ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Wed, 13.07.2005, 14:42
ديكته‌ای كه نوشته شد

کیوان صمیمی
مدیر مسئول "نامه"
.(JavaScript must be enabled to view this email address)
چهارشنبه ٢٢ تير ١٣٨٤

بايد بهار در چشم كودكان جاده ري
سبز و شكفته و شاداب
بايد بهار را بشناسند
بايد كه دست‌های خسته بياسايند
بايد جواديه بر پل بناشود ، پل اين شانه‌های ما
بايد كه رنج را بشناسيم
وقتی كه دختر رحمان با يك تب دو ساعته می‌ميرد
بايد كه رنج را بشناسيم
كاستن از آلام و رنج‌های ديگران، زيباترين كاری است كه انسان می‌تواند انجام دهد. رعايت حقوق ديگران اخلاقی‌ترين كار است اما مبارزه برای برقراری عدالت و برای اين‌كه ديگران به حقوقشان برسند و از آنان رفع ظلم و رنج شود فوق اخلاق است ؛ ايثار است و عشق‌ورزی و فدايی شدن. گل‌سرخی شدن كه عطرش به مشام هر آن‌كه از جنس مهربانی است می‌رسد، فدايی انسان شدن، فانی فی‌الله شدن و غرق در هستی شدن. ما سوسياليست‌ها مثل آن گلسرخی كه پرپرش كردند تلاش برای برقراری عدالت اجتماعی، محور اصلی حركتمان است. عدالت ، همه حرف همين‌جاست.
گروه‌های سياسی همه و همه از راست تا چپ، از سنتی تا مدرن، از ايدئولوژيك تا سكولار و خلاصه هر جناح و محفلی كه می‌خواهد نظر مردم را جلب كند، شعار عدالت سر می‌دهد. جلب شدن نظر مردم به شعار عدالتخواهی و رفع فقر، به نحو روشنی خود را در انتخابات اخير نشان داد. البته قابل توجه است كه جذب شدن سريع مردم و به‌خصوص اقشار آسيب‌پذير به شعار فقر‌زدايی و عدالتخواهی در اين انتخابات ، نشانه بارزی از عدم توفيق ٢٦ ساله جمهوری اسلامی در تحقق شعار كليدی‌اش يعنی "برابری، برادری، حكومت عدل علي" است. عدم تحقق شعار "آزادي" هم حديث مفصل ديگری است كه بماند.
به هر صورت محصول انتخابات اخير، رييس‌جمهوری است كه تعهد كرده تا عدالت اجتماعی را برقرار كند ، و چه بهتر.
همه حرف ما و خواست اصلی ما و همه آنان كه رنج را می‌شناسند ساليان درازی است كه اجرای عدالت است. بايد كه رنج را بشناسيم و بايد كه دست‌های خسته بياسايند. البته كه عدالت، در دل خود آزادی را هم دارد؛ عدالت ايفای حقوق مردم است و آزادی هم يكی از حق‌هاست. اجرای عدالت شعار اصلی رييس‌جمهور منتخب است و همگی در انتظار تحقق آن هستند ولی آن در صورتی محقق خواهد شد كه رويكرد دولت آينده و حاكميتِ يكپارچه شده، از هم اكنون چشم‌اندازی كارشناسی شده و شفاف داشته باشد. لازمه اين‌كه مردم و كارشناسان باور كنند كه برنامه‌های پيشنهادی در جهت اجرای عدالت اجتماعی خواهد بود اين است كه بتوانند به‌طور روشن از سياست‌های اقتصادی و اجتماعی مطلع شده و آزادانه به بررسی و نقد و تكميل آن بپردازند. اين نگرانی وجود دارد كه دولت با بهره‌مند شدن از افزايش چشمگير در آمد نفت و در جهت راضی كردن موقتی زحمتكشان، به‌جای تدوين برنامه‌ای عادلانه به اجرای رويّه صدقه روی‌آوَرَد و با دادن سوبسيد و روش‌های مشابه، پول نفت را بر سر سفره‌های كوتاه مدت مردم تقسيم كند. نگرانی ديگر روی آوردن دولت و حكومت به اجرای عدالت آمرانه است. احتمالاً اين تفكر در برخی حكومتيان وجود دارد كه برای رسيدن به هدف زيبای عدالت، از هر وسيله‌ای می‌توان استفاده كرد. چنانچه از روش‌هايی كه ناقض عدالت است (از جمله روش‌هايی كه آزادی انسان را سلب می‌كند و در نتيجه، عادلانه نيست) برای برقراری عدالت استفاده شود، بديهی است كه نقض غرض شده است و نتيجه عملی اين نوع نقض غرض نيز در تجربه سقوط حكومت شوروی ديده شد.
بر اساس همين نگرانی‌ها و موارد ديگری از اين دست بود كه روشنفكران، دلسوزانِ ملك و ملت، بسياری از معتدلين داخل حكومت و حتی شمار زيادی از مراجع و مدرسين دينی خواهان روی‌كار آمدن دولتی غير تندرو و معتقد به رويّه آزادانه كارشناسی مسايل بودند. اين اجماع وسيع، كاملاً غير دستوری و نشان از ضرورتی داشت كه منافع ملی كشور در آن ديده می‌شد. حتی در بسياری محافل روشنفكری تحليل می‌شد با توجه به اين‌كه حفظ نظام جمهوری اسلامی هدف اصلی حكومت است، در اين راستا نيز پشتيبانی از انتخاب رييس‌جمهوری معتدل و غير تندرو، نظر غالب حكومتگران خواهد بود. در حالی‌كه نتيجه انتخابات خلاف انتظار اكثريت تحليلگران ( از جمله نگارنده كه پيش‌بينی خود را طی يادداشتی منتشر كرد) بود. تا جايی كه برخی سياسيون، پس از انتخابات اعلام كردند : كشتيبان را سياستی دگر آمده است. به‌هر حال اين انتخابات هم به پايان رسيد و طی حدود يك سالی كه اكثر جريانات سياسی، درگير مباحث و فعل و انفعالات مربوط به آن بودند تحليل‌های مختلفی ارايه شد، مباحث زيادی به ميان كشيده شد، در اكثر جناح‌ها صورتبندی‌های جديدی رخ نمود و در يك كلام همگی فعالين سياسی ديكته‌ای طولانی نوشتند و هيچ‌يك هم نمی‌توانند و نمی‌توانيم ادعا كنيم كه ديكته‌مان تماماً بدون اشتباه بوده است.
حكومتِ يكدست شده بار بسيار سنگين‌تری را حمل خواهد كرد و به خصوص با انتظاراتی كه رييس‌جمهور منتخب در مورد برقراری عدالت اجتماعی ايجاد كرده است راهی بسيار ظريف و در عين‌حال سهل و ممتنع در پيش خواهد داشت. ممتنع است از اين زاويه كه اقشار زحمتكش و كارمندان تحت فشار، آگاه‌تر از اين هستند كه باگرفتن صدقه دست از مطالبات و حقوق حقه خود بردارند و شعار تحقق عدالت اجتماعی را به فرموشی سپارند. عدالت عظيم‌تر و عزيز‌تر از آن است كه در ابتدای امر به‌نظر می‌رسد و بنابراين اجرای آن هم به‌جز كمك‌گيری و استمداد از همه صاحب‌نظران و بررسی عميق همه تجارب ممكن نيست. عدل، به‌تعبير آن فيلسوف مسلمان چنان بلند مرتبه و محوری است كه حتی دين را با آن بايد سنجيد.
و اما سهل است از اين زاويه كه كافيست مجری عدالت اجتماعی بداند كه در اجرای عدالت تنها نيست. همين. در اين صورت او خواهد دانست كه ديگران هم در اين اجرا حقی دارند و خواهد دانست كه خرد جمعی نه تنها بهترين نتيجه را می‌دهد بلكه اصلاً پديده عدالت "اجتماعي" متعلق به "جمع" است نه فرد و گروه خاص. بنابراين اساساً حق جمع است كه درباره آن سوِال كند، اعلان نظر كند، نقد كند، پی‌گيری كند و باز خواست كند. بنابراين چنانچه دربِ سرای دولتِ مدعی اجرای عدالت اجتماعی بر پاشنه خرد جمعی بچرخد نيروهای عدالت‌طلب و آزادی‌خواه نيز كه كاستن از آلام و رنج مردم مرامشان است ياری‌اش خواهند كرد. آن‌گاه مردمی كه با "عدل" با آنان رفتار شود با "كرم" پاسخ خواهند داد و نه تنها قصورات مقصرين را خواهند بخشيد بلكه بر دفتر تقصيرات ٢٥ ساله آنان نيز قلم عفو خواهند كشيد.
اشارات فوق مختصری بود از آن‌چه گذشت و كاری كه حكومتيان می‌توانند انجام بدهند يا انجام ندهند ولی نكته آخر ، كاری است كه فعالين سياسی بيرون از حكومت می‌توانند در پيش بگيرند چون كار او آن است و كار من هم اين / عالم آرای است رب‌العالمين. حاصل اين ديكته كه در يكسال اخير نوشته شد پس از بازبينی و يافتن اشتباهاتی كه هر طيف از نيروهای آزادی‌خواه در آن داشته‌اند، علاوه بر رفع موارد اشتباه كه در دو هفته اخير يادداشت‌ها و تحليل‌های بسياری پيرامون آن نوشته شده و خواهد شد ، يك درس بزرگ بود. نكته جالبی كه در اين درس بزرگ مشاهده می‌شود اين است كه درس، همان درسی است كه به حكومتگران توصيه می شود ؛ يعنی توجه به خرد جمعی.
عاجل‌ترين نياز مخالفين قانونی و منتقدين جمهوری اسلامی ايجاد احزاب، كانون‌ها، سنديكاها و گروه‌های شفاف و علنی است كه در آن‌ها خرد جمعی حكمفرما بوده و تصميمات به شيوه‌ای دموكراتيك در آن‌ها اخذ شود. بايد پذيرفت بزرگ‌ترين نقيصه همه جريانات منتقد سياسی كه تاثير زيادی بر نتيجه انتخابات گذاشت، عدم تجمّع حول يك جبهه واحد بود كه آن نيز معلول فردگرايی‌ها و عدم توجه كافی به جمع‌گرايی است.