ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Mon, 17.08.2009, 0:05
ایران و تشیع

عبدالعلی پارسا
در یادداشت پیشین خود در همین سایت در بارهء زوال مرجعیت تشیع سخن گفتم. از نوشتن آن یادداشت بیش از بیست روز نمی گذرد که گروهی از روحانیان شیعه در ایران طی نامه ای خواستار عزل آقای خامنه ای از منصب ولایت فقیه شده‌اند. البته کسانی را در جامهء روحانی داریم که از برکت پول مفت نفت به همه چیز رسیده اند- مانند مصباح یزدی- و حاضرند تا پای جان( بخوانید تاجائی که وظیفه برسد) از آقای خامنه ای دفاع کنند. اینک با دوشاخه شدن روحانیان شیعه در ایران مواجهیم که نتیجهء آن هرچه باشد، صدمه ای را به هیئت تشیع همراه خواهد داشت.

من به عنوان انسانی غیر دینی قاعدتا نباید از این بابت نگران باشم، اما من مخالف منطق زهر طرف که شود کشته سود اسلام است، هستم. در کشور من اکثریت مردم شیعه هستند و اکثریت این شیعه هم به مبانی اعتقادی خود پایبندند. این وضع، نه تنها به هویت آنان کمک می کند، وحدت ایران را از خطر محفوظ می دارد و من به هرچه که این وحدت را حفظ کند، تا پیدا شدن جانشین بهتر ارزش می دهم. من از این که می دانم در بسیاری از نقاط جهان ایرانیانی مذهب خود را ترک می گویند و جذب مسیحیت یا دین های دیگر می شوند، چندان خوشحال نیستم. افریقائیانی که مسیحی شده اند، چه گلی به فرق سرزمینشان زده اند که ما بزنیم. حتی باور دارم که اگر بناست مذهب ما تغییر کند، چه بهتر که به دامن شافعیت( مذهب پیشین اکثریت ایرانیان کنونی) برگردد تا هر چیز دیگر.

اما اینک چیزی که به خطر افتاده، اعتبار پیشوایان شیعه در پی تکذیب تقلبی چند ملیونی بوسیلهء پیشوای ظاهری ایشان است. ولی فقیه و دست نشاندگانش، بی پروا و بی آبرو از تقلب دولتی حمایت می کنند که غرق فساد مالی است، دروغگو و متظاهر به دین است و متهم به حیف و میل دارائی کشور است. چند ملیون انسان از تقلب سخن می گویند و دولت پولهای یک ملت را خرج سرکوب آنان و ولی فقیه هم او را تائید می کند.

با این وضع تنها سلامت زندگی یک ملت، سقوط اخلاق، اعتقاد به دین نیست که به خطر افتاده، این اعتبار مرجعیت شیعه است که با اتهام و بلکه محکومیت به تقلبی چند ملیونی، در معرض زوال است. در این مورد از امثال من و تودهء مردم ایران کاری ساخته نیست، چرا که همین دولت به انواع وسائل سرکوب- از چماق و گاز اشک آور گرفته تا تجاوز به جوانان و قتل آنان در بیدادگاه ها- مجهز است. اگر با خاتمی و موسوی و کروبی کاری نداشته به خاطر ترس از عواقب جهانی آن است وگرنه ابا نمی کرد. اینک، این روحانیت تشیع است که اعتبار خود را به بازی گذاشته است.

تا آنجا که می دانم اشخاصی مانند آیت‌الله‌ها منتظری و صانعی از این وضع اعلام برائت کرده‌اند. بی گمان مردم ایران حساب آنان را از دیگران جدا خواهند کرد، اما من نمی دانم چرا شماری از روحانیانی که دامنشان به کارهای دولت آلوده نیست، سکوت اختیار کرده اند. بر ما نیست که درسها و موعظه های امامهای اول و سوم شیعیان را در مورد اعانت ظلم و ظالم یا چشم پوشی بر ظلم برای ایشان باز گوئی کنیم. آموخته را هم آموختن خطاست. این خود ایشان هستند که با تصمیمی شجاعانه باید یک عنصر نادرست را از خود چنان برانند که گردی بر دامن ایشان ننشیند یا ننشانند. در غیر این صورت زوال تشیع در ایران حتمی است.

خیزش بزرگ اخیر ملت ایران هیچ شباهتی به قیام های پیشین ندارد. برخلاف خیزش سال ۵۷ کاری است عاقلانه، سنجیده، بی خشونت و همراه با مدارا و انساندوستی. تا به حال یک شعار می کشیم، می زنیم و امثال آن دیده نشده است. روحانیان چرا می گذارند چنین ملت نجیب و با فرهنگی علیه آنان برخیزد؟ چرا می گذارند به نام دین به فرزندان پاک این آب و خاک، آن هم بوسیلهء اوباشی که شاگردان دستهء دیگری از روحانیان هستند، تجاوز شود؟ چرا شما از انعکاس جهانی تصویر دختر معصومی که به او تجاوز شده و پیکرش در آتش جهل و طمع سوخته، غافل هستید. چرا شاهدید که تجاوز را وسیلهء رسمی تنبیه مردمی کرده اند که گناهی جز طرفداری از حق ندارند؟ مگر شما این محاکمات نمایشی را نمی بینید؟ چرا اجازه می دهید که شخص را تحت تاثیر شکنجه و دارو وادارند که به زشت ترین کارهائی که خیالش را هم نکرده معترف کنند؟ من شاید به نظرات سیاسی آقای ابطحی اعتقاد نداشته باشم، ولی مگر او برای شما سیدی در لباس روحانی نیست؟

مردم ایران درد وطن دارند. وطنشان را تاراج می کنند و برای نمونه به ترکیه می فرستند. شما ایرانی هستید یا نه؟ شما از برکت سر این مردم و این آب و خاک زندگی می کنید یانه؟ چرا به اندازهء من بیدین در مورد مملکت خود حساسیت نشان نمی دهید؟ بی گمان این ملت راه خود را خواهد رفت. این حکم محتوم تاریخ است. آقای خمینی با پیش کشیدن نطریهء ولایت فقیه اشتباه بزرگی کرد که نتیجه اش را می بینیم. قدرت فساد می آورد ولو این که طرف آیت الله باشد که نیست. این مردم در معرض انتخابند و انتخاب خود را کرده اند. آنان دیکتاتور را به زیر خواهند کشید، چرا که دست کم اکثریتشان به تشیعی اعتقاد دارند که یکی از معلمانش گفت: الا ان الدعی بن دعی قد رکزنی بی السلة والذلة، هیهات من الذلة! شما هم نشان دهید که پیشوایان این مکتبید!