ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Wed, 22.04.2009, 22:33
حقوق‌بشر برای اعضای مجاهدین است نه سازمان مجاهدین

هادی شمس حائری
چهارشنبه ۲ ارديبهشت ۱۳۸۸

حقوق‌ بشر برای اعضای مجاهدین معتبر است نه سازمان مجاهدین

آقای کاخساز مقاله‌ای در رابطه با دفاع از حقوق مجاهدین تحت عنوان "آیا حقوق بشر در مورد مجاهدین نیز معتبر است" نوشته‌اند که البته این احساس مسؤلیت ایشان قابل تقدیر است اینجانب در عین حال که ارادت خاصی به ایشان دارم چند نکته به نظرم رسید که به عنوان تذکر که من ارادت خاصی به ایشان دارم یادآوری کنم:

اول: ایشان در این مقاله هیچ نامی از نوع حقوقی که از افراد این سازمان نقض شده نبرده‌اند جز این که گفته‌اند "نباید مجاهدین پایگاه اشرف را به دولت اسلامی تحویل داد" این حرف درستی است که نباید کسی را به جمهوری اسلامی تحویل داد اما تنها حقوق ساکنین اشرف تحویل ندادن آنها به ایران است یا حقوق دیگری هم دارند؟ حقوقی مانند حق الحاق و یا تشکیل خانواده و حق آزادی انتخاب محل زندگی و حق جدا شدن یا ماندن با آن سازمان و حق داشتن زن و فرزند و آزادی پوشش و آزادی بیرون رفتن از پادگان اشرف و حق ملاقات با بستگان و والدین. آیا این حق برای من پدر که ۱۸ سال است فرزندانم را ملاقات نکرده و صدایشان را نیز از طریق تلفن نشنیده و در قرارگاه اشرف اسیر هستند، نیز وجود دارد؟

دوم: در این مقاله سازمان مجاهدین با صفت سازمانی مورد خطاب قرار گرفته و نه بصورت اشخاص حقیقی بعبارتی ساکنین اشرف با سازمان مجاهدین یکی فرض شده و حال آنکه طبق اخباری که من دارم ۸۰ در صد این افراد مجاهد نیستند یعنی نمی‌خواهند مجاهد باشند و می‌خواهند از مناسبات مجاهدین خارج شوند. مسؤلین و فرماندهان مجاهدین با لطایف الحیل که بی‌خبری و فشار و تهدید و گزارش‌نویسی از اطرافیان هم جزئی از این روش‌ها است مانع جدا شدن آنها شده و بزور آنها را در پادگان اشرف نگه داشته‌اند این بزرگترین حقی است که از آنها سلب شده. اظهارات و اصرار این افراد برای ماندن در اشرف و استفاده تبلیغی مجاهدین از این آظهارات کاملا بی‌اساس و مانند اعترافات زندانیان در جمهوری اسلامی است و هیچ سندیت ندارد.

سوم: کسی که از حقوق ساکنین اشرف می‌خواهد دفاع کند باید بلند شود و برود آنجا و با تک تک آنها بدون حضور فرماندهان مجاهدین صحبت کند یا آنکه با کسانی که بتازگی از پادگان اشرف فرار کرده‌اند صحبت کرده باشد و اظهارات آنها را شنیده باشد آنوقت می‌تواند بهتر و جامع‌تر از حقوق این بخت برگشتگان دفاع کند.

چهارم: هیچ منبع و مرجعی، نه دولت عراق و نه جمهوری اسلامی، تا بحال نگفته‌اند این افراد باید به ایران باز گردند و یا به ایران تحویل داده می‌شوند این شگرد مجاهدین است که در بیرون چنین تبلیغ می‌کند که یک فاجعه انسانی در راه است تا برای خود حامیانی دست و پا کند. البته این فاجعه با شناختی که ما از مجاهدین داریم خود کشی دسته جمعی به فرمان رجوی است که همینجا لازم است به جامعه سیاسی و اپوزیسیون مترقی و دمکرات خارج کشور این هشدار را بدهم که این مسئله را جدی بگیرند.

پنجم: آقای کاخساز هیچ اشاره‌ای نکرده‌اند این افراد باید چکار کنند آیا باید باز هم در عراق بمانند یا نه و اگر قرار است بمانند خوب است بمانند یا بد است؟ و اگر خوب است چه کارهائی باید بکنند اگر این کار‌ها اسمش مبارزه با جمهوری اسلامی است آیا وظیفه حکم نمی‌کند که دیگران را هم تشویق کنیم که به عراق بروند و با رژیم مبارزه کنند و بالطبع اول خودمان. نوع مبارزه مجاهدین با جمهوری اسلامی مبارزه مسلحانه است آیا مبارزه مسلحانه مورد پذیرش است ؟

ششم: اگر این افراد در عراق هیچ کاری ندارند آیا بهتر نیست که عراق را ترک کنند و به کشور‌های اروپائی همانجا که همه ما هستیم و از رفاه و دمکراسی نسبی و آزادی‌های فردی و سایر مواهب زندگی برخورداریم بیایند و درس بخوانند و خانواده تشکیل بدهند؟ آیا آقای کاخساز و سایر اپوزیسیون هیچ تلاشی برای نجات این افراد که تعداد زیادی از آنها ۲۵ سال است که بیرون را ندیده‌اند و سوار اتوبوس نشده‌اند و از هیچ مغازه‌ای خرید نکرده‌اند و زن و بچه‌ای ندارند و جسم و روحشان پر از درد و رنج و حرمان است کرده‌اند؟

هفتم: آقای کاخساز بدرستی گفته‌اند "تعادل فرهنگی از درهم‌آمیزی دو بافت ساخته می‌شود: منطق متعارف و عواطف متعادل. در فرهنگ سیاسی متعادل آدم می‌آموزد که با مخالفین خود انسانی و شرافتمندانه برخورد کند بدون این که از مخالفت اصولی خود بکاهد" باید عرض کنم ساکنین اشرف مخالفین ما نیستند بلکه برادران ما هستند ما حتی با رهبران مجاهدین هم مخالف نیستیم ما با روش و طرز فکر و ایدئولوژی آنها مخالفیم و از حقوق فرد فرد آنها در صورتی که بخطر بیفتد دفاع می‌کنیم اما نه از سازمان مجاهدین.

هشتم: اقای کاخساز بدرستی نوشته‌اند "مجاهد یک نهاد سیاسی و اجتماعی در جامعه‌ی ایرانی است و هیچ نیرویی نمی‌تواند بطور مکانیکی یا توطئه گرانه آن را حذف کند. ریشه‌های اشتباه‌ها و انحراف‌های مجاهدین در تار و پود فرهنگ سیاسی ایرانی نهفته است. بی‌باوری آن‌ها به دموکراسی و حقوق بشر با باور مصلحتی دیگر گروه‌های سیاسی به حقوق بشر بی رابطه نیست" توطئه و حذف در همه حال چه برای دوست و چه دشمن بد است اما اگر مجاهدین توطئه کردند و با امریکا ساختند و مانع خروج نیروهای خود شدند و در صورت فرار آنها را دستگیر و روانه زندان کردند و مخالفین خود را حذف و هم سر به نیست کردند چکار باید کرد؟ اگر مجاهدین دمکرات نیستند حتما برای اعضای خودشان هم دمکرات نیستند چرا باید ما تلاش کنیم هموطنان ما اسیر استبداد، این بار از نوع اسلام مجاهدین بشوند؟ دفاع از حقوق بشر بسیار عالی است اما باید هشیارانه باشد و موجب سوء استفاده رهبری مجاهدین که تلاش می‌کند نیروهای خود را در عراق نگه دارد قرار نگیرد.

یکی از شگردهای رهبری سازمان مجاهدین برای پیشبرد اهداف فرقه‌ای خود این است که خود را پشت جمهوری اسلامی مخفی می‌کند تا ترکش‌های اعمال و حرکاتش به او اصابت نکند و پای رژیم حساب شود کما اینکه در این خصوص تا حدودی موفق شده که حمایت عاطفی بعضی را جلب کند.

بانی و عامل اصلی مشکلی که اکنون برای مجاهدین در عراق بوجود آمده است رهبری مجاهدین یعنی مسعود رجوی و مریم عضدانلو می‌باشند. مجاهدین بعد از سقوط صدام ۶ سال وقت داشتند تا نیروهای خود را از عراق خارج کنند اما رهبری مجاهدین با سرنوشت این افراد بازی کرد و سرکردگان به فرانسه گریختند و بقیه را دراسارتگاه اشرف نگه داشتند و حالا جار و جنجال راه انداخته‌اند که "واحقوق بشر" عراق می‌خواهد ما را به جمهوری اسلامی تحویل دهد.

مجاهدین پدیده‌ای استثنائی و پیچیده هستند و براحتی می‌توانند اذهان را حتی اذهان پیچیده و اندیشمندی مانند آقای کاخساز را فریب دهند بویژه پز مبارزه با رژیم را هم بخود گرفته‌اند و این مسئله را قدری پیچیده تر می‌کند. علاوه بر این با توجه به موقعیت منطقه و عراق و حضور نیروهای بیگانه و نقش و منافع ایران در این معرکه بازهم بر پیچیدگی آن می‌افزاید باید بسیار ظریف و پیچیده و سنجیده و کمی با احتیاط عمل کرد.


نظر کاربران:


بنظر من آقای حائری حق مطلب را با انتخاب تیتر درست و سنجیده "حقوق‌بشر برای اعضای مجاهدین است نه سازمان مجاهدین" ادا کرده‌اند. یعنی ایشان هم به حقوق انسانی افراد مستقر در اشرف اشاره داشته و از آن حمایت کرده است و هم در عین حال و بدرستی هیچگونه حقی را برای اندیشه فرقه گرایانه و توتالیرستی مجاهدین خلق قائل نشده است.
با سپاس مجدد از ایشان- فائزه

*

من با صحبت‌های اقای حائری موافقم ایشان نه تنها مسئله برایشان سیاسی نیست بلکه بیشتر از هر کس دیگری دلشان برای مجاهدانی که در اشرف هستند میسوزد چرا که دو فرزند ایشان در اشرف هستند؛ ما باید از حقوق این افراد دفاع کنیم اما به چه میگوئیم دفاع ؟ من میگویم حتی اگر ماندن در اشرف مبارزه علیه رژیم ایران است و کار خو بی هم هست که البته نیست؛ حتی در اینصورت هم دفاع این نیست که بگوئیم آنها همانجا باید بمانند و برای خودشان آن افراد حق انتخاب قائل نشویم؛ رژیم بد است و مبارزه خوب اما حق انتخاب چه میشود؟ اول از همه آن افراد باید خودشان انتخاب کنند حتی اگر انتخابشان ایران رفتن باشد باید به انتخابشان احترام گذاشت؛ نباید بگذاریم که کسی و گروهی چه مجاهدین و چه رژیم ایران و چه عراق از این افراد سوءاستفاده کند. دست به نقد هم که فعلا رهبری مجاهدین مشغول سوءاستفاده از آنان است. رهبری مجاهدین در حالی که شعار اشرف اشرف میدهد که خودش آنجا را ترک کرده و افراد رده بالا را نیز به خارج کشور انتقال داده ؛ آیا مبارزه برای اعضای رده پایین خوب است؟ قبل از هر کاری باید سلطه تشکیلاتی که روی این افراد سایه انداخته و به آنها اجازه فکر کردن نمیدهد بشکند و بعد از آن اگر تصمیم آنها ماندن در عراق بود باید به آن تصمیم احترام گذاشت. در مورد مبارزه با رزیم ایران هم مجاهدین بسیاری از فرصت ها تا امروز سوزانده‌اند؛ بسیاری از افراد را که میتوانستند در متن مبارزه باشند به بیراهه برده اند و با تحلیل های اشتباه تاکنون نه تنها هیچ قدمی در راه مبارزه برنداشته بلکه مانع اصلی مبارزین هم بوده‌اند؛ حالا وقت آن رسیده که رهبری سازمان خودش بهای تحلیل های اشتباه و قدرت جویانه اش را بدهد و نه اعضای اسیر در اشرف. پس لازم است که از افراد و از حقوق افراد دفاع کنیم نه از خط و تحلیل سازمان و بین ایندو باید به روشنی خط کشید چرا که خواست افراد متفاوت از خواست سازمان است.

*

دفاع ازمجاهدین یا دفاع از حقوق افراد مستقردرپایگاه اشرف؟
امروزه برهیچ کس پوشیده نیست که باتوجه به تحولات ناشی از تهاجم نیروهای ائتلاف وسقوط حکومت صدام و به قدرت رسیدن دولت منتخب مردم عراق تداوم وجودی پایگاه مجاهدین درعراق غیرقابل توجیه است زیرا تمامی علل وجودی چنین پایگاهی بعنوان بخش ویا زائده ای از جنگ بین ایران وعراق کاملا ازبین رفته است. سران سازمان مجاهدین درسال ۱۳۶۴ بعنوان دوستان صدام به این کشور روانه گردیدند تا برغم ادعای سران این سازمان رژیم جمهوری اسلامی را سرنگون نمایند!

تلاش های این سازمان درعراق شامل گسیل افراد این تشکیلات برای عملیات خشونت ازجمله ترور وخمپاره زنی وچندین حمله بی سرانجام نظامی که آخرین آن درسال ۶۷ تحت نام عملیات فروغ وآنهم در زمان قبول ازسرناتوانی قطع نامه ۵۹۸ توسط مسئولین نظام اسلامی نه تنها باعث سرنگونی رژیم نشد بلکه چنین حملاتی درشرایط جنگی باعث انسجام بیشتر مسئولان حکومتی و استحکام پایه های حکومت گردید. درواقع استفاده ازابزار خشونت ازجانب این سازمان برای به زیرکشیدن رژیم یک ریسک بزرگ بود زیرا اگرچنین اقداماتی با موفقیت توام نمی گردید (که چنین شد) دیگرنمی توان براین سلسله اقدامات را مبازره برای آزادیبخشی تصور کرد که درچنین صورتی طبعا عنوان عملیات تروریستی محسوب می گردد. درواقع عملیات خشونت آمیز برای سرنگونی یک رژیم آنهم با استفاده از یک قدرت بیگانه تیغ دولبه ای است که یک طرف آن به خدمت وجانب دیگرش خیانت محسوب ومنظورمی گردد.

بهرروی پس از اشغال عراق وتسلیم وخلع سلاح افراد این سازمان درسال ۲۰۳۳ فرصتی پیش آمد تا مسئولین سازمان درزمانی که بگونه ای موقت تحت حفاظت نیروهای امریکایی قرارداشتند این کشورراترک و این پایگاه راتحویل مالک اصلی یعنی دولت عراق بدهند_ ولی متاسفانه چنین نشد ورهبری سازمان بجای تخلیه این پایگاه که جمع شدن آن درآینده متصور بود سعی تلاش بیهوده وبی سرانجامی را دنبال کرد تا این پادگان را بدون هیچ توجیه قانونی وحقوقی همچنان حفظ نماید!

بنا بر قرارداد امنیتی منعقده بین دولت عراق ونیروهای امریکایی حفاظت ومسئولیت این پایگاه از اول ژانویه ۲۰۰۹ بگونه ای کامل دراختیار دولت وارتش عراق قرار گرفته است. دولت عراق رسما اعلام وبه مسئولین این پایگاه ابلاغ نموده که تصمیم دارد دراجرای مصوبات دولت این پایگاه را تحت نظرصلیب سرخ جهانی ومسئولین وزارت حقوق بشرعراق تخلیه نماید ودرهمین راستا مسئولین عراقی بارها اعلام نموده اند که حقوق افراد مستقر دراین قرارگاه را با توجه به قوانین دولت عراق وتعهدات بین المللی این دولت رعایت نماید. ازجمله نکات دیگری که دولت عراق رسما درمورد افراد مستقردراین قرارگاه اعلام نموده اینست که اولا دولت عراق این سازمان را یک تشکیلات تروریستی قلمدا د می کند ودوما این اقراد را بلاوضعیت می شناسد ولذا استاتوی پناهندگی به آنها عطا نخواهد کرد وسوم اینکه دولت عراق جهت سرانجام بخشی به این مشکل این افراد رابین بازگشت به ایران ویا تقاضای سفربه کشورثالث مخیر نموده است _ بنابراین اکنون فرصت دیگری دراختیار این سازمان قرارگرفته تا افراد خود را از این کشور ناامن خارج نماید.

ولی متاسفانه با چنین حقایقی روشن رهبری سازمان همچنان درتبلیغات خود بر ماندن این افراد درعراق بدون هیچ دلیلی اصرار می ورزد. حال سئوال اینجاست که درچنین شرایطی هم میهنان باید تحت تاثیر رهبران این سازمان قرارارگرفته و ازماندن بی توجیه این افراد درعراق پشتیبانی نمایند؟ ویا به کلامی دیگر مهرتائید بر خواسته های غیرمعمول وناشدنی این سازمان بزنند؟ ویا باتوجه به شرایط ناهنجاروناامن عراق خواهان اهدای حق انتخاب به این افراد جهت انتخاب محل آینده زندگی خود گردند؟

تا آنجا که به عموم جامعه ایرانیان برون مرز بازمی گردد کلیه افراد وشخصیت های مستقل یا احزاب وگروه ها یا بنوعی این مسئله را درگیری بین این سازمان و رژیم تلقی کرده و از وارد شدن بدان پرهیز می کنند ویا اینکه بنوعی ضمن نقد وجودی چنین معضلی خواهان رعایت حقوق کامل این افراد ازجانب دولت عراق می باشند واین پشتیبانی را بامانیتورینگ اقدامات دولت عراق درمورد این افراد را دنبال می نمایند تا این افراد بتوانتد زیرنظر سازمانهای حقوق بشر وکمیساریای سازمان ملل دراموپناهندگان با انتخاب یکی از گزینه های پیشنهادی دولت عراق ازاین کشورخارج گردند.....

بنابراین فکر می کنم بهتراست بین دفاع از حقوق قانونی این افراد جهت امنیت وحفاظت وبازگشت آنها به مکان های امن و همگامی با نظرات غیرقانونی وغیرمعمول سران این سازمان تفاوت قائل شد وجدان بیدار انسانی حکم می کند که ایرانیان آزاده با هرفکروعقید ای هرچند درمخالفت با عملکرد سران این سازمان باشد با حفظ مواضع خواهان حق آزادانه انتخاب افراد مستقردرعراق جهت خروج هرچه سریع تر از این کشور ناامن گردیم........

الف . مینوسپهر 2009-04-23