ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Wed, 10.06.2009, 10:03
چرا باید در انتخابات شرکت کنیم؟

علاءالدین. م
این روزها در ایران غوغایی است. مردم به خیابانها ریخته‌اند و خواهان تغییر وضع کنونی هستند. ملت ایران در طی چهار سال ریاست احمدی‌نژاد، سخت‌ترین دوران خود را گذرانده و این درحالی است که علیرغم نارضایتی گسترده‌ی مردم، نظام ولایت فقیه و نماد آن - شخص آیت‌الله خامنه‌ای- دولت احمدی‌نژاد و حامیان آن یکی از ناکارآمدترین و پر مخالف‌ترین دولت‌های ایران از دوران مشروطیت تا کنون بوده است.

نزدیکان احمدی‌نژاد همان‌هایی هستند که طراح و مجری قتل‌های زنجیره‌ای درایران بوده‌اند. حسین شریعتمداری، احمد جنتی، فلاحیان، حسینیان و مصباح یزدی از جمعه افرادی هستند که با حمایت دفتر رهبری و آقای مجتبی خامنه‌ای، حلقه‌ی اصلی جریان حامی دولت محمود احمدی‌نژاد را تشکیل می‌دهند.

برداشت و مصرف بی‌سابقه‌ی اموال ملی، از هم پاشی اغلب واحدهای صنعتی، تورم فزاینده‌ی اقتصادی، تعدی به حقوق شهروندی، عوام‌فرینی و خرافه‌گرایی، ماجراجویی‌های سیاسی، سیاه گردانیدن زندگی اجتماعی و به کارگیری روش‌های فریب کارانه از قبیل پرداخت مستقیم پول به بخش‌های فقیر مردم برای کسب وجهه و تأمین رأی و....، از جمله اعمال این دولت است که مردم به آن اشاره می‌کنند.

زمانی که فاسدترین بخش سرمایه‌ی مالی میلیتاریسم را تقویت می‌کند، شعارها و فعالیتهای پوپولیستی را تشدید می‌کند، عوام فریبی را شدت می‌بخشد، دروغ‌های بی‌سابقه و بزرگ می‌گوید و به هر دستاویزی متشبت می‌شود تا قدرت را فراچنگ آورد و از آن خود گرداند و آن را حفظ و تقویت کند، فاشیسم متولد می‌شود. البته ناگفته نماند که فاشیسم برای ظهور، شرایط خاص بین المللی را طلب می‌کند که هم اکنون این شرایط وجود ندارد . اما نباید فراموش کرد که حکومت‌های پوپولیستی یا بناپارتیستی با اتکا به سرمایه مالی – که در ایران از طریق فروش نفت تأمین می‌شود- و با اتکا به میلیتاریسم و عوام فریبی و طرح شعارهای توده گرایانه، همان اعمالی را مرتکب می‌شوند که فاشیسم مرتکب شده است.

تردید نباید داشت در صورتی که جریان احمدی‌نژاد با حمایت نظام ولایت فقیه قدرت خود را تثبیت کند، دست به شدیدترین خشونت‌ها خواهد زد و مقاصد خود را عملی خواهد نمود. از نظر آنها اکثریت ملت ایران «کوفی» هستند و اگر شرایط اجازه دهد، باید به شدت سرکوب گردند. این جریان افراطی‌ترین و در عین حال هماهنگ‌ترین و انسجام یافته‌ترین جریانی است که در ایران وجود دارد. این جریان، تنها گروهی است در ایران که تنها یک صدا دارد. و از قدرت، وحدت و هماهنگی خاصی برخوردار است. آنها برای تمامی اهداف خود چه در عرصه‌ی داخلی و چه در عرصه‌ی بین‌المللی برنامه دارند؛ برنامه‌ای واحد که حتی اگر احمقانه باشد، از یک صدای واحد نشأت می‌گیرد و از انسجام نظامی خاصی برخوردار است. در عین حال این صدا قادر است که توده‌های بی‌شکل را جمع آوری کند که نباید آن را دست کم گرفت. این همان صدایی است که از نظام ولایت فقیه بر می‌خیزد و نماد آن شخص آیت الله خامنه‌ای است. بی‌تردید با فرو ریختن شخص رهبری و جایگزینی آن با شورای رهبری، این نظام تک صدایی فرو می‌ریزد، که دیگر ماهیت و خصلت‌های آن با آنچه که هم اکنون وجود دارد، متفاوت است.

این همه در حالی است که تمامی مخالفین این جریان و بطور کلی تمام ملت، با آوایی چند صدایی به میدان کارزار آمده‌اند. بدیهی است که چنین باشد؛ چرا که خصلت دموکراسی و تکثر گرایی، شنیده شدن صداهای متفاوت است. اما لازمه‌ی موفقیت در چنین آوردگاهی، تجمع تمام این صداها بصورت یک آوای هماهنگ است.

یکی از مهم‌ترین نقاط ضعف جریان‌های مخالف احمدی‌نژاد، تعدد مراکز رهبری و عدم هماهنگی آنهاست که گریزی هم از آن نیست، اما می‌توان از بار منفی آن کاست.

میرحسین موسوی نماد مخالف با نظام تک صدایی

در مدت هشت سالی که آقای خامنه‌ای رئیس جمهور و آقای موسوی نخست وزیر بوده‌اند، مخالفت و چالش بین آنها تقریباً بر همگان آشکار است. آنچه که بخش‌های وسیعی از مردم به آن آگاهند، همین تمایز و تخالفی است که بین آنان وجود دارد و از دیدگاه روان شناسی اجتماعی در ایران، میرحسین موسوی نماد مخالفت با آیت‌الله خامنه‌ای است. از طرفی باید یادآوری کنیم که هیچ دولتی تاکنون به اندازه‌ی دولت احمدی‌نژاد با مقام رهبری و منویات او هماهنگ نبوده است. دولت احمدی‌نژاد تا کنون با وجود تمامی کاستی‌ها، ناکارآمدی‌ها و تندروی‌هایش، در ارتباط با اهداف داخلی و خارجی رهبری، حداکثر هماهنگی را داشته است. بنابراین بی‌راه نیست اگر که بگوئیم: مخالفت توده‌های مردم با احمدی‌نژاد و برنامه‌های او و تأیید میرحسین موسوی، مخالفت با آیت الله خامنه‌ای و طرح خواست تاریخی ایجاد شورای رهبری در ناخودآگاهی جمعی ملت ایران است. در این ارتباط نقش و حضور آقای ‌هاشمی رفسنجانی که از چند سال پیش آلترناتیو شورای رهبری را مطرح کرده بود، بی‌دلیل نیست.‌ هاشمی رفسنجانی یکی از حلقه‌های اصلی و مهم این بازی تاریخی در پایان دادن به خودکامگی آقای خامنه‌ای و ایجاد شورای رهبری نظام و هموار نمودن راه دموکراسی در ایران است. این قداست زدایی و تابوشکنی در ارتباط با انتقاد به رهبری از هم اکنون باید با پیگیری بیشتری دنبال گردد. ملت ایران آیت الله خامنه‌ای را معصوم نمی‌دانند و حق خود می‌دانند که از «ایشان» انتقاد کنند.

بنابراین شرکت گسترده و هماهنگ تمامی نیروهای آزادی خواه در ایران و رأی به میرحسین موسوی، ضرورت راه دموکراسی در ایران است. بدیهی است که این تازه آغاز کار است. در تأیید موسوی خواسته‌هایی باید مطرح شود که خواست تاریخی ملت ایران و ضرورت رشد و توسعه‌ی نیروهای تولید، عدالت گستری و دموکراسی خواهی در ایران است. پس در قبال حمایت از میرحسین موسوی چه خواسته‌هایی داریم:

۱. طرح موضوع امنیت نهادهای آگاهی دهنده‌ی جامعه‌ی مدنی و تضمین موجودیت نمادهای گستره‌ی همگانی- از قبیل سازمان‌های مستقل خبرگزاری و خبررسانی، ایجاد شبکه‌های مستقل تلویزیونی، و آزادی سازمان‌ها و احزاب مستقل از حکومت، به مثابه اصلی‌ترین نهاد کنترل کننده‌ی دولت و تمامی دستگاه‌های وابسته به قدرت.

۲. آزادی بی‌قید و شرط مطبوعات و رسانه‌ها در افشای مداوم تمامی خطاهای احتمالی دولت و بی‌عدالتی‌های احتمالی قوه‌ی قضائیه و تمامی دستگاه‌های وابسته به قدرت.

۳. مصونیت خبرنگاران، نویسندگان و تمامی شهروندان در انتقاد از اشتباهات دولت یا رهبری و تمامی مراکز قدرت و قانونی کردن این مصونیت

۴. آزادی تظاهرات، اجتماعات و اعتصابات وآزادی حضور مستمر مردم در صحنه برای تعیین بخشیدن به گستره‌ی همگانی .

۵. طرح درخواست مجدد برای دستگیری و محاکمه‌ی تمامی مجرمین و سازمان دهندگان قتل‌های زنجیره‌ای و پیگیری رد پای قتل‌های زنجیره‌ای بدون هیچ ملاحظه‌ای تا آخر.

۶. طرح درخواست ضرورت ایجاد شورای رهبری و پایان دادن به خودکامگی ولایت فقیه و به همراه آن پایان دادن کامل نظارت استصوابی و شورای نگهبان.

۷. طرح درخواست تغییر قانون اساسی و اصلاح بسیاری از بندها و الحاقات آن و ...
و ...

چشم‌اندازهای جنبش آزادی‌خواهی و نگرانی‌های آن

تمامی نیروهای آزادی‌خواه که مسئولانه به سرنوشت کشور می‌اندیشند، خوب می‌دانند که چه تفاوتی بین آزادی‌های مشروعی که در نظام حقوقی جهانی به آن اشاره می‌شود، با هرج و مرج وجود دارد. هرج و مرج برعکس آزادی، امنیت ملت را به خطر می‌اندازد و تمامی توان و انرژی خلاقه‌ی ملت را از او می‌ستاند. هرج و مرج مهم‌ترین دستاویز برای احیای مجدد دیکتاتوری و خودکامگی است. لذا در شرایط کنونی اجتناب از هرج و مرج و حفظ تمامیت ارضی ایران، یکپارچگی و اقتدار ملی در عین دفاع از آزادی و مخالفت با عناصر فرصت طلب چپ‌رو و ستیزه‌جو، از ضرورت‌های اصلی توسعه‌ی ملی، آزادی و عدالت گستری در ایران است. برای آنکه ملت ایران بتواند به اهداف کوتاه مدت و بلند مدت خود برسد، لازم است که تمامی نیروهایی که در راه دموکراسی قدم برداشته‌اند، هم آوا گردند.

دامن زدن به مسائل گذشته و برخوردهای عنادآمیز کسانی که زمانی در برابر یکدیگر بوده‌اند و طرح ذهنیات انتقام‌گیرانه، قویاً آب به آسیاب خودکامگی می‌ریزد. امروز تمامی کسانی که در راه آزادی و عدالت مجاهدت می‌کنند، دوستان ملت هستند – حال چه این افراد ‌هاشمی رفسنجانی، خاتمی یا موسوی باشند و چه نیروهای لائیک بیرون حکومت. بنابراین تمامی آنهایی که در این میثاق ملی مشارکت دارند، با هر اندیشه و مرامی باید دست در دست هم دهند تا مصونیت خود را تضمین کنند. هیچ کس دشمن نیست. دشمن تنها در ذهن بیمار و تمامیت خواه انسان است که مولد خودکامگی است.

هیچ کس نیست که نپذیرد وحدت بین تمامی نیروهایی که اهداف مشترک دارند، تنها ضامن موفقیت آنهاست، اما متأسفانه اغلب حاضر نیستیم از منیت‌ها و خودکامگی‌های حاکم برخود دست بشوئیم تا به وحدت برسیم. سرنوشت غم انگیز ما حاصل همین نادانی ماست .

این حقیقتی است که هر چه به مشترکات خود نزدیک می‌شویم و با تأکید بر این مشترکات انسانی به هم آوایی خود عینیت می‌بخشیم، به انسانیت به مفهوم عام خود نزدیک‌تر می‌گردیم.

ما امروز با تمامی دنیا مشترکاتی داریم که می‌توانیم در دوستی با دیگران آنها را برجسته کنیم. ما می‌توانیم در مبارزه با تروریسم با تمامی دنیا مشارکت نموده و آنرا به نقطه‌ی آغازی در ایجاد دوستی‌های تازه بدل کنیم. ما می‌توانیم در مبارزه با خودکامگی در وجود خود و دیگران با تمامی بشریت مشارکت کنیم تا عزت انسان را پاس بداریم. ما می‌توانیم ...

دوستی تنها راه نجات ماست و دشمنی بزرگترین دشمن ما