ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Fri, 15.05.2009, 0:10
ارزیابی چهار كاندیدا و تبعات تحریم انتخابات

محمدحسن صفورا


با توجه به اعمال محدودیت‌های شدید از سوی شورای نگهبان و در غیاب امكان كاندیداتوری جریان‌های ملی و مذهبی غیر حاكم و نیز در غیاب جریان‌های غیر رسمی و غیر قانونی برای كاندیدا شدن در حال حاضر بنا به گزارشهای معلوم شده است كه تعداد ۵۰۰ نفر برای احراز پست ریاست جمهوری دوره دهم ثبت‌نام كرده‌اند، كه در میان آنها از جماعت عوام تا روشنفكر سیاسی و دولتمردان دیده می‌شوند،‌ از میان اینهمه كاندیدای پراكنده، چهار نفر آقایان میرحسین موسوی، مهدی كروبی، محسن رضایی و محمود احمدی‌نژاد، مطرح‌ترین و شاخص‌ترین كاندیداها هستند كه دو نفر از آن‌ها تا حدودی به جناح اصلاح‌طلبان حكومتی و دو نفر دیگر آنها نیز به جناح محافظه‌كاران یا اصول‌گراها تعلق دارند.

هیچ یك از كاندیداها از مسیر گزینش حزبی فرا نروئیده‌اند و جملگی بعنوان نماینده‌ای از محافل قدرت، دولت و حكومت پای به عرصه انتخابات نهاده و با معرفی گروه‌های مختلف حاضر در صحنه كاندیدا شده‌اند. خوشبختانه عملكرد هر چهار نفر به نسبت‌های معيّنی برای مردم آشكار است و تجارب عملی هر یك از كاندیداها به كارنامه‌ای نسبتاً روشن تبدیل شده است كه البته بطور مداوم و روزانه مورد سنجش و ارزیابی دوباره و سه باره قرار می‌گیرد و متاسفانه مردم زیاد اشتباه می‌كنند، چگونه میتوان اشتباه آنان را كاهش داد؟.

ویژگی‌های عمومی هر یك از چهار نفر صدرالاشاره بطور خلاصه و به شرح زیر می‌توان تشریح كرد:

- آقای میرحسین موسوی مسبوق به تائید آقای خمینی رهبر انقلاب اسلامی است، رئیس دولت دوره جنگ ۸ ساله بوده است، كارنامه مدیریتی و پاكدستی اقتصادی قابل اعتنایی دارد و درویشی است كه در طیف چپ میانه و راست میانه مذهبی شعارهای ملی‌گرایانه و اصلاح‌طلبانه‌ای در جهت پیشگیری از تخریب بیشتر كشور و با تمایلات توسعه‌گرا می‌دهد. او تركیب اقوام ایرانی را فرصت می‌داند و خود آذری زبانی با وجاهت هنری، شاعری و با اشعار و نوشته‌هایی به زبان آذری است كه هنوز انتشار نیافته‌اند. بی تردید میرحسین موسوی نماینده‌ای از نسل تحصیل كرده انقلاب است كه هنوز به آرمانهای عدالت‌گرایانه، آزادی‌خواهانه و پیشرفت كشور وفادار است، اما نمره‌ای عالی و بیست ندارد، در كارنامه دوران ریاست او بر دولت، علیرغم توفیقات اداره انواع بحران‌های ناشی از جنگ عراق و درگیری‌های داخلی، اعمال و رفتارهای مستبدانه و اقتدارگرای حكومت سایه افكنده و حتی به سكوت در قتل‌ها و اعدام‌های سالهای بعد از انقلاب بویژه سال ۶۷ متهم شده است، البته او خود به استناد موضوع تفكیك قوا، قوه مجریه و به تبع آن دولت را از اعدام‌های زندانیان سیاسی سال ۶۷ مبرا دانسته است، اگرچه شاهد ساكت آن تراژدی دردناك تاریخ انقلاب اسلامی است و از این بابت به انقلابیون دگراندیش و تحول‌خواه و به تاریخ ایران معاصر بدهكار است و شاید می‌آید كه بدهی‌های خود را بپردازد، او وعده اجرای بخشهای تعطیل مانده قانون اساسی و آزادی‌های مصّرحه آن را همراه با اصلاح امور اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بارها اعلام كرده است و همچنان تكرار می‌كند، او تقریباً اعلام كرده است كه نگران فروپاشی كشور است و استراتژی همكاری با همه گروه‌ها و سازمانهای حتی غیر قانونی مسلمان مثل نهضت آزادی و حتی مخالفان را غنیمت می‌داند و هنوز نخواسته یا نتوانسته به جز اشاراتی در خصوص آزادی گروه‌های غیر محارب، به آزادی احزاب و سازمانهای چپ غیر قانونی شده اشاره‌ای بكند تا وعده پرداخت بدهكاری به آنها را آشكار سازد، اگرچه در شرایط فعلی چنین انتظاری نیز از او نمی‌رود، اما گفته است برای نجات كشور حتی به رأی مخالفان نیز نیاز دارد. از معروف‌ترین جمله‌های اوست: كشور مانند دوره‌ قاجار اداره می‌شود و نیز گفته است اگر روند اداره كشور سریعاً تغییر نكند از كشور دیگر چیزی نمی‌ماند. و نیز گفته است كه آزادی و عدالت دغدغه اصلی اوست و بارها در ستایش آزادی به مناظره شهید بهشتی با نمایندگان حزب توده ایران و سازمان فدائیان اكثریت در تلویزیون اوایل انقلاب اشاره كرده است. اكثر سازمان‌های سیاسی وانجمن‌های اسلامی از وی حمایت كرده‌اند اما تعداد آرای او هنوز قابل پیش بینی نیست. او حد اقل ۲۵ میلیون رای نیاز دارد تا كشور را آنطور كه لازم است سامان دهد كه البته كاری بسیار دشوار است.

- آقای مهدی كروبی كه در گذشته به اشتباه به شیخ اصلاحات نیز معروف شده بود با زبانی تندتر و روشن‌تر نه تنها به انتقاد از وضع موجود پرداخته، در مواردی نیز (بویژه در خصوص نظارت استصوابی) اصلاح در قانون اساسی را خاطر نشان كرده است. آقای كروبی ضمن صدور چند بیانه مهم اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی به پیگیری تحقق آزادی‌های مصرّحه قانون اساسی و اجرای اصول ومعطل مانده آن، از جمله اصل ۱۵ در خصوص حقوق اقوام ایرانی را،‌ تاكید كرده و دخالت بسیجیان و سپاه را در امور سیاسی بشدت به نقد كشیده و مداخله در امور شخصی بویژه گشت‌های ارشاد را غیر قانونی دانسته است. و نیز از حربه نفت برای آراء بیشتر مدد جسته است.

او هرگز در مظان اتهام مستقیم در نادرستی و دست ناراستی قرار نگرفته اما شائبه‌هایی در خصوص مال‌اندوزی و سوء استفادة اقتصادی از موقعیت‌های حكومتی در پیرامون او وجود دارد و نیز بر خلاف میرحسین موسوی كه در اعتراض به برخی تغییرات قانون اساسی و ناسازگاری با هیئت حاكمه 20 سال خانه‌نشین شد، مهدی كروبی مقامات متعدد ریاست بنیاد شهید و تجارتخانه‌های آشكار و پنهان آن و نیز دو دوره رئیس مجلس شورای اسلامی شد و حكم حكومتی را بر خلاف قانون اساسی در طرح لایحة مطبوعات ، هنگامیكه رئیس مجلس ششم بود، پذیرفت. اینك چقدر به آنچه می‌گوید وفادار است، خدا می‌داند. اما به دلایلی كه من نمی‌دانم و شاید قابل فهم نیست كه چرا در انتخابات ریاست جمهوری دوره نهم، او با پیشنهاد ماهی پنجاه هزار تومان و در انتخابات پیشارو با موضوع سهام نفت میخواهد مردم را تطمیع كند و رأی آنها را بخرد و نیز نمی‌دانم كه چرا همچنان نمی‌خواهد پس از ۳۰ سال از قدرت فاصله بگیرد و به راستی اگر می‌تواند، چرا به شخصیت مرجع برای توسعه اصلاحات در كشور تبدیل نمی‌شود؟ حقیقتاً او را اندكی قدرت طلب می‌دانم. اما اگر آن قدرت را پشت جریان‌های اصلی اصلاحات قرار می‌داد و قراربدهد، نقش برجسته‌ تری در این لحظات از تاریخ معاصر ایران ایفا می‌كرد. گفته می‌شود كه او چهار تا پنج میلیون رأی ثابت دارد كه اگر به دور دوّم نرسد، آراء خود را بسود آقای میرحسین موسوی مشایعت خواهد كرد.

- آقای محسن رضائی سخنگوی مجمع مصلحت نظام فرمانده جنگ ایران و عراق بوده است و اگر هم در پیش از انقلاب، در تجارت كوچك تجارب وتوفیقاتی داشته است، اینك به شخصی بسیار ثروتمند و قدرتمند با پیرامونی نسبتاً سازمان یافته تبدیل شده و ظاهراً بخش مهمی از اقتصاد دخانیات كشور و برخی شبكه‌های مالی و تجاری از طریق شركت‌های او اداره می‌شوند. آقای محسن رضایی نه تنها در انظار عمومی به روش فرماندهان نظامی – سیاسی ظاهر می‌شود، بلكه می‌كوشد در هیبت سلاطین بی تاج و تخت نمایانده شود. به احتمال خیلی زیاد و به رغم كوششهای فراوان او در ادامه تحصیلات و اخذ درجه دكتری حین خدمت از دانشگاه تهران و ارائه تیپ ظاهری نسبتاً مدرن در لباس و رفتار، الگوی حكمرانی یك فرمانده نظامی كهنه كار را نمایش می‌دهد كه كشور را شبیه پادگان در حالت آزادباش نشان می‌دهد. صد البته اگر در میدان رقابت انتخابات حتی دو میلیون رأی بیاورد، بسود اصلاح‌طلبان است. ضمناً چون هم ایشان و هم آقای كروبی از طوایف دوست داشتنی و محترم لر می‌باشند، آرای همدیگر را هم كمی به نفع میرحسین موسوی و به ضرر آقای احمدی‌نژاد، در دور اول تقسیم خواهند كرد. حضور ایشان در انتخابات نه تنها نشانه‌ای از قحط‌الرجال در حكومت جمهوری اسلامی ایران است،‌ نشانه‌ای از حضور رسمی و علنی نظامیان سابق در سیاست نیز می‌باشد كه البته نشانه بسیار نگران كننده‌ای است و ممكن است نظامیان حاضر در صحنه را نیز وسوسه كند. كما اینكه در انتخابات نهم وسوسه آنها كشور را به سوی حیف و میل منابع و نابودی سوق داده است.

- و اما آقای احمدی‌نژاد كه بدون تردید به حیرت‌انگیزترین شخص سیاسی و اجرایی تمام طول تاریخ ایران تبدیل شده است؛ شاهكارهای او در اداره امور كشور و نحوه هزینه درآمدهای سرشار نفت، توسعه فقر و بیكاری، كنترل امور شخصیه مردم، نظامی كردن محیط‌های اجتماعی، آموزشی و حرفه‌ای، ‌... و بالاخره شوراندن جهان علیه ایران بی نظیر و به یاد ماندنی است. در دولت او فقط در سال ۸۷ حدود شش هزار پروژه كوچك و بزرگ دولت به سپاه و بسیج واگذار شده است، یعنی پیمانكاران و مهندسان مشاور تعطیل شده‌اند، و كیفیت كار یعنی كشك! در دولت او حدود ۳۰۰ میلیارد دلار، برابر یا بیش از ۳۵ سال گذشته نفت فروخته شده است،‌ و قیمت هر نان سنگگ از ۲۰ تومان به ۳۰۰ تومان تا ۸۰۰ تومان به نسبت میزان یارانه‌ها، افزایش یافته است. در همین دوره حدود یكصد روزنامه سراسری و محلی تعطیل شده‌اند، تعداد اعدام‌های ایران نزدیك به ۳۶۰ نفر و تعداد زندانیان غیر سیاسی به ۸۰۰ هزار نفر رسیده است. اما هر چه لباس شخصی بوده تقریباً لباس شیك پوشیده و شاغل شده‌اند. خیابان‌ها پر از گشت‌های ارشاد است، رنگ مو، لباس، لاك ناخن، كوتاهی و بلندی كفش و روپوش و روسری مسئله اصلی امنیت اجتماعی شده است. دانشجویان و خبرنگاران به زندان افتاده و بعضی را هم خودكشی كرده‌اند.

پول نفت به جای سفره‌های مردم، در بانك‌های امارات عربی لانه كرده است و با منشاء خارجی از طریق دلالی بانك مركزی و بانك‌های دولتی و خصوصی و با تضمین‌های معتبر وارد بازار تجارت داخلی شده است. تولید داخلی نابود شده و واردات به اوج خود رسیده است. در همین دوره میزان پول بی پشتوانه چاپی كشور معادل كل دوره تاریخ اسكناس ایران بوده است و لذا سازمان‌های نظارتی شورای پول و اعتبار و سازمان مدیریت و ده‌ها شورای دیگر منحل شده‌اند. اسكله‌های قاچاق كالا همچنان فعال‌اند و بازار در سیطره بازاریان شریك سپاه و بسیج و موتلفه قرار دارد. آنها ضمناً تهدید كرده‌اند كه اگر آقای احمد‌ی‌نژاد رئیس جمهور نشود، كشور را به آشوب می‌كشند و حتی ممكن است بطور علنی كودتا كنند. گفته می‌شود كه با توجه به منابع مالی و كنترل سیستم رأی‌گیری و رأی‌شماری و احتمال مداخله سپاه و بسیج، آقای احمدی‌نژاد شاید بیش از 8 تا 10 میلیون رأی ثابت وتعداد قابل توجهی رای ناثابت داشته باشد و لذا تحریم انتخابات یعنی انتخاب مجدد آقای احمد‌نژاد و به راستی اوضاع چنان است كه ادامه مطلب را با عنوان «این شما و این چهار نفر» به شما می‌سپارم. ما كمی ترسیده‌ایم، شما چطور؟ و تكرار می‌كنم تحریم یعنی انتخاب مجدد آقای احمدی‌نژاد.و ما كمی ترسیده‌ایم، شما چطور؟

محمد حسن صفورا
تهران ۲۲/۲/۸۸