سه شنبه ۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ - Tuesday 23 April 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 31.05.2021, 15:15

سوال اصلی که اصلاح‌طلبان به آن می‌اندیشند


فرانک فولادی

با تصمیم اعلام شده از طرف شورای نگهبان در خصوص رد گسترده صلاحیت کاندیداهای انتخاباتی، آخرین امید اصلاح‌طلبان ‏برای شرکت و تاثیرگذاری بر انتخابات ۱۴۰۰ به یاس مبدل شد. البته تصمیم شورای نگهبان تبعات مهمی در میان مردم داشت که ‏از محدوده اصلاح‌طلبان فراتر رفته و نه‌تنها فعالان سیاسی اعم از اصلاح‌طلب و اصول‌گرا را در بهت و ابهام فرو برد، بلکه ‏همچنین آن دسته از مردم را که مصمم شده بودند در انتخابات شرکت نکنند در تصمیم خود راسخ‌تر کرد و بسیاری را هم که ‏تصور می‌کردند شرکت در انتخابات بهتر از تحریم است، واداشت تا به‌علت نبودن کاندیدایی که حداقل آمال آنها را برآورده می‌‏نماید، از شرکت در انتخابات منصرف شوند.

تصمیم شورای نگهبان در چارچوب معادلات سیاسی داخل کشور نه قابل درک ‏است و نه قابل پشتیبانی، ولی اگر به این تصمیم از منظر حاکمیت کشور که پیشبرد برنامه هسته‌ای و موشکی و تخاصم با آمریکا ‏و متحدان منطقه‌ای او را در کانون توجه خود دارد بنگریم، متوجه می‌شویم که تصمیم مزبور ریشه در برخورد نظامی/ امنیتی ‏دارد که حاکمیت کشور برای چهار سال آینده کشور در نظر گرفته است. هدف نگارنده از نوشتن این مقاله، تحلیل این جهت‌گیری ‏حاکمیت کشور نیست. این خود بحث مفصل دیگری را می‌طلبد که در جای خود می‌توان به آن پرداخت.‏

اما “اصلاح‌طلبی” آمال و آرزوهای متنوع و در عین‌حال مبهمی را در بر می‌گیرد که اگر در برهه‌ای از رشد و بلوغ سیاسی ‏جامعه ایران، به‌خصوص در سال‌های ریاست جمهوری آقای خاتمی، پیشرفتی به جلو محسوب می‌شد، امروز با گذشت متجاوز از ‏‏۲۰ سال از پایان اولین دوره ریاست جمهوری آقای خاتمی، تکانه و مقدار حرکت‎ (momentum) ‎خود را از دست داده است.

در ‏ابتدا اصلاح‌طلبی به مثابه موجی که نویدبخش تنوع فرهنگی به‌جای فرهنگ محدود دینی بود از اقبال فراوانی در میان مردم ‏برخوردار شد و در مقابله با اصول‌گرایی که حل مشکلات را عمدتا در محدوده دین و فقه جستجو می‌کرد به موفقیت‌های زیادی ‏نایل آمد. دست‌آورد‌های دوره اول اصلاح‌طلبی امروز در اجتماع ایران به فرهنگ عمومی و مزایای اجتماعی غیرقابل ‏بازگشتی تبدیل شده که نه تنها توده مردم، بلکه حتی اصول‌گرایان جوان هم از منافع آن در زمینه‌های زیادی بهره‌مند هستند. ‏بسیاری از جوانان امروز نمی‌دانند که بهره بردن از کتاب، سینما، آزادی اندیشه و تحقیق که در حد قابل قبولی در جامعه ایران ‏موجود است، نتیجه مطرح شدن مفهوم اصلاح‌طلبی، مبارزه و ایستادگی نسل اول رهبران اصلاح‌طلب در برابر برداشت محدود ‏از دین و رابطه دین با قانون، و پشتیبانی اکثریت مردم از این مبارزات است. اگرچه امروز ما از این دست‌آوردها بهره‌مند ‏هستیم و از این نظر باید ممنون و متشکر نسل اول اصلاح‌طلبان و برداشت اولیه آنان از مفاهیم اصلاح‌طلبی باشیم ولی همچنین ‏باید اذعان کنیم که اجتماع امروز ایران این فصل از کتاب اصلاح‌طلبی را خوانده و از آن عبور کرده است. ‏

امروز کشور ما به مفاهیم جدیدی از اصلاح‌طلبی نیاز دارد که غنچه‌های آن در سال ۱۳۸۸ سبز شد و با محدودیت‌هائی که در ‏آستانه انتخابات ۱۴۰۰ شکل گرفته، نشانه‌های زیادی دیده می‌شود که این غنچه‌ها در آینده نه چندان دور باز و به گل تبدیل شوند. ‏البته تا تبدیل شدن گل به میوه هنوز چالش‌های بسیاری بر سر راه وجود دارد و هشیاری مردم و رهبران اصلاح‌طلبی برای ‏پیمودن این راه تعیین کننده خواهد بود.

جنبش اصلاح‌طلبی امروز با چند چالش مهم رو بروست:‏

۱)‏ تبدیل کردن مفهوم مبهم و عمومی”اصلاح طلبی” به لیستی از خواست‌های مشخص سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و ‏فرهنگی
اقدام آقای تاج‌زاده در تبیین و ارائه اهداف مشخص برای ایجاد تحول در کشور و استقبال قابل ملاحظه‌ای که به‌خصوص ‏جوانان از برنامه ایشان به‌عمل آورده‌اند، نشانه مهمی است که بسیاری در کشورما به این نتیجه روشن رسیده‌اند که تنها ‏یک نظام دموکراتیک قادر است کشور ما را از وضعیت نابه‌سامان فعلی خارج، و امکان آن را فراهم نمایند که ایران ‏موقعیت درخور خود را در منطقه و در چارچوب نظام جهانی پیدا کند. با هر قدمی که مردم در مسیر دموکراتیک‌‏کردن نظام و دفاع از حقوق خود بر می‌دارند، هم‌زمان، نظام پویاتری برای مواجهه با مشکلات و چالش‌های داخلی در ‏زمینه‌های مختلف فراهم می‌شود.

تاکید بر مطالباتی که گسترش حقوق فردی و گروهی را مد نظر دارند و روشنگری و موضع‌گیری در برابر موانع ‏حقوقی که به تضییع حقوق احاد ملت منجر می‌شوند – از جمله نظارت استصوابی توسط شورای نگهبان یا دخالت‌های ‏ارگان‌های دیگری مانند وزارت کشور، وزارت اطلاعات، و اطلاعات سپاه که یا بدون اتکا به قوانین و معیار‌های ‏روشن و یا با اتکا به قوانینی که ناقض حقوق فردی و اجتماعی می‌باشند در انتخابات ریاست جمهوری، مجلس، و شورا‌ها و حتی امور داخلی احزاب دخالت سلیقه‌ای می‌کنند – توجه مردم را به ضرورت گسترش روابط دموکراتیک و کوتاه ‏کردن دست ارگان‌هائی که از اعمال اراده مردم بر اساس اکثریت آرا جلوگیری می‌کند، خواهد کرد.

امید است در وهله اول تلاش برای کاهش و نهایتا متوقف شدن دخالت‌هائی که به تضییع حقوق کاندیدا‌ها و احاد ملت ‏سرلوحه برنامه همه گروه‌ها و احزاب اصلاح‌طلب شود و همه همصدا معایب و بی‌عدالتی دخالت در انتخاب ملت را ‏در همه مقاطع انتخاباتی روشن کنند. امروز بخش بزرگی از مردم ایران بیش از هر زمان دیگری به حقوق شهروندی ‏خود آگاهی یافته است و این افکار هر روز در میان مردم نفوذ بیشتری پیدا می‌کند. حتی در لابلای بسیاری از اصول‏گرایان جوان نشانه‌های جدی از پذیرش افکار مردم‌سالارانه دیده می‌شود و بسیاری از اصول‌گرایان با تصمیمات اخیر ‏شورای نگهبان در رد صلاحیت تعداد زیادی از کاندیدا‌ها احساس شرمندگی و سرزدگی می‌کنند و مخالفند.‏

۲)‏ تحکیم احزاب و تشکیلات سیاسی با برنامه‌های مشخص و گسترش آن‌ها در سطح کشور ‏
همه می‌دانیم که در جامعه‌ای که احزاب ریشه در توده مردم دارند و هر یک نماینده گروه‌هائی از اجتماع با منافع و آمال ‏معین هستند، جابه‌جائی قدرت به‌آسانی و بر اساس اکثریت آرای مردم انجام می‌شود. البته نظام‌های دموکراتیک هم ‏مشکلات و مسائل خود را دارند و نظام ایده‌آلی که عاری از همه عیوب باشد وجود ندارد ولی تجربه تاریخی ملل ‏مختلف نشان می‌دهد که گذار به نظام دموکراتیکی که در آن هم مردم از حق انتنخاب خود استفاده می‌کنند و هم ساختار‌های سیاسی شکل‌یافته‌ای وجود دارند که اراده اکثریت مردم را به برنامه و عمل برخاسته از آرا تبدیل می‌کنند، از قوام ‏و تداوم بالائی برخوردارند.

از آنجائی که امروز در نظام جمهوری اسلامی با تمام مشکلات، همچنان امکان ایجاد احزاب ‏و تشکل‌های مردمی امکان‌پذیر است، هر فرد اصلاح‌طلب می‌تواند از این امکانات استقبال و استفاده کنند و در سرحد ‏امکان حزبی را برای عضویت یا هواداری برگزیند و برنامه حزب مورد علاقه خود را در میان مردم ترویج نماید. ‏تشکیلات سیاسی جوشیده از میان توده مردم یکی از پایه‌های اصلی نظام مردمی و دمکراتیک را محسوب می‌شوند و ‏بر عکس در غیاب احزابی که ریشه قوی در میان بخش معینی از توده مردم داشته باشند، صحبت در مورد دموکراسی ‏از حد صحبت فراتر نمی‌رود و راه برای خودکامگی، فساد، و اقتدارگرایی باز می‌ماند. با ایجاد تشکیلات حزبی و اثر‏گذاری مستقیم و بی واسطه بر انتخابات، چهره سیاسی کشور تغییر خواهد کرد و راه برای پیشبرد سایر تغییرات ‏ساختاری در زمینه‌های مختلف هموار می‌گردد.

با گسترش ساختار‌های حزبی و سازمان‌یافتن نیروهای مردمی عرصه بر خودکامگی و تصمیمات بی‌پایه و ابن‌‏الوقت مانند رد صلاحیت‌های کاندیدا‌های انتخابات ۱۴۰۰ توسط شورای نگهبان تنگ می‌شود و با تغییر تعادل ‏نیروهای سیاسی و اجتماعی، به‌تدریج سنگینی وزن نیروهای اصلاح‌طلب گفتمان جدیدی را بر اهداف کلان کشور حاکم می‌کند و بسیاری از خطوط قرمز امروز نظام جمهوری اسلامی رنگ دیگری به خود می‌گیرد. سرایت دموکراسی‌‏خواهی به نیروهای اصول‌گرا که علائم آن هم امروز دیده می‌شود، به تسریع این روند یاری خواهد رسانید و می‌توان ‏امیدوار بود که جبهه وسیعی از نیروهای سیاسی در آینده‌ای نه چندان دور خواهان تحولات ساختاری به‌خصوص در ‏مسئله انتخابات خواهند شد.‏

برای کشوری شدن و ایجاد پیوند نا گسستنی با هواداران، احزاب فعال در کشور راه طویل و درازی در پیش دارند ولی ‏با پشتکار و فعالیت خستگی‌ناپذیر می‌توان این راه را کوتاه کرد. ‏
‏ ‏
۳)‏ تلاش مستمر برای نزدیک شدن به احزابی که دیدگاه‌های آنها به‌هم نزدیک است و تبدیل شدن به نیروی سیاسی مطرح ‏و اثرگذار
امروز می‌توان از دهها حزب نام برد که اجازه رسمی فعالیت به آنها داده شده است. البته اینکه برای تشکیل احزاب باید ‏از وزارت کشور “اجازه” گرفت خود امری مشکل‌زاست که باید در آینده آن را اصلاح کرد. ولی می‌توان همین امکان ‏فعالیت را هم غنیمت شمرد و آن را به‌مثابه سنگ بنای ایجاد ساختارهای بزرگ ترسیاسی با تاثیرگذاری بیشتر و بهینه ‏به‌کار گرفت. همه احزابی که اجازه فعالیت دارند احزاب کوچکی هستند. در مقایسه با جمعیت کشور، آمار عضویت در ‏احزاب هنوز بسیار پایین به‌نظر می‌رسد. با کثرت تعداد احزاب و کم‌بودن تعداد طرفداران و اعضا دو اقدام می‌تواند به ‏نزدیک کردن احزاب هم‌فکر، تقویت بنیه ساختار حزبی کشور، و افزایش تاثیر احزاب در حیات سیاسی کشور کمک ‏کند:‏

الف – احزاب موجود، به‌خصوص آنهایی که خود را اصلاح‌طلب می‌شمارند، می‌توانند برنامه سیاسی، اقتصادی، ‏اجتماعی، و فرهنگی خود را به‌مرور تدوین کرده و تا جایی که می‌توانند اهداف مشخصی را برای خود در نظر بگیرند. ‏اهمیت داشتن برنامه مدون و مکتوب در آن است که اولا می‌توان به کمک آن مرز خود را از باقی احزاب جدا کرد و ثانیا می‌توان دست همکاری و ائتلاف و حتی ادغام به سوی احزاب هم‌فکر دیگر دراز کرد و از این راه نفوذ مجموعه حزبی ‏کشور را افزایش داد.

ب - شرکت در انتخابات لیستی و رای دادن به افرادی که تعلق حزبی ندارند یکی از عوامل بازدارنده گسترش تشکیلات ‏حزبی در ایران است. اگر احزاب خود را متعهد نماید که پوشش کشوری خود را گسترش دهد و تنها با اتکاء به اعضا ‏خود و اعضا سایر احزاب موتلف و هم‌فکر در انتخابات شرکت نماید، بدین ترتیب بازار احزاب داغ تر و تاثیر آنها ‏افزایش خواهد یافت. هم‌چنین وقتی احزاب پشتیبانی از کاندیدا‌های لیستی را متوقف نمایند، اولا دخالت‌های ارگان‌های ‏انتصابی مانند شورای نگهبان و رد و تصویب صلاحیت‌ها بسیار دشوارتر می‌شود زیرا با حذف نمایندگان احزاب مثلا ‏شورای نگهبان باید یک جریان سیاسی را که طرفداران روشنی در میان مردم دارد را از انتخابات حذف کند و این کار ‏آسانی نیست و ثانیا، کانون توجه مردم از افراد و به اصطلاح “رجل سیاسی” به جریان‌های سیاسی حزبی جلب می‌شود ‏و شخصیت احزاب سیاسی از تک تک کاندیدا‌هائی که معرفی می‌نمایند مهم‌تر می‌شود. طبیعتا گسترش کشوری احزاب ‏و شناخت مردم از نمایندگان و کاندیدا‌های محلی در بالا بردن اقبال احزاب هم بسیار موثر خواهد بود.

لذا بنظر می‌رسد ضروری است احزاب کوچک فعلی هم برای رشد طبیعی و ارگانیک خود از طریق اشاعه نظرات و ‏برنامه‌ها بکوشند و هم نیم نگاهی به احزاب دیگر داشته و تلاش نمایند – اگر ادغام میسر نبود – لا اقل در تعقیب ‏اهداف و شعارهای کوتاه مدت و مشترک با احزاب همفکر همسوئی نمایند و این همسوئی را در مطبوعات خود و در ‏میان توده طرفدار ترویج نمایند
‏ ‏
۴)‏ تلاش دامنه‌دار برای تامین مالی و حفظ سلامت مالی حزبی
هیچ حزبی بدون داشتن پشتوانه مالی کافی قادر به فعالیت نیست. پشتوانه مالی احزاب متضمن ایجاد کادر‌های آزموده و ‏تشکیلات دائمی در سطح کشور است. در کشور ما فرهنگ کمک مالی به احزاب، اگر وجود داشته باشد، هنوز بسیار ‏ضعیف است. برای بسیاری از احزابی که امروز فعالیت می‌کنند، ضیق مالی یکی از مهمترین عوامل بازدارنده برای ‏جذب و تربیت کادر‌های حزبی و اجرای برنامه‌های تبلیغاتی برای ترویج و گسترش نظریات احزاب در میان مردم می‌باشد. ولی همچنین احزاب می‌توانند از راه‌های متعددی برای جذب منابع مالی استفاده کنند. سخنرانی‌های رهبران ‏شناخته شده، حق عضویت اعضا، و اخذ کمک مالی از افراد و موسساتی که هم استطاعت یاری دارند و هم نظر آنها با ‏نظر حزب همسو است به تحکیم وضعیت مالی احزاب یاری خواهد رسانید. همچنین شفافیت منابع مالی و حفظ دقیق ‏دریافت‌ها و هزینه‌ها و شفاف‌سازی بده بستان مالی حزب در جلب اطمینان مردم و تامین مالی متداوم احزاب هم نقش ‏عمده‌ای دارد.‏

۵)‏ روابط عمومی، ارگان مطبوعاتی رسمی و اشاعه مواضع در میان مردم ‏
هر یک از احزاب بنا به توان مالی خود می‌توانند برای اشاعه افکار و عقاید خود هم در فضای مجازی و هم در ‏مطبوعات تلاش نماید. تامین مالی احزاب برای تداوم تشکیلاتی که به‌طور روزمره و موثر افکار و مواضع احزاب را ‏به میان مردم ببرند از ضرورت بالائی برخوردار است. تجربه هواداران و اعضا احزاب در تمرین دموکراسی درون ‏حزبی هم از اهمیت شایانی برای جذب و حفظ هواداران جدید وافزایش تعداد هواداران برخورداراست. سازمان و ‏تشکیلات حزبی، به‌خصوص احزاب اصلاح طلب، می‌توانند با تامین مشارکت هر چه وسیع تر اعضا وهواداران خود ‏در اتخاذ تصمیمات و خطوط مشی حزبی، رابطه دو جانبه‌ای بین رهبران و اعضا برقرار نمایند که در حفظ، قوام، و ‏پیشبرد اهداف احزاب موثر خواهد بود.‏

به اعتقاد نگارنده، اگرچه تصمیمات اخیر شورای نگهبان بخش بزرگی از کاندیدا‌ها را از شرکت در انتخابات محروم کرد، ولی ‏شاید در اقدام شورای نگهبان پیام نا گفته‌ای برای آنهایی که حق شان تضییع شده وجود دارد:

تضییع حق شدگان متشکل شوید!‏



نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024