ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Sat, 04.06.2005, 12:03
تحريم چه راهی می‌گشايد؟

دكتر علی حصوری
شنبه ١٤ خرداد ١٣٨٤

برای امثال من كه اهل سياست نيستيم، ولی به دلائل روشن حوادث كشورمان را دنبال می‌كنيم، بسيار دشوار است كه بتوانيم همهء داده‌های لازم در يك زمينهء سياسی را گرد آوريم و به داوری پردازيم. اما در ماجرای انتخابات و بويژه در وضع كنونی، از تعداد عوامل موءثر كاسته شده و بسياری از دشواری‌ها آسان شده است. شايد به همين دليل هم هست كه نظام اسلامی به انتخابی چنين محدود از ميان داوطلبان رنگارنگ رياست جمهوری پرداخته است. به نظر می‌آيد كه تائيد صلاحيت برخی از آنان هم تنها به خاطر دلجوئی و فرار ندادن آنان صورت گرفته است. مثلا برای اين نظام بايد روشن باشد كه سخنان خنده‌دار و بازی‌های ناشيانهء انتخاباتی سرداران، جائی در ميان مردم برای آنان باز نمی‌كند. وقتی سخنگوی جبههء رفسنجانی در زنجان مجبور می‌شود در برابر پرسش‌های دانشجويان و برای يافتن راه فراری خود جلسه را متشنج كند، تكليف بقيه روشن است.
به نظر می‌آيد اكنون سه جناح اساسی در انتخابات وجود دارد:
- يكی جناح تندرو، مستبد و معتقد به روش‌های سركوب در داخل و ناسازگاری يا ”باج ندادن“ در خارج است كه نمايندگانش در انتخابات رياست جمهوری بيشتر قيافهء نظامی دارند.
- دوم جناحی كه خودشان خود را در اصطلاح سازندگان می‌نامند. آنان در مقابل جناح نخست قرار گرفته‌اند و ادامهء كارشان منوط به محدود كردن جناح اول و نيز مردم است.
- سوم اصلاح‌طلبان كه دو نمايندهء مشخص دارند. يكی نمايندهء تمايلات عامی و سازشكارنه و ديگری نمايندهء تمايلات اصولی‌تر، تحصيل كرده‌تر و بيشتر متمايل به استفاده از نيروی مردم.
بقيه برای خالی نبودن عريضه به ميدان آورده شده‌اند.
دو جناح اول از تحريم صدمه‌ای نمی‌بينند، زيرا به اندازهء كافی اهرم‌های قدرت را در دست دارند كه رئيس جمهوری ولو غير مشروع را به صحنه آورند. تمايل اول با چالش‌های جهانی و داخلی در گير خواهد شد و مشكلات ايران را بيشتر خواهد كرد، اما جناح دوم ناگزير است بازهم مانند گذشته به كمك آن بيايد و در برابر مخالفان داخلی و فشارهای خارجی، نظام را حفظ كند. در اين صورت پی‌آمد كارها چندان روشن نسيت. نمی‌دانيم چه مقدار از تهديدها عملی خواهد شد و نظام اسلامی چگونه با دشواری‌های فراوان خارجی و داخلی سر خواهد كرد، زيرا اين جناح هرگز سياست سنجيده، منطقی و مبتنی بر مصالح ملی نداشته است. مخالفت اين جناح با نامزد جناح دوم برای حفظ او به عنوان آچار فرانسهء نظام و نه كليد آن است.
پيروزی جناح دوم تعرض پنهان با جناح اول را شدت خواهد بخشيد كه با ايجاد رابطه‌های جهانی و باج دادن به كارتل‌های نفتی در پی تضعيف آن برخواهند آمد. ممكن است اين جناح ناگزير به محدود كردن قدرت ولايت فقيه بپردازد تا بتواند به مقاصد خود برسد و كارهايش را ادامه دهد، اما اين تنها يك فرض است و معلوم نيست اين همه روحانی سنتی در برابر آن و محدود شدن قدرت خود چه عكس العملی خواهند داشت. توجه كنيد كه در موقع لزوم آيت‌الله‌ها خواهند گفت رفسنجانی تحصيلات لازم برای آيت الله بودن را ندارد و همه می‌دانيم كه عنوان حجة‌الاسلام تعارفی است. آنان ده‌ها مسئله دارند كه هيچ حجة‌الاسلامی – بويژه كسی كه دستش را برای خيلی كارها باز گذاشتند- قادر به پاسخگوئی نباشد. رفسنجانی در برابرر روحانيون محافظه‌كار به اندازهء كافی نقطهء ضعف دارد و تنها تا موقعی در مورد او سكوت خواهند كرد كه منافع آنان را به خطر نيندازد و نخواهد انداخت.
در جناح اصلاح طلبان، تمايل نخست چندان طرفداری ندارد، اما تمايل دوم كه با دكتر معين نمايندگی می‌شود، هم دارای طرفداران بسيار بيشتری است و هم موضع راديكال‌تری دارد. گذشته از اين ممكن است اگر نه احزاب و جمعيت‌های ديگری رسما، ولی طرفدارانشان به او رای بدهند، زيرا مواضع او به جبهه گيری‌های اين احزاب و جمعيت‌ها نزديك است. تنها مانع او حكم حكومتی است كه پيش از انتخاب شدن نقطهء ضعفی بزرگ برای او تراشيد. او در برابر مجلس نظامی شورای اسلامی، ولايت فقيه، قانون اساسی موجود و هرج و مرج نهادينه شده كاره‌ای نخواهد بود و وقت او به زد و خوردی ضعيف خواهد گذشت، مگر اين كه حمايت جدی نسل جوان را در پشت سر داشته باشد. معين در صورتی موفق خواهد شد كه مجلس و ديگر اهرم‌های قدرت را با پشتيبانی مردم- بسيار مانند دكتر مصدق- ناكار كند و بيش از پيش مشروعيت آن‌ها را در ايران و در چشم جهانيان از ميان ببرد.
در اين ميان تحريم تنها به معنی تسليم شدن به دو جناح اول است، زيرا دست آنان را برای هرگونه كاری باز می‌گذارد، مخصوصا پيروزی جناح دوم اين خطر را به همراه دارد كه با دادن حق السكوت به اروپا و امريكا، بخش مهم انعكاس جهانی وضع ايران از ميان برود. متاسفانه معين نه تنها در وزارت علوم، بلكه اصولا كارنامهء درخشانی ندارد و من اين را در نوشتهء پيشين خود يادآور شدم. همين باعث می‌شود كه دانشجويان حتی عليه او اقدام كنند كه تحريم كمترين كاری است كه كرده‌اند. در واقع معين هم قدرت پيش بينی و گسترش مبارزات مردم را نداشته است.
آيا جوانان در تشكل‌های خود می‌توانند از معين تضمين بخواهند و آنگاه از او حمايت كنند؟ آيا اين استعداد در معين هست؟ معين با بيان موقعيت‌های خود اين فرصت را از ميان نبرده است؟ او می‌تواند اكنون كه صالح تشخيص داده شده اين صلاحيت را از ميان ببرد و به صلاحيتی فكر كند كه آن را مردم تائيد كنند. راه پيش‌گيری از مرگ سياسی او چيست؟ ما در برابر وضع بغرنجی قرار داريم و بعيد است كه در روزهای بازمانده بتوان بحثی قانع كننده را پيش برد. كار خرد، سياست و تحول، كار تدريجی است و در كمبود فرصت چه بسا تصادف و تقدير بر تدبير پيشی گيرد كه زيان آور است.