ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Sat, 13.02.2010, 21:46
دروغ شاخدار احمدی‌نژاد در ۲۲ بهمن

جواد طالعی
محمود احمدی نژاد در سخنان روز ۲۲ بهمن خود، دروغ‌های زیادی گفت. اما یکی از این دروغ‌ها از همه بزرگتر بود.

رئیس جمهور منتصب ولی فقیه اعلام کرد که ایران در حال حاضر جایگاه هفدهم را در اقتصاد جهانی به خود اختصاص داده است. اشاره او به جدولی بود که کشورها را نه بر حسب "وضعیت اقتصاد رئالیستی" آنان، بلکه بر حسب "تولید ناخالص ملی" آن‌ها ردیف‌بندی می‌کند.

احمدی نژاد طبق معمول آن بخش از حقیقت را که به نفع خودش می‌داند نقل کرد و بخش بزرگتر حقیقت را که علیه او شهادت می‌دهد، نادیده گرفت. او ترجیح داد نگوید که ایران در دو سال گذشته، در جدول جهانی تولید ناخالص ملی، دو پله سقوط کرده و این سقوط به هزار و یک دلیل همچنان ادامه خواهد یافت.

رشد اقتصادی یا رشد تولید ناخالص ملی؟

افزایش تولید ناخالص ملی یک کشور، به تنهائی گواه بر پیشرفت اقتصادی یا بهبود سطح رفاه مردم آن کشور نیست. تولید ناخالص ملی، ارزش همه کالاها و خدماتی است که یک کشور ظرف یک سال مالی تولید می‌کند. بنابر این، طبیعی است که وقتی کشوری دارای منابع ملی سرشار باشد، می‌تواند در ردیف‌های بالاتر فهرست تولید ناخالص ملی قرار بگیرد. اما همین کشور، ممکن است در جدول "توسعه" پائین ترین جایگاه و در جدول "فقر جهانی" یکی از بالاترین ردیف‌ها را داشته باشد.

اصولا رشد تولید ناخالص ملی در صورتی می‌تواند منتهی به رفاه اجتماعی و پیشرفت اقتصادی شود که میان مصرف جامعه با آن توازن معقولی برقرار باشد. امروز نسبت مصرف به تولید ناخالص ملی، در کشورهای در حال توسعه ۲۵ است. اما همه کارشناسان اقتصادی ایران می‌دانند که این نسبت در ایران به ۷۰ می‌رسد که حدود سه برابر کشورهای در حال توسعه است.

آمارهای رسمی گمرک ثابت می‌کنند که در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد، میزان واردات کالاهای مصرفی ایران چندین برابر شده است. پس سیاست‌های احمدی نژاد در مسیر برهم زدن هرچه بیشتر تناسب میان مصرف و تولید ناخالص ملی پیش می‌رود و از این رو است که سبب گسترش فقر و ورشکستگی کاملا آشکار در ایران شده است.

صعود و سقوط تولید ناخالص ملی

برای این که همه چیز روشن تر شود، نگاهی بیاندازیم به نسخه روز ۱۶ ماه مه کتاب "داده‌های جهانی"، که از سوی سازمان اطلاعات و امنیت آمریکا انتشار یافته است. در این کتاب جدولی هست که جایگاه کشورهای جهان را به لحاظ تولید ناخالص ملی از سال ۲۰۰۳ تا سال ۲۰۰۸ روشن می‌کند.

به استناد این کتاب که یک سند دقیق و علمی است، ایران در سال‌های ۲۰۰۳ و ۲۰۰۴ ردیف هجدهم، در سال‌های ۲۰۰۵ و ۲۰۰۶ ردیف نوزدهم، در سال ۲۰۰۷ ردیف بیستم و در سال ۲۰۰۸ ردیف پانزدهم را به خود اختصاص داده است. به این ترتیب، در سه سال نخست ریاست احمدی نژاد بر دولت دهم جایگاه ایران به لحاظ تولید ناخالص ملی در جدول جهانی دو پله تنزل یافته است.

در سال ۲۰۰۸ (چهارمین سال ریاست احمدی نژاد بر دولت نهم) ناگهان ایران در جدول تولید ناخالص ملی از جایگاه بیستم به جایگاه پانزدهم صعود می‌کند. اما این صعود تنها نتیجه افزایش بهای نفت در سال‌های ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ است و به هیچ عنوان اثبات کننده آن نیست که تولیدات غیرنفتی درایران رشدی داشته‌اند.

درست به دلیل تاثیر درآمدهای نفتی است که وقتی از آغاز سال ۲۰۰۹ میلادی بهای نفت در بازارهای جهانی کاهش می‌یابد، دوباره ایران در جدول تولید ناخالص ملی دو پله تنزل می‌کند و از جایگاه پانزدهم به جایگاه هفدهم می‌رسد. احمدی نژاد در میدان آزادی می‌گوید که ما امروز در ردیف هفدهم قرار داریم، اما آنقدر شهامت ندارد که بگوید دو سال پیش ما بر سکوی پانزدهم ایستاده بودیم.

نقش اصل ۴۴ در رشد رانت خواری

دروغ شاخدارتر احمدی نژاد آن است که به جمعیت بزرگی که شاید تنها چندتنی از آنان از علم اقتصاد آگاهی دارند، وعده می‌دهد که ایران به برکت اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی، تا ۵ سال دیگر به ردیف دوازدهم جدول اقتصاد جهانی صعود خواهد کرد. او باز هم به جای نام بردن از جدول تولید ناخالص ملی از اصطلاح "اقتصاد جهانی" استفاده می‌کند. او ضمنا اجرای اصل ۴۴ را، با روش خانمان برانداز فعلی خود، به دروغ مبشر رشد اقتصادی معرفی می‌کند.

اکثریت قریب به اتفاق کارشناسان اقتصادی گفته اند و همچنان می‌گویند که اگر اصل ۴۴ قانون اساسی درست اجرا می‌شد، می‌توانست به توسعه بخش خصوصی در ایران، گشودن راه ورود ایران به سازمان تجارت جهانی و در نهایت رشد تولید و اشتغال بیانجامد.

اما آنچه احمدی نژاد کرده، به این نتیجه منتهی نمی‌شود. او شرکت‌های تحت مالکیت دولت را، یکی پس از دیگری، به سپاه پاسداران، نهادهای مشابه و رانت خواران بی اطلاع از مدیریت و اقتصاد واگذار می‌کند. او از این طریق تنها سبب گسترش رانت خواری، فساد مالی و ورشکستگی بخش خصوصی می‌شود. آنچه سیاست‌های او ایجاد می‌کند، یک اقتصاد سایه بزرگتر از گذشته و یک بخش خصوصی نابود شده است. این را امروز همه کارشناسان اقتصادی و مدیران بخش خصوصی ایران می‌دانند و دائما تذکر می‌دهند.

به این ترتیب، برخلاف وعده‌های دروغگوترین و عوام فریب ترین مقام سیاسی تاریخ معاصر، اگر ایران به لحاظ تولید ناخالص ملی تا ۵ سال دیگر در سطح فعلی بماند، معجزه شده است. همه چیز خبر از آن می‌دهد که ما تا 5 سال دیگر دست کم پنج پله سقوط می‌کنیم و در ردیف بیست و دوم جدول تولید ناخالص ملی جهان قرار خواهیم گرفت. این پیش بینی تازه بسیار خوش بینانه است و اثرات تحریم‌های بین المللی را که در راه هستند، در نظر نمی‌گیرد.