ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Sun, 10.07.2005, 16:57
هر کس می‌تواند یک کمی گنجی بشود!

رضا علامه‌زاده
يكشنبه ١٩ تير ١٣٨٤


وضعیت نگران کننده اکبر گنجی که فاصله‌اش تا مرگ ممکن است از حالا تا نشر این نوشته هم کمتر باشد همه اذهان آگاه ایرانی و غیر ایرانی را اشغال کرده است. چند گروه در ایران روز سه شنبه را برای یک گردهمائی اعتراضی در مقابل دانشگاه تهران انتخاب کرده‌اند. بسیاری با نشر و پخش اعلامیه و اطلاعیه و هشدار و جز اینها ادای دین می‌کنند و برخی با آگاهی به تنگی وقت راه‌های موثرتری را می‌جویند. دوست درد آشنائی در فکسی که همین دیشب برایم زد از من و همه کسانی که به هر دلیل امکان بیشتری برای نشر افکار و عقایدشان دارند خواست تا دیر نشده گامهای موثرتری برای نجات جان اکبر گنجی بردارند. او می‌نویسد: "گنجی کلید مبارزه با استبداد را پیدا کرده است. او می‌داند تنها شانس زنده ماندنش، هرچند اندک، در گرو اطلاع رسانی به مردم است. سلاح استبداد خاموشی است. استبداد از خاموشی مطبوعات، از خاموشی اهل قلم، از خاموشی روشنفکران و از بی تفاوتی مردم تغذیه و رشد می‌کند." در بخش دیگری از این نامه در مورد اعتصاب غذای شجاعانه گنجی آمده است که: "گنجی نه تنها خامنه ای و رژیم اسلامی را به رویاروئی دعوت کرده است بلکه با اینکار اپوزیسیون داخل و خارج کشور را هم به آزمون می‌طلبد. باید نشان داد چند مرده حلاجیم. باید به هر طریق که می‌توانیم خاموشی را بشکنیم و وضعیت گنجی را به اطلاع جهانیان برسانیم. زنده ماندن گنجی و سربلند درآمدنش از این مصاف مرگ و زندگی به صورت مستقیم به بزرگی رقم آدمهائی بستگی دارد که در سراسر جهان از وضعیت او آگاهند."
این دوست دردآشنا آنگاه راهکارهائی را برای موثرتر کردن دفاع از اکبر گنجی توصیه می‌کند که شاه بیتش این است: "سازمانگری یک اعتصاب غذای محدود همراه با تحصن در برابر ساختمان پارلمان اروپا در بروکسل توسط چهره‌های سرشناس هنری، فرهنگی، سیاسی و فعالین ایرانی دفاع از حقوق بشر برای کشاندن وضعیت اکبر گنجی به رسانه‌های پر بیننده بین المللی."
من حالا چرا با این تفصیل از این نامه حرف می‌زنم؟ به سادگی برای اینکه محتوای آن را قبول دارم و آماده‌ی پیوستن به هر جنبش اعتراضی در این زمینه هستم چرا که این کار را نه تنها دفاع از جان یک انسان شریف که به مراتب بالاتر از آن، یعنی دفاع از تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی ایران می‌دانم که در صدها زندان آشنا و ناآشنای سراسر ایران محبوسند و صدایشان به ما و جهانیان که هیچ به همبندان خودشان هم نمی‌رسد. دفاع از گنجی مبارزه آشکار با شخص خامنه‌ای است که خود را یکه تاز میدان استبداد دینی کرده است و گنجی به درستی در آخرین نامه‌اش رودروی او ایستاده. کار کوچکی نکرده است. سعیدی سیرجانی سالها پیش در توهین نامه‌ی مشهورش به خامنه‌ای همین کار را کرد و به ناچار جام شوکران را سرکشید. محسن سازگارا هم یک بار تیغ حمله را به سوی او گرفت و گرفتار عفریت مرگ شد هرچند معجزه وار تن بیمار و خسته اش را از چنگال آن بیرون کشید. بر گنجی حالا چه خواهد رفت قصه ای است که پایانش را تنها خود او یا خامنه ای و اعوان و انصارش نمی‌نویسند. ما هم در پایان بندی این فصل از کتاب می‌توانیم سهیم باشیم.
دوست دردآشنایم در پایان نامه‌اش می‌نویسد: "منتظر مرگ گنجی نباشیم. بجای آن بیائیم هر کدام یک کمی گنجی باشیم!"