ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Sat, 18.12.2010, 18:58
«عاشورای سبز»

افسانه بصیرت
عاشورای امسال پلیس بسیاری خیابان ها را با انبوه نیروها پرنمود، تمام نیروها را بسیج کرده، بسیاری خیابانهای مرکز را از بیم "سبزها" برروی دسته های سینه زنی بسته بود تا مبادا فریاد "مرگ بردیکتاتور" فضا را پرکند. حاکمیت بیشتر وحشت دارد که باز غافلگیر شود و بالاخره در گوشه کنارها شعارها داده شد. بعد از یکسال واندی معلوم شد در مبارزه با مردم باخته است، مردمی که در حدود سی سال قبل برای آزادی و عدالت انقلاب کردند و... که انقلابشان بازهم دزدیده شد. ولی این بار حکومت با نسلی دیگر با تجاربی انبوه روبروست. رعب و وحشت حاکم از میان رفته است بویژه که نیم دیگر جامعه "زنان" هم فعال شده است.

جمهوری اسلامی با تناقضات ساختاری خود از درون درمانده، رژیمی غاصب که درحال فروپاشی است، صدای ترک خوردن ساختارها بگوش می‌رسد، انسجام آن از میان رفته، با شعار اسلام به کشتار مسلمانان در روز عاشورا دست زده، این خرده مشروعیتش راهم از دست داده است. با درهم‌ریختگی کنونی درحال فروریزی است.

به جلسات روضه‌خوانی حمله می‌کند، آنهم در روز تاسوعا و عاشورا که شاه نکرد. جنون قدرت و ندانم‌کاری عنان از دست او خارج ساخته است، با انبوه زندانیانی که نمی‌داند با آنها چه کند، اصلاح طلبان را به بند کشیده، عملا قهرمانانی ساخته که از آزمون و خطا خوب درآمدند. نیروهای جوانتر حکومت که امروز آینده متعلق به آنان است، که فهمیده‌اند نقطه ضعف‌های نظام کجاست. که بیش ازهمه باید بدانان پرداخت، از آزادی اندیشه و بیان تا حقوق بشر و انتخابات آزاد و.... افرادی که جدا از فسیل‌های عقب‌افتاده حاکم بوده، اینها فهمیده‌اند ارتجاع صرف غیرقابل تحمل است. تنها گروهی "لومپن" را برای سرکوب دارد.

با نگاه این عقب افتاده‌ها و اسلام‌شان حتی مسلمانانی چون نهضت آزادی را تحمل نمی‌کند معلوم است اسلام معاویه را یدک می‌کشند، با زندانیان چنان می‌کند که در تاریخ ما شاید سابقه ندارد. به هیچ پرنسیپی و قانونی حتی قوانین خود پایبند نبوده که کارهاشان "توحش خالص" است. "آیا بالاخره انقلاب دارد فرزندان خودرا می‌خورد؟" وقتی بهزاد نبوی تا ابراهیم یزدی و حجاریان و....را ببند می‌کشد.

حکومتی که از سیاست داخلی تا خارجی همه را دربن بست است. عاشورای ۸۸ را سرخ کرد همانگونه که یزید ۱۴۰۰سال قبل عاشورای حسین را نمود و گور خود را کند، امروز از سایه خود هم می‌ترسد.

عاشورای سرخ امام حسین نهادینه شد و راه گریز را در کشورهای شیعه و مسلمان در برابر هر مستبدی تا مدتها بست و اینک "عاشورای سبز" راه گریز را با تداوم خود در محرم‌های آینده همزمان با عاشورای حسین دربرابر استبداد دینی خواهد بست.

در هر فرصتی که خیابانی بازشود، یاد و خاطره‌ی سال ۸۸ فورا زنده خواهد شد. سالی که مردم را مغول‌وار زدند و کشتند و بردند و به‌بند کشیدند، از پل پرت کردند با وانت پلیس از رویشان نه یکبار بلکه چند بار رد شدند و...، جمعیت را به رگبار بستند، به خوابگاه دانشجویان حمله کردند و... تا جاییکه قبح قتل و جنایت از میان رفت "به آمار کشتارها و جنایتها و سرقت و...در روزنامه‌ها رجوع کنید".

از این به بعد در هر عاشورایی انبوه مردم با شعار مرگ بر دیکتاتور نفس از نیروهای امنیتی با لباسهای مختلف خواهند گرفت. بویژه که خیابان انقلاب فورا "سبز" خواهد شد همانطور که موسوی و کروبی در آخرین درخواست راه پیمایی درسال گذشته از "میدان امام حسین تا میدان آزادی" درخواست راه‌پیمایی نمودند.

اگر اجازه می‌دادند در حدود ده تا بیست میلیون با مردم شهرستانها که می‌آمدند تاریخی تر از همیشه می‌شد و بلاخره روزی انجام خواهد شد، این بار نام این خیابان باشد که "سبز" شود، بعد از چند انقلاب که مردم ایران برای آزادی و دموکراسی کرده‌اند. مردم ایران صبرشان زیاد است تجربه نشان داده است. ولی در اولین فرصت ضربه را وارد می‌کنند آن روز دیر نیست که امروز همه فهمیده‌اند "خانه از کجا ویرانست".

رژیم غاصب در بحران‌های خود ساخته دست و پا می‌زند و بالاخره در فساد فروخواهد رفت، گندش همه جارا گرفته است، همه می‌دانند چه کسان و خانواده‌هایی غارت می‌کنند. گرانی حاصل غارت چه شرکتها و باندهای مافیایی است. مهمتر از همه قبح قتل و کشتار و اسیدپاشی از میان رفته است تا جایی که جلوی چشم مردم دیوانه‌ای اجازه نمی‌دهد مجروحی را به بیمارستا ن برسانند درحالیکه التماس برای کمک میکند درجلو دیدگان پلیس، (حالا اگر جوانی اعلامیه‌ای پخش می‌کرد اطلاعاتی‌ها و بسیجی‌ها و پاسدار و پلیس از زمین و آسمان می‌بارید) بارها با اسید پاشی با سرنوشت دختری جوانکی بازی کرده است. میراث این نظام جامعه‌ای بیمار بوده و است. چه کسی مسئول است؟ دولتی که فقط تعطیل می‌کند از نهادهای کارشناسی تا کل کشور که بیکباره تعطیل می‌شود.

امروز رژیم های دیکتاتوری که متعلق به فسیل‌های از یاد رفته چون "آیت‌اله جنتی و..." است با رشد آگاهی ها و وسایل ارتباطی سرنوشتی جز سقوط مفتضحانه ندارند، حتی اگر دست به کودتاهای ناشییانه پر افتضاح بزنند بر سرعت سقوط خود افزوده‌اند، نمونه ژنرال مشرف در پاکستان که بیشتر بر مشکلات پاکستان افزود. در حالیکه سردارهای ما و بویژه کودتاچی‌ها بیشتر تاجرند و سردار و کنتراتچی تا بساز وبفروش که همه کاره با دلارهای نفتی‌اند. در اولین فرصت با حرکت هم‌قطاران سالم و مردمی خود روبرو خواهند شد، چه این نیروها برای دفاع از مرزها بود نه دخالت در سیاست تا انتخابات قلابی و در اختیار یکنفر تا یک خانواده تا گروه خاص و دسته در رابطه با منافع و قدرت که قرار گرفتند. اینها بنام متمرد و یاغی دیر یا زود در برابر دادگاه مردمی قرار خواهند گرفت. چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند.

زمان زمان طفره رفتن از قول و قرارها نیست، دوره‌ی توپ و تشرها گذشته است، ما گروگان اقلیتی بدون دین و اخلاق شده‌ایم، با فسیل‌هایی که "یک پا لب گور دارند و یک پا در جهنم- جنتی و... " که نماد گروهی عقب افتاده است، و حداکثر گروهی که فقط کارش "دروغ دروغ و دروغ" است و باندهایی بی‌اصول به‌بهانه اصول و قانون‌شکن، تضادهاشان نشان از بی‌لیاقتی وبی صداقتی است. خودشان به فردای‌شان اعتماد ندارند. از درک زمانه، شرایط، نسل جدید، بحران‌های بیکاری، گرانی، اعتیاد، فحشا عاجزند وگرنه در انتخابات چنین با مردم درنمی‌افتادند، مردمی که فقط در جستجوی "رای" خود بوده، هنوز هم هستند، و تا زمانی که آنرا دریک انتخابات آزاد با ناظران خود و...درنیابند آرام نمی‌نشینند، حتی بر سر بامها با "اله اکبر" یا درعاشوراها در سینه زنی‌ها با "مرگ بر دیکتاتور" تا خواب راحت را بر استبدادیان حرام کنند همانگونه که امروز و دیروز کرده‌اند. که "نهضت ادامه دارد" چه با یک انتخابات آزاد "آقایان" می‌دانند جواب عملکرد امروز خود را باید در دادگاه ملت بدهند. اگر شهامت داشته بمانند، اگرچه از حالا غالبا جا و مکانی در خارج تدارک دیده‌اند.