ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Wed, 18.10.2006, 6:56
جنگ، این «نعمت الاهی» باز در راه است

دكتر حسين باقرزاده
سه شنبه ٢٥ مهر ١٣٨٥ – ١٧ اكتبر ٢٠٠٦
.(JavaScript must be enabled to view this email address)

اكنون و به روایت آقای احمدی‌نژاد معلوم شده است كه دو رییس جمهور آمریكا و ایران كه به سرعت برای یك برخورد نظامی در ایران برنامه‌ریزی می‌كنند در مورد كارهای خود از منابع غیبی‌ الهام می‌گیرند، یكی از خدا و دیگری از شیطان (از این كه كدام از كدام الهام می‌گیرد می‌گذریم). یعنی كه از دید آقای احمدی‌نژاد، درگیری نظامی كه در پیش است چیزی جز یك نبرد حق و باطل نخواهد بود. یك بار در گذشته، رژیم جمهوری اسلامی‌ مردم ما را در یك نبرد حق و باطل درگیر كرد و نزدیك به هشت سال ویرانی و كشتار و رنج و محرومیت به ارمغان آورد. آن جنگ البته برای جمهوری اسلامی به گفته رهبر آن «نعمت الاهی» بود. اكنون به نظر می‌رسد كه بار دیگر رهبران این جمهوری به دنبال یك مائده الاهی‌هستند و با اظهارات خود در هفته‌های اخیر تلاش دارند كه مردم را برای تحمل عوارض آن و صدمات فاجعه بزرگ یك جنگ دیگر آماده كنند.

رژیم جمهوری اسلامی‌ از دو سو در محاصره قرار گرفته است و حلقه‌های آن روز به روز تنگتر می‌شود. از نظر سیاسی، پرونده ایران اكنون در شورای امنیت برای اعمال یك سری تحریم‌های سیاسی‌ و اقتصادی در معرض گفتگو است. اتحادیه اروپا كه از سوی پنج كشور عضو دایمی این شورا به اضافه آلمان با جمهوری اسلامی گفتگو می‌كرد رسما این گفتگوها را خاتمه داد و آغاز مجدد آن را به قطع غنی‌سازی موكول كرد. در مقابل، آقای احمدی نژاد تأكید كرد كه غنی‌سازی را حتا برای یك دقیقه هم قطع نخواهد كرد و به این ترتیب احتمال هرگونه گفتگوهای جدید را از بین برد. از این رو، اكنون همه نگاه‌ها به سوی شورای‌ امنیت دوخته شده است تا چه تصمیمی در مورد ایران بگیرد. سرعت كاراین شورا در مورد كره شمالی و اتفاق آرای اعضای آن در مورد قطعنامه صادر شده این انتظار را پیش آورده است كه در مورد ایران نیز شورا بتواند تصمیمات مشابهی‌ به صورت مشترك اتخاذ كند. ولی به دلیل منافع زیاد اقتصادی چین و روسیه در ایران (چیزی كه در مورد كره شمالی به مراتب كمتر بود) ممكن است كشمكش‌های بیشتری در باره این كه چه نوع تحریم‌هایی علیه ایران می‌توان در نظر گرفت بروز كند. البته در این مورد، اظهارات تند و متمردانه آقای احمدی‌نژاد در مورد برنامه غنی‌سازی، كار كشورهای غربی در قانع كردن چین و روسیه را تا حدی ساده‌تر خواهد كرد.

از نظر نظامی نیز تحركات زیادی در خلیج فارس به چشم می‌خورد، ولی مقامات جمهوری اسلامی سعی دارند با رجزخوانی‌های‌ خود آن‌ها را كم و بی‌اهمیت جلوه دهند. دو ناو هواپیمابر آمریكایی به نام‌های آیزنهاور و انترپرایز همراه با كشتی‌های مین‌یاب به سوی آب‌های ایران در خلیج فارس در حركتند و بسیاری از ناظران این تحركات را نشانه‌ای از آمادگی آمریكا برای‌ بمباران احتمالی ایران می‌دانند. ناو انترپرایز در سال‌های اخیر نقش مهمی در عملیات نظامی آمریكا در منطقه و به خصوص در بمباران افغانستان و جنگ علیه رژیم طالبان در آن كشور داشته است و قرار بود كه برای تجهیزات و تعمیر و مراقبت‌های لازم به پایگاه دایمی‌ خود برگردد. از این رو، تغییر مسیر و برنامه حركت آن چه دلیل دیگری جز آمادگی برای شركت در عملیات نظامی علیه ایران می‌تواند داشته باشد؟ از نظر زمانی‌ البته گمانه‌زنی‌های زیادی‌ در مطبوعات غربی به چشم می‌خورد، و در آستانه انتخابات میان‌دوره‌ای آمریكا كه اوایل نوامبر برگزار خواهد شد مقامات آمریكایی حساسیت زیادی در مورد امكان حمله نظامی و زمان آن از خود نشان می‌دهند. پیش‌بینی می‌شود كه پس از این انتخابات، و در صورتی كه مقامات آمریكایی تصمیمات شورای امنیت را برای باز داشتن رژیم ایران از برنامه‌های اتمی‌اش كافی و مؤثر ندانند، تبلیغات حكومت آمریكا برای آماده‌سازی افكار عمومی برای‌ حمله نظامی به ایران شدت پیدا كند.

در گذشته به دفعات در این ستون گفته شده است كه طرح حمله نظامی به ایران از سوی آمریكا و اسراییل، مستقل از، و به موازات فعالیت‌های سیاسی و دیپلماتیك از كانال‌های اتحادیه اروپا و سازمان ملل پیش‌ می‌رود. اسراییل به دلایل حیاتی، و آمریكا به دلیل منافع استراتژیك خود در منطقه خلیج فارس، یك جمهوری اسلامی مجهز به سلاح اتمی را تحمل‌ناپذیر می‌دانند. از این رو، این دو كشور تنها به فعالیت‌های دیپلماتیك بسنده نمی‌كنند و گزینه نظامی را همواره برای‌ خود محفوظ داشته‌اند. البته اگر شورای امنیت در شرایطی بود كه می‌توانست به طور مؤثر از دستیابی رژیم ایران به سلاح اتمی مانع شود می‌شد انتظار داشت كه آمریكا و اسراییل گزینه نظامی مستقل خود را به كناری بگذارند و تنها از كانال سازمان ملل هدف‌های خود را دنبال كنند. ولی تجربه كره شمالی، و اختلاف نظر شدید اعضای دایمی شورای امنیت در مورد چگونگی ‌برخورد با ایران، آمریكا و اسراییل را به این نتیجه رسانده است كه این شورا دست بالا تنها به یك سری اقدامات تنبیهی علیه ایران دست خواهد زد و جز این نخواهد توانست از اتمی شدن جمهوری اسلامی مانع شود. این نتیجه‌گیری باعث آن شده است كه این دو كشور طرح برخورد نظامی با ایران را به موازات فعالیت‌های دیپلماتیك و مستقل از آن پیش ببرند.

البته گزینه نظامی در مورد ایران مطلوب آمریكا یا اسراییل نیست. این هر دو كشور در سال‌های اخیر از ماجراجویی‌های نظامی فاجعه‌بار خود (آمریكا در عراق و اسراییل در لبنان) سودی نبرده‌اند و بلكه به لحاظ سیاسی و نظامی زیان‌های كم و بیش سنگینی متحمل شده‌اند. این تجربه‌ها باعث آن شده است كه آمریكا طرح اشغال نظامی ایران را بالكل به كنار بگذارد و تنها بمباران نظامی تاسیسات هسته‌ای، نظامی و یا استراتژیك ایران را مد نظر قرار دهد. به عبارت دیگر، سرنگونی و تغییر رژیم جمهوری اسلامی (مشابه آن چه كه در افغانستان و عراق رخ داد) دیگر هدف آقای‌ بوش و مشاوران نومحافظه‌كار او نیست. تنها هدفی كه این حكومت اكنون دنبال می‌كند، جلوگیری از تسلیح رژیم ایران به سلاح هسته‌ای است - و آن هم به هر قیمت. آمریكا اگر بتواند از راه‌های مسالمت‌آمیز به این هدف برسد آن را ترجیح خواهد داد، و به ازای آن حاضر است هر امتیازی به رژیم جمهوری اسلامی بدهد. ولی اگر این تلاش‌ها به ثمر نرسید، به حمله نظامی (با كمك اسراییل) متوسل خواهد شد - با تحمل عواقبی كه برای خود آمریكاییان نیز قابل پیش‌بینی نیست.

اظهارات مسالمت‌جویانه مقامات آمریكایی و تغییر استراتژیك سیاست آنان در قبال رژیم جمهوری اسلامی در ماه‌های اخیر دقیقا با این هدف صورت گرفته است كه همه راه‌های مسالمت‌آمیز برای قانع كردن این رژیم به قطع برنامه غنی‌سازی آزمایش شود. البته آمریكاییان امید بسیار كمی‌داشتند كه این تلاش‌ها به نتیجه‌ای برسد، ولی دست كم این نتیجه را برای آنان داشته است كه به جهانیان نشان دهند كه جمهوری اسلامی به هیچ عنوان حاضر به قطع برنامه غنی‌سازی خود نیست. اكنون كه مقامات ایرانی صریحا و با قاطعیت از ادامه كار غنی‌سازی سخن می‌گویند و آقای احمدی‌نژاد وعده آن را می‌دهد كه به زودی با یك «یا حسین» مرحله نهایی فن‌آوری هسته‌ای جمهوری اسلامی را مژده خواهد داد عزم مقامات آمریكایی برای آمادگی حمله نظامی علیه ایران قاطع‌تر شده و مقدمات آن بیش از هر زمان دیگر فراهم‌تر شده است. آمریكا به تلاش خود از طریق شورای امنیت سازمان ملل هم‌چنان ادامه می‌دهد، ولی با قطع امید از این كه شورا بتواند اقدام مؤثری برای جلوگیری از دستیابی جمهوری اسلامی به سلاح اتمی انجام دهد از این روند بیشتر برای آماده كردن و اقناع افكار عمومی (به خصوص در آمریكا) برای حمله نظامی به ایران بهره خواهد گرفت.

مقدمات سیاسی‌ و نظامی حمله هوایی آمریكا (و یا اسراییل) به ایران بیش از هر زمان دیگر فراهم شده است. آقای احمدی‌نژاد كه از منبع غیبی الهام می‌گیرد و منتظر معجزه نشسته است در عین این كه می‌گوید آمریكا جرأت حمله به ایران را نخواهد داشت با اقتدا به رهبر فقید خود از جنگ استقبال می‌كند. رهبر جمهوری اسلامی نیز در نماز جمعه سعی كرده است از نظر روانی مردم ایران را برای‌ حمله آمریكا آماده كند و مقاومت آنان را بطلبد. اینان با این فرض كه آمریكا قصد اشغال ایران و سرنگونی رژیم را ندارد، ظاهرا در برابر حمله هوایی آمریكا احساس مصونیت می‌كنند و می‌اندیشند كه چنین حمله‌ای در نهایت به نفع نظام تمام خواهد شد. از این رو با رجزخوانی از چنین حمله‌ای استقبال می‌كنند. رژیم جمهوری اسلامی سه سال پیشتر كه پس از سقوط رژیم صدام به دست نیروهای آمریكایی خود را در معرض خطر می‌دید حاضر شده بود كه با آمریكاییان كنار بیاید و شرایط آنان از جمله قطع كامل برنامه غنی‌سازی‌ اتمی را بپذیرد. ولی امروز كه خامنه‌ای و احمدی‌نژاد خود را از این خطر در امان می‌بینند به هیچ بهایی حاضر نیستند از جاه‌طلبی‌های‌ اتمی خود دست بردارند و برای این كار حتا حاضرند كه پهنه ایران را صحنه بمباران‌های هوایی آمریكا كنند. رژیم ایران با اتكا به عوامل غیبی نعمت حنگ را از آسمان می‌طلبد و آقای بوش نیز كه ظاهرا از عوامل غیبی الهام می‌گیرد بر آن است كه این هدیه را بر سر مردم ایران فروبریزد. یك ‌بار دیگر قرار است عفریت جنگ در لباس «نعمت الاهی» به مردم ایران عرضه شود و از آنان قربانی بگیرد. خطر در خم كوچه كمین كرده است، و مقامات جمهوری اسلامی (و حتا «خردورزان» آنان نیز) جز رجزخوانی‌ و تهدید به تروریسم كاری در برابر آن انجام نمی‌دهند...