا اگر حمس اسرائیل را برسمیت بشناسد تغییری در سیاست اسرائیل بوجود نخواهد آمد. همچنانکه گروه‌های دیگر فلسطینی در گذشته اسرائیل را برسمیت شناختند، ولی اشغال نظامی، اسکان دادن مهاجران یهودی و فشارهای سیاسی و اقتصادی ادامه یافته است. از شرایط دیگری که اسرائیل برای تشکیل دولت آیندهٔ فلسطین قرار می‌دهد اینست که این مناطق کاملاً خلع سلاح باشند.

از شرایط جدید دیگری که نتانیاهو گذاشته این است که تمام گروه‌های فلسطینی بایداسراییل را به عنوان یک دولت وکشور یهودی به رسمیت بشناسند. «حنان اشواری» زن مبارز فلسطینی در این زمینه می‌گوید: «هیچ کشور دیگری در دنیا بر اساس مذهب و یا‌نژاد تقاضای شناسایی نمی‌کند. این خواسته نتانیاهو کاملا نژادپرستانه و غیرقانونی است، بویژه که بهانه‌ای برای اخراج فلسطینی‌هایی است که هنوزدر اسراییل زندگی می‌کنند و قرن‌ها این سرزمین فلسطینی بوده است».

نتانیاهو در سخنرانی خود به جنبش‌های اخیر در کشورهای عربی و شمال آفریقا اشاره کرد و گفت این مبارزات علیه رژیم‌های این کشور‌ها بود، نه اسرائیل. وی همچنین از حقوق مردم این منطقه برای دست یافتن به آزادی و دموکراسی دفاع کرد. یک مفسر خاور میانه گفت: «پرسشی که مطرح است اینست که چرا مردم فلسطین نمی‌توانند چنین حقی داشته باشند.»

در این چند سالهٔ اخیر، بویژه مردم غزه تحت فشارهای اقتصادی و سیاسی بسیاری بوده‌اند. ادامهٔ خصومت بین حمس و اسرائیل و محاصرهٔ اقتصادی و نظامی اسرائیل صدمات زیادی به مردم وارد کرده است. تنها مرزی که غزه با دنیای خارج دارد در منطقه‌ای بنام «رافاه» در مصر است. تا زمانی که مبارک بر سر کار بود این راه تنها در موارد بسیار محدود مانند جنگ و برای کمک‌های پزشکی چند ساعتی باز می‌شد. یکی از نتایج انقلاب مصر این بود که مردم از دولت خواستند این مرز را با غزه باز کند. فشارهای مردم مصر بالاخره به نتیجه رسید و از روز ۲۵ می‌، این مرز هر روز از ۹ صبح تا ۵ بعد ازظهر به غیر از جمعه و تعطیلات رسمی بروی مردم غزه باز می‌شود. این تحول بسیار مهمی در زندگی مردم این منطقه است.

عضویت فلسطین در سازمان ملل

محمود عباس ضمن مقاله‌ای در «نیویورک تایمز» برنامه فلسطینی‌ها را در مورد مراجعه به سازمان ملل و تقاضای عضویت در سپتامبر امسال توضیح می‌دهد.

وی می‌نویسد: «۶۳ سال پیش یک پسر ۱۳ ساله فلسطینی مجبور شد خانه‌اش را ترک کرده و با خانواده‌اش به سوریه فرار کند. وی در یک چادر برزنتی که به تمام آوارگان اختصاص داده شده بود مسکن گزید. اگر چه او و خانواده‌اش برای چندین دهه آرزوی بازگشت به خانه و وطن خویش را داشتند، ولی ابتدایی‌ترین حقوق انسانی آن‌ها نفی شد. داستان آن پسر بچه همانند بسیاری از فلسطینی‌ها، داستان من است.

در این ماه، در حالیکه ما سال دیگری از اخراج را که «فاجعه» می‌نامیم بیاد می‌آوریم، مردم فلسطین دلیلی برای امید دارند. در سپتامبر در جلسهٔ شورای امنیت سازمان ملل ما تقاضا خواهیم کردکه کشور فلسطین بر اساس مرزهای ۱۹۶۷ شناخته شده و بعنوان یک عضو کامل در سازمان ملل پذیرفته شود.

بسیاری می‌پرسند در حالیکه اشغال اسرائیل همچنان ادامه دارد، این شناسائی چه ارزشی می‌تواند داشته باشد. ما معتقدیم که چنین عملی دارای ارزش بسیاری برای همهٔ فلسطینی هاست. چه آن‌ها که در سرزمین خود، چه آن‌ها که در تبعید و چه آن‌ها که تحت اشغال زندگی می‌کنند.
مهم است که بخاطر بیاوریم آخرین باری که مسئله کشور شدن فلسطین در شورای امنیت مطرح شد در نوامبر ۱۹۴۷ بود. در آنزمان این سئوال در مجمع بین المللی مطرح شد که آیا وطن ما باید جدا شده و به دو کشور تقسیم شود و جواب مثبت بود. کمی پس از آن بود که فلسطینی‌های عرب از خانه‌های خود رانده شدند تا یک اکثریت یهودی بتواند کشور آیندهٔ اسرائیل را بوجود آورد. در آنزمان ارتش عرب‌ها دخالت کردند. جنگ و اخراج‌های بعدی ادامه یافت. در حقیقت فرزاندان‌‌ همان فلسطینی‌های رانده شده بودند که در یکشنبه در حالیکه بطور سمبولیک کوشیدند به خانه‌های خویش باز گردند توسط اسرائیلی‌ها هدف گلوله قرار گرفته و زخمی شدند.

در ۱۴ می‌۱۹۴۸ دقایقی پس از آنکه کشور اسرائیل بوجود آمد، آمریکا آنرا برسمیت شناخت، در حالیکه تشکیل یک کشور فلسطینی همچنان وعده‌ای بانجام نرسیده است.

راه یافتن فلسطین به سازمان ملل، راه را برای بین المللی شدن این اختلاف، بعنوان یک مسئله قانونی، نه یک موضوع سیاسی باز خواهد کرد. همچنین بما اجازه خواهد داد که دعاوی خود را علیه اسرائیل در سازمان ملل، سازمان‌های حقوق بشر و دادگاههای بین المللی مطرح کنیم.

کوشش ما برای شناخته شدن بعنوان یک کشور، نباید بعنوان یک نمایش خطرناک تلقی شود. ما زنان و مردان بسیاری را طی این سال‌ها از دست داده‌ایم که حالا بخواهیم تأ‌تر بازی کنیم! ما اکنون به سازمان ملل می‌رویم که حق خود را برای زندگی آزادانه در تنها ۲۲ درصد از خاک وطن تاریخیمان پیدا کنیم. زیرا ما ۲۰ سال است که با دولت اسرائیل مذاکره کرده‌ایم، بدون اینکه به هیچ نتیجه‌ای در مورد تشکیل دولت مستقل خود دست یابیم. ما نمی‌توانیم برای همیشه صبر کنیم که اسرائیل زمینهای بیشتری را در کرانه‌های غربی ضبط کرده و مانع دسترسی فلسطینی‌ها به خاک خود و مراکز مقدسشان، بویژه اورشلیم باشد. نه فشارهای سیاسی و نه وعده‌های پاداش آمریکا، به اسکان دادن یهودیان خاتمه نداده است.

مذاکرات، انتخاب اول ماست. ولی بجهت شکست آن‌ها، ما اکنون مجبوریم به جامعه بین المللی روی آوریم که ما را کمک کنند تا بتوانیم پایانی صلح آمیز و عادلانه در این دعوا و اختلاف داشته باشیم. یکپارچگی و اتحاد ملی فلسیطین یک اقدام سمبولیک در این زمینه است. بعکس آنچه نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل ادعا می‌کند، انتخاب بین اتحاد ملی فلسطین و یا صلح با اسرائیل نیست. این انتخاب بین راه حل تشکیل دو کشور و یا مستعمره نشینی است. بر خلاف تمام کوشش‌های اسرائیل در ممانعت از عضویت ما در جامعهٔ جهانی، اکنون ما تمام پیش شرط‌های لازم را که در کنوانسیون ۱۹۳۳ برای تشکیل یک دولت و کشور مستقل ذکر شده است فراهم کرده‌ایم. جمعیت دائمی ما فلسطینی است که حق خود مختاری آن‌ها بار‌ها توسط سازمان ملل و همچنین دادگاههای بین المللی در سال ۲۰۰۴ به رسمیت شناخته شده است و محدودهٔ خاک ما با مرزهای ۱۹۶۷ شناخته شده است، اگر چه تحت اشغال اسرائیل است.

ما می‌توانیم با ملت‌های دیگر رابطه داشته و در حال حاضردر بیش از ۱۰۰ کشور دنیا سفارتخانه و یا مراکزی داریم. بانک جهانی، صندوق بین المللی و اتحادیه اروپا همگی پذیرفته‌اند که سازمان‌های بنیادین ما بدرجه‌ای پیشرفت کرده‌اند که هم اکنون آمادگی برای یک دولت و کشور مستقل شدن را داریم. تنها تحت اشغال بودن است که مانع رسیدن به توانائی‌هایمان می‌باشد و هیچ چیز دیگر سر راه ما برای شناسائی توسط سازمان ملل نیست.

کشور مستقل فلسطین قصد دارد ملتی دوستدار صلح و متعهد به رعایت حقوق بشر، دموکراسی، حکومت قانون و اصول منشور سازمان ملل باشد. زمانیکه وارد سازمان ملل شویم، دولت ما آمادهٔ مذاکره با اسرائیل در مورد مسائل اساسی مورد اختلاف خواهد بود. بخش کلیدی از این مذاکرات یافتن راه حل برای آوارگان فلسطینی بر اساس قطعنامه ۱۹۴ مجمع عمومی است که در سال ۱۹۴۸ بتصویب رسید.

فلسطین بعنوان یک کشور عضو سازمان ملل که سرزمینش توسط کشور دیگری اشغال نظامی شده است مذاکره خواهد کرد و نه بعنوان مردم نابود شده‌ای که حاضرند هر نوع شرایطی را که در مقابل آن‌ها گذاشته می‌شود قبول کنند.

ما از تمام ملت‌های دوست و صلح‌جو می‌خواهیم که ما را در رسیدن به آمال ملی خودمان یاری کرده، دولت فلسطین را بر اساس مرزهای ۱۹۶۷ تأیید کنند و از عضویت ما سازمان ملل حمایت نمایند. تنها اگر جامعهٔ بین المللی به وعده‌ای که ۶ دهه پیش بما داد عمل کند و تضمین دهد که یک راه عادلانه برای فلسطینی‌های آواره بوجود خواهد آورد، می‌توان آینده‌ای شرافتمندانه، همراه با امید برای مردم ما جستجو کرد.