ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Mon, 09.02.2009, 23:22
خاتمی آمد! چه کسی خواهد رفت؟

دکتر رضا تقی‌زاده
اعلام رسمی شرکت محمد خاتمی در انتخابات رییس جمهوری ایران، بی‌تردید تحول عمده‌ای است که به نوبه خود می‌تواند به تغییرات ساختاری در صحنه سیاست داخلی و همچنین عرصه روابط خارجی ایران بیانجامد. جابجایی‌های ناشی از پیروزی احتمالی خاتمی در انتخابات آینده، ترکیب قدرت در درون نظام جمهوری اسلامی ایران را بار دیگر تغییر خواهد داد. مقاومت گردانندگان کنونی در برابر تغییرات احتمالی آینده ممکن است شکل‌گیری تحولات غیرمنتظره‌ای در درون نظام را طی ماهها آینده اجتناب ناپذیر سازد.

پیروزی خاتمی در انتخابات رییس جمهوری سال ۱۳۷۶، شانزده سال پیش نظام جمهوری اسلامی را برای اولین بار در معرض استحاله از درون قرار داد. تحولات ناشی از جنبش دوم خرداد، در ادامه پا گرفتن نسل تازه‌ای از روزنامه‌های اصلاح طلب، زمینه عقب نشینی تدریجی عناصر متعهد به نظام را از شورا‌های شهر و مجلس شورای اسلامی فراهم ساخت.

با احساس خطر ناشی از گسترش مطالبات مردم، دولت خاتمی با وجود بر خورداری از افزایش نسبی نفوذ میانه روها و همچنین هماهنگی مجلس شورای اسلامی و شورا‌های شهر، علیرغم انتظارات گسترده مردمی که از او حمایت بعمل آورده بودند، اراده جدی برای پیگیری اصلاحات و دست یافتن به جامعه مدنی بروز نداد. نگرانی عمده محمد خاتمی در کسوت رییس جمهور، پیش گیری از استحاله کامل ساختار سیاسی حاکم و فروپاشی آن بود و نه توفیق کامل جنبش اصلاحات. در راه تحقق این هدف راهبردی، بنظر می‌رسد که او در کنار سرکوب جنبش دانشجویان اصلاح طلب، حتی آماده پرداخت هزینه‌های به زندان کشیدن روزنامه‌نگاران هوادار و یا وزیران کابینه خود نیز بوده است.

تجدید انتخاب خاتمی در سال ۱۳۸۰، نه در نتیجه ادامه حمایت بی‌گفتگوی مردم از او، که بیشتر به دلیل ثبوت وفا داری او به حفظ هویت نظام سیاسی حاکم بر ایران صورت گرفت. بعلاوه، طرح اصولگرایان برای باز پس گرفتن تمامی اهرمهای قدرت، منجمله منصب رییس جمهوری، هنوز در میانه راه بود.

در سومین سال دوره اول دولت خود، خاتمی جنبش اصلاحات را از درون به شکست کشیده بود. محمد خاتمی تعطیل جبهه مطبوعات، موسوم به دوم خرداد، را که در غیاب احزاب سیاسی، مسئولیت انعکاس خواسته‌های دمکراتیک مردم را عهده دار شده بودند، با سکوت خود عملا پذیرفت. در کنار تعطیل تدریجی مطبوعات، خاتمی با ادامه روزه سکوت سیاسی، عملا جنگجویان خط مقدم خود را نیز خلع سلاح کرد و به اسارت آنها رضایت (ضمنی) داد.

در آغاز دور دوم رییس جمهوری خاتمی، اوضاع سیاسی ایران، با شکست جنبش دانشجویان در وقایع ۱۸ تیر و همچنین تعطیل مطبوعات، در کنترل کامل نظام قرار داشت. طرح اصولگرایان برای عقب راندن پس مانده اصلاح طلبان از مراکز قدرت نیز در آن زمان با سرعت در حال پیگیری بود.

با از دست رفتن اکثریت اصلاح طلبان در شورا‌های شهر و همچنین مجلس شورای اسلامی، آقای محمد خاتمی به عنوان نماینده باقی مانده از جبهه فروپاشیده منسوب بخود، تا سال ۱۳۸۴، عملا آویزان به قدرت اجرائی بود و نه در راس آن. پس از آمدن احمدی نژاد، تمامی پایگاههای قدرت سیاسی در ایران بار دیگر بطور کامل در اختیار اصول گرایان قرار گرفت و اصلاح طلبان میانه رو نیز بصورت فله‌ای از مراکز دولتی و نیمه دولتی رانده شدند.

قبول جرم از سوی وزارت اطلاعات در ماجرای پرونده قتلهای زنجیره‌ای که با پیگیری روزنامه‌ها و روزنامه نویسان پیشرو آغاز شده بود، تنها دستمایه قابل ذکر دوران هشت ساله رییس جمهوری آقای خاتمی در مسیر اصلاحات است.

آقای خاتمی هشت سال پس از تصدی رییس جمهوری، نظام سیاسی ایران و ترکیب قدرت در آن را با همان شرایطی تحویل داد که دریافت کرده بود. بی‌تردید حضور هشت ساله او در منصب رییس جمهوری، از راه ایجاد یک منطقه وسیع خاکستری مابین موافقین و مخالفین نظام سیاسی ایران، به ماندگاری آن نظام یاری داد. در عرصه روابط خارجی نیز توسل به شعار "گفتگو مابین تمدنها"، موجب کاهش تشنج در روابط خارجی ایران و دور نگاهداشتن خطر براندازی از سوی قدرتهای خارجی متخاصم شد.

کارنامه ۸ ساله ریاست جمهوری آقای خاتمی، بنا بر اعتراف خود او، حاکی از عدم توفیق در برآوردن مطالبات مردم است. در عین حال عملکرد او طی زمان یاد شده، به تداوم و تحکیم قدرت سیاسی حاکم بر ایران انجامیده است.

به این ترتیب خاتمی پس ازهشت سال حرکت در یک دایره بسته، به همان جایی رسید که آغاز کرده بود. اینک آمدن دوباره او نیز تنها می‌تواند شائبه حرکت مشابه‌ای را در ذهنها زنده کند. اینبار پشتیبانی احتمالی از او نه به دلیل باور عمومی به نیت او برای انجام اصلاحات و یا پذیرفتن توان او برای تحقق واقعی اصلاحات صورت می‌گیرد، که حمایت احتمالی از او تنها بدلیل دلتنگی مردم، آزردگی از وضع موجود و داشتن هوای "زنگ تفریح " صورت خواهد گرفت.

با آمدن احتمالی او، سفره خاکستری در برابر مردم بار دیگر گسترده خواهد شد. کشور‌های خارجی نیز از آمدن او خشنود می‌شوند چرا که رسیدن به توافق با او را آسان تر می‌بینند. بی‌تردید، در صورت انتخاب شدن نهایی، آقای خاتمی تمامی توان خود را در جهت تداوم نظام و حفظ وضع موجود بکار خواهد گرفت. نوید داشتن یک زنگ تفریح تازه، در شرایطی که مردم بخصوص طی چهار سال گذشته فرسوده تر از پیش شده‌اند، احتمالا از سوی بسیاری به فال نیک گرفته خواهد شد.

با آمدن او مدیریت دستگاههای اجرایی بار دیگر تغییر خواهد کرد، و میانه روهای نیمه باز نشسته، به کمک تکنوکراتهای منتظر خدمت، دوباره مشغول بکار خواهند شد.اما، شرط لازم برای آمدن گروه تازه و یا نتیجه آن ، کنار رفتن شاخه‌ای از اصولگرایان است که اینک اهرمهای قدرت اجرایی را در دست دارند. با توجه به چشیدن طعم خوش قدرت، بعید است که تنها توصیه "حفظ مصالح عالی نظام" این گروه را به ترک مواضعی که طی چهار سال اخیر در اختیار داشته‌اند قانع و راضی سازد. این گروه نا خرسند، و یا دست کم شاخه‌هایی از آنها، به هیچ وجه راضی به ترک قدرت، بدون مقاومت و با حتی مقابله نخواهند شد. شاید منظور قالیباف از آنچه "بروز حادثات مهم در صحنه سیاسی ایران طی ماههای آینده" خوانده است، بنوعی ابراز نگرانی در قبال نتایج اقداماتی است که در نتیجه مقاومت این شاخه‌ها صورت خواهد گرفت.