ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Sun, 01.04.2007, 6:17
فیلم ٣٠٠ و دروغ بزرگ

رامین احمدی

خانه از پای بست ویران است
خواجه در بند نقش ایوان است

«شاهنشاهی ایران از اولی که زائیده شده است تا حالا روی تاریخ را سیاه کرده است. جنایات شاههای ایران روی تاریخ را سیاه کرده است. برج از سر درست می کردند. سر مردم را می بریدند. قتل عام می دادند بعد برج درست می کردند با آن برای این شاهان.» (روح الله خمینی – صحیفه نور – ص. ١٦٨)

راستش قصد نداشتم درباره فیلم ٣٠٠ چیزی بنویسم چون می دانستم مجبور می شوم به نوشتن مطلبی که هموطنان خارج از کشور توهین آمیز تلقی خواهند کرد. اما مطلب کوتاهی دیدم از یکی از جوانان داخل ایران، هوشمندانه نوشته بود و قضیه را تا به آخر دیده بود. تحت تأثیر قرار گرفتم و حیفم آمد سکوت کنم. مبادا او و بسیاری جوانان دیگر که اهل مطالعه و جستجو هستند فکر کنند ایرانیان خارج از کشور همین پنجاه هزارنفر امضاء کننده طومار ضد فیلم و آقازاده های جمهوری اسلامی در خارج هستند و یک صدا در مخالفت نیست. که این بسیار نا امید کننده می نماید. پس بدان و آگاه باش:

فیلم که در آمد ماجرایش بی شباهت به کتاب رشدی و کارتونهای محمد نبود. یک عده که ندیده بودند، ندیده قضاوت می کردند و مورد توهین قرار گرفته بودند. دایی جان ناپلئون های چپ و راست، آنرا مقدمه ساز حمله نظامی به ایران و بخشی از یک توطئه بزرگتر می دیدند. اما طبق معمول سرچشمه جای دیگر بود. دولت و مجلس اسلامی بلافاصله نسبت به فیلم عکس العمل نشان دادند. یاد آور دولت فخیمه قزاقستان و عکس العملش به فیلم «برات». با لحنی که انگار حضرات خود را نواده های کوروش و داریوش می دانند و حکومتشان را میراث مستقیم امپراطوری هخامنشی. غلامحسین الهام فیلم را توهین نسبت به ملت ایران نامید. نمایندگان مجلس اسلامی از منوچهر متکی وزیر امور خارجه و صفار هرندی وزیر ارشاد تقاضا کردند که از کشورهای مسلمان بخواهند این فیلم را نشان ندهند (نقل از ایسنا). آینه نو مدعی شد هالیوود علیه ایران اعلام جنگ داده است. حامد وحدتی نسب، بانی طوماری که حالا امضای پنجاه هزار نفر، اکثرا هموطنان خارج از کشور، را پای خود دارد فرمود: اگر کسی فیلمی درباره مارتین لوتر کینگ بسازد و از او یک هیولا نشان دهد و آنگاه از ان بعنوان یک کار تخیلی دفاع کند مردم چه خواهند گفت؟ شما نمی توانید. این کار غیر اخلاقی است. این یک موضوع ملی برای همه ایرانیان است." و در تأیید جناب نزدیک به پنجاه هزار امضاء ثابت می کند چقدر محیط خارج از کشور از اولویتهای ایران دور و با منطق و استدلال بیگانه است. چقدر محیطی هیجانی و سرشار از عواطف توسری خورده و حقیر شده است که عامل اساسی بدبختی های خودش را نمی بیند. اگر کسی بگوید که حماقت است که چون جامعه امروز آمریکا با قهرمان پنجاه سال پیش خودش احساس هویت می کند شما هم باید با «خشایارشا» و امپراطوری دوهزار سال پیش احساس خویشاوندی کنید، حتما باید عامل آمریکا و اسراییل و وطن فروش باشد. اما درباره اخلاق و غیر اخلاقی بودن و اولویتهای جامعه که می توان نوشت، بدون واهمه و ناسزا و اتهام.

آخر آدمهای اخلاقی این سناریو را نگاه کنید: غلامحسین الهام، منوچهر متکی، صفار هرندی! انگار نه انگار که یک عمر رهبرشان خمینی به ایران قبل از اسلام توهین می کرده و آنها را وحشی و گبر و جانی می خوانده است. مگر آقایان الهام و متکی و صفار هرندی و نمایندگان مجلس خیال خمینی زدایی دارند که اینطور طرفدار ایران باستان شده اند؟ اگر چنین است چرا آقای ناصر پور پبرار، عضو سابق حزب پر افتخار توده، به خرج دولت اسلامی راه می افتد دور دانشگاههای ایران و به تاریخ قبل از اسلامی و پادشاهان هخامنشی فحش رکیک می دهد و این فحاشی را سازمان تبلیغات اسلامی در هزاران جلد کتاب به خورد ملت می دهد؟
اگر چنین است چرا صادق الحسینی، مشاور فرهنگی آقای خاتمی، در شرق الاوسط ایرانیان قبل از اسلام را مشتی وحشی نامید و انتقاد از ایرانیانی که به کوروش می نازند و اینکه کوروش جبار خونخواره ای بیش نبود.

آیا اخلاقی است که آدمیزاد تمام انرژی خود را صرف فحاشی و دروغگویی درباره پیشینه تاریخی خاصی کرده باشد و بعد یکباره انگار با دسته کور و کرها طرف باشد برای دامن زدن به احساسات ناسیونالیستی ملت صد و هشتاد درجه بچرخد؟

و اما نگاه کنید به جماعتی که کتابهای درسی مدارس جمهوری اسلامی را فراموش کرده اند، اینکه بیش از ٢٥ سال است حاکمان مملکت پیشینه تاریخی ایران قبل از اسلام را به باد ناسزا گرفته اند پیش چشمشان نیست، از اینکه نزدیک است آثار باستانی و یادگارهای همان شاهان هخامنشی را به آب ببندند و ویران کنند ککشان هم نمی گزد اما فیلم فانتزی 300 خیلی ناراحتشان می کند.

نگاه کنید به جماعتی که برای «خشایارشا» و تصویرهای هالیوودی امپراطوری اش پنجاه هزار امضاء جمع می کنند اما در مقابل سنگسار زنان کشورشان، در ایران امروز، ساکت و بی اعتنا هستند. مگر زنان شجاعی که زندان و شکنجه حکومت را به جان خریدند تا مجازات سنگسار را متوقف کنند چند امضاء جمع اوری کردند؟ بخصوص از خارجه نشینان ساحل امنیت و آرامش، که سایه حسین شریعتمداری و قاضی مرتضوی و امنیت موازی و ناموازی بر سرشان سنگینی نمی کند. آیا تصویر «خشایارشا» در فانتزی هالیوود و امپراطوری دوهزار و پانصد سال پیش بیشتر باعث شرم است یا سنگسار کردن زنان ایران در سال 2007 در ایران؟

آیا فیلم فانتزی ۳۰۰ باعث قطعنامه های پی در پی سازمان ملل متحد و تحریمهای اقتصادی و در آستانه تجاوز نظامی قرار گرفتن کشور شده یا رئیس جمهور و رهبری که هلوکاست را منکر می شوند و خواستار محو اسرائیل و کمک به ظهور امام زمان و غنی سازی اورانیوم و دخالت نظامی و اقتصادی در جنوب لبنان و عراق هستند و حامی تروریست های منطقه؟

اگر تصویر هالیوودی کشتار«خشایارشا» در فیلم ۳۰۰ باعث خجالت شماست پس کشتار دسته جمعی زندانیان سیاسی در زندان اوین به دستور شخص خمینی٬ وقتی عاملانش امروز راست راست می گردند و به قتل عام جوانان این مملکت افتخار می کنند٬ چه احساسی در شما بر می انگیزد؟

اگر تصویر امپراطوری دوهزار و پانصد سال پیش موضوع ملی شماست و نسبت دادن اعمال خلاف انسانی به «خشایارشا» غرور ملی شما را جریحه دار می کند٬ اینکه در دوران امروز عده ای از مقامات عالیرتبه کشور در حال قاچاق موشک به یک کشور اروپایی بوده اند تا از درون آن کشور به یک کشور دیگر موشک شلیک کنند و بعد منکر شوند چه احساسی در شما بر می انگیزد؟ به سخنان آقای هاشمی رفسنجانی توجه فرمایید که می گوید:

«درباره باند سعید امامی٬ در دوران من٬ برای ما مشخص شد که با سیاستهای جاری کشور از جمله تشنج زدایی٬ آنها مخالف هستند. اینها موشک بردند به یک کشور خارجی و آنها پیدا کردند. از داخل وزارت اطلاعات قضیه را پیگیری کردیم ثابت شد. رهبری و من به وزارت اطلاعات گفتیم که اینها باید کیفر ببینند. دادگاه اداری برای آنها تشکیل بدهند و به حکم دادگاه همین سعید امامی را از معاونت خلع کردند و گویا پست مشاورت دادند.» علی اکبر هاشمی رفسنجانی - مصاحبه با همشهری ۲۰/۱۰/۱۳۷۸ - ص ۴


اگر نسبت به «خشایارشا» اینقدر نازک دل و حساس هستید چه کار باید بکنید وقتی بالاترین مقام قضایی و امنیتی مملکتتان در ملاء عام و در جلوی جمع شگفت زدگان خبرنگاران و دولتمردان٬ قندان را بر سر خبرنگار می کوبد و بعد شانه او را مثل سگ گاز می گیرد. اینهم عکس شانه آقای سحرخیز و رد دندان محسنی اژه ای.

اگر فیلم ۳۰۰ اینقدر به مذاق ملی شما ناسازگار است٬ چطور می نشینید و کتک خوردن و شکنجه و زندان جوانان کشورتان را تماشا می کنید. مگر می شود افرادی اینهمه فاجعه و غارت و جنایت و قرار دادن مملکت امروزشان را بر لبه خطرناک تجزیه و حمله نظامی ابر قدرتها با خونسردی تحمل کنند و قدمی در راه خلع ید کردن راهزنان و حکومت یک مشت آخوند جنایت پیشه بر ندارند اما با فیلم فانتزی هالیوود درباره یک امپراطوری در ۲۵۰۰ سال پیش مثل اینکه زیر نشیمنگاهشان آتش روشن کرده باشند داد و فریادشان به آسمان برود.

عقل هم خوب چیزی است. آن امپراطوری و «خشایارشا» امروز وجود خارجی ندارد. کسانی که فکر می کنند نواده های کوروش کبیر و میراث خوار منشور حقوق بشر او هستند یک نگاه مختصری به کشور امروزشان بکنند و یک نگاه کوتاهتری در آینه. آخر محمود احمدی نژاد و سید علی خامنه ای و اکبر هاشمی رفسنجانی و محسنی اژه ای و نوکر هایشان چه ربطی به کوروش و منشور حقوق بشر دارند؟ کسی که ادعای میراث خواری اولین منشور حقوق بشر را دارد که نمی تواند قانون سنگسار زن و شکنجه کارگران و دانشجویان و سیاست شلاق و تبعیض جنسی در سال ۲۰۰۷ میلادی داشته باشد. یا مکن با پیلبانان دوستی - یا بنا کن خانه اندر خورد پیل.

بنابراین برای اطلاع آن جوان و جوانان کنجکاو دیگر داخل ایران نوشتم و اینکه- اگر نقشی از ما باز ماند- بدانند که علیرغم جو سازی و سیل تهمت و ناسزا همه مرعوب این خیمه شب بازیها نبودند. بدان و آگاه باش که غرور ملی این حضرات از فیلم ۳۰۰ جریحه دار نشده است. این تنها یک دروغ بزرگ بود و آنها که این دروغ بزرگ را براه انداختند در وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی متخصص جنگهای روانی و تبلیغاتی هستند و این روزها سخت در کار جوسازی در خارج از کشور. این دروغ بزرگ از آن رو گفته اند که توجه مردم را از سیاستهای جنگ طلبانه حاکمان به سوی خارجی معطوف کنند و با ایجاد جو هیجان و احساسات راه بر تفکر و حرکت آگاهانه ملت برای همبستگی و خلع ید از نظام حاکم ببندند و در برابر خارجی لاف قدرت و سواری بر موج احساسات ملی ایرانیان بزنند. ایرانیان نیز تا زمانی که فریب این دروغها را می خورند به همبستگی و آزادی نخواهند رسید. لاف عشق و گله از یار بسی لاف گزاف - عشقبازان چنین مستحق هجرانند.