ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Thu, 23.11.2006, 9:39
شکست و انتخابات در آمریکا

دكتر کمال‌الدین آذری
پنجشنبه ٢ آذر ١٣٨٥

انتخابات اخیر آمریکا، صرف نظر از نتایجی که به همراه آورد، در ساده ترین شکل، بیانگر این واقعیت است که چگونه یک دموکراسی شکست را تبدیل به پیروزی می‌کند. درواقع برخورد یک جامعه دموکراتیک با شکست، از این منظر جالب توجه است. واقعیتی که نشان می‌دهد چگونه مردم درآمریکا، با روشی دموکراتیک مسئولین را کنار می‌گذارند وجامعه به کارخود ادامه می‌دهد ودراین میان خللی هم به جریان امور وارد نمی‌شود.

درست ساعاتی پس از پیروزی دموکرات‌ها درانتخابات سنا ، جورج بوش بر صفحه تلویزیون ظاهر شد و ازشکست حزب خود خبر داد. بدون کمترین فوت وقت. این درحالی است که درجامعه‌ای مثل ایران، با همه انتقاداتی که به آمریکا وارد می‌کند، بعد از ١٧ سال مسئولین هنوز ابا دارند که از شکست خود در جنگ ایران وعراق سخن بگویند وگوشه وکنار مطالبی درز می‌کند که معلوم می‌شود ماجرا آنجوری نبوده است که سالها تبلیغ می‌شد وحقایقی وجود دارد که هیچگاه بیان نشده است. تا امروز هنوزکسی نه قبول کرده شکستی درکار بوده و همچنین معلوم نشده است که این شکست چگونه تحمیل شد وجواب همه آدم‌هایی که زندگی شان به باد رفته را چه کسی باید بدهد ومسئولیت ماجرا به عهده چه کسی است؟ درچنین شرایطی مسئولین ایرانی برای کشورهای جهان هم خط ونشان می‌کشند واز پیروزهای آینده سخن می‌گویند.

علی خامنه‌ای درهمان ساعاتی که بوش متن پذیرش شکست حزبش را آماده می‌کرد در یک سخنرانی گفت که " ما با دست خالی فن آوری هسته‌ای به دست آوردیم." فن آوری که اگر در چند وچون آن کاوش شود معلوم می‌شود با چه هزینه‌ای به ایران وارد شده وعلاوه برآن چقدر روزآمد است وچه اندازه منافع کشور را تامین می‌کند.
جامعه‌ای که با حقیقت روبرو شود می‌تواند هر شکستی را هضم و هر کوتاهی‌ای را جبران کند. چراکه خودش درجایی قرار گرفته که حاکم است نه محکوم. درجامعه‌ای که مردم محکوم هستند، تن دادن به حفظ منافع عده‌ای معدود که خیلی ازمواقع منافعشان اتفاقا درتضاد با منافع عمومی وحتی کشورشان است، رشد جامعه به صورت کلی متوقف می‌ماند. پس جامعه نه لذت پیروزی را می‌برد نه از شکست درسی می‌گیرد.

درمقام مقایسه مدلی روسی همواره به ایران نزدیک تر است. شوروی یکی ازبزرگترین رقبای جهانی امریکا درحالی درافغانستان شکست خورد که تا اخرین روزهایش از پیروزی درآن سخن می‌گفت. کوتاه زمانی پس ازآن نیز دچار فروپاشی شد تا افسانه شعار پردازی وتبلیغات بی مایه رهبرانش نخ نماتر از همیشه به چشم بخورد.

درفارسی مثالی است که می‌گوید اندک اندک جمع گردد وانگهی دریا شود. این موضوع در موردرفتار حاکمان ایران با مردم نیز صادق است به خصوص زمانی که حقیقت‌های جامعه پوشانده می‌شود. بیان نکردن حقیقت‌های اجتماعی باعث می‌شود که حاکمان ناچار بشوند با درگیرشدن به تبعات پنهان کاری، هزینه‌های بی حسابی را ازکیسه مردم بپردازند ودر نهایت به دلیل چنین انتخابی، ببشتر وبیشتر خودشان را از مردم جدا کنند وبعد ازمدتی، ناچاربه گزافه گویی‌هایی شوند که فن آوری‌های شصت سال پیش جهان را به عنوان دستاورد بزرگی برای مردم ایران بیان کنند. درحالی که آشکاراست که هم فن آوری هسته‌ای که ایران به دنبال آن است وهم صنایع موشکی، مربوط به جنگ جهانی دوم ودهه بعد ازآن است واگر کشورخدای ناکرده درشرایطی قرار بگیرد که بخواهد از آنها استفاده کند، عملا دستاورد چندانی برای کشور به شمار نمی‌روند. با چنین لحنی است که رهبران ایران صحبت ازدرگیری نظامی دیگری نیز می‌کنند. درصورتی که هنوز تکلیف جنگی که بیست سال پیش رخ داد وبه لحاظ انسانی ومادی سرمایه‌های بزرگی از کشور رابه یغما برد، نه مورد بررسی تحقیقی و تحلیلی قرار گرفته ونه مسئولانه با آن برخورد شده واین باعث شده است که کشور در صحنه بین المللی در جایی قرار بگیرد که درصورت وقوع یک حادثه ویا بحران ممکن است هستی آن به خطر بیافتد، درحالی که مردم هم تقریبا به صورت عمومی تصویر دقیقی ازآنچه بر آنها می‌رود ندارند.

درسی که روایت جنگ با عراق در امریکا با خود دارد درسی آموزنده است. آمریکا درحینی که مشغول جنگ بود گویی که درآغاز ٧٠ درصد مردم ازآن حمایت می‌کردند ولی با فشاروآگاهی رسانی درخصوص اشتباهات وندانم کاری‌های مسئولین، آن ٣٠ درصدی که حمایت نمی‌کردند به تدریج دیگران را نیزقانع کردند که جنگ بیهوده است وآمریکا دچار شکست شده است واین از ثمره دموکراسی وآزادی بیان بود که جنگی با ٧٠ درصد حمایت کننده به راه می‌افتد ودرادامه از آنجا که اشتباه بودن محاسبات حاکمان عیان می‌شود، مردم با رای خود مسئولین این کشور را از کار برکنار می‌کنند وچه بسا درماه‌های آینده تحقیقات واکتشافات دامنه داری دراین زمینه هم صورت بگیرد که چه اشتباهاتی و توسط چه کسانی وبه چه دلایلی دراین سالها انجام شده است. کسی هم دراین میان مردمی را که به انتقاد از سیاست‌های دولت پرداختند، متهم به اقدام علیه امنیت ملی وسیاه نمایی علیه نظام و اتهام‌هایی از این دست نکرد. کوتاه سخن آنکه با کشف این اشتباهات است که جامعه می‌تواند با هزینه‌های کمتری به کار خود ادامه دهد وبرای اتفاقاتی که می‌تواند در مسیر راهش قرار بگیرد آماده باشد....وقتی مردم خود حاکم هستند ومی توانند کسانی را که برای مدیریت جامعه، ونه قیمومیت بدون مرز، برمی گزینندرا با ارزیابی عملکردشان تغیر دهند، هیچ دولتی آسودگی تکرار اشتباهات خود را نخواهد داشت. درسی آزمونده برای هرجامعه‌ای که عقیده مردم را نادیده می‌گیرند. چه حکومت مبنتی بردموکراسی، چه حکومت مبتنی براتوکراسی، عقیده مردم، غالب خواهد شد.