ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Wed, 03.03.2010, 6:39
تحریم در حمایت از جنبش سبز

دکتر حسین باقرزاده
سه‌شنبه ۱۱ اسفند ۱۳۸۸ – 2 مارس 2010
.(JavaScript must be enabled to view this email address)

اعمال تحریم علیه ایران واکنش‌های مختلفی در بین گروه‌ها و فعالان سیاسی ایران به وجود آورده است. بخش زیادی از اینان به درستی بر آثار فلج کننده تحریم‌های اقتصادی بر زندگی روزمره مردم و به خصوص قشرهای تهی‌دست جامعه انگشت گذاشته‌اند و با آن مخالفت می‌کنند. علاوه بر این، گروهی برآنند که تحریم‌های اقتصادی زمینه بهره‌گیری انحصارهای اقتصادی را که در اختیار نهادهای وابسته به دولت و سپاه پاسداران است فراهم می‌کند و عملا به تقویت موقعیت این نهادها، و در نتیجه، حکومت می‌انجامد. بسیاری نیز بر نوعی از تحریم‌های «هوشمند» که منافع سیاسی و اقتصادی مقامات رژیم، و نه مردم، را هدف قرار می‌دهد به عنوان بدیل تحریم‌های اقتصادی تأکید می‌کنند و آن را مورد تأیید قرار می‌دهند. به عقیده اینان، این نوع از تحریم‌ها می‌تواند در تضعیف قدرت مقامات رژیم مؤثر باشد و به جنبش دموکراسی‌خواهی ایران (جنبش سبز) کمک برساند. ولی آیا می‌توان از تحریم بین‌المللی در شکلی از آن دفاع کرد و آن را به نفع جنبش سبز ارزیابی نمود؟

واقعیت این است که جنبش سبز در مصاف بسیار نابرابری با رژیم خشن ایران درگیر شده است. این جنبش در عین این که از حمایت قشرهای وسیعی در جامعه برخوردار بوده در هشت ماه عمر گذشته خود هزینه زیادی پرداخته است. در سطح بین‌المللی نیز این جنبش از حمایت زیادی برخوردار شده است - حمایت‌هایی که عمدتا خصوصیت معنوی داشته و به جز آن کمک زیادی به جنبش نرسانده است. نهادهای بین‌المللی البته نمی‌توانند مستقیما به جنبش سبز مدد برسانند. هرگونه کمکی از خارج مورد بهره‌برداری تبلیغاتی عوامل رژیم قرار می‌گیرد و دریافت کنندگان آن را در معرض بیش‌ترین خطر سرکوب قرار خواهد داد. فرهنگ سیاسی حاکم بر ایران، به دلایل تاریخی و عصبیت بیگانه‌ستیزی، به شدت در برابر کمک خارجی حساس است و این حساسیت به سادگی می‌تواند مورد بهره‌گیری رژیم قرار گیرد و زمینه سرکوب دریافت ‌کنندگان کمک را فراهم کند.

ولی اگر جامعه جهانی به این دلایل نتواند مستقیما جنبش سبز را تقویت کند، دست کم می‌تواند حاکمیت را که در برابر آن قرار گرفته تضعیف نماید. نتیجه امر در هر صورت یکی است: برای به هم زدن تعادل قدرت موجود (که قویا به نفع رژیم است) می‌توان به افزایش قدرت مردم کمک رساند و یا به کاهش قدرت رژیم. این دومی البته که بر راهکار اول ترجیح دارد. در این حالت، کسی کمکی دریافت نکرده است که به وابستگی به خارج متهم شود، و بلکه یکی از دو طرف (رژیم) از دریافت کمک‌های خارجی تا حدی محروم شده است. جامعه جهانی که مایل است به جنبش سبز کمک برساند از امکاناتی برخوردار است که می‌تواند با بهره‌گیری از آن‌ها حاکمیت جمهوری اسلامی را تضعیف کند و از این طریق به حرکت آزادی‌خواهانه مردم ایران کمک برساند. این امکانات و بهره‌گیری از آن‌ها یعنی کاربرد تحریم‌های هدفمند سیاسی علیه سران رژیم و عوامل سرکوب و نقض حقوق بشر در ایران.

ولی آیا جنبش سبز اصولا به کمک جامعه جهانی نیاز دارد؟ واقعیت این است که آری. یعنی جنبش سبز اگر قرار است به نتیجه برسد و برای این کار هزینه طاقت‌فرسایی نپردازد، و جامعه ایران بتواند به صورت مسالمت‌آمیز و بدون خشونت دوران دگردیسی خود به یک نظام دموکراتیک را طی کند، باید از هر امکانی برای اعمال فشار بر حاکمیتی که برای ادامه حیات خود از توسل به هیچ جنایتی ابا ندارد بهره بگیرد. یکی از این امکانات، کمک جامعه جهانی و به خصوص نظام‌های دموکراتیک و نیروهای مدافع دموکراسی و حقوق بشر در جهان است. رژیم حاکم با بهره‌گیری از همه امکاناتی که جهان خارج در اختیار آن گذشته است به سرکوب می‌پردازد. متقابلاً جنبش باید از امکانات مشابه آن در جهان بهره بگیرد. به جرأت می‌توان گفت که بدون کمک جامعه جهانی، دورنمای استقرار دموکراسی در ایران بسیار مبهم است. ما در جهانی به هم پیوسته زندگی می‌کنیم و تصور زندگی (و مبارزه) در خلأ در چنین جهانی پندارگرایی است.

تحریم البته در دستور کار جامعه جهانی است. مواردی از تحریم سال‌ها است که علیه جمهوری اسلامی به کار رفته و ممکن است در آینده نزدیک تشدید شود. این تحریم‌ها، اما، نه به لحاظ انگیزه و نه در کیفیت، با آن چه که می‌تواند به جنبش سبز کمک برساند هم‌خوانی ندارد. انگیزه این تحریم‌ها عموما فعالیت هسته‌ای ایران است. فعالیت هسته‌ای رژیم در عین مخاطره‌آمیز بودن، به دلایل مختلف مورد حمایت بخش وسیعی از جامعه ایران قرار گرفته است. رژیم جمهوری اسلامی موفق شده است که فعالیت هسته‌ای خود را به عنوان یک مسئله ملی در بخشی از جامعه جا بیندازد و حمایت آنان را کسب کند. فشار عمده این تحریم‌ها نیز متوجه مردم ایران است. اگر رژیم جمهوری اسلامی نمی‌تواند قطعات هواپیماهای مسافری خود را بخرد، این مسافران هواپیما هستند که هزینه سنگین آن را با تلفات انسانی خود می‌پردازند. از این رو، این گونه تحریم‌ها نه به لحاظ انگیزه و نه در کیفیت کمکی به جنبش سبز نمی‌کند و به درستی مورد مخالفت قاطبه فعالان این جنبش قرار گرفته است.

جامعه جهانی اگر مایل است به جنبش دموکراسی‌خواهی مردم ایران مدد برساند باید که هم ملاک‌های خود را برای اعمال تحریم علیه ایران تغییر دهد و هم کیفیت این تحریم را متناسب با آن ملاک‌ها برگزیند. تحریم به دلیل فعالیت هسته‌ای ایران بازتاب مثبت چندانی در داخل ایران ندارد. ولی اگر تحریم به دلیل سرکوب مردم و نقض حقوق بشر صورت بگیرد استقبال مردم از آن به مراتب صورت دیگری خواهد یافت. در واقع، چه پیامی از این بهتر می‌توان به مردم ایران فرستاد که ما سرکوبگران شما را تحت فشار قرار خواهیم داد؟ و چه مژده‌ای برای سرکوب‌شدگان و تبعیض‌شدگان جامعه ایران می‌توان سراغ گرفت امیدبخش‌تر از این که جامعه جهانی در حمایت از آنان به مقابله با سرکوب‌کنندگان و تبعیض‌گران برخاسته باشد؟ جامعه جهانی باید ملاک‌های خود را برای تحریم تغییر دهد تا بتواند به جنبش دموکراسی‌خواهی ایران نیز مدد برساند. جامعه جهانی باید بداند که با حل مسئله دموکراسی در ایران مسئله فعالیت هسته‌ای آن نیز به دلیل شفافیت دموکراتیک حل خواهد شد، در حالی که تلاش‌های غرب برای حل مستقیم این مشکل به سختی می‌تواند به نتیجه‌ای برسد.

به لحاظ کیفیت تحریم، نیز، غرب باید اقداماتی را مد نظر قرار دهد که مستقیما آمران و عاملان و دست‌اندرکاران سرکوب در ایران را هدف می‌گیرد و ضربه‌ای به مردم عادی وارد نمی‌کند. اگر ملاک تحریم، نقض حقوق بشر است طبیعتاً هدف آن نیز باید ناقضان حقوق بشر باشند. نمی‌توان کشوری را به دلیل نقض حقوق بشر مورد تحریم قرار داد و در عین حال به اقداماتی دست زد که قربانیان نقض حقوق بشر از آن صدمه ببینند. طیف اقداماتی که می‌توان علیه ناقضان حقوق بشر سازمان داد از محرومیت از ویزا و ممنوعیت سفر آنان به خارج کشور و ضبط و توقیف سپرده‌ها و حساب‌های بانکی آنان، و منع معاملات تجاری با شرکت‌های دولتی، شروع می‌شود و تا تعقیب جزایی مرتکبان جنایات ضد بشری در دادگاه جنایی بین‌المللی (به تصویب شورای امنیت) می‌تواند ادامه پیدا کند. شناخت مظنونان به این جرایم نیز کار سختی نیست: مدارک و اسناد فراوانی که در باره جنایات ضد بشری در ایران وجود دارد (از قتل عام‌های دهه اول پس از انقلاب 57 و به خصوص هلوکاست 67 گرفته تا کشتار میکونوس و تا جنایاتی که در هشت ماهه اخیر در ایران رخ داده است) نام و مشخصات عناصر زیادی از رهبران سیاسی، قضایی، امنیتی، نظامی، و انتظامی ایران را به عنوان مرتکبان این جنایات در بر گرفته است. علاوه بر آن، مقامات و نهادهایی که در حال حاضر در کار سرکوب مردم ایران مستقیما دخیلند - از خامنه‌ای و احمدی‌نژاد گرفته تا سپاه و بسیج - باید مشمول این گونه تحریم‌ها قرار گیرند.

اکنون که گفتگوهای کشورهای غربی برای اعمال تحریم‌های بیشتر علیه رژیم ایران در جریان است باید برای اتخاذ این راهکرد بر روی غرب فشار آورد. تلاش‌های غرب برای قانع کردن رژیم ایران به پذیرش توقف غنی‌سازی و شفافیت در فعالیت‌های هسته‌ای آن به نتیجه‌ای نرسیده و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی رسما اعلام کرده است که نمی‌تواند صلح‌آمیز بودن این فعالیت‌ها را تأیید کند. متقابلاً رجزخوانی‌های اخیر رهبران رژیم که از ابرقدرت شدن ایران سخن گفته و ایران را از آمریکا قوی‌تر دانسته‌اند و یا برای اسراییل خط و نشان کشیده‌اند که اگر در رابطه با فلسطینیان یا لبنان دست از پا خطا کند نابودی‌اش حتمی است، بر مظنونیت غرب در توانایی‌های نظامی رژیم ایران و اهداف توسعه‌طلبانه آن افزوده است. غرب (به استثنای احتمالی اسراییل) به این نتیجه رسیده است که حمله نظامی به ایران بسیار پر مخاطره است و به این دلیل توجه خود را بیشتر بر فشارهای سیاسی و اقتصادی متمرکز کرده است. به نظر می‌رسد که اعمال این تحریم‌ها قطعی است و صرف مخالفت با آن به نتیجه‌ای نمی‌رسد. به جای آن باید تلاش کرد تا شاید سیاست تحریمی غرب حقوق بشری شود و مآلا به نفع جنبش سبز شکل بگیرد.

خوش‌بختانه اندیشه «تحریم حقوق بشری»، در برابر تفکر «تحریم اتمی» در غرب هم اکنون مطرح شده و مورد حمایت برخی از مقامات قرار گرفته است. تعدادی از مقامات کشورهای غربی (به شمول وزیر خارجه آمریکا) تأکید کرده‌اند که در دور جدید تحریم‌ها سعی خواهند کرد مواردی را به تصویب برسانند که به مردم عادی صدمه نزند. باید گفت که این مقدار (اگر عملی شود) کافی نیست، و بلکه مهمتر از آن ملاک تحریم است که باید تغییر یابد و حقوق بشری شود تا مردم زجر کشیده ایران بتوانند از آن استقبال کنند. این خصوصیت نیز اخیرا در محافلی در غرب مطرح شده است. از جمله، دو هفته پیش طرحی در سنای آمریکا مطرح شد که بر اساس آن کسانی که مرتکب نقض حقوق بشر در ایران شده‌اند مورد تحریم قرار بگیرند. هم‌چنین خانم کلودیا روت رهبر حزب سبزهای آلمان در همایشی در شهر دورتموند آلمان خواسته است که در رابطه با ایران به حقوق بشر اهمیت داده شود و تحریم‌ها دولت را هدف بگیرند و نه مردم را. اکنون که غرب بر اعمال تحریم‌های جدید علیه ایران مصمم است باید کمک کرد که این تحریم‌ها بر مبنای نقض حقوق بشر (و نه سیاست اتمی)، و با هدف قرار دادن مرتکبان نقض حقوق بشر (و نه مردم )، شکل بگیرند.

تحریم حقوق بشری نه فقط می‌تواند در کمک رسانی به جنبش آزادی‌خواهانه مردم ایران مؤثر باشد و بلکه در تأمین هدف غرب برای شفاف کردن فعالیت هسته‌ای ایران نیز کارآیی بیشتری خواهد داشت. به لحاظ عملی نیز این نوع از تحریم کاراتر است. در تحریم اتمی، غرب متحد زیادی در بین مردم ایران ندارد و نمی‌تواند روی حمایت آنان حساب باز کند. در تحریم حقوق بشری، قضیه کاملا به عکس است. استقبال نسبتا بیشتر مردم از این نوع تحریم به معنای تحرک بیشتر آنان در مبارزه برای دموکراسی و حقوق بشر است، و فشار مشترک مردم و جامعه جهانی بر رژیم عقب‌نشینی آن را در زمینه حقوق بشر تسریع می‌بخشد. و این یعنی که به هر نسبت که رژیم ایران در زمینه حقوق بشر عقب‌نشینی کند و آزادی‌های سیاسی گسترش یابد شفافیت برنامه هسته‌ای ایران بیشتر می‌شود و جامعه جهانی به حل مسئله اتمی ایران نزدیک‌تر می‌گردد. علاوه بر این، رفتار حقوق بشری رژیم اصولا شفاف است و می‌توان تأثیر تحریم‌های حقوق بشری را سنجید و متناسب با آن سیاست‌های تحریم را تغییر داد. این امر در مورد تحریم‌های اتمی صادق نیست: فعالیت ‌های هسته‌ای رژیم چون در اصل شفاف نیست، جامعه جهانی در ارزیابی تأثیر سیاست‌های تحریم خود همواره دچار اشکال بوده است.

مردم ایران و فعالان دموکراسی و حقوق بشر که در زیر سلطه یکی از خشن‌ترین نظام‌های مستبد جهان زندگی می‌کنند و به فعالیت می‌پردازند از جهان دموکراتیک انتظار کمک و مساعدت دارند. این مساعدت لازم نیست که به صورت مستقیم ارائه شود (و دریافت کنندگان را به مخاطره بیندازد)، و بلکه می‌تواند از راه اعمال فشار بر عوامل سرکوبگر صورت بگیرد. این یعنی اعمال تحریم‌های حقوق بشری. جامعه جهانی به دنبال اعمال تحریم‌های جدید علیه رژیم ایران است. باید این خطر را به یک فرصت تبدیل کرد و از جامعه جهانی خواست که اولا ملاک تحریم را از فعالیت هسته‌ای ایران به نقض حقوق بشر تبدیل کند و ثانیا متناسب با آن، ناقضان حقوق بشر در ایران را مستقیما در معرض تحریم قرار دهد. این نوع از تحریم نه فقط به دلیل هدف و بلکه به دلیل ملاک آن نیز بدون شک مورد استقبال بخش وسیعی از جامعه ایران و فعالان دموکراسی و حقوق بشر قرار خواهد گرفت، و می‌تواند مشکل جهان با مسئله اتمی ایران را نیز مآلا حل کند. جامعه جهانی اگر در حمایت خود از جنبش سبز مصمم است باید که این تغییر سیاست را به جد مورد بررسی قرار دهد.