ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Thu, 13.08.2009, 11:09
برای ادامه جنبش سبز

دکتر اسفندیا رطبری
جنبشی که بعد از انتخابات ریاست جمهوری به نام جنبش سبز شناخته شده هم چنان ادامه دارد. روزی نیست که بدون تظاهرات و شعار‌های اعتراضی بگذرد. از سوی دیگر خشونت و نحوه رفتار رژیم با مردم روزبه روز وحشیانه تر می‌شود. اخبار‌های شکنجه، تجاوز و کشتارهای هواداران جنبش سبز روبه فزونی است. فاکت‌های زیرین را می‌توان به عنوان مشخصه‌های این جنبش سبز ارزیابی نمود:
- رهبر این جنبش در وهله نخست حسین موسوی است.
- خواست این جنبش تجدید انتخابات ریاست جمهوری است.
- هدف این جنبش ریاست جمهوری حسین موسوی می‌باشد.
- این جنبش از حمایت مردمی عظیمی برخوردار است.

آینده این جنبش در مرحله کنونی از روشنی چندانی برخوردار نیست. به این دلیل در این رابطه پرسش‌های بسیاری عنوان می‌گردد، که مهمترین آن این است: آیا این جنبش با نشست محمود احمدی نژاد بر مقام ریاست جمهوری به شکست انجامیده؟ جنبش سبز خصلتی مسالمت آمیز دارد، چرا که تنها بدین گونه قادر خواهد بود با حداقل تلفات تمامی قشرهای جامعه را به خود جذب کند.

اما این جنبش با چنین خصلتی توانایی در رسیدن به خواسته خود، یعنی تجدید انتخابات ریاست جمهوری را دارد؟ پاسخ من به این پرسش مثبت است. تجدید انتخابات ریاست جمهوری با تعیین قطعی محمود احمدی نژاد به عنوان رییس جمهور در چهارچوب سیستم ولایت فقیه اسلامی تا حدی غیر ممکن به نظر می‌رسد، چرا که شخص خامنه‌ای به عنوان ولی فقیه قدرت و اعتبار سیاسی خود را کاملن از دست می‌دهد، به همان سرعت که اعتبار مذهبی او در حال متلاشی شدن است. بر این اساس این پرسش جدی عنوان می‌شود، که آیا جنبشی سبز با خصلتی مسالمت آمیز تا چه حد می‌تواند "امید موفقیت" به مردم بدهد؟

هر چند که جنبش سبز در رفتار و منش خود تاکنون مسالت آمیز بوده و هست، اما در عرصه سیاسی نمی‌تواند بری از خشونت باشد: مثلن شعار مرگ بر دیکتاتور شعاری خشونت برانگیز است، که به طور مستقیم یا غیر مستقیم به مفهوم "مرگ بر احمدی نژاد" یا مرگ بر خامنه‌ای " می‌باشد. رابطه بین دیکتاتور و نمایندگان واقعی آن در رژیم برای همگان روشن است. اما شعار "مرگ بر دیکتاتور" خصلتی کلی دارد و همین کلیت، او را آسیب ناپذیر می‌سازد. اما این آسیب ناپذیری در درون خود آسیب پذیر است، چرا که مردم را با شعارهایی کلی نمی‌توان به طور مداوم به خیابان کشانید: ذات چنینی کلیتی در وجود عنصر "ترس" می‌باشد. ازسوی دیگر این شعارهای کلی در خدمت خواست کاملن مشخصی می‌باشند: تجدید انتخابات. این هسته اصلی جنبش کنونی است. اگر حسین موسوی و مهدی کروبی از خواسته تجدید انتخابات برگردند، این جنبش در این مرحله به شکست خود رسیده است.

اما این پرسش دوباره مطرح می‌شود : تا کی می‌توان به دنبال این هدف مشخص، یعنی تجدید انتخابات، بود؟ چنین خواسته‌ای می‌تواند در چند هفته یا ماه آینده اهمیت اجتماعی خود را از دست دهد، اگر جنبش سبز از تمامی پتانسیل خود استفاده نکند: قبل از همه در این رابطه وظیفه بزرگی بر دوش حسین موسوی است. تنها گاهگاهی انتشار اطلاعیه یا ملاقات با خانواده کشته شدگان و زندانی‌ها عملکردی کافی برای ادامه این جنبش نیست. باید امید به موفقیت داد. فرصت‌ها همانند ابرهایی در حال گذر می‌باشند، که نباید آن را به ویژه در مرحله کنونی از دست داد.

حسین موسوی از یک سو اعلام تظاهرات بدون مجوز را به عنوان ریسکی بزرگ قلمداد می‌کند و از آن پرهیز می‌جوید، از سوی دیگر تداوم تظاهرات‌های غیر مجوز را، که هر روز در نقاط مختلف ایران شاهد آن هستیم، دلیلی بر تداوم جنبش سبز می‌داند. به این امید، که روزی وزارت کشور اجازه تشکیل تجمع دهد و بعد تظاهرات شود، مبتکرانه نیست و از محبوبیت و اهمیت او می‌کاهد. قطعن اعلام یک اعتصاب غذای چند روزه از سوی حسین موسوی، و بعد ازآن حتی به طور نامحدود، می‌تواند هم در میان مردم و هم از نظر بین المللی از اهمیت مهمی برخودار باشد، که قطعن از حمایت نیروهای خارج از کشور نیز برخودار خواهد بود.