ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Thu, 13.03.2008, 17:54
تحلیل مشخص از شرایط مشخص

ش-امیدوار
پنجشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۸۶

مطالبی که قصد دارم بیان کنم به نظر من که خود را یک سوسیالیست می دانم و علیرغم عدم فعالیتهای تشکیلاتی از حدود ۲۵ سال قبل، هرگز بطور کامل با فضای سیاسی داخل و خارج کشور نگسسته‌ام، از آن جهت حایز اهمیت است که علیرغم تحلیلهای مختلفی که این روزها در باره انتخابات خوانده ام تاکنون نتوانسته ام تحلیل جامع و بی طرفانه ای که خارج از همان رویکردهای کلیشه ای قبلی باشد، ببینم. شاید در این بین نوشته های رفیق نگهدار تا حدودی مبتنی بر تحلیل مشخص از شرایط مشخص کنونی باشد و از آنجاییکه وی نیز به یک نکته کلیدی نپرداخته آن نیز با اقبال چندانی روبرو نگردیده است.

بد نیست که در آغاز بحث نخست موضع خود را مشخص کنم. این واقعیت که انتخابات در جمهوری اسلامی همواره غیر دمکراتیک بوده حقیقتی است که من نیز به آن معتقدم و اذعان دارم. حال آنکه در انتخابات ریاست جمهوری قبلی علیرغم این اعتقاد شرکت کردم و به معین رای دادم و از این کار خود نیز ابدا پشیمان نیستم و معتقدم که شرکت در فضای انتخاباتی آن زمان و تعامل با نسل جوانی که عموم طرفداران او را تشکیل می دادند، بهترین راه تعمیق و پیشبرد حرکت دمکراتیک و جمهوری خواهی لاییک در شرایط آن روز بود که نهادهای مدنی در کشور هنوز نورس بودند و در روند بالندگی خود نیازمند هوای غیر مسمومی برای تنفس، که این را می توانستیم در دولت معین به عنوان حداقل دستاورد آن در صورت انتخاب شدن پیگیری کنیم. متاسفانه تحریم انتخابات از سوی برخی تحلیلگران اگر چه شاید نقش تعیین کننده‌ای در آن فرصت سوزی نداشت ولی بدیهی است که بی تاثیر نیز نبود و شد آنچه نباید می شد. اساسا بر این باورم که دار و دسته بیت رهبری و اعوان و انصارشان با درس گرفتن از آموزه های انتخابات دوم خرداد چنان خود را برای دستکاری در آرا آماده ساخته بودند که در نهایت بتوانند به هدف خود دست یابند و دست پرورده بی نظیر خود را که حتی در این نظام نیز بی بدیل است و در عوام فریبی و شعار های بی معنای پو پولیستی و نحوه گفتار و بیان حتی در میان آخوندها نیز نوبر است، به مقام ریاست جمهوری برسانند. در این بین البته کاهش مشارکت مردم در انتخابات به بهترین نحو به این پروژه یاری رساند که صد البته دلایل فراوانی داشت که عمده آن ناکارآمدی رهبری اصلاح طلبان بود و بی شک سیاست تحریم که در آن زمان از سوی برخی نیروهای اپوزیسیون خارج از کشور دنبال می شد، همانگونه که پیشتر اشاره شد در آسان سازی اجرای ترفند بیت رهبری کمک نمود.

در انتخابات مجلس هشتم با سیاست تحریم موافقم و از آن کاملا حمایت می کنم و این را براساس تحلیل مشخص از شرایط مشخص می دانم. فراموش نکنیم که انقلاب بهمن ۵۷ به دلایل متعددی از کنترل نیروهای ترقی خواه و دمکرات خارج شد که از جمله آنها عقب ماندگی و دنباله روی این نیروها از حرکت مردم بجای رهبری قیام بود. پس با درس گرفتن از آموخته های آن روز می بایست تاکتیتهای نیروهای مترقی، دمکرات و لاییک مبتنی بر رشد و تعالی حرکتهای ترقی خواهانه در کشور باشد. امروز شما به زحمت می توانید در ایران حرکتهای موجود در کشور در بین کارگران، زنان، دانشجویان و حتی نیروهای ملی-مذهبی را که برای نخستین بار اقدام به تحریم انتخابات نموده اند نادیده بگیرید و به عنوان کسانی که داعیه پیشاهنگی حرکت دمکراتیک را در حال و آینده دارند، این نیروها را تنها گذاشته و حال که علیرغم همگونه فشارها، زندان و شکنجه بخش پیشرو جامعه علنا رویاروی نظام قرار گرفته و در صحنه بین المللی نیزاین حکومت در بدترین شرایط قرار دارد با شرکت در انتخابات آب به آسیاب ددمنش ترین جناح حاکمه بریزید.

تحریم انتخابات در شرایط امروز نه بر این اساس که نظام خواهان افزایش آرای صندوقهاست که این امر در هر حال از طریق تقلبات گسترده در انتخابات محقق خواهد شد بل به علت تعمیق حرکت دمکراسی خواهی و حمایت از یکی ازانواع نافرمانی های مدنی که اکثریت پیشرو اجتماعی کشور برگزیده (و بدرستی نیز برگزیده) است، وظیفه همه نیروهای ترقی خواه می‌باشد. در این بین حتی اگر این حرکت نتواند اکثریت جامعه را فورا جلب نموده و بدنبال خود به صحنه آورد چه باک که هنوز در آغاز راهیم ولی باید بدانیم که این تاکتیک در شرایطی قرار دارد که می تواند اکثریت را در میان روشنفکران و اقشارمختلف در شهرهای بزرگ دیر یا زود به خود جلب نماید و راه را برای شکلی از تغییرات ریشه ای دمکراتیک از بالا و یا زمینه سازی نوعی انقلاب مخملی هموار نماید.


نظر کاربران:

مرز بندی قطعی و نهایی برای عدم شرکت در یک انتخابات چیست یا کجاست؟ هرجا انتخاباتی برگزار می شد باید حتما در آن شرکت کرد وگرنه فرصت سوزی شده است؟ افراد روشنفکر نباید خود برای خودشان حد و مرز معینی برای شرکت یا عدم شرکت قائل باشند؟ آیا نباید از وضعیت موجود و رویدادها و شرایط چند دهه گذشته چیزی هم آموخت؟ نویسنده مقاله به نظرم تا حدی توانسته است به این پرسش ها به درستی پاسخ دهد.
به طور کل انتخابات برای جایی است که حداقل تا اندازه ای بتواند در تغییر مثبت اوضاع و احوال جامعه نقشی داشته باشد نه این که صرفا یک ظاهر سازی بی مصرف باشد. در چند سال گذشته تعداد کدام طرف بیشتر شده؟ آنهایی که خواهان شرکت هستند یا کسانی که می گویند شرکت فایده ای ندارد؟ انصافا قضاوت کنید. بسیاری از کسانی که همین چند سال پیش خواهان شرکت بودند حالا پشیمان شده اند. این خودش نکته ی آموزنده ای نیست؟
طباطبایی

*

شما در بر شمردن عوامل شکست اصلاح طلبان کم لطفی فرموده اید. لا اقل آنجا که از نقش نیروهای سیاسی خارج از کشور یادی نمی کنید که از یک سو سطح مطالبات مردم از اصلاح طلبان را بالا می بردند تا حدی از رئیس جمهور و نمایندگان مجلس انتظار ساختار شکنی می رفت، واز سوی دیگر بر شعار تحریم می دمیدید. هرچند نمی توان جایگاه تعیین کننده ای برای آن قائل شد اما این واقعییت که شما وسایر دوستان تحریمی تان (منفعلان مهاجر) دست کم غیر مسئولانه عمل می کنید و تنها می نوسید که نوشته باشید، کاملا مشهود است.
بابک

*

ضمن تایید نظرات دوست بی نام، افرادی هستند که مرتب تکرار می کنند چون آقای خامنه ای خواستار شرکت گسترده مرم در انتخابات شده اند، باید انتخابات را تحریم کرد. خدمت این عزیزان باید گفت البته هر کس از ظن خود یار صندوق انتخابات می شود و نباید استدلال خود را تنها بر گفته ای از این یا آن فرد در حاکمیت نظام اسلامی استوار ساخت. اما در هرحال شاید نگاهی به سخنرانی آقای خامنه ای در برابر استدلال کسانی که مرتب دعوت وی به شرکت مردم در انتخابات را دلیلی بر درستی تحریم می دانند، جالب یاشد. او در سخنرانی دیروز خود از مردم خواست که: "به كساني رأي دهند كه با افكار و اهداف دشمنان داراي مرزبندي روشن و مشخص هستند." او همچنین گفته است به نمایندگانی رای دهید که "راه را براي خدمت بيشتر دولت پرتلا‌ش و خدمتگزار كنوني، هموارتر كند."
حمید فرخنده

*

با خواندن این مطلب چند سوال برای من پیش آمد:
1- اگر شما می پذیرید که با اشتباه تحریم انتخابات ریاست جمهوری دور نهم فرصت سوزی شده و با انتخاب احمدی نژاد وضع آن شد که نباید می شد، آیا فکر نمی کنید با عدم شرکت در انتخابات فردا فرصت دیگری نیز بسوزد و جریانات قوق ارتجاعی هر چه سهل تر به اهداف خود برسند ( آنهم با کمک ما)؟
2- شما می گویید نباید "حرکتهای موجود در کشور در بین کارگران، زنان، دانشجویان و حتی نیروهای ملی-مذهبی را که برای نخستین بار اقدام به تحریم انتخابات نموده‌اند نادیده بگیرید"! اولا این را می توان از شما نیز خواست. شما چرا حرکتهای موجود در کشور در بین کارگران، زنان، دانشجویان و حتی گروههای خارج از کشور(حزب دمکراتیک مردم ایران و...) که شاید برای نخستین بار اینگونه شفاف خواهان شرکت در انتخابات شده اند را نادیده می گیرید؟
یا آیا پیام منصور اسانلو از درون زندان برای شرکت و حمایت از ائتلاف یاران خاتمی قابل چشم پوشی است؟ (منبع خبر سایت امروز) دوما این چه استدلالی است که چون این یا آن گروه انتخابات را تحریم کرده اند، پس ما هم باید دنباله روی کنیم!؟ غالب گرو ههایی که شما اشاره کرده اید به گفته خودتان در انتخابات ریاست جمهوری پیشین اشتباها انتخابات را تحریم کردند و در نتیجه فرصت سوزی کردند، حال از کجا معلوم که این بار نیز همان اشتباه را تکرار نکرده باشند. بویژه که نزد اکثر سیاسیون کشور ما حکم احساسات بر حکم عقل و منطق می چربد، از کجا معلوم که این تحریم از روی لجاج و سرخورگی نباشد؟
با سپاس
دوست بی نام