ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Sun, 13.01.2008, 12:43
همه جا شيخ مهدی كروبی

صفر حيدری
.(JavaScript must be enabled to view this email address)


اظهارات آقای مهدی كروبی در جمع تعدادی از مريدانش كه تحت عنوان نمايندگان دفاتر استانی مجموعه ای موسوم به حزب!؟ اعتماد ملی گرد هم جمع شده بودند اين سوال را پيش روی جامعه قرار داده است: اصلاحاتی كه آقای كروبی پرچمدار آن است از كجا شروع شده و به كجا ختم خواهد شد؟ مبانی تئوريك اين اصلاحات چيست؟ و ايدئولوگ‌های آن چه كسانی هستند و چه مكانيزمی برای حركت اصلاحی خود تعريف كرده‌اند؟ همه اين سوالات و سوالات احتمالی مشابه يك پاسخ استاندارد دارند : شيخ مهدی كروبی، كروبی به تنهائی پاسخ همه اين سوالات است. همانطوريكه "تناقض" طنز آلودی بنام اعتماد ملی يعنی شيخ مهدی كروبی نه يك كلمه بيشتر و نه يك كلمه كمتر.

اعضای اعتماد ملی تنها يك وجه مشترك دارند و آن شيخ مهدی كروبی است و البته اين با منش آقای كروبی بی نهايت سازگار است زيرا آقای كروبی در طول حيات سياسی خود نشان داده است كه نمی‌تواند با هيچ كس ، حتی افرادی در حد مجيد انصاری وعلی اكبر محتشمی ، پيرامون يك موضوع فكری و يا موضع سياسی مشترك تا انتها همكاری و همفكری داشته باشد. بلكه روابط معطوف به كيش شخصيتی خودش را بر تمامی روابط حكم فرما می‌كند.

چنين شخصی بايستی هر از چند گاهی در قاموس يك جنتلمن كه گفتنی‌های فراوانی دارد و به تنهائی قهرمان همه عرصه‌ها بوده و... خودش را جا بزند تا آن كيش شخصيت رنگ خود را نبازد.

به جمع ياران ايشان در اعتماد ملی خوب نگاه كنيد؟ چه وجه مشتركی بين افراد می‌بينيد؟ هيچ ! چرا در اين جمع گرد آمده‌اند ، بخاطر شيخ مهدی كروبی. سه تن از اعضای شناخته شده اين گروه برای مردم زنجان را كه خوب نگاه كنيد متوجه همان چيزی می‌شويد كه نيازی به اثبات ندارد. سلطانی‌فر استاندار سابق زنجان ، ابوالفضل شكوری نماينده مجلس ششم از حوزه زنجان و شيخ رحمت ا... بيگدلی مدير مسئول بهار زنجان، سه نماينده شاخص زنجان در اعتماد ملی هستند. تصور نمی‌كنم كه از ابتدای خلقت تا به امروز دو نفر از اين سه نفر در يك موضوع مواضع مشتركی داشته‌اند. اگر آقای مهدی كروبی را از زندگی سياسی آنها حذف كنيد و به هر كدام ۳۰۰ سال عمر بدهيد تصور نمی‌شود كه پس از اين مدت نيز بتوانند پيرامون يك موضوعی به اشتراك نظر برسند.

اما چرا در اين مجموعه كنار هم نشسته‌اند؟ بخاطر شيخ مهدی كروبی!

درباره ساير اعضای اعتماد ملی نيز وضع بر همين روال است. مجموعه‌ای از افراد جورو اجور با افكار و سوابق ناهمگون كه تنها وجه مشترك آنها در گذشته و حال ، شخص شيخ مهدی كروبی بوده و هست. حال به بررسی اين سوال می‌پردازيم كه حزب اعتماد ملی تا به كجا ادامه پيدا می‌كند؟ آگاهان سياسی معتقدند به احتمال ۵۱ % تا زمانی كه آقای كروبی بلحاظ سنی قادر به پركردن فرم ثبت نام در همه انواع انتخابات باشد اين گروه وجود خواهد داشت اما ۴۹ % بقيه معتقدند اين مجموعه تا زمانيكه خواسته‌های آقای كروبی ، ليدر مادام عمر آن ، برآيند پذيرش اين مجموعه باشد اين مجموعه وجود خواهد داشت ، زيرا سابقه آقای كروبی در مجمع روحانيون مبارز گويای آن است كه ايشان به هنگام عدم پذيرش بی قيد و شرط نظر شخصی‌اش توسط جمع قادر به ادامه همكاری نيست. (تصور كنيد كه آقای كروبی به هر دليلی از اعتماد ملی كنار رفته‌اند و همه اعضای آن حزب متقاضی دبير كلی شده‌اند و هيچ كس حاضر نيست به نفع ديگری كنار بكشد).

عجيب ترين بخش اظهارات آقای كروبی ، گرد و خاك راه انداختن ايشان درباره موضوعی بنام "كولی دادن" است كه ايشان مدعی می‌شود از امروز به بعد به كسی "كولی نمی‌دهد" (تشويق حضار). تصور نمی‌كنم كه از امروز تا ۳۰۰ سال ديگر نيز اگر درباره اين بخش از اظهارات آقای كروبی فكر كنيم به نتيجه‌ای برسيم.

سوال اين است: مگر آقای كروبی در طول حيات سياسی‌اش به كسی كولی داده است؟ ايشان تا آنجا كه حقير به ياد دارم از ابتدای انقلاب يا نماينده مجلس بوده يا رئيس مجلس يا امير الحاج و به نظر نمی‌رسد كه ايشان اصولا" با مفهوم كولی دادن به كسی در طول عمرشان نسبتی داشته باشند. حتی در مجالسی هم كه رئيس شده‌اند ، هم ايشان و هم كسانی كه ايشان را انتخاب كرده‌اند به نوعی مجبور به از اين انتخاب شده‌اند. (نفر ۲۷ تهران با آرائی كمتر از نصف نفر اول ناگهان با دوپينگ جناح مقابل به رياست مجلس می‌رسد و حال به جمعيتی كه ايشان را با آن آرای اندك رئيس مجلس كرده‌اند گرد و خاك راه انداخته ،‌ لب و لوچه تكان می‌دهد كه بنده به شما كولی نمی‌دهم!) اگر دانشجويانی كه در انتخابات مختلف بعنوان سياهی لشگر تبليغاتی جناح‌های سياسی مفت و مجانی دويدند بگويند كه نمی‌خواهيم به كسی كولی بدهيم حق دارند ، اما كسی كه همواره كولی گرفته و سوار بر تلاش ديگران به مناصبی بيش از توانائی‌اش رسيده ، اين فرد كسی نيست جز شيخ مهدی كروبی.

عمق اطلاعات آقای كروبی نيز كه هر از چندی برطبل افشاگری می‌كوبد چيزی نيست جز برداشت‌های غلط و بعضا" خلاف واقع از وقايع سطحی سياسی كشور كه سالها قبل در روزنامه‌ها چاپ شده است ،‌ لذا ادعاهای هميشگی اين شواليه درباره افشاگری اطلاعاتی كه از اين و آن در اختيار دارد چيزی نيست جز روايتهائی بعضا" مخدوش كه در تصورات خود به كشفی در حد يافته‌های اسحاق نيوتن نائل شده است. در همين سخنرانی اخير ايشان يك نمونه از اين افشاگری‌ها كه اتفاقا" درباره يكی از همشهريان ما می‌باشد عمق آگاهی‌های آقای كروبی را مشخص كرد.

ايشان درباره گروهی كه از اين به بعد قرار است به آن گروه كولی ندهد اشاره می‌كنند كه همين گروه سالها نمی‌گذاشتند آقای ابوالفضل شكوری در زنجان نماينده مجلس شود.

حداقل مردم شهر زنجان به ياد دارند كه آقای شكوری ناگهان از انتخابات مياندوره‌ای مجلس پنجم فعاليت سياسی خود را برای ورود به مجلس شروع كردند و در آن دوره برابر آنچه كه مطرح شد گويا اجحافی در رای ايشان شد، موضوعی كه حتی امام جمعه فقيد وقت نيز پی گيری مسئله بودند. (ربطی به اصلاح طالبان ندارد). در انتخابات دوره ششم در شرايطی كه نامزد‌های اصلی همه گروههای اصلاح طلب زنجان تقريبا " رد صلاحيت شده بودند ، آقای شكوری در انتخابات دور دوم با اجماع از سر ناچاری همه گروههای فاقد كانديدا وارد مجلس شد و تا انتخابات مجلس هفتم نيز نا پيدا بودند. در انتخابات مجلس هفتم نيز بسياری از كسانی كه امروز مخاطب كولی آقای كروبی شده‌اند به ايشان رای دادند، ‌ليكن نفر چهارم انتخابات شد.

مشخص نيست كه چه كسانی و كی نگذاشته‌اند آقای شكوری به نمايندگی مجلس انتخاب شود؟ اتفاقا "بر عكس آقای شكوری حداقل درباره انتخاب خود در مجلس ششم يك كولی به همه جناح‌های سياسی اصلاح طلب زنجان بدهكار است. ساير اخبار و اطلاعات آقای كروبی نيز اگر با اندكی دقت بررسی شود از همين جنس است. مجموعه‌ای از اخبار و گزاره‌های غلط و نا صواب كه شيخ ما تنها دليل وجودی سياسی خود را نقل برخی از آنها می‌داند.

ارائه روايت‌هائی مخدوش و غلط از تاريخ سياسی معاصر، آنهم در شرايطی كه دسترسی به نسخه‌های اصل آن اخبار و اطلاعات ميسر است، البته نشان از يك فاجعه بزرگ ديگر دارد.

اينكه اظهارات اين جماعت درباره وقايع اوايل انقلاب كه بعضی از مطلعين آن در قيد حيات نيستند تا چه اندازه می‌تواند دقيق و خالی از غرض باشد. البته آقای كروبی يد طولانی در گرد آوری اطلاعات غلط و خاطرات فرضی و خيالی از افراد دارد و در اين باره می‌توان به نامه‌ای كه در سال ۶۸ به همراه آقای جمارانی و توسلی به يكی از بزرگان حوزه نوشتند اشاره كرد و كسانی كه امروز آن نوشته آقای كروبی را می‌خوانند بيشتر پی به پيشينه ايشان می‌برند كه حضرت آقا از كی پرچمدار اصلاحات بوده.

درباره آن بخش از اظهارات آقای كروبی پيرامون آقای احمدی‌نژاد نيز بيشتر شبيه كری‌خوانی‌های طرفداران استقلال و پرسپوليس پيش از دربی پايتخت بود تا نقد سياسی.

به نظر می‌رسد در جامعه فعلی ايران اظهارات آقای احمدی نژاد درباره احزاب بيشتر از ادعای آقای كروبی به واقعيت نزديكتر است.

اگر منظور از حزب مجموعه‌هائی است به شكل و شمايل احزاب فعلی كه بيشتر شبيه دفاتر خدمات تبليغات سياسی و توليد پوستر هستند به نظر اينجانب نيز به چنين افرادی نه نياز است و نه بايد باج داد اما اگر منظور از احزاب به معنی واقعی كلمه مجموعه‌هائی كه به توليد فكر و روش‌های اداره كشور می‌پردازند باشد، تصور نمی‌كنم كه هيچ كس منكر وجود اين قبيل احزاب باشد اما مشكل اصلی اين است كه آنچه در كشور ما بعنوان حزب تشكيل شده و می‌شود بيشتر از نوع دوم است و احزاب نوع اول از تعداد انگشتان يك دست نيز كمتر است .

آقای كروبی يا نماينده بر حق ايشان در زنجان اگر می‌تواند در يك صفحه خلاصه اصول فكری اعتماد ملی درباره اقتصاد كشور را بيان كند؟

هرگز چنين متنی وجود ندارد و چاپ نخواهد شد ، چون اصولا " افرادی كه در اين مجموعه جمع شده‌اند يا دنبال اخذ صلاحيت برای نمايندگی مجلس هشتم با توسل به قدرت چانه زنی كروبی هستند و يا اصولا " از اوضاع و احوال مملكت بی خبرند.

آقای كروبی.... و ساير هم سن و سالان ايشان – بخاطر شرايط خاصی كه در آن شرايط رشد كرده‌اند اصولا" نه می‌توانند و نه مايلند كه در قاموس تشكيلاتی بنام حزب با تمام واقعيت‌هايش همكاری كنند.

اينكه در صورت پيروزی در انتخابات رياست جمهوری نفری ۵۰ هزار تومان خواهم داد ، به نظر اينجانب سه تا سور به اقدامات كپويوليستی دولت نهم زده است. حال پرچمداری كه با اين شعار در انتخابات شكست خورده است ، بهتر است به فكر بازنشستگی سياسی خود باشد و نه اينكه در سر پيری تازه به فكر تاسيس حزب بيافتد.

آقای كروبی و امثال ايشان، ‌قادر به درك تحولات صورت گرفته در حوزه‌های مختلف اقتصاد و سياست جامعه نيستند و همچنان در افكار و دانسته‌های دهه ۵۰ ، ۶۰ تنفس می‌كنند و چنانچه محافظه‌كاری قهری كهن‌سالی را هم به آن اضافه كنيم معجونی می‌شود بنام آقای شيخ مهدی کروبی.