ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Fri, 19.06.2009, 10:01
پرهیز از افراط و تفریط

مهدی رجبی
جنبش پرشکوهی که از چند روز پیش بیکباره و علیرغم حیرت همگان پا گرفت، همچنان زنده و فروزان است. این چنبش به چند دلیل از اهمیت ویژه یی برخوردار بوده، و هدایت درست آن، و اگر واژه هدایت درست نباشد، باید بگویم، حرکت بخردانه آن می‌تواند تاثیری سرنوشت ساز بر آینده زندگی مردم و حکومت داشته باشد. خیزش ناگهانی و میلیونی مردم در اعتراض به دغلکاری دولت احمدی نژاد بی اغراق در تاریخ ۱۵۰ سال جنبش دمکراتیک ایران بی مانند بوده، و جنبه استثنایی دارد. برای جلوگیری از درازای سخن و بخاطر آنکه موضوع اصلی گفتار این مقاله چیز دیگری است به یک دلیل ساده اشاره می‌کنم، و آن اینکه همه جنبش‌های آزادی خواهانه یا اعتراضی، از جنبش تبناکو تا انقلاب مشروطه، از قیام سی تیر تا شورش ۱۵ خرداد و سر آخر انقلاب ۱۳۵۷، هریک بگونه یی پیرو یک جریان سیاسی بودند، و بطور مستقیم یا غیر مستقیم بوسیله نیروهای سیاسی هدایت می‌شدند. حال آنکه این خیزش بزرگ مسالمت آمیز، از هیچ جریان سیاسی معینی پیروی ننموده، و حتا بطور غیر مستقیم بوسیله انها هدایت نمی‌شود، بلکه بطور خودبخودی و براثر غرش خشم مردم و بیزاری آنها از دروغ و تقلب و از اهانت بزرگی که بدانها شده است، پا گرفت. این امر خود بتنهایی موضوع بس گیرایی برای یک بررسی سیاسی جامعه شناختی خواهد بود، ولی اشاره ما بدان نه بدین خاطر، بلکه از آن روست که این واقعیت استثنایی بیان کننده نیروی بس عظیمی است که جنبش کنونی با خود حمل می‌کند. زمانیکه میلیون‌ها تن بنابر حس و تدبیر خود و نه به پیروی از رهنمود این یا آن جریان سیاسی به خیابان می‌ریزند، و این چنین متین و بزرگوار سعی می‌کنند تا صدای اعتراض خود را بگونه یی مسالمت آمیز درباره اینکه چرا رای آنها یعنی حیثیت آنها را به بازی گرفتند، بیان نمایند، این خود حکایت از توانایی‌های نهان فراوانی دارد که در این جنبش خفته است.

با این حساب، مسئولیت بزرگ و دشواری بر دوش نظرپردازان سیاسی جنبش اصلاح طلبی در ایران قرار می‌گیرد، مسئولیت اینکه این جنبش در مسیر بخردانه یی گام بردارد، و آن توانایی عظیم، به گمراهه یا به هدر نرود. فراموش نکنیم که شبح نومیدی و دلزدگی از جنبش سیاسی پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و بدنبال ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، چه سنگین و جانکاه بود. شکست و بی فرجامی این خیزش استثنایی که میلیون‌ها انسان را برای نخستین بار در زندگی شان به پهنه پیکار سیاسی کشانیده، و آن همه امید و شور و خوشدلی به آینده آفریده است، می‌تواند آثار ناگوار تلخی ببار آورد. برعکس، هوشیاری و کاربست درایت لازم برای یافتن راهکارهای درخور این جنبش، وسازگار با صف آرایی واقعی نیروهای سیاسی موجود، می‌تواند به پیروزی‌هایی بیانجامد که شور و امید مردم را برای فرارفتن بیشتر چند برابر خواهد ساخت.

دراین رابطه نکته‌های گفتنی چندی برای تامین پیشرفت بخردانه جنبش و جلوگیری از کژروی آن وجود دارد، ولی دراین مقاله به توضیح تنها یک نکته می‌پردازم، که طرح آن و در نتیجه توجه بدان، ضرورت عاجل دارد. آن نکته این است که فعالان سیاسی ایران باید با آگاهی لازم به زمینه بروز جنبش، بین انگیزه‌های مستقیم مردم خیزنده و خواسته سیاسی این جنبش رابطه منطقی برقرار نمایند. این خیزش بزرگ برعلیه دروغ و تقلب در انتخابات صورت گرفت، و اینکه مردم بخوبی احساس می‌کردند که با آن همه بسیج شدن جوانان، زنان، افراد خانواده و همسایگان شان برای رها شدن از دولت احمدی نژاد، برنده شدن وی در انتخابات هیچ توضیح دیگری جز وجود تقلبی بزرگ در روند رای گیری را ندارد. درست است که بخشی از این مردم نه تنها بدلیل تقلب در انتخابات بلکه به هزار دلیل دیگر از دولت احمدی نژاد و حتا از حکومت جمهوری اسلامی بیزار بودند، ولی وجه مشترک مردمی که به خیابان ریختند و علیرغم تهدید و زورگویی و خشونت‌های خونبار به تظاهرات برعلیه احمدی نژاد و بانیان انتخابات ادامه دادند، همانا اعتراض به نتایج انتخابات و به دغلکاری و دروغ برگزار کنندگان آن بود.

به خیابان ریختن مردم، بگونه یی که دیدیم، گذشته از آنکه بیانگر خشم آنهاست، حاکی از بی اعتمادی آنها به اندام‌های رسمی اداره و نظارت بر انتخابات و مشخصا وزارت کشور و شورای نگهبان می‌باشد. با این حساب، اگر آقایان موسوی و کروبی یا بطور کلی اصلاح طلبان بدین واقعیت بی توجهی نمایند، و فریب دعوت شورای نگهبان برای رسیدگی به برخی از جزییات را بخورند، ازسوی مردمی که دیگر به راستکاری وزارت کشور و شورای نگهبان اعتماد ندارند، با استقبال روبرو نخواهند شد. خوشبختانه، خبرهای موجود گرچه این روزها، با توجه به بازار جعل و دستکاری رژیم، باید نسبت به خیلی خبرها جانب احتیاط داشت سخن از ایستادگی موسوی و کروبی در برابر این دعوت‌های فریبکارانه می‌گویند. آخرین پیشنهادی که ازسوی یاران موسوی مطرح و به گوش ما رسیده است، حاکی از پیشنهادی می‌کند که روی به تشکیل اندامی مستقل برای رسیدگی به روند رای گیری و نتایج آن دارد. گرچه این پیشنهاد نسبت به آنچه پیشتر گفته می‌شد، یعنی باطل بودن نتایج انتخابات و برگزاری دوباره آن گامی به پس می‌باشد، ولی ترکیب آعضای پیشنهادی این اندام نشانگر ان است که فرجام آن تایید احمدی نژاد نخواند بود.

با این وجود، باید هشیاری لازم را از دست نداد، و وارد بازی‌های شورای نگهبان و حکومت بطور کلی، که خواهان کش دادن قضایا و از نفس انداختن خیزش مردم می‌باشند، نشد. درست است که در جهان سیاست واقعی و غیر ایدئولوژیک نمی‌توان سیاست « مرغ یک پا دارد» را در پیش گرفت، ولی مهمترین وظیفه آقایان موسوی و کروبی و اصلاح طلبان این است که همراهی و پشتیبانی مردم را از دست ندهند. کوتاهی نمودن در اصرار بر باطل نمودن نتایج انتخابات گذشته، و بر رای گیری دوباره موجب آن خواهد شد که ایشان پشتیبانی پرشور مردم را از دست بدهند. درست است که وارد شدن در گفتگوی سیاسی ایجاب می‌کند که پای شنیدن بسیار گفته‌ها و توصیه‌های ناساز رفت، ولی بزبان اصلاح طلبان «خط سرخ» باطل بودن نتایج انتخابات را نباید فراموش کرد.

اگر کوتاهی نمودن در رابطه با خواسته سیاسی جنبش، خطری است که دراثر ناپیگیری یا مماشات می‌تواند برای آن پیآمدهای ناگوار ببار آورد، خطر دیگری که می‌تواند پیامدهای تلخ تر داشته باشد، همانا ناشی از فرو غلطیدن در ارزیابی‌های نادرست از ظرفیت جنبش در لحظه کنونی و به گمراهه بردن آن می‌باشد. گفتن اینکه مردم بدین دلیل به خیابان ریختند که توهم شان از جمهوری اسلامی شکست، و اینکه آنها بدنبال شکستن توهم خود، در پی سرنگون کردن رژیم جمهوری اسلامی و برپاکردن حکومتی دیگر‌اند، همانا برداشتی ذهنی از حرکت مردم می‌باشد، چراکه حتا یک شعار یا یک نشان عینی از از چنین آمادگی وجود ندارد. سخن برسر شکستن توهم نیست، در هر فرازی از جنبش دمکراتیک مردم می‌توان از شکستن توهم یا گرفتار شدن به توهمی دیگر یاد کرد، بلکه سخن اصلی همانا این است که آیا مردم خیزنده آمادگی طنین افکن کردن شعاری مانند « بگو مرگ شاه » را که در پاییز ۱۳۵۷ شیشه‌های خیابان انقلاب را به لرزه در آورد، دارند؟ پاسخ من دررابطه با وضعیت جنبش درحال حاضر منفی است، و روند پیشروی این جنبش نشان از این آمادگی دست کم در لحظه کنونی ندارد. ناگفته نماند که نسبت کسانی که گرفتار چنین خوشباوری ذهنی هستند، محدود بوده، و در میان نظرپردازان اصلاح طلبان، من کسی را سراغ ندارم که چنین نگاهی به اوضاع داشته باشد. ولی وجود این نوع ارزیابی‌ها در جنبش بویژه در میان طیف تحریمیان انتخابات همواره خطری است که می‌تواند به بیراهه رفتن جنبش و بهانه دادن به نیروهای سرکوبگر برای تاخت وتاز وحشیانه کمک بنماید.

باری، با توجه به دو جنبه زیاده روی و کوتاهی نمودن دررابطه با نکته یی که در بالا اشاره شد، می‌توان نتیجه گرفت که در لحظه کنونی حرکت جنبش باید کماکان برروی خواسته انتخابات دوباره و مستقل از نظارت شورای نگهبان و وزارت کشور تاکید نموده، و خواستار انتخابتی زیر کنترل ناظرانی بی طرف بود. تاکید بر بی اعتمادی مردم به امر نظارت شورای نگهبان نه تنها پاسخ به خواسته مستقیم مردم دررابطه با انتخابات کنونی است بلکه این امر برای جنبش دمکراتیک و اصلاح طلبانه اهمیت گرهگاهی را دارد، که همگان با توجه به تجربه‌های گذشته بدان اذعان دارند.

پنج شنبه ۲۸ خرداد ۱۳۸۸
مهدی رجبی