ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Sun, 21.06.2009, 7:04
ایران برای همه‌ی ایرانیان!

ناصر کاخساز
جنبش مردمی که هم اکنون در رگ‌های خیابان‌های ایران جاری است و پیکر شهرهای کشور ما را ملتهب کرده است، در کیفیت و جوهر از انقلاب ۵۷ پربارتر است.

این جنبش در خدمت هیچ ایدئولوژی، مذهب و تشکیلاتی قرار ندارد و نمی‌خواهد در خدمت چنین مکانیسم‌هایی قرار بگیرد. پس از بیست و هشتم مرداد هیچ جنبشی تا این حد به جوهر ایرانیت خود آگاهی نداشته است. و این همان چیزی است که ولایت فقیه را به هراس افکنده است. جنبش مردمیِ امروزِ ایران، هم جزئی از یک تجربه‌ی جهانی است، و هم به تجربه‌های جدید جهانی مجهز است و این سرنوشت او را، که حرکت بسوی دموکراسی است، رقم می‌زند. به همین سبب گرچه شکل خودانگیخته دارد، جنبشی است آگاه و با وجدان دموکراتیک. آگاهی همیشه محصول تفکر نیست بلکه بیشتر محصول تجربه‌ی آزاد است و پس از آن است که به تفکر و خرد فرا می‌روید.
با این تحلیل است که می‌گویم این جنبش هرچند تئوری و رهبر ثابتی ندارد اما از وجدان دموکراتیک بهره مند است. نسلی که امروز بیست، سی یا چهل ساله شده است، از نسل انقلاب بمراتب آگاه تر است گرچه مجهز به تئوری نیست. گستردگی و شکوفایی شور و عاطفه‌ی ملی در او حتا از آنچه در روزهای انقلاب ۵۷ تجربه کردیم بسیار بیشتر است.

نسل انقلاب، پس از آن همه شکست و سرگشتگی و کشیدن رنجِ چرخش نظر و تبدیل منزل‌های سیاسی، دچار چنان تشتت فکری و عاطفی‌ای شد که به یاری هیچ علم و دانشی نیز نتوانسته است بر آن چیرگی یابد. به همین سبب نسل گذشته میان اندیشه‌ها و عاطفه‌هایش مردد ماند و جرات نکرد جنبشی را آغاز کند. پس ایران به ناچار سی سال ارعاب و وحشت و استبداد را در انتظار روزی تحمل کرد تا نسلِ دومِ پس از انقلاب به کمال رسد و در انتظار رویدادی ماند که بتواند از آن سود جوید. تقلب انتخاباتی با صلاحدید ولی فقیه بهانه‌ای بود هم از آن گونه که ترور ولیعهد اتریش در صربستان. (که در خدمت جنگ جهانی اول قرار گرفت)

جنبش کنونی برخلاف جنبش دوم خرداد جنبشی رفورمیستی نیست؛ یعنی قصد رفورم ندارد و از بالا صادر نمی‌شود تا در پایین پژواک پیدا کند و به همین سبب قاطع تر و آسیب ناپذیرتر است. جنبشی است که دیگ سینه اش می‌جوشد و لب‌هایش کمتر به حرف گزافه‌ای گشوده می‌شود. و بدینسان آگاهی خود را از اهداف مرحله‌ای یک جنبش ملی و اجتماعی نشان می‌دهد.

پس از سخنان تهدید آمیز ولی فقیه در نماز جمعه، شعار ابطال انتخابات ویژگی مترقی تری پیدا کرده است و اکنون دیگر ولی فقیه را هدف قرار می‌دهد و می‌تواند و باید به شعار ایران برای همه‌ی ایرانیان فراروید. این جنبش را نمی‌توان سرکوب کرد. رهبران خلق الساعه‌ی این جنبش باید به قاطعیت مردم پاسخ مثبت دهند و در برابرتهدیدهای ولی فقیه به "انفجار بمب"، با مسالمت فعال ایستادگی کنند و از قاطعیت مسالمت جویانه‌ی رهبر جنبش ملی هند- مهاتما گاندی- بیاموزند. هرچه جنبش مردمی قاطعیت و مسالمت بیشتری داشته باشد، امکان سرکوب، ضعیف تر و خسارت‌های گریز ناپذیر، محدودتر خواهد بود. بخاطر بیاوریم یلسین (هرچند بعد‌ها دموکراسی روسیه را به انحطاط کشید) با قاطعیت اش توطئه‌ی حزب کمونیست شوروی را برای سرکوبی گسترده خنثی کرد. هنگامی که سرکوب گران بین مرگ و زندگی ایستاده اند، بیش از هرچیز در برابر ترکیبی از قاطعیت و مسالمت به ضعف وزبونی می‌افتند.

روشنفکران باید توجه داشته باشند که میان موسوی و جنبش مردمی در مرحله‌ی کنونی –قهرا- استقلال و وابستگی وجود دارد. یعنی حمایت از جنبش مردمی با مخالفت با آقای موسوی متناقض است. این واقعیتی است که هیچ روشنفکر منزه طلبی، جز به بهای زیان رساندن به جنبش مردمی، نمی‌تواند از آن طفره برود. و این البته با تبلیغ به سود موسوی و دنباله روی مبتذل تفاوت دارد.

برخورد با آقای موسوی که اکنون رهبر خلق الساعه‌ی یک جنبش مردمی است، با دوران کاندیداتوری ایشان باید متفاوت باشد. میزان منزه بودن رهبران جنبش‌های مردمی تابع عمق و میزان استبدادی است که از درون آن بیرون آمده اند؛ رهبری که از استبدادی مزمن و ژرف بیرون می‌آید شناسه‌های شرایط اجتماعی خود را دارد. بخاطر بیاوریم مصدق که رهبری عمیقا دموکرات بود، از پلورالیسم دهه‌ی بیست برخاست. توجه نکردن به این رابطه‌ی علت و معلولی و جامعه شناختی به شور استثنایی جنبش امروز ایران آسیب می‌زند.

اکنون تنها معیار سنجش و داوری، کنش و کردار و ترکیب مسالمت و قاطعیت و ایستادگی است و باید گفت که موسوی از روز پس از انتخابات تا کنون به درستی حرکت کرده است و ایستادگی نشان داده است. هرزمان که این حرکت متوقف شود و قاطیعت به سازش بیانجامد، می‌توان و باید او را به انتقاد کشید. هم دفاع اسنوبیستی از موسوی و هم حمله‌ی احساساتی به او نادرست است. شرایط اکنون به سرعت در حال تغییر است. باید با دقت، ظرافت، پختگی و متانت، تحول در واقعیت سیاسی را دنبال کرد و با تمام نیرو و بدون تنگ نظری از این شور بزرگ ملی حمایت کرد.

رهبران جنبش نباید از تهدید به سرکوب بهراسند. تزلزل از خطوط چهره‌ی ولی فقیه، همچنان که در واژه‌های او، به روشنی خوانده می‌شود. او جرات سرکوب گسترده‌ی مردم را ندارد. تنها تردید رهبران جنبش می‌تواند این تزلزل را بکاهد.

شعار ابطال انتخابات می‌تواند به شعار ایران برای همه‌ی ایرانیان فراروید بشرطی که همه‌ی باور‌های ایدئولوژیکی و مذهبی نسبت به ایران، این ظرف مشترک همزیستی ثانوی شود.

ناصر کاخساز
سی ام خرداد ماه ۱۳۸۸