سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ - Tuesday 19 March 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 19.09.2018, 22:22

سیاست یاس و تراژدی امید


حمید آقایی

راهبردهای سیاسی مبتنی بر یاس و ترس همواره دو ابزار بسیار مهم در دست حکومت‌های غیر دمکراتیک بوده‌اند؛ دو ابزاری که به‌مانند دو روی یک سکه و دو لبه قیچی عمل می‌کنند. به این علت که از نظر روانشناسی فردی و اجتماعی عنصر یاس همواره با عنصر ترس عجین بوده است. حکومت‌هایی که سیاست و برنامه رواج یاس و تردید نسبت به آینده را دنبال می‌کنند، هیچگاه از پاشیدن بذر ترس نسبت به دشمنان خیالی و بیم از آینده نامعلوم نیز غافل نیستند. یاس از بهبود شرایط زندگی و ترس از دست دادن آنچه که امروز در اختیار آنها گذاشته شده است و نگرانی از آینده و حتی فردای خود، همواره به عنوان عوامل روانی بسیار کارآمد برای قفل کردن مردم مورد استفاده قرار گرفته‌اند.

حکومت جمهوری اسلامی از جمله رژیم‌هایی است که به‌خوبی از چنین سیاست‌هایی بهره می‌برد. در واقع این حکومت، شرایط و وضعیتی را برای مردم ایران فراهم آورده است که به جرات می‌توان گفت که یاس و ترس، امروزه دو مولفه اصلی در زندگی مردم ایران شده‌اند. با نگاه کوتاهی به اکثر نشریات ایرانی داخل و خارج کشور، که عمدتا منعکس کننده اخبار و گزارشات منفی و دردناک هستند، می‌توان این واقعیت غم‌انگیز را به روشنی دریافت. در این رابطه واقعیت دیگری نیز خودنمایی می‌کند، حکومت اسلامی حتی نگران نیست که افرادی آزادانه از بدبختی‌های مردم صحبت کنند، از بی‌آبی، گرانی و فساد شکایت کنند و حکومتیان را مورد خطاب قرار دهند، البته با این پیش‌شرط که تخم امید به آینده‌ای بهتر و روشن‌تر در دل مردم کاشته نشود.

امروزه اخبار منفی و مایوس کننده از ایران به حدی رسیده‌اند که خواندن و شنیدن روزانه آنها بسیاری را دچار افسردگی و یاس کرده است، به‌طوری که ظاهرا برخی ترجیح می‌دهند اخبار عمدتا منفی که روزانه منتشر می‌شوند را به‌طور فعال دنبال نکنند. شوربختانه بسیاری از نشریات اینترنتی و رادیوتلویزیون‌های ایرانیان در خارج کشور نیز آگاهانه و یا ناآگاهانه بر گسترش عمدتا اخبار منفی و مایوس کننده دامن می‌زنند. البته در این واقعیت که این اخبار حقایقی محض از داخل کشور را نمایان می‌سازند، شکی نیست، حقایقی که باید منتشر و منعکس شوند. اما با این وجود، تاثیر روانی این اخبار منفی و مایوس کننده بسیار جدی است و نباید از نظرها پنهان بماند.

شاید یکی از دلایل اصلی انتخاب این شکل از اخبار از سوی رسانه‌های مخالف جمهوری اسلامی این سیاست باشد که با انتشار مدوام و روزانه اخبار منفی و انعکاس گسترده آنها، مردم تشویق به اعتراض و شورش علیه این نظام خواهند شد. اما واقعیت این است که با این شیوه و انعکاس یک‌جانبه اخبار منفی، این امکان وجود دارد که قبل از هر چیز سایه ترس و یاس هر روز سنگین‌تر و سیاهی آن دائما در برابر چشمان مردم غلیظ‌تر گردد، شرایطی که معمولا دو راه در برابر آن قابل تصور است، یا شورش و سر بر دیوار استبداد کوبیدن و یا خودکشی که البته نتیجه هر دو یکی خواهد بود.

البته واکنش طبیعی در برابر این تشریح از وضع موجود و نقد روش خبرنگاری رسانه‌های مخالف حکومت اسلامی این است که مگر اخبار مثبت و امیدوار کننده‌ای از ایران شنیده می‌شود و یا مگر با توجه به بحران‌های بسیار ساختاری و نیز تخریبی که در طول چهار دهه حاکمیت جمهوری اسلامی در همه عرصه‌های اقتصادی، صنعتی، اجتماعی، فرهنگی و محیط زیستی صورت گرفته است، آینده امیدوار کننده‌ای برای ملت ایران و این سرزمین قابل تصور می‌باشد؟

برای باز کردن دریچه‌ای متفاوت برای تشریح بن‌بست کنونی و پاسخ به ابهامات فوق نگارنده کوشش می‌کند که در ادامه یادداشت به مقوله امید از نظرگاه‌های فلسفی و دینی بپردازد و مقایسه‌ای بین آنها انجام دهد.

از نظر فلسفی امید نسبت به آینده، به‌عنوان یکی از توانایی‌های انسان، ریشه در ساختار تاریخی و تکامل یافته انسان دارد. انتظار و به‌طور مشخص‌تر خواست آینده‌ای بهتر از شرایط حال، یکی از ویژگی‌های انسان خودآگاه است. انسانی که به گذشته و حال خود آشناست همواره در برابر این سوال قرار می‌گیرد که فواید و نتایج مسیری که از گذشته تا زمان حال پیموده و فرایند تاریخی که پشت سر گذاشته است چه بوده‌اند؟ و چرا باید به فکر آینده خود باشد و چرا نباید امید به آینده را از دست بدهد.

همانطور که می‌دانیم در برابر این پرسش‌ها، و اصولا در رابطه با مقوله امید، نظریات فلسفی و دینی گوناگون و بعضا متضادی ارائه گردیده‌اند. برای مثال در فلسفه یونان باستان، در قالب داستان اسطوره‌ای پاندورا، به مقوله امید پرداخته می‌شود. مطابق اساطیر یونان، پاندورا اولین زنی است که توسط خدایان خلق می‌شود، مشابه آنچه در متون دینی درباره حوا آمده است. بر خلافِ افسانه‌های دینی که آدم و حوا به‌دلیل عدم فرمانبرداری از دستور خداوند، مبنی بر نزدیک نشدن به درختِ ممنوعه، از بهشت اخراج شدند، پاندورا و همسرش ظاهرا بر روی همین زمین خلق می‌شوند و صندوقچه‌ای پر از بلایا و بیم و امیدهای انسانی به‌عنوان هدیه، و شاید توشه راه، دریافت می‌کنند. صندوقچه‌ای که تا زمانی که بسته بماند و نهان‌هایِ آن آشکار نشوند، این زوج همچنان می‌توانند در صلح و آرامش به زندگیِ بدون خطر و ترس ادامه دهند. پاندورا، اما بخاطر کنجکاوی‌های بیش از حد، درِ صندوقچه را برای لحظه‌ای باز می‌کند، اما به‌سرعت به اشتباه خود پی می‌برد و در نیمه باز صندوقچه را می‌بندد. در این فاصله کوتاه اما، تمامی بلایا و بدبختی‌ها از صندوقچه خارج و پراکنده می‌شوند، به‌جز عنصرِ «امید».

همانطور که از افسانه اخراج آدم و حوا از بهشت تفسیرهای بسیاری شده است، افسانه پاندورا نیز به اشکال گوناگون تعبیر گشته است. برخی از فلاسفه مانند فردریش نیچه معتقدند که امید نیز از جمله همان بلایا بوده است که نتوانسته از صندوقچه آزاد گردد. زیرا که امید، به‌نظر وی، جهان واقعی را با همه بدبختی‌ها و بلاهایش از برابر چشمانِ انسان پنهان می‌سازد و انسان را سرگرم پنداریِ غیر واقعی به‌نام «امید» می‌نماید. وی به همین خاطر فلسفه یونان باستان را بسیار ارج می‌نهد و معتقد است که تراژدی یونانی دینوسوس و آپولون پاسخ بسیار واقع‌بینانه و زمینی به مقوله امید بوده است.

در افسانه‌های دینی مربوط به خروجِ آدم و حوا از بهشت کمتر از عنصرِ امید، آنطور که در اسطوره‌های یونان آمده است، صحبت می‌شود، بلکه به‌جای آن به آدم و حوا وعده داده می‌شود که پیامبرانی از جانب خداوند اعزام خواهند شد تا انسان را مجددا به سوی زندگی بهشتی‌اش راهنمایی کنند، و بدین طریق، او را از رنج بلایای زمینی نجات دهند. در واقع امر تنها امیدی که به آدم و حوا و نسل‌هایِ بعدی‌شان داده می‌شود، امیدِ به فرستادن پیامبرانی از جانب خداوند و بازگشت به بهشتِ موعود است. در حالیکه عنصر امید که در صندوقچه پاندورا محبوس مانده بود، برای انسان ناشناخته است و خود اوست که باید آن را کشف کند و، مطابق نظر برخی از فلاسفه، به‌عنوان ابزار برای دست‌یابی به عناصرِ مثبت دیگری که از صندوقچه آزاد شده‌اند به‌کار گرفته شود.

در دوران مدرن، پس از عصر روشنگری، بسیاری از فلاسفه و اندیشمندان این عصر تلاش می‌کنند که با طراحی و یا بعضا حتی پیش‌بینی یک نظام اجتماعی اتوپیایی عنصر امید را زنده نگاه دارند. اکثر فلاسفه دوران مدرن اما عمدتا در کادر دینی به چشم اندازهای امید بخشی که ادیان ترسیم می‌کردند می‌اندیشیدند. به همین علت طرح‌هایی که توسط این فلاسفه برای آینده ترسیم می‌گردیدند همگی اتوپیایی بودند. در واقع همانطور که ادیان با اعزام پیامبران قصد آن داشتند که انسان را مطابق الگوهای خاص دینی و مذهبی پرورش دهند و بسازند، این فلاسفه نیز با نظریات اتوپیایی و ارائه الگویی نظری از جامعه ایده‌آل مورد نظر خود، می‌خواستند که آینده انسان را اراده‌گرایانه شکل و انسان ایده‌آل خود را پرورش دهند، که در این رابطه می‌توان به فلاسفه اتوپیا اندیشی مانند توماس مور، کانت، هگل و مارکس اشاره کرد.

در دوران پست‌مدرن، همانطور که نیچه آغازگر آن بود، اندیشه اتوپیایی و ایده آرمان شهری، و همچنین این اعتقاد که انسان مطابق یک الگوی خاص قابل ساخته شدن است، به‌شدت مورد نقد و حمله قرار می‌گیرند. در این دوران جدید، به‌جای امیدها و آرزوهای اتوپیایی، بیش از هر چیز بر مسئولیت فردی و هنجارها و ارزشهای اخلاقی ناشی از آن تاکید می‌گردد، مسئولیتی که در درجه نخست متوجه حداکثر استفاده از زمان حال و حفاظت از محیط طبیعی و انسانی در برابر آسیب‌های جبران ناپذیر می‌باشد. هنجارهای اخلاقی که بر آرزوهایی اتوپیایی و ایده‌های آرمان شهری بنا نشده‌اند، بلکه هدفشان بیش از چیز پرهیز از خسارت‌های بیشتر و غیرقابل جبران بر انسان و محیط زندگی او است.

از نظر فلاسفه پست‌مدرن ایده‌ها و امیدهای بزرگ و رمانتیزه شده که معمولا اراده‌گرایانه نیز می‌باشند، از پتانسیل بسیار بالایی برای تبدیل شدن به ایدئولوژی سیاسی برخوردارند. به‌عبارت دیگر نباید خوشبختی را در اتوپیا و افکار و خیالات رمانتیزه شده جستجو نمود، خوشبختی واقعی زمانی حاصل می‌شود که امید به آینده‌های دور به فراموشی سپرده شود و انسان در زمان حال و موقت زندگی کند و سرگرم امید‌ها و آرزوهای کوچک و دست یافتنی باشد و سعی کند از کوچکترین‌ها در زندگی روزانه‌اش لذت ببرد.

به سخن دیگر نقد و ایراد اصلی بر داشتن امید و آرزوهای اتوپیایی است، نوعی از امید و آرزو که یا به رویاپردازی و یا به یک ایدئولوژی سیاسی اراده‌گرا منتهی می‌شود. امید و آرزوهایی که به‌دلیل دست نیافتنی بودن، خود موجب اصلی تشدید یاس و ناامیدی می‌گردند. در حقیقت روی دیگر سکه امید و آرزوهای اتوپیایی ناامیدی و یاس است و هر بار که انسان به دروغ بودن امیدهای بزرگ پی می‌برد، امیدهایی که بسیار به آنها دلبسته بود، بر ناامیدی و یاس او نیز افزوده می‌گردد. فرایندی که برای مردم ایران و بویژه پیروان آیت‌الله خمینی نیز در جریان انقلاب اسلامی اتفاق افتاد. وعده‌های امیدبخش، اما دروغینی که خمینی در سخنرانی معروفش پس از ورود به ایران در بهشت زهرا داد به سرعت در برابر آفتاب سوزان واقعیت‌ها و ظرفیت‌های جامعه ایران به‌مانند برف ذوب و با شتاب زیاد تبدیل به یاس و بی‌اعتمادی شدند.

اگر جمهوری اسلامی در سال‌های اول پس از انقلاب اسلامی، برای تثبیت حاکمیت خود نیازمند امیدوار نگاه داشتن پیروان خود بود و با وعده حاکمیت نظام جهانی اسلامی و تحقق عدل الهی، سعی می‌نمود پیروان خود را امیدوار و در صحنه نگاه دارد؛ امروزه اما حکومت جمهوری اسلامی تنها می‌تواند با تطمیع بدنه اصلی خود و رواج رانت خواری، از یک سو، و گسترش ترس و ناامیدی از آینده در میان مردم، از سوی دیگر، اقتدار خود را حفظ کند.

طبیعتا راه شکستن بن‌بست یاس و بی‌اعتمادی، اعلام آلترناتیو و وعده‌های کلی که در فردای پس از جمهوری اسلامی یک نظام سکولار و دمکرات و عادلانه برقرار خواهد شد و تعیین نقشه‌راه برای این منظور، و یا تشویق مدوام مردم به اعتراضات خیابانی، همراه با تخریب، شعار مرگ بر.... و یا با آتش زدن پرچم، نیست.

تجربه اعتصابات اخیر در کردستان پس از اعدام سه جوان کرد، و پیشتر از این حمایت و همراهی خودجوش و گسترده مردم ایران با زلزله زدگان منطقه کرمانشاهان نشان می‌دهند که تقویت روحیه همبستگی و حس مشارکت عمومی که ما تنها نیستیم، برای مثال از طریق اعتصابات سراسری، حتی یک روزه، برای حمایت از کارگران و مال باختگان و یا تشویق مردم در جمع‌آوری پول برای نیازمندان به‌جای دادن غذای نذری به مناسبت محرم، نقش بسیار مهم و موثری در تقویت روحیه مثبت و امیدواری مردم می‌توانند باشند. در واقع در چنین شرایطی نهادهای سیاسی مخالف حکومت هرگز به تنهایی قادر به شکستن جو یاس و ناامیدی نیستند. این رسالت بیش از هر چیز امروزه بر دوش نهادهای مدنی، سندیکاها، اتحادیه‌ها و فعالین مدنی، محیط زیستی و حقوق بشری است، که همبستگی و اتحاد مردم ایران و امیدواری به آینده را تقویت کنند.



نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024