سه شنبه ۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ - Tuesday 23 April 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 29.08.2020, 20:07

مثلث توتالیتاریسم در انقلاب


حمید فرخنده

.(JavaScript must be enabled to view this email address)

روحانیون، چپ‌ها و مجاهدین خلق، سه نیروی سیاسی عمده در انقلاب ۵۷، هیچ کدام نیروی دموکراسی‌خواه نبودند. علیرغم شعار آزادی که در تظاهرات آنها داده می‌شد یا ستایش آزادی در نوشته‌هایشان، “تصور آزادی” به جای درک مفهوم آزادی در اذهان آنها نشسته بود. هر سه جریان خود را حقیقت مطلق می‌پنداشتند و گویی وظیفه‌ای بر دوش خود حس می‌کردند تا مردم را به سوی جامعه آرمانی رهبری یا هدایت کنند، یکی به حکم اسلام، دیگری بنا به رسالت تاریخ و یا بنا به قانون تکامل جوامع و در نوک پیکان تکامل بودن سازمانشان.

همه آنها حل‌المسائل ایدئولوژیک خود را داشتند و مرتب در حال مرزبندی با دیگران و ارئه راه حل‌های ساده برای امور پیچیده جامعه بودند. بیخود نبود گفته‌ها و نوشته‌هاشان پر از عبارت‌هایی نظیر “مرز انقلاب و ضدانقلاب”، “خلق و ضدخلق”، “مستکبر و مستضعف”، “قاطعیت انقلابی” یا “ریشه کنی” این یا آن معضل بود. گویی مردم یا خلق، مومی در دست دین یا ایدئولوژی بودند که این نیروها و رهبرانشان باید آن را مطابق خواست خدا و دین یا رسالت تاریخ شکل دهند. نهایتا نیز آن نیرو که عده و عُده‌اش بیشتر بود دو رقیب دیگر را به شکل خونین از میدان به در کرد.

این روزها که سالگرد کشتار زندانیان سیاسی است و خانواده‌ها همچنان به یاد عزیزانشان دور گورستان خاوران می‌گردند و فریاد دادخواهی‌شان بلند است شاید بسیار سخت باشد اشاره به اینکه مجاهدین و چپ‌ها که قربانی جنایت برندگان قدرت در انقلاب شدند، اگر خود با آن بنیان‌های فکری به قدرت می‌رسیدند آزادی رقبای سیاسی خود را پاس نمی‌داشتند و بنوبه خود کم و بیش به سرکوب نیروهای دو ضلع دیگر مثلث تمامیت‌خواهی می‌پرداختند.

در صورت پیروزی چپ‌ها بعید نبود که ماجرای‌های افغانستان در زمان حکومت کمونیست‌ها در ایران نیز تکرار شود و شاهد دخالت نظامی شوروی در ایران باشیم و به احتمال زیاد حفیظ‌الله امین و ببرک کارمل خود را می‌داشتیم. با توجه به قدرت و نفوذ روحانیت شیعه در میان مردم ایران احتمال درگیری‌های خونین و چه بسا جنگ داخلی ویرانگر نیز اتفاق می‌رفت یا به جای درگیری‌های مسلحانه در کردستان، ترکمن صحرا و خوزستان می‌توانستیم شاهد مقاومت علیه حکومت مرکزی در قم و مشهد یا شهرهای مرکزی کشور باشیم. اگر مجاهدین خلق قدرت را دردست گرفته بودند نیز به احتمال زیاد شاهد حکومتی مائوئیستی یا بعثی با تسویه‌حساب‌ها و حذف‌های خونین بودیم.

در آن سال‌های اولیه بعد از انقلاب نیروهایی که آزادی‌خواه به مفهوم واقعی آن یا دموکراسی‌خواه، در اقلیت مطلق بودند و عمدتا شامل نهضت آزادی، جبهه ملی، جبهه دمکراتیک ملی، آقای بنی صدر و گروهی از همکارانشان و تعدادی از شخصیت‌های مستقل بودند. جامعه مدنی بسیار ضعیف بود و تب انقلاب کشور را فرا گرفته بود. ایده‌های و پیشنهادات آن اقلیت آزادی‌خواه تحت عنوان لیبرالیسم، سازشکاری یا دموکراسی پارلمانی در آن فضای انقلابی مورد توهین یا تمسخر نیز قرار می‌گرفت.

برخی شروع مقابله و مبارزه مسلحانه مجاهدین خلق با حکومت را علت سرکوب و خشونت‌های دهه شصت می‌دانند. این درحالیست که ۳۰ خرداد ۶۰ تنها جرقه‌ای بود بر نفرت انبار شده نیروهایی که دست بالا در قدرت داشتند و دنبال بهانه و فرصت می‌گشتند تا حمله خود را به دیگر نیروهای سیاسی شروع کنند. کما اینکه کمتر از دو سال بعد سرکوب نیروهایی مانند حزب توده و اکثریت شروع شد که حتی حامی حکومت بودند.

شکی نیست که شروع مبارزه مسلحانه مجاهدین نقش تشدیدکننده در گسترش خشونت داشت. اما بنا بر سلطه تفکر تمامیت‌خواهانه بر حکومت اگر مجاهدین مقابله مسلحانه هم نکرده بودند، چند ماه بعد تحویل ندادن سلاح‌هایشان می‌توانست بهانه‌ای باشد تا به جان آنها بیفتند. اگر هم سلاح‌های خود را تحویل داده بودند می‌توانستند برای تحریک آنها و به خشونت کشیدن‌شان بمب و نارنجک وسط میتینگ مجازشان پرتاب کنند، کما اینکه با میتینگ مجوز دار سازمان فدائیان اکثریت در میدان آزادی قبل از ۳۰ خرداد یعنی ۱۱ اردیبهشت سال ۶۰ همین کار کردند.

بنابرین آنچه اتفاق افتاد عارض انقلاب نبود بلکه ذات یا سرشت تفکرات انحصارطلبانه روحانیت حاکم بود و سرانجام زمان سرکوب و حذف دگراندیشان دیر یا زود فرامی‌رسید.

بخشی از اصلاح‌طلبان برای جلب هسته سخت حکومت به گفتگو و گشودن باب مذاکره با آنها تصویری رویایی از مناظره‌های تلویزیونی اوایل سال ۶۰ که بین بخشی از نیروهای چپ و نمایندگان حکومت صورت گرفت ارائه داده‌اند و خواهان بازگشت به سال‌های قبل از شروع سرکوب و به آن گفتگوها و مناظره‌ها بین حکومت و منتقدان دگراندیش آن شده‌اند.

زمانی هست دموکراسی در جامعه مستقر است و به این دلیل اقلیت‌های فکری یا احزاب اپوزیسیون و دگراندیش تحمل می‌شوند و در تلویزیون کشور به آنها برای ابراز نظرات خود وقت اختصاص داده می‌شود. گاه اما چون فضای سه ساله بعد از انقلاب، به علت خلاء قدرت و هنوز محکم نبودن جای پای حکام انحصار طلب در سریر قدرت یا برای اهدافی دیگر مانند ضد دین نشان دادن چپ‌ها، وجود دیگران کم و بیش تحمل می‌شود و پرده‌ای از نمایش دموکراسی نیز به روی صحنه نیز می‌رود.

دعوت از کسانی که دیالوگ را به مونولوگ تبدیل کردند و دگراندیشان را از اظهارات جلوی دوربین به اعترافات پشت دوربین بردند، برای بازگشتن به گفتگوهای تلویزیونی سال شصت یا سلوک دو سه سال قبل از آن، البته کار نیکی است. اما به انتظار دیالوگ با محمد تقی مصباح یزدی‌ها نشستن و آرامش قبل از حمله یا کاریکاتور آزادی سیاسی را با آزادی سیاسی و چندصدایی واقعی یکی دانستن طیره عقل است. در انبان سه سال اول انقلاب دنبال دموکراسی گشتن نیز گره بر باد زدن است.

حاکم شدن خونریزی و داغ و درفش از آغاز تابستان ۶۰ را اتفاقی قابل جلوگیری دانستن اگر تلاشی برای ایجاد خوشبینی سیاسی در فضای یاس و ناامیدی نباشد، شوخی تلخی است در سی و دومین سالگرد کشتار زندانیان سیاسی.

نظر خوانندگان:


■ آقای گرامی
در سال ۱۳۵۹ که در پلی تکنیک یا دانشگاه امیر کبیر اشتغال داشتم و جزء شورای کارکنان دانشگاه بودم. دکتر سید کمال‌الدین نیکروش داماد مهدوی کنی و رئیس وقت دانشگاه به هنگام اخراج و پاکسازی من به من گفت: «ببین ده درصد شمائید. ده درصد مائیم و هشتاد درصد گوسفندند. ما بنا داریم شما را بزنیم و گوسفندان را هی کنیم.»
این خاطره را برای این اینجا گذاشتم که برای قضاوتهای درست تاریخی نیاز به شواهد صریح و شفاف و معتبر است. نسبت فامیلی رئیس دانشگاه با ارکان قدرت و صراحت گفتارش و آنچه در عمل دیدیم حکایت از شیوه حکمرانی عصر قجر دارد و بس. اینقدر پیچیده‌اش نکنیم. روحانیت شیعه تنها سازمان متشکل سیاسی - مذهبی بود که در پی کسب قدرت مطلق سیاسی می‌خواست زمام تمام و کمال قدرت را بدست آورد و کرد آنچه را که می‌خواست. اکنون این تاریخ است که به قضاوت می‌نشیند. گروهی که تا قبل از صفویه بازار هاشان در شهرهای ایران غارت و به آتش کشیده می‌شد و خودشان لت و پار می‌شدند پس از صفویه شریک قدرت شدند و پس از وادادگی محمد رضا شاه و مماشات ایشان با روحانیت شیعی با سازمان و تشکیلات منسجم شدند مدعی قدرت سیاسی و در بزنگاهی سیاسی قمار قدرت را بردند.
مصطفا حقیقی




نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024