ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Wed, 02.01.2008, 7:14
۲۰۰۸، سال تحولات سرنوشت‌ساز؟

حسين باقرزاده
سه شنبه ۱۱ دی ۱۳۸۶ – ۱ ژانویه ۲۰۰۸
.(JavaScript must be enabled to view this email address)

با آغاز سال ۲۰۰۸ میلادی، خاورمیانه وارد تحولات تازه‌ای شده است. خطر حمله نظامی‌ به ایران كاهش یافته است. خشونت در كشورهای غربی ایران، و به خصوص عراق و فلسطین/اسراییل تا حد زیادی تخفیف یافته است. در مقابل، كشور اتمی همسایه شرقی ایران یعنی پاكستان با ترور فاجعه‌آمیز خانم بوتو در بحرانی شدید فرورفته است. در ایران، به دنبال خنثا شدن بمب ساعتی جنگ، موضوع رأی‌گیری برای مجلس آینده جمهوری اسلامی به محور اصلی مباحث سیاسی تبدیل شده است. و بحران‌های اقتصادی و اجتماعی جمهوری اسلامی كه در یكی دو ساله گذشته تحت‌الشعاع بحران اتمی قرار گرفته بود، و به بركت افزایش بی‌سابقه درآمد نفت روی آن‌ها سرپوش گذاشته می‌شد، اكنون بیش از هر زمان دیگر فرصت نمود پیدا می‌كند.

مجموعه این تحولات، از جابجایی‌های مهمی در نقشه سیاسی خاورمیانه از یك سو، و ابهامات و بحران‌ها و نگرانی‌های جدید در باره روند حوادث از سوی دیگر، حكایت می‌كند. علاوه بر مردم و حكومت‌های خاورمیانه كه در این تحولات مستقیما نقش دارند و یا از آن تأثیر می‌پذیرند، بزرگترین قدرت خارجی حاضر در منطقه یعنی آمریكا نیز در این نقش‌گذاری و تأثیرپذیری سهیم است. این نكته كه حاكمیت این كشور نیز در این سال به طور قطع دستخوش تغییر خواهد شد و این تغییر ممكن است شكل و محتوای جدیدی به سیاست خارجی آن به خصوص در خاورمیانه بدهد، می‌تواند تأثیر محسوسی در معادلات فوق بگذارد. در مجموع، سال ۲۰۰۸ را باید سال سرنوشت‌سازی برای خاورمیانه دانست.

ترور خانم بوتو از این منظر شاید بزرگترین حادثه‌ای باشد كه نه فقط آینده پاكستان و بلكه آینده سایر كشورهای منطقه را در هاله‌ای از ابهام فروبرده است. آمریكاییان كه تا دیروز نگران مجهز شدن جمهوری اسلامی ایران به سلاح هسته‌ای بودند (و هنوز از این نگرانی بیرون نیامده‌اند) اكنون نگران مجهز بودن جمهوری اسلامی پاكستان به سلاح هسته‌ای هستند. آن خطر بالقوه با انتشار گزارش سازمان‌های اطلاعاتی آمریكا موقتا به كناری رفت، و این خطر با ترور خانم بوتو و نگرانی از هرج و مرج سیاسی ناشی از آن، فعلیت یافت. اكنون به طور قطع، كانون توجه سیاست‌گزاران آمریكایی در خاورمیانه، و به خصوص تیم مسئول گسترش سلاح‌های اتمی، از ایران به سوی پاكستان تغییر یافته است. از این رو، پس از انتشار گزارش سازمان‌های اطلاعاتی آمریكا، ترور خانم بوتو نیز نقش بزرگی در كاهش فشارهای آمریكا بر ایران خواهد داشت. گرچه به سختی می‌توان تصور كرد كه مقامات جمهوری اسلامی ترور خانم بوتو را نیز به حساب «پیروزی‌های بزرگ» خود بگذارند.

بحران پاكستان در واقع تمامی سیاست خاورمیانه‌ای آمریكا را دستخوش تزلزل و ابهام كرده است. درست در زمانی كه حكومت بوش با دو برگه كاهش خشونت در عراق و آغاز دور جدید گفتگوهای صلح بین اسراییل و فلسطین می‌خواست «موفقیت‌هایی» را به نام خود ثبت كند، و با فراغت از آن‌ها بر فشار سیاسی به جمهوری اسلامی در سال آخر ریاست جمهوری خود بیفزاید، تروریست‌های پاكستان بحران جدید و پر دردسری را برای آن ایجاد كردند. آمریكاییان امیدوار بودند كه با انتخاب خانم بوتو به نخست‌وزیری، مبارزه با تروریزم و اسلام‌گرایان افراطی در پاكستان شدت پیدا كند، و بدنه ارتش این كشور از عوامل وابسته به آنان تصفیه شود، تا خطر دست‌یابی آنان به سلاح هسته‌ای این كشور از بین برود. اكنون با ترور خانم بوتو (احتمالا به دست همین نیروها) نه فقط این امید تضعیف شده و بلكه خطر یادشده تشدید نیز شده است.

جمهوری اسلامی ایران البته در فاجعه ترور خانم بوتو برنده است، و از مشغولیت ذهنی و عملی آمریكا به بحران پاكستان سود می‌‌برد. اكنون نه فقط خطر حمله نظامی آمریكا به ایران در آینده نزدیك برطرف شده است و بلكه دلمشغولی آمریكا به بحران پاكستان به این معنا است كه آمریكا نتواند نیروی خود را كاملا برای فشار سیاسی و اقتصادی علیه جمهوری اسلامی متمركز كند. كاهش فشار آمریكا به جمهوری اسلامی، اما، به این معنا نیز هست كه این رژیم نتواند از علم كردن «دشمن» در برابر مردم به نفع خود بهره بگیرد و بر بحران‌های داخلی كشور سرپوش بگذارد و یا خواسته‌های آنان را نادیده بگیرد. با كاهش فشار آمریكا، شعار «انرژی هسته‌ای حق مسلم ما اسـت» در برابر حقوق واقعی مسلمی كه همه روزه از مردم سلب می‌شود رنگ می‌بازد. رژیم‌های استبدادی به دشمن خارجی نیاز دارند، و از بین رفتن یا تضعیف دشمن خارجی، فرصت‌های تازه‌ای برای تشدید مبارزات آزادی‌خواهانه و دموكراتیك در اختیار مردم می‌گذارد.

این فرصت‌ها اكنون و در آغاز سال ۲۰۰۸ میلادی بیش از هر زمان دیگری در چندین سال اخیر در چشم‌انداز قرار گرفته است. موج نارضایی‌ مردم كه از شدت گرانی و سایر نابسامانی‌های اقتصادی و اجتماعی به جان آمده‌اند زمینه‌های عینی یك حركت اجتماعی آزادی‌خواهانه را فراهم آورده است. جنبش‌های صنفی و مدنی زنان، دانشجویان، كارگران، اقوام و سایر گروه‌بندی‌های اجتماعی در سال‌های اخیر رشد چشمگیری داشته و به سطح بالایی رسیده است. فرهنگ و گفتمان حقوق بشری در جامعه ریشه دوانده است و آزادی‌ها و حقوق اولیه مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر بیش از هر زمان دیگر در متن خواست‌های مردم قرار گرفته است. اكنون وقت آن است كه این مبارزات و خواست‌ها با یك‌دیگر پیوند بخورند و از هر فرصتی برای طرح و پیش‌برد آن‌ها بهره گرفته شود. یكی از اولین فرصت‌هایی از این قبیل كه در سال ۲۰۰۸ در پیش روی ما قرار دارد، رأی‌گیری برای مجلس آینده شورای اسلامی است.

در ساختار و قوانین جمهوری‌ اسلامی، انتخابات چیزی بیش از رأی‌گیری برای تأیید نظام نبوده است. در عین حال، رژیم جمهوری اسلامی برای كشاندن مردم به پای‌ صندوق‌های رأی تلاش می‌كند كه در هفته‌های پیش از رأی‌گیری از شدت سركوب بكاهد و به مبارزات «انتخاباتی» میدان دهد. در این میدان، فضا برای طرح خواسته‌های تازه بازتر می‌شود و دامنه محدود اظهار نظر و آزادی‌ بیان كمی گسترش می‌یابد. و گاه در همین رأی‌گیری‌ها فرصتی به دست آمده است تا مردم با تحریم گسترده رأی‌گیری‌، یا طرد نامزدهایی خاص و رأی دادن به نامزدهایی دیگر، نارضایی خود را از حاكمیت و سیاست‌های حاكم بروز دهند. در هر صورت، رأی‌گیری‌های جمهوری اسلامی از معدود فرصت‌هایی است كه می‌تواند برای تعمیق و گسترش مبارزات آزادی‌خواهانه و دموكراتیك مردم مورد بهره‌برداری قرار گیرد.

شرایط برای بهره‌گیری از فضای پیش از رأی‌گیری‌‌ كه دو ماه و نیم آینده را در بر می‌گیرد بیش از هر زمان دیگر از سال ۱۳۶۰ به بعد فراهم شده است. شرایط اقتصادی و اجتماعی كه در بالا به آن‌ها اشاره شد، كاهش فشار آمریكا، و رشد جنبش‌های مدنی ایجاب می‌كند كه نیروهای سیاسی در برخورد با این رأی‌گیری‌ سیاستی حد اكثری پیش بگیرند و در راه استیفای حق مردم برای شركت در یك انتخابات آزاد، سالم و عادلانه، هیچ كوتاه نیایند. آنان كه در گذشته به «آزادی نسبی انتخابات» (بخوانید «رأی‌گیری‌ با گسترش نسبی دایره خودی‌ها») تن داده‌اند و آن را تأیید كرده‌اند، در فضای امروز حاكم بر ایران كمترین توجیهی‌ برای ادامه این سیاست خود نمی‌توانند داشته باشند.

فضای یادشده از جمله تشكیل كمیته دفاع از انتخابات آزاد، سالم و عادلانه و بیانیه ۲۰ ماده‌ای ۶ آبان ۸۶ این كمیته را در بر می‌گیرد. بیانیه این كمیته می‌تواند، و باید، نقطه كانونی و مرجع همه نیروهای دموكرات (و مدعی دموكراسی) قرار گیرد و هر موضع آنان با مواد این بیانیه سنجیده شود. كمیته اعلام كرده است كه با توجه به اصول یادشده در بیانیه (كه از اعلامیه جهانی حقوق بشر، دو میثاق الحاقی آن، و بیانیه اتحادیه بین‌المجالس مارس ۱۹۹۴ اقتباس شده) «به بررسی عملكرد مسئولان و مجریان انتخابات و ارزیابی آن‌ها می‌پردازد». می‌توان به همین صورت اضافه كرد كه مردم آزادیخواه ایران نیز بر اساس همین اصول به بررسی عملكرد نیروهای سیاسی در مورد رأی‌گیری/انتخابات و ارزیابی آن‌ها خواهند پرداخت. برخورد با مسئله رأی‌گیری/انتخابات باید از یك موضع‌گیری ساده مشاركت یا تحریم فراتر رود و به گسترش یك جنبش عمومی برای شكستن قالب‌های انحصاری حاكم فرا روید.

در ماه‌های اولیه سال ۲۰۰۸ میلادی‌ دو رأی‌گیری/انتخابات مهم و بالقوه سرنوشت‌ساز در خاورمیانه برنامه‌ریزی شده بود. در پاكستان این امر به صورت خشونت‌باری با ترور بی‌نظیر بوتو به هم ریخت و آن كشور را دچار بحران شدیدی كرد. غرب به این انتخابات به شدت چشم دوخته بود و اكنون نیز تحولات پاكستان را از نزدیك دنبال خواهد كرد. انتخابات دیگری كه مورد توجه غرب خواهد بود رأی‌گیری اسفندماه ایران است، تا بر اساس آن رابطه خود با جمهوری اسلامی را (به شمول ادامه یا تشدید تحریم‌های سیاسی و اقتصادی یا عدم آن‌ها) مشخص كند. اهمیت این رأی‌گیری و نقش سرنوشت‌ساز آن را به لحاظ داخلی و خارجی نباید دست كم گرفت. این دیگر بر مردم ایران و به خصوص نیروهای سیاسی است كه چگونه بر روند این رأی‌گیری تأثیر بگذارند و آینده خود و جامعه خود را رقم زنند.

فرصت‌های رأی‌گیری در جمهوری اسلامی كم نبوده است. ولی شرایط داخلی و بین‌المللی حاكم بر رأی‌گیری اسفندماه آینده امكانات تقریبا بی‌نظیری برای گسترش و تعمیق جنبش دموكراسی‌خواهانه مردم ایران ایجاد كرده است. از این امكانات باید بهره تمام گرفت.