ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Sat, 09.01.2010, 17:19
شاهکار موسوی

محسن حیدریان
اصلی‌ترین نکته بیانیّۀ هفدهم آقای موسوی که سناریو کودتاگران و نیز برخی افراطیون خارج از کشور را برگرداند، گذر از خواستِ ابطال انتخابات و گشودن یک سناریو تازه در دستور کار سیاسی ایران است. سناریو مطلوب کودتاگران نزدیکی زیادی با تصور کسانی در خارج از کشور داشت که باصطلاح "ارتقاء خواست های جنبش" و "گذر از موسوی وخاتمی و کروبی" با خیال تغییرکل نظام همچون آلترناتیو آنرا با رادیکالیسم بیشتروصف بندی ستیزه جویانه تر، در مبارزات رودررویِ خیابانی باحاکمیّت، تشویق می کنند. این بدترین و خطرناک ترین چشم انداز ممکن برای جبنش سبز بود. زیرا نازک ترین و ضعیف ترین رگه جنبش سبز یعنی خشمگین ترین و آوانگاردترین و به حق زخم خورده ترین بخش آنرا در برابر بیرحم ترین، بدوی ترین و نیرومندترین بخش حاکمیت یعنی قداره بندان و تندروترین بخش کودتا قرار میداد. این سناریو برنده ای جز افراطی ترین بخش حاکمیت نداشت و ندارد و در عمل جنبش سبز را در بی دفاع ترین موضع ممکن قرار میداد. زیرا بخش مهمی از شهروندان، زنان و مزد بگیران جامعه را از جنبش دور می کرد، هواداران دولت را یکدست تر و تهاجمی تر می کرد و بخش مهمی از اصول گرایان معتدل را که اکنون بشدت در رویارویی با افراطیون قرار گرفته اند، کاملا در موقعیت پاسیف و بی تفاوت قرار میداد.

اکنون موسوی با پذیرفتن شجاعانه و تیزبینانه واقعیت شناسائیِ دوفاکتوی این دولت، راه را هم برای راه های مقاومتِ مدنی ومسالمت آمیزدیگری را، با دوری از رادیکالیسم و بر اساس خواستهای اثباتی وقابل تحقق روشن هموار کرده و هم امکان برکناری قانونی دولت احمدی نژاد را با گسترش صفوف جنبش سبز در جامعه و نیز در روبنای حاکمیت، باز گذاشته است.

بنابراین راهبردِ سیاسیِ درست آقای موسوی بازتابِ واقعیّت های مرحلۀ کنونی مبارزات مردم ایران با استفاده بهینه از بسیج نیروها، از طریق ظرفیت سازی و ارزشهای دموکراتیک مسالمت آمیز است.

اکنون با شکست تدریجی سناریو کودتاگران، اگر از تصور کودکانه "فروپاشی رژیم" که بیشتر یک شوخی بنظر می‌رسد، بگذریم، دو سناریو در چشم انداز سیاسی کشور واقعی تر بنظر میرسد.

سناریو نخست بازگرداندن صحنه سیاسی کشور به تحقق راهکارهای پنج گانه موسوی که همان خواست "تغییر"، "آزادی" و "حقوق شهروندی"، از طریق یک سازش درست و عقب نشینی حاکمیت با وجود واقعیت دوفاکتوی دولت کنونی است. این راه حل، به بطری بازگرداندن دیو نیروهای سرکوب و فشار رژیم و بویژه فعال تر شدن نیروهای بینابینی حاکمیت نیاز اساسی دارد. در این سناریو بخشهایی مهمی از راهکارهای پنج گانه موسوی در قالب نظام کنونی می تواند به واقعیت تبدیل شود.

سناریو دوم که کمی بلند پروازانه تر بنظر می‌رسد، برکناری قانونی این دولت در چشم انداز تحولات مسالمت آمیز در چارچوب قانون اساسی کشور با یک تکان نیرومند تر در روبنای سیاسی حاکمیت نیاز اساسی دارد. این تکان به نیرومند تر شدن جنبش سبز نه از راه رادیکال تر شدن آن بلکه جلب گسترده تر شهروندان به آن و یک فضای آرام سیاسی و مبارزات مدنی و تظاهرات مسالمت آمیز خیابانی با شعارهای اثباتی روشن و نیز آزادی زندانیان سیاسی و آزادی مطبوعات نیاز اساسی دارد.

در هر دو صورت، جنبش سبز به استمرار و پای بندی به آن فرهنگ سیاسی مسالمت جویانه‌ای نیاز حیاتی دارد که درپی زايش و نهادی کردن دمکراسی، با پرهیز از ستيزه جوئی و روش حذفی، همچون شرط اساسی پیروزی با توجه به تناسب قوای سیاسی موجود و نیز میدان ندادن به نیروهای افراطی و انزوای سیاسی آنهاست.