ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Sun, 16.03.2008, 17:05
پرسش سرگشاده دوم از شورای فعالان ملی مذهبی

محمد رضا اسماعیلی

مناسک انتخاباتی برگزار شد. هنوز از نتیجه قطعی کشور و به خصوص انتخابات تهران اطلاع دقیقی نیست و از انتخاب بعضی نامزدهای ائتلاف اصلاح طلب از شهرستان‌ها خبر می‌رسد. جدا از این که نتیجه نهایی این انتخابات محدود و گزینشی چه باشد، لازم دیدم در ادامه و خاتمه پرسشهای پیشین خود از شورای فعالان ملی مذهبی (۱)، در اینجا، به دلایلی که بعضی از فعالان ملی مذهبی در مورد این تصمیم و موضع بیان کرده اند، بپردازم.

استدلال‌های فعالان ملی مذهبی برای توضیح علت عدم شرکت در انتخابات را، تا آنجا که من در مجال اندک دنبال کردم، می‌توان در چهار مقوله انگیزه، افراد، ساختار قدرت و فرآیند برگزاری انتخابات بررسی کرد:

۱) انگیزه
انگیزه‌ای برای شرکت نگذاشته‌اند.

تاثیر احساس بر تحلیل واعلام موضع سیاسی چیست؟ افزایش فشار و محدودیت و تحقیر و خشونت و حذف چه تاثیری بر رفتار سیاسی و روحیه همکاری بین گرایش‌های نزدیک به هم دارد؟ پرداختن به این پرسش‌ها و پرسش‌های مشابه، حوزه روان شناسی سیاسی است، اما آنچه آن را به بحث ما مربوط می‌کند، نوعی نگاه فردگرایانه است که در استدلالهای عدم شرکت شورای فعالان ملی مذهبی مطرح می‌شود و آن بحث "انگیزه" شرکت در انتخابات است که در اطلاعیه عدم شرکت مطرح شده بود. در اینجا گفته می‌شد: "اینک بدان خاطر که در شورای فعالان ملی مذهبی، انگیزه و احساس ضرورتی برای شرکت در انتخابات وجود ندارد، نظر عدم شرکت خود در این انتخابات را اعلام می‌نماید." اشکال این است که انگیزه داشتن یا نداشتن افراد شورا، امری روان شناسانه و احساسی_عقلانی مربوط به افراد شورا است، اما آیا عمل سیاسی یک شورای سیاسی (در این مورد خاص اعلام موضع در مورد انتخابات) به انگیزه داشتن یا نداشتن افراد شورا می‌پردازد یا بر مبنای تحلیل دلایل سیاسی عمل، و تاثیر آن بر فرآیندهای سیاسی جاری جامعه، مستدل و اعلام می‌شود؟

اگر به دلایلی که در اطلاعیه عنوان شده انگیزه برای شرکت از دست رفته، ممکن بود بی انگیزگی تحلیل شود، اما عمل سیاسی بهتر است به دلایل سیاسی مستدل گردد، زیراعلت این که انگیزه‌ای برای حمایت از دوستان خود در جبهه مشارکت و آقای خاتمی نداشتید هر چه باشد این پرسش باقی می‌ماند که بر اساس تحلیل شما فایده و تاثیر مثبت این عدم شرکت و عدم همکاری چه بود؟ معطوف به چه هدفی بود و چه تاثیر مثبتی بر فرآیند سیاسی جاری داشت؟

۲) افراد
اگر مدرس بود، رای می‌دادیم.

نوع دیگر استدلال به برآورد و دیدگاه نسبت به افراد اصلاح طلب حاضر در بازی ناعادلانه انتخاباتی مربوط می‌شد. گفته می‌شد نامزدهای اصلاح طلبی که از فیلتر تنگ دخالت اصتصوابی شورای نگهبان رهبری گذشته اند، از نظر شورای فعالین ملی مذهبی، افراد لایق و قوی نیستند و اگر چه خود رابه اصلاح طلبی وفادار می‌دانند و کمابیش عقاید اصلاح طلبانه دارند اما ما آنها را ضعیف ارزیابی می‌کنیم و از آنها حمایت نمی‌کنیم. این استدلال شاید به گونه‌ای ادامه نگاه شورای نگهبان رهبری را تداعی می‌کند که در سطحی متفاوت، صلاحیت باقی مانده نامزدهای اصلاح طلب را هم رد می‌کند و آن‌ها را فاقد بعضی خصوصیت‌های شخصیتی مثل شجاعت و ... تشخیص می‌دهد.

حتی اگر فرض را بر این بگذاریم که همه نامزدهای ائتلاف اصلاح طلبان در سراسر کشور را می‌شناسیم و تشخیصمان هم در مورد گذشته آن‌ها صد رد صد درست است، باز اظهار چنین عقیده‌ای به این معنی است که صلاحیت تک تک این افراد را، برای این که بتوانند در مجلس آینده، نماینده‌ای منتقد و شجاع و وفادار به مردم باشند، رد کرده ایم. این که خود این افراد می‌گویند به اصلاحات وفادارند (وائتلاف اصلاح طلبان آقای خاتمی و جبهه مشارکت و دیگر اصلاح طلبان "حکومتی" آنها را اصلاح طلب می‌دانند و از آنها حمایت می‌کنند) کافی نیست، چون به عقیده ما خصوصیات شخصیتی مدرس و مصدق را ندارند؟ به نظر من، این نحوه برخورد، به خاطر نگاه پیش داورانه و تحقیرآمیزی که در آن نسبت به دیگران هست، با اصول اخلاقی مردم سالاری و احترام متقابل و روحیه همکاری، تعارض دارد.

به فرض اگر تنها یک نفر از فعالین ملی مذهبی به هر دلیل از فیلتر رد شده بود (و شورای فعالان از او حمایت می‌کرد) و این امکان بود که این فرد (با هر میزان توانایی فردی خاص خود) بتواند این گرایش فکری را در مجلس شورای فعلی نمایندگی کند، طبیعتاً بسیاری از نیروهای دموکراسی خواه از او حمایت می‌کردند. به این دلیل ساده که یک نماینده ملی مذهبی در مجلس، گرایش ملی مذهبی را تقویت می‌کند و این به نفع فرآیند دموکراسی در جامعه است. هر اندازه چنین فردی می‌توانست در مجلس کار کند خوب بود. حتی اگر حکومت روی این یک حضور، مانور تبلیغاتی می‌داد که ببینید ما آزادی داریم، باز هم ارزشش را داشت. همه می‌دانستیم که یک بازی تبلیغاتی است. آیا به نظر شما می‌بایست تلاش کنیم که انتخاب شود و او را در مجلس حمایت کنیم و از او به عنوان نماینده، مسئولیت بخواهیم یا می‌بایست از او تست شخصیت بگیریم و نمره بدهیم و احراز صلاحیت کنیم؟

۳) ساختار قدرت
مجلس قدرتی ندارد.

استدلال دیگری که مطرح می‌شود مربوط به ساختار قدرت در جمهوری اسلامی است. گفته می‌شود که با وجود نهاد‌های قدرت مثل رهبری، شورای نگهبان، شورای تشخیص مصلحت، قوه قضائیه، مجلس خبرگان و دولت، برای مجلس، قدرت چندانی باقی نمی‌ماند. این یک واقعیت است، اما کشف تازه‌ای نیست و در مورد انتخابات مجالس قبل هم صادق بوده و هیچ یک از مدافعان شرکت در انتخابات هم ادعا نکرده اند که مجلس و به خصوص اقلیت کوچکی در مجلس، می‌تواند شق القمر کند. مسئله این است که مجلس یکی از نهاد‌های این حکومت است و اگر هدف، اصلاح سیستم است و مسئله همه یا هیچ نیست، آیا نباید برای هر تاثیر مثبتی که در این نهاد ممکن باشد تلاش کرد؟

۴) فرآیند انتخابات
انتخابات، گزینشی شده.

در اطلاعیه شورای فعالان ملی مذهبی، چند واقعیت در مورد فرآیند انتخابات بیست و چهارم اسفند، بیان شده است: عدم تحقق آزادی، تشدید روند‌های حذفی، گزینشی شدن انتخابات، دخالت نظامی‌ها و نگرانی جدی در مورد نحوه اجرای انتخابات و شمارش آراء. همه این مشکلات وجود دارد. در انتخابات‌های گذشته هم وجود داشت اما میزان آن در این انتخابات بیشتر است. در انتخابات مجلس ششم، امکان کسب اکثریت اصلاح طلب وجود داشت اما در این انتخابات وجود ندارد. همین طور در مورد نحوه برگزاری و بقیه موارد. تفاوت در میزان این محدودیت‌ها و نگرانی بیشتر از خیانت در آراء مردم است. اما آیا اتفاق تازه‌ای هم افتاده یا همین افزایش فشار‌ها باعث شد شورای فعالان ملی مذهبی، از نیروهای اصلاح طلبی که با آنها اشتراک فکری بیشتری دارند، حمایت نکند؟

خاتمه

طبعا هر فرد و گروهی حق دارد، موضعی را که درست تشخیص می‌دهد اتخاذ کند و نیز هر فرد و گروه دیگری حق دارد دلایل اتخاذ موضعی را، نقد کرده و سوال طرح کند. علت نوشتن این مطلب و مطلب قبلی و طرح پرسش این بود که از موضع عدم همکاری شورای فعالان ملی مذهبی، برای تقویت گرایش اصلاح طلبی، شگفت زده شدم زیرا همکاری بین نیروهای دموکراسی خواه و اصلاح طلب درهمه شرایط و به خصوص در وضعیت نا به هنجار کنونی، دارای اهمیت اساسی است.

با احترام
محمد رضا اسماعیلی
-------------
(۱) چرا در انتخابات شرکت نکنیم؟ پرسش سر گشاده از شورای فعالان ملی مذهبی
http://www.iran-emrooz.net/index.php?/politic/more/15570



نظر کاربران:

جناب آقای اسماعیلی من از فعالین ملی مذهبی نیستم ولی به عنوان یک ایرانی نظرم را بیان می کنم بلکه گوش شنوایی باشد.
در تمام جوامع دمکراتیک رای مردم را گروه یا حزبی دریافت می کند که کارنامه درخشانی داشته باشد. بعد از هر شکست نیز احزاب به بررسی عملکرد خود پرداخته و با رفع اشتباهات برای انتخابات بعدی آماده می شوند. مشکل اینجا است که اصلاح طلبان حکومتی فقط می خواهند در قدرت شریک باشند به هر اندازه که ممکن است. ایشان فکر می کنند با وجود رقبای منفور نیازی به تلاش برای جلب نظر مردم نیست و در انتخابات یکی بعد از دیگری شکست می خورند و همواره تحریم کنندگان را سرزنش می کنند و اصلا نمی خواهند قبول کنند که باید تغییر اساسی در روش خود بدهند.
نتیجه تحریم اگر همین باشد که این آقایان به خود بیایند خود قابل ارزش است. در ضمن وقتی انتخابات آزادانه نیست شرکت در آن یعنی اعلام رضایت از وضع موجود. مطمئن باشید تمام دیکتاتورها به یک اپوزوسیون ضعیف و حرف شنو نیاز دارند و حضور این آقایان در مجلس اعتبار آن را نزد مردم بیشتر کرده و در عین حال هیج تهدیدی برای ایشان نیست.
آقایان اصلاح طلب در اوج قدرت کاری نکردند. شعور مردم را دست کم نگیرید و ارزیابی از عملکرد خود داشته باشید.