پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ - Thursday 18 April 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 24.02.2015, 8:41

تـلاش‌های بی‌ثمر برای حذف محمد خاتمی


محمد ارسی

.(JavaScript must be enabled to view this email address)

می‌گویند معاون و سخنگوی قوه‌ی قضائیه، محسنی اژه‌ای با حمایتِ جبهه پایداری مصباح یزدی، و آن حزب مسلحی که از نظامی– امنیتی‌ها شکل گرفته است، جرئت نموده که با مطبوعات و رسانه‌های جمعی آنگونه آمرانه حرف بزند و خط و نشان بکشد که: اجازه ندارند از رئیس جمهوری دوره‌ی اصلاحات سیاسی سخنی به میان آورند یا عکسی را چاپ کنند... گرچه این حرکت ناشیانه نهادهای نظامی‌– قضایی را مردم ما مسخره خواندند و آگاهان نیز آن را نوعی خودزنی و خودکشی اخلاقی– سیاسی برای حضرات تلقی کردند، ولی از اهداف فرومایه و خواست‌های ضدّ ملی نهفته در خصومت و دشمنی با محمد خاتمی نباید غافل ماند و آن‌ها را ساده نباید گرفت.

زیرا در پس پرده‌ی هسیتری خاتمی ستیزی‌ها این قصد و غرض‌های حقیر گروهی هم می‌توانند نهفته باشند:

۱- از آنجایی که خواستِ رفع حصر از زهرا رهنورد، حسین موسوی، مهدی کروبی به یک امر بزرگ ملی و آرزوی قلبی عمومی تبدیل گشته، دستگاه‌ِ نظامی– قضایی نیز در پاسخ به این خواست ملی و مردمی، «دست پیش را گرفته تا پس نیفته». یعنی خواسته برساند که: «ملت بی‌ملت، قانون بی‌قانون، اَلحقُّ لِمن غَلّب. این ماییم که تصمیم می‌گیریم. حزب مسلح‌ایم، توپ و تفنگ و کلان مقدار ریال و دلار داریم. یعنی نه تنها رهبران جنبش سبز را آزاد نمی‌کنیم، خاتمی را نیز منزوی کرده، گام به گام از میدان بازی سیاسی طرد و حذف می‌کنیم».

۲- ممنوع التصویر کردن خاتمی، حلقۀ درشت دیگری از زنجیره‌ی جنگ‌های عصبی شناخته شده‌ی دستگاه نظامی– امنیتی متحدِ جبهه پایداری با دولتِ حسن روحانی است. همه نیک می‌دانیم که این نظامی امنیتی‌ها و قضات مصباحی، در آرزوی شکست دولت تدبیر و امید که در گرمگاه مذاکرات حیاتی هسته‌ای درگیر است، روزشماری می‌کنند و از هیچ توطئه‌ای در این باب فروگذار نبوده و نیستند. و حال که مذاکرات هسته‌ای به مراحل حساس خود رسیده، زور آخر را می‌زنند تا با تهدید به اعدام سران محصور جنبش سبز و یا تشدید فشار سیاسی و امنیتی بر شخصیت ملی و محبوبی مانند خاتمی که در پیروزی‌های دولت روحانی تأثیری عظیم و نقشی تعیین کننده داشته است، روحانی و حامیان و دولت او را درگیر مسایل گروهی داخلی کنند و مذاکرات حیاتی ایران با آمریکا را به این نحو و وسیله به شکست حتمی برسانند.

در این میان درگیر کردن و رویاروی قرار دادن روحانی با خامنه‌ای بر سر خاتمی و سران محصور جنبش سبز نهایت آرزوی این توطئه‌گران است که صد البته به این خواست و آرزوی تبهکارانه خود نخواهند رسید.

۳- سبب دیگر ممنوع التصویری خاتمی و افزایش فشار سیاسی و امنیتی بر او را آگاهانِ سیاسی مربوط به جلوگیری از تأثیری می‌دانند که خاتمی می‌تواند بر انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری داشته باشد. این انتخابات در اسفند ماه سال آتی برگزار خواهد شد. لذا افراطی‌ها با تمامی نیرو می‌کوشند: اولاً نگذارند حرکتی ملی و قانونی برای انتخاباتی سالم و مردمی صورت بگیرد. ثانیاً با جلوگیری از کاندیدا شدن شخصیت‌های شایسته جامعه، عناصر گوش به فرمان و نام و نشا‌ندار خود را راهی مجلسین بکنند. در واقع از حالا در اندیشه‌ی امنیتی کردن انتخابات مجلس شورا... و منزوی کردن کسانی چون خاتمی هستند که هر دوره‌ی «انتخاباتی» را می‌توانند به یک جنبش سراسری دمکراسی خواهی و مطالبات مدنی با روش مسالمت آمیز تبدیل کنند...

نهایتاً نیّت این نااهلان در دشمنی با خاتمی، ستیزه جویی با آن ندای دمکراسی‌سازی و خشونت پرهیزی و آزادی خواهی و اصلاحاتِ مذهبی است که وی از سال‌ها پیش سر داده و امروزه در عمق جامعه رخنه کرده و به گفتمان حاکم هر حرکت توده‌ای، ملی و مردمی در سراسر ایران و منطقه تبدیل گشته است.

اینجاست که باید گفت: گیریم که عکس «سیّد» را از جلوی چشم مردم برداشتید، با اندیشه‌های انسانی و افکار اصلاحی‌اش که بر دل و جان جوانان ایرانی نقش بسته چه خواهید کرد؟ با راهی که در راستای ترقی و تعالی ملی باز کرده چه خواهید کرد؟

باری همه محبوبیت و قدرت خاتمی هم در اینجاست که با سبک و سلوک ویژه‌ی خود، دل به ملت و مردم و میهن داده و ده هزاران هوشمند سیاسی و دانایِ ملی و مذهبی را بالاتر از خود نشانده که هر یکی ستاره‌ای تابان در هدایت این ملت‌اند.

او در پیکار برای آزادی و مردمسالاری جایگاه محکم و بلندش را سخت استوار ساخته و حتم است که از این بادهای مسموم و سبک و گذرا نخواهد لرزید.

آری این نیز بگذرد. همانگونه که سیف فرغانی آن شاعر برجسته گفته:
آن کس که اسب داشت غبارش فرو نشست
گَردِ سُمِ خران شما نیز بگذرد
ای تیغتان چو نیزه برای ستم دراز
این تیزی سنان شما نیز بگذرد

تگزاس – ۲۳ فوریه ۲۰۱۵

نظر خوانندگان:

■ جناب ارسی گرامی ،
دیگر «رام کردن» با اعمال شاقه‌ی مردم برای انتخاب تحمیلی بین بد و بدتر نهادینه شده است. واقعا فکر نمی‌کنیم مردمی که در دوم خرداد ۷۶ تلاش کردند از شر ناطق نوریها و رفسنجانی‌ها خلاص شوند. چنان بلائی در ۸ سال فضاحت احمدی‌نژاد با تحریم و تهدیدها بر سرشان آمده که رمقی جسمی و روانی از آنها باقی نمانده است؟
با وجودیکه فشار های تحمیلی سنگین بوده است. ولی چرا مردم بتدریج متقاعد شدند که در سال ۸۸ به میرحسین به موسوی و کروبی قانع شوند؟ آیا می توانیم برای خودمان روشن کنیم چه فرق اساسی بین ناطق نوری ها و رفسنجانی ها در سال ۷۶ با میر حسین موسوی و کروبی بود در سال
۸۸ بود؟ آیا تلاش مردم در سال ۸۸ فقط دفع شر یعنی خذف احمدی نژاد نبود؟ آیا طبق روال حکومت اسلامی ادامه‌ی «انتخاب تحمیلی» بین بد و بدتر نبود؟ بهر جهت سپاه پاسداران با تمام لشگریانش و نهاد های فرمایشی که قدرت اصلی حکومت دینی را ایجاد کرده اند با ولایت مطلقه فقیه بار دیگر در سال ۸۸ با کشتاری خونین به مردم آشکارا گفتند: احمدی نژاد بدتر برای حکومت اسلامی مناسب تر است.
در سال ۹۲ حکومت با کاندیداتوری رفسنجانی هم موافقت نکرد واقعا چرا ؟ مردم برای اینکه کسی از اصحاب احمدی نژاد “رئیس جمهور” نشود با ” کمال میل” به حسن روحانی رای دادند. غیر از این است؟ حسن روحانی چند دوره در مجلس اسلامی دست راست رفسنجانی بود.
آیا نمی توانیم تشریح کنید بین ناطق نوریها ، رفسنجانی و روحانی که در 36 حکومت ولایت فقیه در راس کار ها بوده اند بد و بدتر کدام می باشند ؟ مهم تر از این سئوال این است:
حکومت اسلامی توانسته است مردم را “رام” کند و مردم بیدفاع از ترس احمدی نژادها یعنی گزینه بدتر ، حاضرند به به هر نوع مدیریت و گرینه ی بدی مثل خاتمی ، رفسنجانی ، موسوی ، کروبی ، ناطق نوری ، روحانی و.و.و. قانع شوند و به مرگ تدریجی ادامه دهند. مگر اثبات کنیم بعضی از این نامبردگان گزینه ای از نوع “خوب” می باشند .
واقعا کدام اراده در حکومت ولایت مطلقه فقیه ، چنین ماهرانه مهندسی می کند که منفورترین و بدترین مهره های سوخته سال 76 یعنی رفسنجانی و ناطق نوری امروز مطرح ترین رجل “خوب ” سیاسی جا زده میشوند. بنظر این قلم خمینی رفت و اتفاقی نیفتاد و امروز هم سپاه پاسداران دست بالا را همه جا دارد. تا اطلاع ثانوی مهرهای بد و بدتر را به مردم تحمیل خواهد کرد. مگر انتخابات استصوابی منحل گردد.
پرویز مرزبان

■ آقای ارسی گرامی، وقتی می نویسی، « ...باری همه محبوبیت و قدرت خاتمی هم در اینجاست که با سبک و سلوک ویژه‌ی خود، دل به ملت و مردم و میهن داده و ده هزاران هوشمند سیاسی و دانایِ ملی و مذهبی را بالاتر از خود نشانده که هر یکی ستاره‌ای تابان در هدایت این ملت‌اند...» بی آنکه قصد داشته باشم، ذره ای از ارزش ایستادگی آقای محمد خاتمی در قبال تهاجمات بی امان جبهه استبداد بکاهم، گمان می کنم، در جملات فوق شما، ستایشها اوجی گرفته اند، که با واقعیتهای زمینی تفاوتهای جدی دارند.
اگر بواقع در دوران ریاست جمهوری ایشان هوشمندان سیاسی بالاتر از ایشان جایگاه یافته بودند، نتیجه هشت سال ریاست جمهوری آقای محمد خاتمی نباید هشت سال ریاست جمهوری آقای محمود احمدی نژاد میشد.
بی آنکه قصد داشته باشم، ذره ای از ارزش رهبران داهی و شجاع جامعه بکاهم، ضمن محکوم کردن اِعمال محدودیتها برای آقای محمد خاتمی، میخواهم حرکتهای شجاعانه مردم ایران را بستایم، که توانسته اند رهبران اسمی و رسمی جامعه را به دنبال خود به وادیهای اصلاحات، آزادیهای بیان و اجتماعی رهنمون شوند، به قسمی که امروز، هر نوع تهاجم جبهه استبداد به حقوق مردم، علیرغم وجود قشون تا به دندان مسلح و هار جبهه استبداد، منجر به عقب نشینی های محسوس جبهه استبداد در جامعه میشود
البرز



نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024