سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ - Tuesday 19 March 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 31.10.2018, 9:29

راه‌های گذر از بحران‌های کنونی کدامند؟


مزدک لیماکشی

مسئله‌ای که اغلب فراموش می‌شود این است که سیاست امری مشخص و محدود به زمان و مکان است. این که برای یک عمر بگوئیم سرنگون باد٬ مرده باد یا باید از جمهوری اسلامی گذر کرد٬ کلی‌گوئی‌هایی است که کمکی به سیاست ورزی دموکراتیک نمی‌کند. سیاست باید امر مشخصی باشد و به زندگی روزمره مردم تماس پیدا کند و در راستای بهبود آن باشد و با زندگی امروز مردم رابطه بر قرار کند.

در سیاست ورزی غیردموکراتیک به مشارکت مردمی اهمیت داده نمی‌شود مردم ابزاری برای رسیدن به قدرت هستند. در این تفکر قرار است همه چیز از بالا حل بشود. حکومت استبدادی مردم را تا آن جا می‌خواهد که پایه‌های حکومتش را تحکیم کنند و اگر دست به اعتراض برای کسب حقوق شان بزنند سرکوب می‌شوند.

در سیاست ورزی غیردموکراتیک همه چیز زودگذر است، وقتی از مردم خواسته می‌شود به نفع آن‌ها به خیابان بریزند و پاسخی نمی‌گیرند به دنبال قدرت‌های دیگر می‌گردند که آن‌ها را به قدرت برسانند. برخی دیگر هم به جای اتکا به مردم قدرت را از مگسگ تفنگ ممکن می‌بینند و دست به مبارزه مسلحانه می‌زنند. گروه‌های دیگری به نیروهایی در درون حکومت دخیل می‌بندند و می‌خواهند که رهبر تغییر رفتار بدهد.

در سیاست ورزی دموکراتیک معیار این است٬ چه باید بکنیم که زندگی مردم بهتر بشود، چگونه باید مردم متشکل شوند. چه باید بکنیم که نقش مردم و جنبش دموکراتیک در مجموع جنبش ضد استبدادی افزایش یابد. در واقع امر در سیاست ورزی دموکراتیک هدف به قدرت رساندن مردم از طریق نهادهای منتخب آن‌هاست. در سیاست ورزی غیر دموکراتیک هدف به قدرت رسیدن گروه و دسته خودی است. ملاها برای قشر و ایدئولوژی خود٬ کمونیست‌ها برای حزب خود و سلطنت‌طلب‌ها برای سوار کردن شاه خود بر مردم هستند.

با این مقدمه به راه‌های گذار از بحران کنونی می‌پردازم که هدف به قدرت رساندن مردم است. هدف ایجاد یک دموکراسی و جمهوری مبتنی بر پارلمانتاریسم است. برای رسیدن به این هدف باید از بحران‌های کنونی عبور کنیم و برای گذر از این بحران‌ها باید راه کارهای مشخصی را در دستور کار داشته باشیم.

در این نوشته به شش راه کار خواهم پرداخت و در برخی از این راه کارها پیشنهادات مشخصی را ارائه خواهم داد. امیدوارم که در آینده به کمک دیگر دوستان و دیگر گروه‌های دموکراتیک در همه این زمینه‌ها استراتژی‌ها و تاکتیک‌های مشخصی را به همراه یک دیگر تدوین نمائیم.

۱. نقش تشکل‌های مدنی در ایجاد دموکراسی

همه نیروهای ملی٬ دموکراتیک و جمهوری‌خواه می‌بایست با تمام قوا به حمایت از تشکل‌های مدنی٬ کارگران٬ معلمان٬ رانندگان٬ کامیون‌داران٬ فعالان محیط زیست٬ زنان٬ دانشجویان و ... بپردازند. ایجاد انجمن‌های آموزشی و اجتماعی که دانشجویان ده دانشگاه کشور مبتکر آن هستند را باید جدی گرفت و در پیوند با دانشگاه‌های سراسر کشور و با مشارکت جامعه مدنی به کمک مردم به ستوه آمده از رژیم و تحریم‌ها بشتابیم. در این زمینه حمایت همه جانبه از فعالین مدنی که توسط رژیم سرکوب می‌شوند را باید در دستور داشته باشیم.

۲. برای آزادی

برای آزادی‌های مدنی و دموکراتیک و آزادی احزاب مبارزه نمائیم. این روزها بخش‌هایی از اصلاح طلبان و تحول خواهان از تشکیل کنگره جبهه ملی حمایت به عمل آورده‌اند این تحول را باید به فال نیک بگیریم. با آزادی فعالیت جبهه ملی ایران همه نیروهای ملی٬ دموکراتیک و جمهوری خواه می‌توانند به جبهه پیوسته و یک ائتلاف بزرگ جمهوری خواهی را تشکیل دهند. این امر با تضعیف رژیم از یک طرف و خواست جناح‌هائی از رژیم از طرف دیگر و مبارزه مردم امکان پذیر می‌گردد. مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی و مبارزه برای آزادی‌های مدنی و حقوق اجتمایی زنان و پایان دادن به حجاب اجباری باید در دستور روزمره ما باشد.

۳. برای انتخابات آزاد
برای ایجاد یک ائتلاف از جمهوری خواهان

مبارزه برای انتخابات آزاد گام اولش از طریق لغو نظارت استصوابی میسر می‌گردد و در این مباره هم میلیون‌ها مردم ایران و هم جناح‌هائی در درون و پیرامون حکومت ذینفع‌اند و به همین خاطر هم این سیاست زمینه عملی مناسبی برای به عقب راندن استبداد فقاهتی دارد. با لغو نظارت استصوابی بخش‌هائی از نیروهای مستقل٬ ملی و دموکرات می‌توانند وارد مجلس شوند که این امر به نفع توسعه دموکراسی در کشور و امکاناتی قانونی برای تغییر قانون اساسی ارتجائی مبتنی بر ولایت فقیه فراهم می‌سازد. حضور نیروهای ملی و دموکراتیک همچنین در خدمت بهبود زندگی مردم نیز خواهد بود.

لغو نظارت استصوابی نه در تقابل با انتخابات آزاد بلکه در راستای آن می‌باشد و هدف نهائی برگزاری یک انتخابات آزاد با حضور همه احزاب و سازمان‌های سیاسی است. برای زمینه‌سازی برای یک انتخابات آزاد نیازمند به یک ائتلاف بزرگ جمهوری‌خواهی هستیم. سازمان‌های جمهوری خواه برای اعتمادسازی می‌بایست هم سازمان‌یافته و هم موردی با یک دیگر کار کنند. به طور مثال برای حمایت از جنبش‌ها و سازمان‌های مدنی و مقابله با سرکوب حکومت و مواردی دیگری می‌شود موردی هم کار کرد.

۴. سیاست خارجی

بحران در سیاست خارجی سه سرچشمه دارد. بی‌درایتی حکام و عدم درک شان از جهان از یک طرف٬ مقابله جوئی با آمریکا٬ عربستان و اسرائیل در منطقه از طرف دیگر و در آخر دخالت در سوریه٬ لبنان٬ یمن و عراق و .. که کشور ما را در این وضعیت بحرانی قرار داده که شاهدش هستیم. اکنون با تحریم‌های گسترده امکانات حمایت از توسعه‌طلبی شیعی از حکومت گرفته می‌شود. اما تحریم‌ها مردم ایران را هم به گرسنگی می‌کشاند. و تمام ساختارهای تولیدی را نابود می‌سازد.

نیروهای ملی ضمن محکوم کردن ترامپ به خاطر خروج از بر جام که یک قرارداد بین‌المللی است باید سران رژیم را زیر فشار بگذارند که برای رهائی مردم از گرسنگی و بدبختی و جلوگیری از نابودی ساختارهای اقتصادی کشور باید با آمریکا وارد مذکرات مستقیم بشوند. رژیم در هر حال مسئول این تحریم‌هاست و مردم نباید به خاطر نادانی سران رژیم گرسنگی بکشند. در مسئله برجام رژیم ناچار به عقب نشینی شد اما در پی آن به جای سازش با مردم و عقب‌نشینی از توسعه‌طلبی شیعی به سیاست‌های قبلی خود ادامه داد. استبداد حاکم به دلخواه خود عقب‌نشینی نمی‌کند. مردم ایران باید برای یک سیاست خارجی مبتنی بر منافع ملی همه تلاش‌های خود را بکار بگیرند.

۵. برچیدن نهادهای موازی

به اختلاس‌ها باید پایان داده شود. بنیادهای اقتصادی می‌بایست زیر نظر دولت باشند و مالیات بپردازند. نهادهای نظامی موازی باید منحل و در ارتش ایران ادغام شوند. از دخالت ولی فقیه در امور دولت و نیروهای نظامی باید جلوگیری نمود تا نهادهای زرد انتخابی بتوانند در این مرحله به امور مردم و کشور بپردازند. اپوزیسیون دموکرات می‌بایستی نهادی را برای کنترل و افشای اختلاس‌ها از یک طرف و کنترول بر هزینه‌های میلیاردی که صرف نهادهای موازی و بنیادهای بی درو پیکر و نهادهای مذهبی می‌شود تشکیل دهند.

۶. الغای ولایت فقیه

بزرگ ترین مشکل کشور نهادی به نام ولایت فقیه است ‍‍که در کار همه نهادهای موجود دخالت می‌کند و نتیجه وضع کنونی هم این نهاد غیرمنتخب و غیرپاسخگو و استبدادی است. همه مردم٬ همه احزاب سیاسی از این امر آگاهند و در چنبره این اختاپوس گرفتارند. بال و پر این اختاپوس را باید چید و کشور را نجات داد. برای تغییر دموکراتیک نیاز به همکاری همه نیروهایی داریم که به جمهوریت باورمندند.

هر سالی که می‌گذرد نیروهای بیشتری به این نتیجه می‌رسند که دخالت نهاد دین برای کشور فقط بدبختی و فلاکت ببار می‌آورد. نیروهایی در درون و پیرامون هم به این راه کشیده می‌شوند و در آینده نیروهای جمهوری خواه می‌توانند امیدوار باشند که امکاناتشان برای بدست گیری قدرت بیشتر می‌شود.

الغای ولایت فقیه به نفع مردم٬ به نفع کشور است. مبارزه مسالمت‌آمیز با هدف الغای ولایت فقیه و ایجاد یک جمهوری عرفی به نفع ایران و ایرانی است. برای انتقال مسالمت‌آمیز به دمکراسی به همراهی نیروهای درون و پیرامون حکومت که به جمهور مردم باور دارند نیازمندیم. یکی از مسائلی که باید برای آینده‌ای روشن به نتیجه برسیم بر خورد مشخص ائتلاف جمهوری‌خواهان به نقش و جایگاه نهاد مذهب در جامعه است.

نتیجه‌گیری

در پایان باید گوشزد کنم که اوضاع کشور با ساختار موجود روز بروز بدترمی شود و حاکمیت توان حل مشکلات را ندارد. برای رهائی کشور از بحران‌های موجود نیاز به تغییرات ساختاری است. برای ایجاد تغییرات ساختاری باید نیروهای جدیدی وارد میدان سیاست ایران شوند. نیروهای اصول‌گرا و اصلاح‌طلب باید دریابند که بدون حضور پرنگ نیروهای ملی، دموکراتیک و جمهوری‌خواه آن‌ها شانسی برای حل بحران‌های کشور را ندارند. به همین خاطر قبل از انتخابات مجلس در سال آینده نظارت استصوابی باید ملغی شود و احزاب ملی و دموکراتیک باید اجازه فعالیت آزد را داشته باشند و بتوانند بدون نظارت استصوابی در انتخابات شرکت نمایند.



نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024